نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی مرز - سمیه جعفری

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
Sin90
۱۴۰۳/۰۵/۲۸
داستان صوتی "مرز" داستان کوتاه و غمگینی بود که موضوعش کودک کار افغان هستش
توصیفات داستان بسیار با جزئیات بیان شده که کاملا حس و حال موجود در محیط داستان رو برای شنونده ملموس میکنه، صدای خواننده هم خوب بود
واقعا تصور یک لحظه‌ی خودمون به جای کودکان کار چه ایرانی چه افغانستانی و.. ‌. خیلی سخت و ناراحت کننده است که بچه‌ای که در سنی قرار داره که باید بازی کنه و زندگی شادی رو تجربه کنه در بین دود و دم کوچه و خیابان‌ها کار میکنه...
و فکر کنید برخورد بد آدم‌هایی که اطرافشونن چقدر میتونه در حقشون بی انصافی باشه...
داستان تاثیر گذاری بود و امیدوارم هر کسی که گوش میکنه به این فکر کنه که چطور میتونه در حد خودش تاثیر مثبتی روی زندگی چنین بچه‌هایی بذاره حداقل با برخورد درستش...
ممنون از کتابراه🌷
مجیدناجی
۱۴۰۳/۰۷/۰۹
خطر اسپویل:
داستان روایت کردن روزگار ملتی ست که استعمار سرمایه داری زندگی و آرامش را از آنان گرفته و زحمت و بی سوادی و ندادن هیچگونه حقوق. به اجبار وبا زور گلوله و تفنگ به اینگونه جوامع تحمیل کرده اند. مشکلاتی از قبیل کودکان کار، نداشتن سرپناه، نداشتن کار، مهاجرت اجباری و متاسفانه دزدی و خودفروشی را به جامعه تحمیل میکنند. بقول قدیمیها به مرگ میگیرند که به تب رضایت دهیم. پلیسی که با مالیات ما حقوق میگیرد و قرار است امنیت فراهم کند. برعکس عمل میکند، ملت را میزند، میبندد، شکنجه میدهدو بقتل میرساند. جامعه شده است مانند خان و افرادش، در وسعت برزگتر. دولت و پلیس سرکوبگرش. ممنونم از تمام عزیزان روشنگر کتابراه
سما جعفری
۱۴۰۳/۰۹/۱۴
این داستان کوتاه شرحی از مدت کوتاهی از زندگی مردم گرسنه و کودکان کار افغان رو میده. مردمی که غذایی برای خوردن ندارند و بچه‌ها مجبور به انجام کار سخت هستند. داستانش واقعا غم‌انگیز بود. خصوصا اونجایی که کودک با خودش میگه کاش گل هم مثل کیک خوشمزه بود تا بشه اون رو خورد. نویسنده خیلی آروم صحنه رو توصیف میکنه و گرسنگی و بی‌پولی اون مردم رو شرح میده و همین روایت آروم تاثیر عمیق و غم بزرگی رو در دل مخاطب به جا میذاره. خیلی کارشون هنرمندانه بود، با این که داستان نقطه‌ی اوج و فراز و فرودی به اون صورت نداشت، اما با وجود سیر روایی یکنواخت و آرام، کار خودش رو انجام داد و پیامش رو به مخاطب انتقال داد.
زری بانو
۱۴۰۳/۰۷/۱۲
کودک 6-7ساله‌ی افغان دوگالن آب را بسختی به وسیله‌ی نخ زمختی که به شانه هایش انداخته بود در مرز دو کشور جابجا می‌کرد. گرسنه و درمانده، عطش خوردن خوراکی‌های خوشمزه‌ی کودکی جایشان را به توان ناسر انجامی داده بود که کودک افغان با انگشتهای کوچکش رویای آن را در روی زمین گل آلوده می‌کرد. زنی، مرغی را به شکم بسته بود و وانمود می‌کرد باردار است تا برای کودکانش خوراک ماکیان ببرد. داستان تا حدودی نامفهوم بود که آن جا کجا بود که ساکنانش در مقابل چشمان پلیس تشنه و گرسنه بودند و از پلیس در هراس. پلیس اگر مراقب امنیت و دارایی مردمان نباشد... به چه کار آید🤔🤔🤔
Amin Bolandi
۱۴۰۳/۰۸/۲۶
کوتاه تر از کوتاه
دردی از درد‌های دردمندان همسایه‌ای که ده هه هاست که مردم‌اش عذاب کشیده‌اند. مدتی هم هست که ما ایرانیان بنا به دستور _ یا بدلیل دستورات و نتیجه نسنجیده شان _ با ایشان بسیار بدبین _ به حق یا نه _ شده ایم.
ممنون
قاصدک
۱۴۰۳/۰۶/۲۷
درسته داستان کوتاه بود و نویسنده موضوع بکر ونابی برای نوشتن داشت ولی درکل داستان نقطه عطفی نداشت ریتم داستان یکنواخت بود و پایانش هم بازموند و تاثیرگذار نبود می تونست از زاویه بهتر، مشکلات کودکان کار افغانستان رو بیان کنه
Nahid razdan
۱۴۰۳/۰۶/۲۸
سلام و سپاس از زحماتتون قدر میدونیم و موفق باشید ۹نامه آخر بخاطر تشایه شدید اسمی. تشخیص شخصیت نگارنده نامه برام نامفهوم بود ای کاش از همان تن و صدای گوینده در متن داستان استفاده می شد باز هم ممنونم
مریم وثوق
۱۴۰۳/۰۵/۲۷
متن روان و زیبا بود، اما انگار یک تکه از یک کتاب بود. ابتدا و انتهای آن مشخص نیست و پایان ندارد. خانم گوینده هم نتوانست به درستی متن را بخواند.
