نویسنده عامدا و یا سهوا در ابتدا داستان را در سطحی پایین شروع به روایت مینماید اما هر چه مخاطب با قهرمان داستان بیشتر همراه میشود اشتیاق پیگیری داستان در ان زبانه میکشد
انچه در این کتاب دوست دارم عدم وجود شخصیتهای سفید و سیاه است و نویسنده به وضوح شخصیتهای خاکستری را به بازی میگیرد انسانهایی با اسیبهایی که از دوران کودکی با خود حمل نموده‌اند و مانند یک گوله برف کوچک که از بالای کوه به طرف پایین در حال غلتیدن است بزرگتر و بزرگتر میشود
به نظر اوج داستان در زمانی بود که مخاطب متوجه گردید انچه اقای موفق در بیزنس و خوشتیپ بر سر همسر و خدمتکار خود می‌اورد حاصل تربیت مادری است که به نظر در امر تربیت در جامعه موفق ظاهر شده
فراز و فرود کتاب و پرهیز از پرورش یک قهرمان جالب بود و درخور تحسین اما انچه کمی مخاطب را گیج و سردرگم میکرد محافظت مادرشوهر از دختر ناتنی پسرش بود که میتوانست قطعا در معرض این اسیبها قرار گیرد اما نویسنده خیلی سهل انگارانه بدون هیچ توضیحی از ان عبور نموده بود
نکته قابل تامل دیگر که در دل داستان پنهان بود و البته به نوعی از نظریه، نظریه پردازان مجرم بالفطره حمایت میکرد ادامه نقش خدمتکار برای نجات زنی دیگر از جنس زنان تاب آور وقربانی جامعه‌بود
البته که نویسنده با این خط فکری مخاطب را همچنان مشتاق و مایل برای ادامه رویاپردازی در مورد کتاب نگه داشته اما از طرفی دیگر حمایت از معتقدین به مجرمین بالفطره با توجه به اثبات اسیبهای دوران کودکی در روان و سرنوشت افراد به نظر من خیلی جذاب نبود
اما روی هم رفته خواندن این کتاب را توصیه مینمایم
انچه در این کتاب دوست دارم عدم وجود شخصیتهای سفید و سیاه است و نویسنده به وضوح شخصیتهای خاکستری را به بازی میگیرد انسانهایی با اسیبهایی که از دوران کودکی با خود حمل نموده‌اند و مانند یک گوله برف کوچک که از بالای کوه به طرف پایین در حال غلتیدن است بزرگتر و بزرگتر میشود
به نظر اوج داستان در زمانی بود که مخاطب متوجه گردید انچه اقای موفق در بیزنس و خوشتیپ بر سر همسر و خدمتکار خود می‌اورد حاصل تربیت مادری است که به نظر در امر تربیت در جامعه موفق ظاهر شده
فراز و فرود کتاب و پرهیز از پرورش یک قهرمان جالب بود و درخور تحسین اما انچه کمی مخاطب را گیج و سردرگم میکرد محافظت مادرشوهر از دختر ناتنی پسرش بود که میتوانست قطعا در معرض این اسیبها قرار گیرد اما نویسنده خیلی سهل انگارانه بدون هیچ توضیحی از ان عبور نموده بود
نکته قابل تامل دیگر که در دل داستان پنهان بود و البته به نوعی از نظریه، نظریه پردازان مجرم بالفطره حمایت میکرد ادامه نقش خدمتکار برای نجات زنی دیگر از جنس زنان تاب آور وقربانی جامعه‌بود
البته که نویسنده با این خط فکری مخاطب را همچنان مشتاق و مایل برای ادامه رویاپردازی در مورد کتاب نگه داشته اما از طرفی دیگر حمایت از معتقدین به مجرمین بالفطره با توجه به اثبات اسیبهای دوران کودکی در روان و سرنوشت افراد به نظر من خیلی جذاب نبود
اما روی هم رفته خواندن این کتاب را توصیه مینمایم