نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی راهی روی برادهها - حمید نیسی
3.9
145 رای
مرتبسازی: پیشفرض
mehdi Moghadam
۱۴۰۳/۰۶/۰۹
20
باز صحبت از روزمرگی شد ولی روزمرگی قشر عظیمی از پدران، مادران، خواهران و در آخر خودمان که تا موقعی که سربازی نرفته بودیم و دانشجو هم بودیم کارفرماها که به سبک فئودالهای زمان ارباب و رعیتی رفتار میکردند و انگاری که در برهه آن زمان از تاریخ منحوس گیر کرده و محبوس آن زمانها که بودند برخودشان با زیر دستان جامعه که اکثریت غریب به اتقاق مردم بودند و چارهای جز یدک کشیدن اوامر ظالمانه آنان را نداشتند با خبردار شدن از رجعت ماموران بیمه یه سری را در سرویسهای بهداشتی قایم میکردند یه سری را اسم کار آموز میدادند و... تا مبادا از دپوی اسکناسهای آغشته به درد و رنج و خون دل سیل عظیمی کم نشود چون نه اتحادیه، نه سندیکا و نه خبری از اتحاد حتی دو نفری که یه عمر بغل دست هم کارمیکردند و قسمت اغظم عمرشان را باهم سپری کرده بودند نبود و اگر هم کار فرمایی نسبتا عادل جایی به یه عده نان شب میداد خودمان زیراب همدیگری را میزدیم انگار در خون ما و دی انای بدن ما خلاف جهت آب شنا کردن با روحمان سرشته شده بود این چند سطر داستان این کتاب هم شرح حال قطرهای از دریای کارگر و کارفرما در این مرز و بوم هستش و تا بوده و نخواهیم که باشد همینطور روابط کارگر و کارفرمای دوران قرون وسطایی سینه به سینه به آیندگانمان منتقل خواهد شد.
داستان خوبی بود موضوع اش در باره ی کارگر های مظلوم بود صدای راوی خیلی خوب بود و به دل مینشست داستان درباره ی ظلمی بود که به کارگر ها میشداگه اعتراضی میکردن اخراج میشدن واصلا حق اعتراض نداشتن کارگری که هم سن رئیس خودش بود اما پیرتر چون زحمت بیشتری کشیده بود کارگری که جلوی ظلم سرخم نمیکرد و یکبارم رئیس و زده بود و به زندان رفته بود از خجالت که تویه رویه زنش نگاه کند به شهر دیگه ی رفته بود اینبارم که کارمیکرد کار گر ها میگفتن که یکی از کارگر ها داره زیر ابتو میزنه و پشت سرت پیش اقای رئیس حرف میزنه وقتی کارگر و صدا کردن و گفتن بره دفتر مدیرکارگر با اون شخص دعوا کرد و مدیر یه برگه ی به دایش داد که فکر کنم برگه ی ترفیعش بود ولی کارگر مظلوم فکر کرده بود مثل دفعه های قبل برگه ی اخراجشه و حتما اخراجش میکردن
داستان دربارهی کارگرهایی هست که در هوای گرم و به سختی بیش از توان خود کار میکنند، اما کمتر از حقشان و خیلی دیر دستمزد میگیرند. شرمندهی خانوادههایشان هستند، مشکلات مالی و جسمی هم به اعصابشان فشار آورده، اما صدای اعتراضشان شنیده نمیشود. این داستان حرف دل خیلی از مردم ماست. چه کارگرهای مظلوم و چه خانوادههایشان که دلخوشند به دستمزدهای نصفه و نیمهای که میگیرند و همیشه با اضطراب بیکار شدن و بیپولی شب را صبح میکنند. گفتن حرف دل مردم کار سخت و شجاعانهایست. ممنون از نویسندهی مردمی... صدای گویندهها، اجرا و لهجهها هم عالی بود.
