من دومین کتاب از کتابهای آلکسیویچ بود که شنیدم، شیفتگان مرگ و صداهایی از چرنوبیل، کارش رو دوست دارم، خصوصا امانت داری در نقل قولها حتی جاهایی که اصلا با عقل و منطق جور در نمیاد به خودش اجازه نمیده نقل قول رو ویرایش کنه، البته تا اونجا که من متوجه شدم.
در خصوص این کتاب تنها نکتهای که گاه اذیت میشدم این بود که داشتم تصور میکردم از زبان یک خانم داره نقل قول میشه و بعد اواخرش لد میرفت که طرف مرد بوده، به نظرم یه جور میشد اصلاحش کرد اینکه از دو گویندهی آقا و خانم استفاده بشه و یا اینکه اول همراه با عنوان ماجرایی که میخواست تعریف بشه، گوینده هم معرفی بشه شبیه همون که در آخر ماجرا میاومد که البته اینو میدونم رعایت امانت داری در خوندن متن بوده.
در خصوص این کتاب تنها نکتهای که گاه اذیت میشدم این بود که داشتم تصور میکردم از زبان یک خانم داره نقل قول میشه و بعد اواخرش لد میرفت که طرف مرد بوده، به نظرم یه جور میشد اصلاحش کرد اینکه از دو گویندهی آقا و خانم استفاده بشه و یا اینکه اول همراه با عنوان ماجرایی که میخواست تعریف بشه، گوینده هم معرفی بشه شبیه همون که در آخر ماجرا میاومد که البته اینو میدونم رعایت امانت داری در خوندن متن بوده.