خطر اسپویل :
"بادام" داستان زندگی پسر نوجوانی به نام "یونجه" است. نخستین سالهای زندگیاش را مانند دیگر کودکان نرمال میگذراند. اما در یک اتفاق غیرمنتظره کاشف به عمل میآید یون از بَدو تولد از یک اختلال مغزی رنج میبرد که منجر به عدم توانایی او در تشخیص و بروز احساسات شده است.
من واقعا از مطالعهی این کتاب به وجد آمدم. نویسندهی کتاب یک هنرمند تمام عیار است. راوی داستان، قهرمان داستان است. کتاب توسط یونجه نوجوانی که اختلال ذهنی دارد روایت میشود. شیوهی روایت کتاب به شکلی است که گویی روحِ یون وجودتان را تسخیر میکند! چرا که شما هم پا به پای یون احساس خطر نمیکنید، نمیترسید، غمگین نمیشوید. زمانی که در روز کریسمس فاجعهی قت•ل مامانبزرگ رخ میدهد، شما هم خشم، نفرت، و غم زیادی را تجربه نمیکنید. چراکه یون چنین حسی ندارد. و این یون است که ماجرای آن روز شوم را برای شما روایت میکند. روایت این کتاب آنقدر هنرمندانه قلم خورده که شما را پا به پای قهرمان داستان تا انتها میکشاند و در لحظهی فوران احساساتش، اشک از چشمانتان جاری میکند. انگار که بادامهای شما به تبعیت از بادامهای یون رفته رفته بزرگ و فعال شده باشند. خوانش جناب آقای میلاد فتوحی به اندازهی قلم نویسنده هنرمندانه و پر از تکنیک است. همانطور که نویسنده کاملا آگاهانه احساسات مخاطب را یک جاهایی کمرنگ و یک جاهایی درگیر وقایع میکند، گوینده هم با قرائت فوقالعادهشان این فرصت را به مخاطب میدهند تا با شخصیت اصلی داستان همزاد پنداری کنند.
خط داستان صاف و حوصله سربر نیست. این کتاب پر از فراز و فرودهای خواندنی است. پر از وقایع غیرمنتظره که اصلا فکرش را نمیکنید کاراکترهای داستان درگیرش شوند.
بسیار لذت بردم.
"بادام" داستان زندگی پسر نوجوانی به نام "یونجه" است. نخستین سالهای زندگیاش را مانند دیگر کودکان نرمال میگذراند. اما در یک اتفاق غیرمنتظره کاشف به عمل میآید یون از بَدو تولد از یک اختلال مغزی رنج میبرد که منجر به عدم توانایی او در تشخیص و بروز احساسات شده است.
من واقعا از مطالعهی این کتاب به وجد آمدم. نویسندهی کتاب یک هنرمند تمام عیار است. راوی داستان، قهرمان داستان است. کتاب توسط یونجه نوجوانی که اختلال ذهنی دارد روایت میشود. شیوهی روایت کتاب به شکلی است که گویی روحِ یون وجودتان را تسخیر میکند! چرا که شما هم پا به پای یون احساس خطر نمیکنید، نمیترسید، غمگین نمیشوید. زمانی که در روز کریسمس فاجعهی قت•ل مامانبزرگ رخ میدهد، شما هم خشم، نفرت، و غم زیادی را تجربه نمیکنید. چراکه یون چنین حسی ندارد. و این یون است که ماجرای آن روز شوم را برای شما روایت میکند. روایت این کتاب آنقدر هنرمندانه قلم خورده که شما را پا به پای قهرمان داستان تا انتها میکشاند و در لحظهی فوران احساساتش، اشک از چشمانتان جاری میکند. انگار که بادامهای شما به تبعیت از بادامهای یون رفته رفته بزرگ و فعال شده باشند. خوانش جناب آقای میلاد فتوحی به اندازهی قلم نویسنده هنرمندانه و پر از تکنیک است. همانطور که نویسنده کاملا آگاهانه احساسات مخاطب را یک جاهایی کمرنگ و یک جاهایی درگیر وقایع میکند، گوینده هم با قرائت فوقالعادهشان این فرصت را به مخاطب میدهند تا با شخصیت اصلی داستان همزاد پنداری کنند.
خط داستان صاف و حوصله سربر نیست. این کتاب پر از فراز و فرودهای خواندنی است. پر از وقایع غیرمنتظره که اصلا فکرش را نمیکنید کاراکترهای داستان درگیرش شوند.
بسیار لذت بردم.