موضوع خیر و شر هیچوقت از هم جدا نبودهاند. رابطه خیر و شر را میتوان در متون مقدس، از داستانهای آدم و حوا، هابیل و قابیل و تا افسانهها و داستانهای تاریخی، ادبیات و رسانههای امروزی مشاهده کرد. خیر و شر هیچ کدام بدون دیگری نمیتوانند وجود داشته باشند. همزیستی و باهم بودن خیر و شر را در رمان کشتار مرغ مینا نیز میتوان به وضوح مشاهده کرد. به عنوان مثال آن هنگام که شخصیتهای جیم، دیل و اسکاوت در جامعه «مایکام» درگیر مساله خیر و شر میشوند. جیم در شرایطی قرار میگیرد که همزمان با خیر و شر مواجه میشود. در نقد رمان کشتن مرغ مینا بر روی همین موضوع متمرکز خواهیم شد.
این مساله وقتی به تصویر کشیده میشود که جیم با خیر و شر از طریق انسداد حفره درون درختی، قضاوت ناروای جری، و خانم دوباس روبهرو میشود. جیم به عنوان کاراکتری بالغتر و پختهتری معرفی میشود گرچه در بسیاری مواقع در مایکام در برخوردش با شر از خود جهل و ناآگاهی نشان میدهد. زمانی که ناتان رادلی حفره درخت را با سیمان پر میکند، جیم با شر روبهرو میشود. جیم این را حس میکند که ناتان رادلی تنها راه موجود برای ارتباط بین «بو رادلی» و بچهها را قطع میکند. خواننده متوجه میشود که بستن حفره درخت، جیم را به شدت متاثر کرده همانطور که در این جمله میبینیم: وقتی بچهها به خانه اسکاوت رفتند، دیدند که جیم گریه کرده است.
با مسدود کردن حفره درخت شاید برای اولین بار جیم میفهمد که مایکام آن شهر فوقالعاده و رویایی نیست که همیشه فکر میکرده است، چرا که در آن هم خوبی وجود دارد هم بدی.
جیم کمکم میفهمد که چیزهای دیگری خیلی بیشتر از آنچه در محیط بیرون دیده میشود در مایکام برای اتفاق افتادن وجود دارد.
این مساله وقتی به تصویر کشیده میشود که جیم با خیر و شر از طریق انسداد حفره درون درختی، قضاوت ناروای جری، و خانم دوباس روبهرو میشود. جیم به عنوان کاراکتری بالغتر و پختهتری معرفی میشود گرچه در بسیاری مواقع در مایکام در برخوردش با شر از خود جهل و ناآگاهی نشان میدهد. زمانی که ناتان رادلی حفره درخت را با سیمان پر میکند، جیم با شر روبهرو میشود. جیم این را حس میکند که ناتان رادلی تنها راه موجود برای ارتباط بین «بو رادلی» و بچهها را قطع میکند. خواننده متوجه میشود که بستن حفره درخت، جیم را به شدت متاثر کرده همانطور که در این جمله میبینیم: وقتی بچهها به خانه اسکاوت رفتند، دیدند که جیم گریه کرده است.
با مسدود کردن حفره درخت شاید برای اولین بار جیم میفهمد که مایکام آن شهر فوقالعاده و رویایی نیست که همیشه فکر میکرده است، چرا که در آن هم خوبی وجود دارد هم بدی.
جیم کمکم میفهمد که چیزهای دیگری خیلی بیشتر از آنچه در محیط بیرون دیده میشود در مایکام برای اتفاق افتادن وجود دارد.