نظر 📚samira⁦(⁠◕⁠ᴗ⁠◕⁠✿⁠)⁩⁦ برای کتاب کشتن مرغ مینا

داستان در مورد یک خواهر و برادر به نام جیم و اسکات است که پدرشان وکیل است ر واقع داستان در مورد تبعیض نژادی بین سیاه پوست‌ها و سفید پوست‌ها هست. یک سیاه پوست که به او تهمت زده‌اند و پدرشان آتیکوس وکالت او را ی‌گیرد تا به او کمک کند. در حالی که تمام منطقه‌شان از سیاه‌ها متنفر هستند و به پدرشان می‌گویند رفیق کاکاسیاها. بچه‌ها از اینکه این حرف‌ها را به پدرشان می‌زنند ناراحت است ولی پدرشان می‌گوید آن‌ها اشتباه می‌کنند و ما نباید تبعیض نژادی داشته باشیم و همه ما آدم هستیم بچه‌های من به حرف‌های آن‌ها توجه نکنید شما روزی بزرگ می‌شوید و مثل من ی‌شوید. پدرشان انسان درستکاری بود. اگرچه آن سیاه پوست را نتوانست نجات دهد و او با ۱۷ تیر کشته شد. و کسی که از آتیکس متنفر بود که وکالت او را گرفته بچه‌هایش نیمه شب حمله می‌کند تا آن‌ها را بکشد اما توسط فردی به نام بورادلی که همیشه ر خانه پنهان شده بود نجات پیدا می‌کند. داستان بسیار قشنگی بود اما اینکه بچه‌ها پدرشان را آتیکوس صدا می‌زدند اصلاً جالب نبود. و اینکه اسکات مثل پسر‌ها لباس می‌پوشید. دوستشان دیل هم زیاد دروغ می‌گفت.