نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی روزها در کتابفروشی موریساکی - ساتوشی یاگیساوا
4.2
177 رای
مرتبسازی: پیشفرض
هانیه ع
۱۴۰۳/۰۳/۰۱
31
اگه توی بازهای از عمرتون رکود بیرونی و سفر درونی رو تجربه کردید، این کتاب رو درک خواهید کرد. شخصیت اصلی این کتاب در پی شکست عاطفی و تجربهی غمگینی که داشته؛ به کتابفروشی داییش نقل مکان میکنه... توی این مدت کمی استراحت میکنه، سعی میکنه با تجربیات بدی که داشته کنار بیاد و تجدید قوا میکنه تا به روتین و روال زندگی معمولیش برگرده... از تجربیات آدمهای اطرافش استفاده میکنه، کتابخون میشه و... به نظرم یه چیزی توی کتاب خیلی تکرار شده بود: چیزی که در ظاهر به نظر میرسید و برداشت میشد؛ با شخصیت و طرز فکر واقعی اون افراد گاها متفاوت بود. انگار نویسنده با چندیدن مثال میخواست ثابت کنه تنها زمان قضاوت کردن و نظر دادن واقعی در مورد شخصیت کسی، بعد از شناختن و وقت گذروندن با اون فرده. اگر تا حالا دچار تحولات درونی شدین، اگر از خوندن رمانهایی با خط داستانی اروم و ملایم لذت میبرید، اگر جملههای زیبا و پاراگرافهای قشنگ شما رو به فکر فرو میبره، این کتاب برای شما میتونه انتخاب خوبی باشه. در عین حال اگر عاشق داستانهای پر فراز و نشیب هستید ممکنه این کتاب رو دوست نداشته باشید. گویندهی کتاب هم عالی و درجه یک بود.
داستان این کتاب در واقع شامل دو بخش است. بخش اول، همانطور که از نظرات بقیه خوانندگان مشخص است جالب تر و قابل درک تر هم هست، مربوط به راوی (همان شخصیت اصلی داستان) با نام تاکاکوست. این قسمت جالب تر و ملموس تر است.. توصیفاتی که از محله کتابفروشان دست دوم، بزرگترین محله کتاب فروشی دست دوم دنیا میشود و خلاصههایی که از کتابها گفته میشود، خصوصا برای افراد کتابدوست و کنجکاو به کتاب، جذاب است.. تاکاکو خیلی زود خود را پیدا کرده و از بحران خارج میشود.. کاری جدید پیدا کرده و از آن محل میرود اما همچنان دلبسته به دایی و کتابفروشی و در ارتباط با آنها میماند. قسمت دوم کتاب جریان بازگشت زن دایی موموکو و سرگذشت اوست، در این قسمت تاکاکو هم نقش مشاور دایی را دارد و هم واسطه بین دایی و موموکو... و هم سنگ صبور موموکو و شخصیت مهمی برای او. که البته زیاد دلیل معلوم و مشخصی ندارد. این قسمت بسیار سلیقه ایست و مسلما من از جانب شخص خودم نظرم را بیان میکنم که مقداری غیرواقعی و عجیب بود و عدم تعادل موموکو و رقصیدن همه به ساز او، خیلی برای شخص من جذاب و قابل درک نبود.. کلا این کتاب ساده، بدون پیچیدگی و آرام است و بسیار متفاوت با زندگی ما در ایران و میتوان گفت نقطه مقابل آن است.. در این کتاب درگیری و چالشهای افراد، بسیار درونی و مربوط به زندگی و تجربیات شخصی آنهاست و دغدغه معاش و آینده حتی برای قشر متوسط یا حتی کمی پایین تر نمیبینید.. یک امنیت و اطمینان قوی را در کل کتاب و برای تمام شخصیتها حس میکنید.. گوینده بسیار با انرژی و فراز و فرود شدید متن را میخواند که فکر میکنم حتی خود نویسنده هم اگر کتاب را گویندگی میکرد بسیار یکنواخت تر و آرام تر و حتی ماشینی تر خوانده بود.
یک داستان ژاپنی با سیری ملایم و دلنشین و همچنین پر از نکتههای ارزشمند برای درک بهتر زندگی و داشتن ارتباطی بهتر با خود و دیگران. کتابی که با خواندن آن پله پله و گام به گام، همراه با شخصیت اصلی داستان، رشد می کنیم و بزرگ می شویم و برای من کتابخوان، نکته بسیار خوب کتاب اثربخشی مطالعه در رشد شخصیتی و فردی ما است نکتهای که خودم تجربه کردهام ولی عده ای نسبت به آن بی توجهند و دیگر اینکه تا با کفشهای کسی راه نرفته ایم، کسی را داوری نکنیم. هر کس در زندگی دیدگاه و بینشی دارد و ما نباید برای رفتارها و تصمیمات شخصی دیگران، نسخه بپیچیم. بیان داستان هم بسیار دلنشین بود. سپاس از کتابراه برای انتشار این کتاب ارزشمند
کتاب صوتی روزها در کتابفروشی موریساکی کتابی بسیار جالب و جذاب است که ساتوشی یاگیساوا آن را نوشته است و خانم اعظم حبیبی بسیار زیبا آن را روایت کرده است و باعث شده با اشتیاق بیشتر داستان را دنبال کنیم. کتاب را با لذت فراوان گوش کردم و آن را بسیار پسندیدم. شخصیت اول داستان که پس از یک شکست احساسی دلمرده و افسرده میشود به کمک داییش که شخصیت بسیار محکمی دارد کم کم این شکست را فراموش میکند و دوباره به اجتماع و زندگی بر میگردد و با افراد مختلف رابطه برقرار میکند و از زندگیش لذت میبرد و زندگی جدیدی را تجربه میکند و....
