نظر afsaneh mousavi برای کتاب صوتی مغازه خودکشی

مغازه خودکشی
afsaneh mousavi
۱۴۰۲/۱۱/۲۳
00
«خطر اسپویل» خیلی کتاب زیبا و متفاوتی بود طنزی تلخ در ستایش زندگی و زنده بودن داشت. آلن از ابتدا وصلهای نچسب در خانوادهای که به صورت ارثی و پشت در پشت دچار ناامیدی و افسردگی بودن، بود. ولی این بچهی کوچولو مثل یک فرشته برای همهی اعضای خانواده و مشتریهای مغازهی خودکشی بود. کاری که آلن میکرد ساده اما بسیار تاثیرگذار بود، ان در وجود همه زیباییها رو میدید و به زبون میآورد و چه قدر این تحسینها برای همهی ان آدم ها زندگی بخش و امیدوار کننده بود، آلن در هر چیز و هر موقعیتی زیباییها رو میدید و نیمهی پر لیوان رو نگاه میکرد و این انرژی کم کم به همهی آدم هایی که باهاش در ارتباط بودند منتقل شد. وجود آلن در داستان همان طور که بارها در کتاب یادآوری شد ناخواسته بود و مرگش هم همین طور. دقیقا وقتی همه با جون و دل میخواستند که آلن بمونه و نجات پیدا کنه آلن دستمال رو رها میکنه. می تونم پیش خودم دو تا تعبیر برای انتهای داستان داشته باشم اول این که: آلن فرشتهی نجات خانواده و همهی مشتریهای مغازهی خود کشی بود و بعد از انجام ماموریتش کارش رو در دنیا تموم شده دید. دوم این که: به نظرم آلن میتونه بالا اومده و دستمال رو رها کرده باشه چون آدمی با ان همه عشق به زندگی نمیتونه خودکشی کنه.
Hast___
۱۴۰۳/۰۶/۱۳
دیدگاهی که داشتید خیلی خوب بود، واقعا به ذهنم نرسید.
بعد تمومشدن کتاب خیلی شوک شدم و خیلی غیر منطقی بود برای همین خواستم نظرات رو بخونم.
بعد تمومشدن کتاب خیلی شوک شدم و خیلی غیر منطقی بود برای همین خواستم نظرات رو بخونم.