نظر سمی برکنه برای کتاب بوف کور

گل گفتی

تو نخون کسی زورت نکرده

درکش سحته

شما باید داستان‌های کودکانه بخونی.
کتابی که در تو ایجاد تفکر نکنه بدرد لای جرز هم نمیخوره
ذهن سیال نویسنده
تکرار به عمد وقایع و شخصیت ها
شخصیت‌های مختلف که همه انگار یکی هستند و...

شما برو کتاب‌های حسنی بخون

اگه میخواین انتقاد کنین لااقل درست بیان کنید من بانظرتون موافقم پوجی در داستان موج میزنه درعین حال مرموز ولی نکته قابل تاملی نداره

به قول کینگ، انتقاد شما واسه نویسنده قطعه اصلا مهم نیست.. شما هم بهتره برین دنبال داستان‌های علمی تا اینکه بدنبال علم در بخش رمان‌ها باشین.. هرچند درک این داستان‌ها میتونن جز بزرگترین دروسی باشن که هر انسان در زندگیش می‌اموزه

موفق باشید

حالا یکم فک کن شاید دور باطل باشه.

تو از فهم چی میدونی؟

نقد ادبی دکتر بهرام مقدادی را درباره بوف کور بخوانید برخی کتابها را باید حتمن رمز گشایی کرد

شما کتاب رو نفهمیدی عزیز درکش سخت بوده برات درک آدم رو که میبره بالا

اگه بخواهیم نظر شما رو مرجع نظر قرار بدهیم، خیلی از کتابهای نوشته شده، منبع پوچی اند! شما نماد و که درک کنی، نماد و پوچی تصور نمی‌کنی...!!

واقعا کتاب پوچیه، یاس و نومیدی توش موج میزنه...!

نهایت تاسف برای کسانی که به دیدگاه این شخص احترام نزاشتن.... کاش یاد میگرفتیم همه نباید هم فکر خودمون باشن....

با نظر شما کاملا موافقم. بقول نیچه: بشکنید. بشکنید آن الواحی را که آموزهایش را مردان همیشه ناشادمان نوشته‌اند.

دوست گرامی Am -fol اتفاقا هدایت طرفدار نیچه بود این کتاب به عقاید نیچه نزدیک است نقدی نوشتم آن را بخوانید نیچه اعتقاد داشت سقراط زیبایی خدایان یونان را از بین برد جمله معروفی دارد هر گاه که عقل جای احساس را گرفت جهان از هنر تهی شد - و در جایی گفته پیرون مسیح زیبایی خدایان یونان را از بین بردند و بجایش خدایی زجر کش را جایگزین کردند و فکر بشر از حس قدرتمندی به حس دردمندی تبدیل شد

فریبا خانم گل، شاید من اشتباه می‌کنم اما باید به این اشاره کنم کتاب بوف کور مطمنا به لحاظ ادبی، قوی هست منتهی به لحاظ فلسفی و ماهیتی به نفی زندگی پرداخته چطور میشه نیچه رو که انقدر به شادمانه زندگی کردن، خندیدن، رقصیدن، عشق ورزیدن، و در نهایت به وجود آوردن ابر انسانی که آفرینندهست رو با صادق هدایت که منکر زندگیه، مرگ اندیشه، همه چیز رو پوچ و بی‌معنا می‌دونه، به آینده معتقد نیست، به آفریدن انسانهای بهتر در آینده امیدوار نیست، رو یکی دونست. نیچه در جایی میگه: "همبستگی و شادی را به دوستانت بیاموز" در جای دیگه میگه: "ما به زندگی عشق می‌ورزیم نه به ‌خاطر عادت به زندگی کردن بلکه به ‌خاطر عادت به عشق ورزیدن... " و باز هم: "آن‌کس که خنده نمی‌داند، همان ‌به که آثار مرا نخواند " در جای دیگه میگه: "افسردگی به انسان فرصت اندیشیدن نمیدهد، بنابراین برای اینکه انسان نادان بماند باید اندوهگینش ساخت" و در جای دیگه: "یاورِ خود باش تا همه یاور ات باشند. نخستین اصلِ نوع دوستی. " |||| "زندگی چشمه سار شادمانی ست. اما کسی گوش که به اندرون آشفته خویش می‌سپارد در نگاهش چشمه‌ها، سراسر، زهر آگینند" |||| "خود را سرزنده نگاه داشتن در گیر و دارِ یک کارِ دل گیر و بی‌اندازه پر مسئولیت، کم هنری نیست: و البته، چه چیزی ضروری تر از سرزندگی؟کاری که شادمانی در آن دست اندکار نباشد هرگز درست از آب در نمی‌آید. " اصلا خط فکری این دو با هم سازگار نیست. حالا مقایسه کن با انواع و اقسام جملات صادق هدایت که خودتون بهتر می‌دونید و نیاز به نوشتنشون نیست

