کتاب فریبنده و جالبی بود ولی زیادی تخیلی بود چطور یه نابینا میتونه رانندگی کنه یا مثل پدرش چرا باید یه یخچال رو پر از خوراکی و غذا کنه یا چطور اون تونست فرمول یه بیماری رو کشف کنه اگه دقت کرده باشید به میکروسکوپ هم اشاره میکنه ولی چطور میتونه ازش استفاده کنه و اون چقدر از علم پزشکی و شیمی رو میتونه یا خوندن و نوشتن یاد بگیره ویا وقتی که یه دادگاه رفت اون مستقیم و بطور شانسی رفته تو اتاقی که پرونده مورد نظر ایشون اونجا بوده فضای دادگاه به طرز عجیبی انرژی منفی زیادی داره که باعث استرس احساس ناامنی میشه چطور ایشون خندش میگیره و بیخیال بوده کتاب از نظر تخیلی و سرگرم کننده بودن خوبه میتونست که به موضوعهای بیشتری توجه کنه تا جالب تر باشه امیدوارم کتابهای دیگه
آقای احسان کیان فرد بهتر و بی عیبتر باشه چون تویه این کتاب عیبهای زیادی داشتن ولی اینکه بتونه کتابی که با خودکار نوشته باشن رو بخونه یه چیزی ولی اینکه رسید عابربانک یا کارتخوان رو بخونه یه خورده عجیبه چون اونا اگه اشتباه نکنم لیزری چاپ شن چون هیچ رد فشاری رو کاغذ نیست انگار یکی با ملایمت خیلی زیادی داره عداد و نوشته هارو مینویسه.
آقای احسان کیان فرد بهتر و بی عیبتر باشه چون تویه این کتاب عیبهای زیادی داشتن ولی اینکه بتونه کتابی که با خودکار نوشته باشن رو بخونه یه چیزی ولی اینکه رسید عابربانک یا کارتخوان رو بخونه یه خورده عجیبه چون اونا اگه اشتباه نکنم لیزری چاپ شن چون هیچ رد فشاری رو کاغذ نیست انگار یکی با ملایمت خیلی زیادی داره عداد و نوشته هارو مینویسه.