داستان میخواهد ذرهای از فشار کار بر کارگران جامعه را بگوید. کار سخت جسمی، حقوق پایین، ساعت کاری زیاد، و نداشتن حق بیمه وهزاران حق وحقوقی که کارفرمایان خیلی شیک وتمیز به کارگران نمیدهند. ومتاسفانه عدهای از کارگران که چشم دیدن تازه وارد راندارند وفکر میکنند کارگر جدید کار انهارامیدزدد، این رفتاربدترین کاراست زیرآب همدیگر رامقابل کارفرما میزنند بدگویی پشت سرهم وغیره، متاسفانه کارگر بانگرانیهای خودش نان شب، مدرسه بچهها، کرایه منزل و،.. درمحیط کارباید نگران گوشها وچشمهای مخالف باشد که مبادا زیرآبش رابزنند وازب کار بی کار شود
حالم به هم خورد این داستانها چرا انقدر غمگینه برای آدمی مثل من که همیشه افسرده است این داستانها بیشتر منو ناراحت میکنه در مورد چند تا کارگر هست که در کارگاه چوببریی کندههارا جابجا میکنند همه آنها ناراحت و ناراضی هستند زیر ۶ ماه حقوق نگرفتم با مهندس میگوید به من چه کارگرا زیاد هست شما نباشین یه کسای دیگه! جبار باید که کرایه خانه بدهد و خالد نیز باید خرج بدهد خلاصه اوضاع اقتصادی کارگرها را بیان میکند.
داستانهایی که من از اینجور چیزها اطلاعات کمتری دارم و بسیار ناراحت کننده است
داستانهایی که من از اینجور چیزها اطلاعات کمتری دارم و بسیار ناراحت کننده است
برای علاقه مندان به داستانهای کوتاه بد نیست گوینده هم کارش قابل قبول بود اما نمیتونم به این کتاب با توجه به شخصیت پردازی و طرح کلی داستان امتیاز زیادی داد کتاب صوتی راهی روی برادهها دربارهٔ دو مرد به نامهای جبار و خالد است. این داستان در جنوب ایران میگذرد و شخصیتها با لهجه ٔ جنوبی صحبت میکنند. آنها کارگر یک کارگاه چوب بری هستند. خالد در حین انجام کار برایش حادثهای پیش آمده و حالا زندگیاش به مشکل برخورده استودر ادامه چگونگی مواجهه با این چالش را میشنویم
زندگی در هر شکلش آزار دهنده و درگیره چرخهی خمیازه آوره تکرارهای جبارانه است مبارزهای بی پایان میان استرسها و امراض جسمی و روحی روانی که این تلخنامه خود برای تحمل هر ثانیه رنجی است نفسگیر چ رسد ب زمانی ک هزینهی این شکنجه گاه نیز به گزافیی یک عمر حمالی و کارگری در جنگلی وحشی به نام زمین رقم خورده باشد و این حکایت گوشه نظری است بر فشاره مضاعف ک گریبان گیره این قشر مظلوم گشته و همراهیاش احساس رنجآور زیستی دیگر در ساختاری آشنا را برایمان به ارمغان آورده..
بد نبود فقط آخرشو خیلی متوجه نشدم آخرش تو برگه چی نوشته شده بود یه اشاره ای میشد بهتر بود ولی خب فکرم در طول داستان درگیر این بود که یعنی واقعا نمیشه جور دیگه ای زندگی کرد؟ نمیشه به جای کارگر بودن کارفرما شد؟ نمیشه راه کارفرما شدن یا کارآفرینی رو یاد گرفت؟ درسته یه سری چیزا دست خود آدم نیست اما آدمها با انتخابهاشون آینده شونو خودشون رقم میزنن
کتاب صوتی که از درد جامعه گفته، درد قشر زحمتکش و ضعیف جامعه، کارگر ها. چیزهای که هر روز میشنوی و میبینی، کارگری که حاضر بخاطر حقوق ناچیزی که ممکنه چند ماه هم بدستش نیاد بازم هم سر کارش بیاد چون پیدا کردن کار سخته و از همه مهم تر همه جا مثل همه. کارفرمایی که زور میگه و انگاری تو این جامعه زندگی نمیکنه، هیچ درکی نداره.
داستان روایت زندگی سخت کارگر است. سیستم سرمایه باقانون هایش زالو شیره جان کارگر را مینوشد به بهای اندک حقوق. محیط کاررابرای کارگر ناامن میکندتاهمیشه ترس اخراج شدن باکارگرهمراه باشد. کارگر نه حقوقی مکفی دارد نه بیمه ای. درست مانند برده داری است اما مدرن تر به نظر میآید. ممنونم از شما عزیزان دانش گستر کتابراه