این کتاب یکی از اون داستانای جمعوجوره که شاید کمتر از بقیه آثار داستایفسکی معروف باشه، ولی یه چیزایی توش داره که نباید دستکم گرفت.
ماجرا دربارهی یه مردیه که حسادتش داره زندگیشو نابود میکنه. اما قضیه فقط یه شوهر شکاک نیست؛ این داستان یه جور فرو رفتن توی ذهن آدمای وسواسیه، اونایی که توی ذهنشون هی سناریو میچینن، هی شواهد جمع میکنن که بهم ثابت کنن حق دارن، ولی در واقع دارن خودشونو از درون میخورن.
داستایفسکی داستان رو توی نه تا نامه تعریف میکنه. یعنی شخصیتا دارن از طریق نامه با هم حرف میزنن و ما هم مثل یه نفر که نامههای خصوصی دیگران رو میخونه، کمکم میفهمیم که توی رابطهی اینا چه خبره. داستان اینجوریه که کمکم میفهمی، حسادت فقط شک نیست، یه جور سمه که آدمو از درون پوک میکنه.
داستایفسکی استاد اینه که ذهنیات آدمارو بشکافه و اینجا هم دقیقاً همون کارو کرده. شک، وسواس، تردید، خشم و حتی ترس رو توی این نامهها میتونی حس کنی. انگار داری سرک میکشی توی مغز یه آدمی که حسادت داره نابودش میکنه.
تنها عیبی که دیدم: حسادت بیمارگونه برای همه قابل درک نیست: بعضیا ممکنه با شخصیت اصلی همزادپنداری کنن و بعضیا بگن «آخه این چه مسخرهبازیه؟!» چون واقعاً بعضی از فکرایی که این شخصیت داره، بیشتر از این که منطقی باشه، یه جور توهم و خودآزاریه.
ماجرا دربارهی یه مردیه که حسادتش داره زندگیشو نابود میکنه. اما قضیه فقط یه شوهر شکاک نیست؛ این داستان یه جور فرو رفتن توی ذهن آدمای وسواسیه، اونایی که توی ذهنشون هی سناریو میچینن، هی شواهد جمع میکنن که بهم ثابت کنن حق دارن، ولی در واقع دارن خودشونو از درون میخورن.
داستایفسکی داستان رو توی نه تا نامه تعریف میکنه. یعنی شخصیتا دارن از طریق نامه با هم حرف میزنن و ما هم مثل یه نفر که نامههای خصوصی دیگران رو میخونه، کمکم میفهمیم که توی رابطهی اینا چه خبره. داستان اینجوریه که کمکم میفهمی، حسادت فقط شک نیست، یه جور سمه که آدمو از درون پوک میکنه.
داستایفسکی استاد اینه که ذهنیات آدمارو بشکافه و اینجا هم دقیقاً همون کارو کرده. شک، وسواس، تردید، خشم و حتی ترس رو توی این نامهها میتونی حس کنی. انگار داری سرک میکشی توی مغز یه آدمی که حسادت داره نابودش میکنه.
تنها عیبی که دیدم: حسادت بیمارگونه برای همه قابل درک نیست: بعضیا ممکنه با شخصیت اصلی همزادپنداری کنن و بعضیا بگن «آخه این چه مسخرهبازیه؟!» چون واقعاً بعضی از فکرایی که این شخصیت داره، بیشتر از این که منطقی باشه، یه جور توهم و خودآزاریه.