روال داستانی دوستانه و سادهای داره، از زبان اول شخص بیان شده و داستان زندگی دختری هست که قبل از تولد ۱۲ سالگیش به همراه مادر و خواهر بزرگترش، از طریق رودخانهی تومن به چین فرار میکنه و این سفر از زمانی که آغاز میشه تا وقتی میتوونه به عنوان یک شهروند عادی، مجددا حق تحصیل و زندگی بدون پنهان کاری پیدا کنه، نه سال به طول میانجامه. چون فقر شدید خانوادهاش بعد از فوت پدرش، حتی امکان تحصیل در کره شمالی رو براش غیرممکن میکنه چون توان تهیه لباس، لوازم و... رو نداشتند و حتی گاهی چندین روز بدون غذا میماندند. توضیح میده طبقات محرومتر جامعه تا حدی راه پول در آوردن رو بلد بودند اما اونها که یکباره دچار ورشکستگی شده بودند برای زنده ماندن، به سختی و مشکلات زیادی دچار میشوند.
در ابتدای داستان از شرایط زندگیش در کره شمالی، قبل از اینکه پدر و مادرش شغلشون رو از دست بدن و گرسنگی علت فوت پدرش بشه، نوشته. توضیح داده به چه سبک و اندیشهای در مدرسه و در سطح جامعه، بزرگ میشدند و چه دور نمای ذهنی پیش رو داشتند.
عاقبت برای فرار از گرسنگی، با ریسک بر روی جان و تحمل مشقت فراوان به چین فرار میکنند اما در آن جا هم زندگی سادهای در انتظارشان نیست و سالها بدون هویت در خانه کشاورزی زندگی میکنند که اونها رو خریده و سرگذشتشون در این خانه هم حیرت انگیز و ناراحت کننده هست. سالها زمان میبره تا به این فکر میافتند هویتی جعلی فراهم کنند و چندین سال در شانگهای مخفیانه بار کار و زندگی روزگار میگذرانند، هر چند همچنان از حق تحصیل و... محرومند، تا اینکه مجددا ریسک فرار رو به جون میخرند و اینبار از چین به مغولستان و نهایتا کره جنوبی پناهنده میشن.
در ابتدای داستان از شرایط زندگیش در کره شمالی، قبل از اینکه پدر و مادرش شغلشون رو از دست بدن و گرسنگی علت فوت پدرش بشه، نوشته. توضیح داده به چه سبک و اندیشهای در مدرسه و در سطح جامعه، بزرگ میشدند و چه دور نمای ذهنی پیش رو داشتند.
عاقبت برای فرار از گرسنگی، با ریسک بر روی جان و تحمل مشقت فراوان به چین فرار میکنند اما در آن جا هم زندگی سادهای در انتظارشان نیست و سالها بدون هویت در خانه کشاورزی زندگی میکنند که اونها رو خریده و سرگذشتشون در این خانه هم حیرت انگیز و ناراحت کننده هست. سالها زمان میبره تا به این فکر میافتند هویتی جعلی فراهم کنند و چندین سال در شانگهای مخفیانه بار کار و زندگی روزگار میگذرانند، هر چند همچنان از حق تحصیل و... محرومند، تا اینکه مجددا ریسک فرار رو به جون میخرند و اینبار از چین به مغولستان و نهایتا کره جنوبی پناهنده میشن.