کتاب عشق در سالهای وبا رو اول خواندم سپس فیلم بدون سانسورش را دیدم. برای اولین بار از کتاب لذت بیشتری بردم تا دیدن فیلم (. البته ناگفته نماند دیدن فیلمی که با جزییات زیاد از روی کتاب ساخته شده بود هم خالی از لطف نبود.) فصل اول کتاب کشدار و کند و خالی از عشق است.... به گونه که خواننده را ترغیب به ادامه نمیکند اما در عوض فصلهای بعدی شمارو با سرعت به جلو میبرد و غرق در خود میکند. چند نکته در این کتاب برای من جای سوال بود اول اینکه شخصیت زن داستان فرمینا دختر کم سواد و تقریبا بی هنری از یک خانواده معمولی و دهاتی نشین هست (روستا زاده با پدری قاطر فروش و قاچاقچی) همچین شخصیتی غرور یک بانوی بالا مرتبه اشرافی رو داره که عجیب به نظر میرسه..... و تا پایان داستان هم نویسنده اسرار به این موضوع داره.....
موضوع بعدی هوس بازی بی حد و اندازه شخصیت مرد دلباخته داستان هست فردی که اصلا عاشق نیست و دروغی بزرگ رو باخودش تا پایان داستان حمل میکنه. و جالبه که اکثرا تو نظراتشان این رابطه رو عشق واقعی میدونن مرد داستان به بهانه عشق نافرجامش به عالم و آدم رحم نمیکنه از دختر بچه تا زن شوهر دار رو بیچاره میکنه و به نابودی میکشونه و شخصیت زن داستان هم بعداز یک زندگی کامل و کم دغدغه با همسر ثروتمندش بعد از فوت اون برای گذر از دوران تنهایی و پیری سراغ یک مرد دیگه میره و حتی دخترش رو طرد میکنه. تنها شخصیت تقریبا نرمال داستان همون دکتر بخت برگشته است که عاشق واقعی داستانه.
موضوع بعدی هوس بازی بی حد و اندازه شخصیت مرد دلباخته داستان هست فردی که اصلا عاشق نیست و دروغی بزرگ رو باخودش تا پایان داستان حمل میکنه. و جالبه که اکثرا تو نظراتشان این رابطه رو عشق واقعی میدونن مرد داستان به بهانه عشق نافرجامش به عالم و آدم رحم نمیکنه از دختر بچه تا زن شوهر دار رو بیچاره میکنه و به نابودی میکشونه و شخصیت زن داستان هم بعداز یک زندگی کامل و کم دغدغه با همسر ثروتمندش بعد از فوت اون برای گذر از دوران تنهایی و پیری سراغ یک مرد دیگه میره و حتی دخترش رو طرد میکنه. تنها شخصیت تقریبا نرمال داستان همون دکتر بخت برگشته است که عاشق واقعی داستانه.