نازیلا کوهزاد
۱۴۰۳/۰۶/۱۸
داستانی کوتاه وغم انگیز ومتاسفانه خیلی نزدیک به واقعیت که تصورش برای هرکسی وحشتناکه با تشکر از نویسنده، راوی و کتابراه
کاربر ف
۱۴۰۳/۰۵/۱۷
داستان تلخی بود که متاسفانه تو واقعیت کم هم نیستن خانم گوینده؛ هر آزگاهی؟! کاش قبلش جایی میشنیدید این کلمه رو.
مهرداد
۱۴۰۳/۰۸/۱۶
نمیشه اسم این رو ادبیات داستانی گذاشت یه شرح حال بود بیشتر تا داستان نظر شخصی بنده
Negin
۱۴۰۳/۰۵/۲۴
واقعا غم انگیزه. تو واقعیت خیلی از بچه‌های افغان بی دلیل کشته میشن و بهشون ظلم میشه
عباس حیدری
۱۴۰۳/۰۴/۳۰
هرآزگاهی؟ هر از گاهی درسته گوینده عزیز... خانم گوینده بسیار بسیار کم مطالعه وکتاب نخون تشریف دارن.
امیرمجیدمطهری
۱۴۰۳/۰۴/۲۵
ادبیات کتاب بسیارپرمعنا وگیراست*درودبرخانم جعفری وخانم مهرابی*واقعن برهردونفرتان بایدبگم دست مریزاد
Zahra
۱۴۰۳/۰۷/۲۰
فایل صوتی مرز، داستانی غمگین در مورد کودک کار افغانی است.
مرتضی ظهیری
۱۴۰۳/۰۷/۱۲
خوب و قابل درک و فهم روایت شده و درد کودکان کار قابل لمس هست
ممنون از کتابراه
آمیری
۱۴۰۳/۰۴/۲۶
عالی ولی کوتاه بود... من منتظر ادامه داستانش هستم فک کنم داستانش طولانی باشد.
سیمین بزرگی نامی
۱۴۰۳/۰۸/۱۰
داستان همیشگی کودکان کار و این بار افغانستان. غم انگیز بود
راضیه شمسی
۱۴۰۳/۰۷/۰۱
واقعا نه سر داشت نه ته تا به خودت میای تموم شده
فرشاد فصیحی
۱۴۰۳/۰۶/۱۵
داستانی کوتاه ولی دلچسب نبود و من معنای آن را متوجه نشدم
احمد ضمیری
۱۴۰۳/۰۶/۰۶
از نظر آشنایی با نویسندگان تازه کار توصیه می‌شود.
Lavasani
۱۴۰۳/۰۶/۰۴
خانم گوینده صدای گرمی داشتن ولی داستان خیلی مفهوم گنگی داشت
نصرالله حیدری
۱۴۰۳/۰۶/۰۳
خلی عالی واقعا سخت است به چنین شرایطی قرار بگیره آدم
hana
۱۴۰۳/۰۵/۲۲
داستان خوب و واقعی داشت فقط خانم گوینده هرآزگاهی؟
فاطمه اخلاصی
۱۴۰۳/۰۵/۱۹
متاسفانه این داستان واقعیت داره ولی خیلی هم تلخه😔
علی احمد مظفری
۱۴۰۳/۰۴/۲۹
خیلی زیبا واقعیت عینی مهاجران را بیان میکند.
AboalfazlAmm
۱۴۰۳/۰۹/۲۱
خوشم نیومد سلیقه ایه
امیر حسین
۱۴۰۳/۰۹/۱۳
خیلی خوب بود مرسی از نویسنده
حامد چراغی
۱۴۰۳/۰۹/۰۷
تصویرسازی‌ها خوب بود
آیدا محمدی
۱۴۰۳/۰۸/۲۴
داستان جالب از زندگی یک پسر بچه و غمگین
میترا اسما
۱۴۰۳/۰۷/۰۹
تصویر کوتاهی از فقر فقر فقر.
خلیل عطائی
۱۴۰۳/۰۶/۲۸
داستانک درام و کوتاه.
ملیکا محمودی
۱۴۰۳/۰۶/۰۴
واقعا دست نویسنده‌اش درد نکنه
فاطمه رمضانی
۱۴۰۳/۰۵/۱۲
قشنگ و با جزئیات بود کاشکی ادامه داشت
محمد رضا ایمانی
۱۴۰۳/۰۵/۰۶
واقعیات رو بیان کردن ممنون
حسینی
۱۴۰۳/۰۸/۰۸
بد نبود یکم خوب بود
مرجان محمودیان
۱۴۰۳/۰۷/۱۹
حتما گوش بدین عالیه
فرحناز طاهری
۱۴۰۳/۰۵/۲۷
صدا نداره کتاب مرز