نظر 📚maniya(◕ᴗ◕✿) برای کتاب صوتی افسانه ماه و آفتاب

افسانه ماه و آفتاب
📚maniya(◕ᴗ◕✿)
۱۴۰۳/۱۰/۱۵
00
چه داستان چرت و مسخره اصلاً خوشم نیومد حالم به هم خورد یک داستان تخیلی در مورد خورشید که به آن آفتاب میگفتند ه عاشق ماه است و مدام او را تماشا میکند ما اطراف او میچرخد یا به قول داستان میرقصد در زمین اصلا شب نمیشود و همیشه روز است مردم همه حیوانات ناراحت هستند اما آفتاب همیشه ماه را تماشا میکنند و قصد خواب و استراحت ندارند روزی آفتاب ماه را بغل میکند و زمین تاریک میشود انسانها تعجب میکنند و حیوانات میترسند این واقعه خورشید گرفتگی است اما پس از چند دقیقه دوباره همه جا روشن میشود ردم جشن میگیرند که چند دقیقه تاریک شده است از آن پس همیشه شب و روز به طور مرتب انجام میشود ماه و آفتاب نیز شب شدن را دوست داشتند ن دو بچههایی به دنیا آوردند همه ستاره بودند و دختر آفتاب اعتراض کرد و گفت پس پسر چه شد همه دخترند ماه گفت خودت بزا آفتاب ماه با یکدیگر قهر کردند و از آن پس ماه تنها در شب بود و دیگر کنار آفتاب نبود.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.