وقتی این کتاب رو خوندم، متوجه شدم که اعتماد یکی از مهم‌ترین ارکان هر رابطه و تعامل موفق هست، چه در زندگی شخصی و چه در دنیای حرفه‌ای. نویسنده در این کتاب به من آموخت که برای ایجاد و حفظ اعتماد باید اصول خاصی رو رعایت کنیم. اولین قانون مهمی که یاد گرفتم این بود که صداقت همیشه باید در مرکز هر تعامل قرار داشته باشه. وقتی صادق باشیم، دیگران احساس راحتی می‌کنند و به ما اعتماد می‌کنند.
یکی دیگه از قوانین مهم اینه که گوش دادن فعال داشته باشیم. وقتی به دیگران توجه می‌کنیم و صحبت‌های اون‌ها رو با دقت می‌شنویم، این حس اعتماد و احترام رو در اون‌ها ایجاد می‌کنیم. همچنین، نویسنده به اهمیت شفافیت و وضوح در ارتباطات اشاره می‌کنه. وقتی در مورد نیت‌ها، اهداف و انتظاراتمون صادقانه و روشن صحبت کنیم، احتمال ایجاد سوءتفاهمات کمتر میشه و اعتماد بیشتری جلب می‌کنیم.
کتاب به این نکته هم تأکید داره که مسئولیت‌پذیری یکی از ارکان اصلی اعتماد هست. وقتی مسئولیت کارها و اشتباهات خودمون رو می‌پذیریم، نشان می‌دهیم که می‌توانیم به قول‌ها و وعده‌های خود پایبند باشیم. در نهایت، این کتاب به من کمک کرد که بفهمم برای ایجاد اعتماد، باید علاوه بر صداقت، تعهد، احترام و مسئولیت‌پذیری رو در همه تعاملاتم به کار بگیرم.
یکی دیگه از قوانین مهم اینه که گوش دادن فعال داشته باشیم. وقتی به دیگران توجه می‌کنیم و صحبت‌های اون‌ها رو با دقت می‌شنویم، این حس اعتماد و احترام رو در اون‌ها ایجاد می‌کنیم. همچنین، نویسنده به اهمیت شفافیت و وضوح در ارتباطات اشاره می‌کنه. وقتی در مورد نیت‌ها، اهداف و انتظاراتمون صادقانه و روشن صحبت کنیم، احتمال ایجاد سوءتفاهمات کمتر میشه و اعتماد بیشتری جلب می‌کنیم.
کتاب به این نکته هم تأکید داره که مسئولیت‌پذیری یکی از ارکان اصلی اعتماد هست. وقتی مسئولیت کارها و اشتباهات خودمون رو می‌پذیریم، نشان می‌دهیم که می‌توانیم به قول‌ها و وعده‌های خود پایبند باشیم. در نهایت، این کتاب به من کمک کرد که بفهمم برای ایجاد اعتماد، باید علاوه بر صداقت، تعهد، احترام و مسئولیت‌پذیری رو در همه تعاملاتم به کار بگیرم.