دوست گرامی Am-Fol بله نیچه جملات شاد زیاد دارد ولی جملات بیدار کننده هم زیاد دارد از دیدگاه من بهترین کتابش چنین گفت زرتشت است که بارها و بارها خوانده‌ام نیچه با مسیحیت مخالف بود چون بر ضد تمدن یونان عمل کرده بود و تمدن یونان و خدایان قدرتمند یونان را از بین برده بود و هدایت هم مخالف مذهب بود چون تمدن ایران باستان را با وحشی گری تمام که در کل دنیا نظیر ندارد از بین برده بود و متاسفانه کشورهایی مانند فرانسه و انگلیس بشدت و با قدرت هرچه تمامتر پشت این خرافات ایستادند برای نادانی مردم ناراحتی هدایت از این بود که دزدان اروپایی برای غارت اندیشه را در کشور ما کشتند ولی به هر حال اندیشمندان بزرگی در جغرافیای ایران بوجود آمدند اما متاسفانه صدایشان به جایی نرسید چون خرافات و فقر فرهنگی قوی تر از صدای اندیشمندان بود هدایت از این رنج میبرد و بدتر از آن از دوستانش که شده بودند مجیز گوی چرچیل و چون هدایت با انها همکاری نکرد او را طوری بدنام کردند که نگو و نپرس بدنامی هدایت از مجریان بی‌بی سکینه را نمیتوانم اینجا بنویسم که چطور این نویسنده را له کردند ولی کور خونده بودند خوشبختانه نسلی هستیم که شروع به شناخت اندیشمندانمان کردیم در نهایت نیچه مانند شوکری است که انسان را میلرزاند و بیدار میکند ولی هدایت در ناراحتی و ناامیدی باقی مانده از این نظر با شما موافقم ولی کسی نیچه را نکشت اما هدایت را کشتند

فریبا خانم گل، گل گفتی موافق فقط با آخرش که میگی هدایت رو کشتن موافق نیستم. همه مواردی که گفتید به نظرم من هم همینطور میاد. خیلی‌ها اومدند که مبارزان خوبی بودد با فقر و فقر فرهنگی و نژاد پرستی... مبارز کردند مثل گاندی، مثل لوتر کینگ، و غیر. باز بنویسم جمله زیبای از نیچه: "دوست می‌دارم آن را که می‌خواهد برتر و فراتر از خویش بیافریند". درست هدایت در بد زمانه‌ای متولد شد و خیلی جیزهایی رو دید که درد آور بود. ولی به نظرم فقط درد‌ها رو گفت مثل فقط غر غر کردند. برای تغییر باید جرات زندگی کردن داشت. چون به بحثمون مربوطه این جمله رو میذارم ببین چقدر زیبا گفته: "از روزی که منجی بزرگ، یعنی این اندیشه که «زندگی می‌تواند برایِ آن‌هایی که در جستجویِ دانستن هستند یک تجربه باشد و نه یک وظیفه، جبر یا فریب» بر فراز سرم ظاهر شد، زندگی برای من هر سال بهتر، مطلوب‌تر و اسرارآمیزتر شد. شناخت شاید برای دیگران چیزی همچون یک رختخواب استراحت، یا راهی به رختخواب برای استراحت، یا تفریح و گردش باشد، امّا برای من دنیایی از مخاطرات، و دنیایی از پیروزی‌هاست. ". منظور بنده اینه کسی رو باید ارج نهیم که ارزشش رو داشته باشه کسی که خواست و اراده داشته باشه. فقط اراده خواستن هست که آفرینندست

راستی فریبای عزیز، از کتاب چنین گفت زرتشت بخش کتاب سوم، بخش گذر بر کناره، رو یکبار دیگه بخون. صحبتی که زرتشت با یه فرد که مردم اون رو بوزینه زرتشت (تقلید کننده زرتشت) می‌دونند، هست. البته می‌دونم خوندی ولی به بحثمون مربوط میشه. به نظرم اینجا اون فرد، صادق هدایته و زرتشت خود نیچه هست، البته با توجه به بحثمون

فریبا خانم گل، به نظرم بنده هم، هدایت خرافاتی نبوده، شاید هم نو آفرین هم بوده اما نو آفرینیش، مطلوب حال یه انسان والا مرتبه نبوده. و در آخر اینکه، این واعظان مرگ، انکار کنندگان زندگانی آموخته اند، اما چه بد.

دوست گرامی am برخی از دوستان هدایت خیلی به او بد کردند و از پشت به او خنجر زدند من دست نوشته‌های هدایت را خواندم که با او چه کردند چون وابسته نبود خوب معلوم است چنین آدمی که صدایش به جایی نمیرسد و صداهایی قوی تر از او از امواج رادیو برای بدنامیش پخش میشود که او را افسرده میکند تهمت‌های بدی به هدایت زدند متاسفانه در اوضاع ان زمان کشور یا باید وابسته بود یا افسردگی گرفت

اگر دوست دارید با خوندن کتاب چیزی به معلوماتتون اضافه بشه فک کنم انتخاب کتاب رمان برای خوندنتون اشتباهه بهتره به جای خوندن کتاب رمان و داستانی سراغ بخش‌های دیگه کتابراه برید

عزیزم این که شما قادر به درک این کتاب نبودی دلیلی بر بی محتوا بودن اون نیست شما بهتر در انتخابات بیشتر دقت کنی