داستان روایت دو انسان با روحهای محزون بود ک در اخری جورایی هم نوعان خودشون رو پیدا میکردن و درباره باورهاشون صحبت میکردن.
ارواح غمگین روایت شده این داستان درباره مسائل سطحی صحبت کردن و میتونست این غم درون این ارواح از خجالت کشیدن از جمع فراتر بره ینی میتونستند چالشهای بزرگتری داشته باشن و اینکه تعداد کاراکترهای داستان کم بود ینی بین شش یا هفت کاراکتر داستان میچرخید.
و نقص دیگهای که داستان داشت این بود که با اینکه هر دو روح ینی اس جی و جوراب غمگین بودن و تصمیمات ساده رو بزرگ میکردن.
یک جورایی نه میتونستن حرفاشون رو راحت به هم بزنن و نه میتونستن همدیگر رو درک کنند اما در هر حال دوستای خوبی برا هم بودن.
به هر حال داستان با نقصهای ریزی که داشت بسیار شیرین و پر هیجان بود ممنون.
ارواح غمگین روایت شده این داستان درباره مسائل سطحی صحبت کردن و میتونست این غم درون این ارواح از خجالت کشیدن از جمع فراتر بره ینی میتونستند چالشهای بزرگتری داشته باشن و اینکه تعداد کاراکترهای داستان کم بود ینی بین شش یا هفت کاراکتر داستان میچرخید.
و نقص دیگهای که داستان داشت این بود که با اینکه هر دو روح ینی اس جی و جوراب غمگین بودن و تصمیمات ساده رو بزرگ میکردن.
یک جورایی نه میتونستن حرفاشون رو راحت به هم بزنن و نه میتونستن همدیگر رو درک کنند اما در هر حال دوستای خوبی برا هم بودن.
به هر حال داستان با نقصهای ریزی که داشت بسیار شیرین و پر هیجان بود ممنون.