برام جالب بود.. من معمولا با کتابهایی که اینقدر کوتاه نوشته شدن نمیتونم ارتباط بگیرم ولی این کتاب برام جالب بود.. بدون کشو قوس خیلی راحت تونست منو به بطن وجود و احساسات شخصیتهاش ببره.. بیاد کتاب چراغها را چه کسی خاموش میکند.. افتادم.. اونم همچین موضوعی داشت. نکته و پیام اصلی داستان برای من این دوتا نکته بود
یکیش عشق ممنوعه که قطعا سرانجامی نداره.. بعد از تاهل و بچه داشتن فکر دوباره عاشق شدن و... بنظرمن احمقانس چون اصلا به طبعاتش نمیارزه.. و نکته دوم رفتار اقای پرانا با خانم هندی بود که اونو زنداداش صدا میزد و خیلی صمیمی باهاش برخورد میکرد.. ازش تعریف میکرد.. بهش توجه میکرد ولی همهی اینا به زعم خودش بیمنظور بود ولی چون خانم متاهل دچار کمبود محبت از طرف همسرش بود اینارو سوبرداشت کرد و عاشق شد... به نظر من روابط با زوجهای که در عین طلاق عاطفی و سردی ادامه داره برای زندگیهای سالم سمه. و در اخر رفتار جوانمردانه اقای پرانا در قبال خانواده ببنگلادشی برام جالب بود
.. اینکه خیانت نکرد به مردی که برادر میخواندش
یکیش عشق ممنوعه که قطعا سرانجامی نداره.. بعد از تاهل و بچه داشتن فکر دوباره عاشق شدن و... بنظرمن احمقانس چون اصلا به طبعاتش نمیارزه.. و نکته دوم رفتار اقای پرانا با خانم هندی بود که اونو زنداداش صدا میزد و خیلی صمیمی باهاش برخورد میکرد.. ازش تعریف میکرد.. بهش توجه میکرد ولی همهی اینا به زعم خودش بیمنظور بود ولی چون خانم متاهل دچار کمبود محبت از طرف همسرش بود اینارو سوبرداشت کرد و عاشق شد... به نظر من روابط با زوجهای که در عین طلاق عاطفی و سردی ادامه داره برای زندگیهای سالم سمه. و در اخر رفتار جوانمردانه اقای پرانا در قبال خانواده ببنگلادشی برام جالب بود
.. اینکه خیانت نکرد به مردی که برادر میخواندش