نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی آنها که به خانهی من آمدند - محمد شمس لنگرودی
3.6
31 رای
مرتبسازی: پیشفرض
با سلام. بیشتر به خاطر صدای استاد کتاب رو خریدم و تا انتها گوش دادم. ولی اگر منطقی و به دور از جانب داری بخوام درباره داستان صحبت کنم باید بگم به نظر من سیم پیچیِ ذهن استاد فقط برای شعر گویی تعبیه شده. البته خوبِ که خودشون رو محک میزنند. اما در مسیری که توانایی به حد اعلاء وجود داره، محک زدن استهداد و توانایی اونم در سطحی که استاد قرار دارهی کم بی انصافی ه. کاش استاد شعرهای تازه بگن و روح ماها رو تلطیف کنند تا داستانی که بیشتر به کابوس شباهت داشت و به نظرم اثر هنری فاخر و جذابی هم از آب درنیامده. بیشتر جملات و فضای داستان دقیقا رویا، کابوس و شعر بود تا داستان. یا شاید بشه گفت داستان فوقِ فانتزی بود.... در هر صورت پسند من نبود.
از اونجایی که شیفتهی جهانبینی، اشعار و البته صدای دلنشین شمس لنگرودی هستم، ترغیب شدم تا ورود استاد به جهان داستان و نثر رو هم دنبال کنم.
به نظرم فضای کلی و سورئال داستان تاثیر زیادی از بوف کور گرفته بود. به دلیل تسلط استاد بر شعر، جملات و تصاویر شاعرانهای در داستان به کار رفته که لذت خواندن کتاب رو دو چندان میکنه. پایانبندی داستان هم برام یادآور یکی از داستانهای بیضایی در مورد هدایت بود که چندین سال پیش در یکی از مجلات ادبی به چاپ رسید.
در مجموع لذت بردم و منتظر آثار بعدی استاد میمونم.
به نظرم فضای کلی و سورئال داستان تاثیر زیادی از بوف کور گرفته بود. به دلیل تسلط استاد بر شعر، جملات و تصاویر شاعرانهای در داستان به کار رفته که لذت خواندن کتاب رو دو چندان میکنه. پایانبندی داستان هم برام یادآور یکی از داستانهای بیضایی در مورد هدایت بود که چندین سال پیش در یکی از مجلات ادبی به چاپ رسید.
در مجموع لذت بردم و منتظر آثار بعدی استاد میمونم.
من به خاطر تعاریفی که از نویسنده شنیده بودم خواندن. گرچه خودم قبلا اصلا آثار ایشون را نخونده بودم. گویندگی بسیار عالی و فن بیان و توصیفات عاااالی ولی موضوع از جایی به بعد تکراری و بدتر از اون پایان بی مفهومش) البته شاید من متوجه پایانش نشدم) اوایل کتاب خیلی مرا جذب کرد ولی اواخر کتاب دلیلی خیلی چیزها را نمیفهمیدم. شاید هم نظر منفی من به دلیل دوری از این موضوعات و نفهمیدن مسائل است.
صمیمانه بیان میکنم که از صدای ایشون به شدت لذت بردم
شروع گیرایی داشت و سبب میشد ادامه بدی تا ببینی چه میشود
اما حقیقتا پایان بندی رو دوست نداشتم
بسیاری از سوالاتم با این چنین پایانی بی جواب موند
درحالت کلی از شنیدن این کتاب پشیمون نیستم
به شکل کلی اگر نگاه کنیم دوستش داشتم چرا که احساسهایی در وجود من رو متحرک یا شاید بیدار کرده با روندی که ادامه داشت به صورت کلی در اون
شروع گیرایی داشت و سبب میشد ادامه بدی تا ببینی چه میشود
اما حقیقتا پایان بندی رو دوست نداشتم
بسیاری از سوالاتم با این چنین پایانی بی جواب موند
درحالت کلی از شنیدن این کتاب پشیمون نیستم
به شکل کلی اگر نگاه کنیم دوستش داشتم چرا که احساسهایی در وجود من رو متحرک یا شاید بیدار کرده با روندی که ادامه داشت به صورت کلی در اون
همانطور که بقیه دوستان اشاره کردند یکی از نقاط جذابیت این کتاب صدای خود نویسنده ست تا جایی که نقاط ترسناک و رازآلود داستان را قابل تحمل میکند. محتوای کتاب خوب شروع میشود اما از یک جایی به بعد پریشانی کاراکتر اصلی زیاد میشود و عالی پیش میرود ولی انتهای داستان عجیب و موهوم به نظرم آمد حیف.
وقتی بخاطر استاد شمس لنگرودی و عنوان کتاب و نثر بودنش، علیرغم پیشینه شاعری استاد جذب کتاب شدم و وسوسه خوانده پیدا شد فکر کردم با یک ترس و لرز یا عزاداران بیل دیگر مواجه شدهام و از کتاب هیچ نشنیده بودم و نمیدانستم با چه روبرو هستم
کتاب را تا نیمه نخوانده مجبور شدم خواندن را متوقف و شروع به خواندن کتاب رژه بر خاک پوک کنم تا شاید درک اشارات و ارجاعات متعدد، خواندن کتاب را مفهومتر کند که میتوان گفت که نکرد و فضاهای حاکم در آثار مرحوم زنده یاد آقای دکتر ساعدی در خصوص خرافه و جن زدگی را هم در ذهن متبادر ننمود
بطور کلی در کتاب پر است از جملههای زیبا و نقض و خط نکشیدندن زیر جملات متعدد پر مغز را غیر ممکن میکند
فضای سورائال کتاب و روان بودن روایت جذاب بود و خواندنش بیش از رژه بر خاک پوک لذت بخش
اگر همچون من عاشق استاد شمس هستید توصیه میکنم یکبار بخوانید, خالی از لطف نیست
هر چند من بعلت عدم درک برخی موضوعات و شک، دوبار خواندنش ولی بخشهای زیادی از کتاب مخصوصا پایان بندیش از نظر من بیسواد دارای انسجام نبود ولی ارزش خواندن دارد
ارادتمند شما