نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی سالهای بیخبری - مری هیگینز کلارک
3.7
13 رای
مرتبسازی: پیشفرض
محمد داودی فر
۱۴۰۳/۰۷/۱۹
00
کتاب به دلیل ساختار و اسامی زیاد را باید با دقت گوش داد یکی از نکات مهم در اختلاف بین کتاب های متنی و شنیداری این است که در کتاب های متنی دقت مطالعه بسیار بالاتر است و این موضوع می تواند در لذت مطالعه تاثیر گذار باشد، شخصا و در اکثر مواقع ممکن است شخصا برای درک بهتر، شنیدن چندین بار برخی از قسمتها را تکرار کنم، البته افسوس میخورم که بخاطر ضعف بینایی از مطالعه راحت کتاب های متنی بشدت رنج میبرم، چون حافظه و یادآوری مطالعه متن از شنیدن بسیار بیشتر است و عواملی مانند صدای صداپیشگانی که چند شخصیت را بازخوانی می کنند و یا موزیک های حین متن و یا صداهای اطراف دقت را کاهش دهد. در مورد کتاب باید به علاقمندان این نوع از ژانرها، کتابی بسیار ارزشمند برای مطالعه است
داستان از ساختار و محتوای کلاسیک ژانر جنایی فراتر نرفته است. اصطلاحاتی مثل کاملا معمولی یا حتی الگوی تکراری میتواند برازنده این کتاب باشد. معمولا وقتی تعدد شخصیتها در داستان پیش میآید یک مقدار سخت است که با داستان ارتباط برقرار کنم.
روایت داستان هم معمولی است. راوی محترم زحمت کشیدهاند اما هنوز جا دارد تا مهارت کافی به دست بیاید، صدای شخصیتها متناسب با موقعیت تغییر کند، صدای تنفس کنترل بشود و....
چطور ممکن است دست خط حضرت مسیح باقی مانده باشد؟ کلا ظاهرا یک علاقهای به رازآلود کردن مسیحیت بین نویسندهها وجود دارد. مثل کتاب و فیلم راز داوینچی که جذابیت خاص خودش را داشت. و البته این کتاب قابل مقایسه با آن فیلم نیست.
روایت داستان هم معمولی است. راوی محترم زحمت کشیدهاند اما هنوز جا دارد تا مهارت کافی به دست بیاید، صدای شخصیتها متناسب با موقعیت تغییر کند، صدای تنفس کنترل بشود و....
چطور ممکن است دست خط حضرت مسیح باقی مانده باشد؟ کلا ظاهرا یک علاقهای به رازآلود کردن مسیحیت بین نویسندهها وجود دارد. مثل کتاب و فیلم راز داوینچی که جذابیت خاص خودش را داشت. و البته این کتاب قابل مقایسه با آن فیلم نیست.
کاری کلاسیک، متناسب فرهنگ اروپا، خصوصا انگلستان، متاثر از ژانر آگاتا کریستی. پلیسی، معمایی، تاریخی، خودم میپسندم. البته شاید صدها ایراد از متن و مشکلاتی هم در اجرا وجود داشته باشه، اما توجه داشته باشیم ما باید کتابها رو با هم مقایسه کنیم، یعنی امتیاز دهیها نسبی است، بنده چند ساله مشغول به نوشتن یک داستان هستم، خلق داستانی شش دانگ که خیلی خیلی خیلی سخته، و سالها یکی در کل دنیا بوجود میاد. ما مگه چند تا معمایی پلیسی نویس در حد بالا داریم، با عرض پوزش وطنیها که خیلی ضعف دارند و اکثرا متناسب با مجلات سرگرمی هستند.
واقعیت من از سبک داستان خوشم نیومد. شاید دوستان اینطور داستان ها رو بپسندند ولی از نظر من کسل کننده وبدون هیجان با تعدد شخصیت های غیر لازم و توضیحات سرسام آوراضافی وخسته کننده درباره شخصیت هاست. این داستان میتونست یه داستان کوتاه مهیج وسرگرم کننده باشه اگر اینقدر حاشیه پردازی وشخصیت اضافی نداشت ودرباره اصل موضوع نوشته میشد. ابتدای داستان خیلی خوب شروع میشه فکر میکنید با یه داستان جنایی معمایی هیجانی طرف هستید ولی فقط همون چند دقیقه اول داستان قشنگ وبقیه اش حرف وحرف وحرف اضافی.
بدون تردید تمام آثار ماری هیگینز کلارک جذاب و عالیست این داستان هم خیلی خوب بود و با وجود تعدد شخصیتها و مظنونین، با داده هایی که طی داستان در اختیار مخاطب بود، تمام مدت ذهن مشغول تجزیه و تحلیل و گمانه زنیست و این برای من خیلی جذاب بودیک امتیاز کم کردم فقط برای روایت داستان، خانم انورزاده برای اینکه صدای شخصیتهای مرد رو اجرا کنن تمام حس و حال و هوای داستان رو از بین بردندممنون