با تشکر از کتابراه عزیز و راوی داستان که با روایت زیبایش بر جذابیت داستان افزود.
با تشکر از کتابراه عزیز و راوی داستان که با روایت زیبایش بر جذابیت داستان افزود.
کتاب روزها در کتابفروشی موریزاکی، همونطور که از عنوانش مشخصه قراره روزمرگی یک شغلی رو عنوان کنه که حس راکد بودن رو در ذهن ایجاد میکنه ولی برخلاف تصور، انسانی که از بی وفایی و شلوغی ها خسته شده به این فضای آرام و دنج راه پیدا میکنه و با مرور زمان آرامش خودش رو سطح به سطح در همون مکان به ظاهر راکد پیدا میکنه.تنهایی اولیه، مراجعه به کتاب، همصحبتی و ابراز عقیده و بعد از اون پیدا کردن افرادی با سلایق نزدیک به خودش و در نهایت یافتن حس رضایت داستان به ظاهر کلیشه ای ولی در باطن یکی از مهم ترین مفاهیم مورد نیاز انسانیت رو بیان کرده
کتاب صوتی روزها در کتابفروشی موریساکی نوشته ساتوشی کتاب بدی نبود من زیاد جذب داستان نشدام، کلا کتاب ۱ نواخت بود و اونقدر جذاب نبود برام، داستان دربارهی دختره جوانی هستش که رفته به شهری دیگر و اونجا میخواد اینده خودشو بسازه، و با آدمهای مختلف روبرو میشه از جمله داییش که ۱۰ سال بوده ندیدش. میتونم بگم بعضی از قسمتهای کتاب هم مبحث روانشناسی داره و نکاتی رو میخواد به شنونده کتاب یاد بده که به خودش اهمیت بده، ولی در مجموع من کتاب رو معمولی دیدام، داستان خیلیییییی جذابی نداشت، در حد معمولی بود
خطر اسپویل:
وااای من هر لحظه که این کتاب و گوش میدادم احساس میکردم توی کتاب دارم زندگی میکنم، کل این داستان مثل یک انیمه از جلوی چشمام رژه میرفت، فضای ترسیمی کتاب عالیییی بود، عاشق شخصیت دایی شدم، اونجایی که با دختره رفت دم در خونه دوست پسرش، یکی از بهترین کارهایی بود که انجام شد و حس کردم آدمهای زیادی هستن که به شخصیت حمایتگر دایی داستان تو زندگیشون نیاز دارن.
کل فضای داستان خیلی آرامش بخش بود و واقعا از خواندنش لذت بردم و این کتاب باعث شد بخوام باز هم از این نویسنده کتاب بخونم.
وااای من هر لحظه که این کتاب و گوش میدادم احساس میکردم توی کتاب دارم زندگی میکنم، کل این داستان مثل یک انیمه از جلوی چشمام رژه میرفت، فضای ترسیمی کتاب عالیییی بود، عاشق شخصیت دایی شدم، اونجایی که با دختره رفت دم در خونه دوست پسرش، یکی از بهترین کارهایی بود که انجام شد و حس کردم آدمهای زیادی هستن که به شخصیت حمایتگر دایی داستان تو زندگیشون نیاز دارن.
کل فضای داستان خیلی آرامش بخش بود و واقعا از خواندنش لذت بردم و این کتاب باعث شد بخوام باز هم از این نویسنده کتاب بخونم.
برای کسایی که دوست دارن یک کتاب توی فضای ژاپن امروزی و با چاشنی کتاب و کتابخونه بخونن این کتاب رو توصیه میکنم، اما بطور کلی خودم انتظار پلات بهتری داشتم، به نظر من داستان در آخر از شخصیت اصلی فاصله گرفت و دغدغه دیگری رو مطرح کرد و فصلهای پایانی کتاب رو به اون اختصاص داد، در صورتی که خودم قبل از شروع کتاب تصور میکردم قراره یک تحول عظیم در زندگی شخصیت اول داستان به واسطه کتابفروشی رخ بده. بطور کلی کتابی بود که حس خوبی رو به خواننده (شنونده) میداد، صدا و نحو خواندن گوینده هم مطلوب بود.
داستان کتاب در مورد دختری است که پس از یک شکست عشقی به دایی خود که در یک کتابفروشی کار میکند پناه میبرد و از قضا همسر دایی هم اخیرا او را ترک کرده است. زر خلال داستان و ماجراها این دو نفر مرهم قلب شکسته یک دیگر میشوند و محیط کتاب فروشی و کتابها حال و هوا و نگرش دختر داستان را تغییر داده و امید را به زندگیاش بر میگرداند. نثر داستان بسیار لطیف و آرامش بخش است. از هیجان و اتفاقات عجیب در این داستان خبری نیست و خط داستان یکنواخت اما بسیار شیرین است.
من خودم به شخصه با خوندن ادبیات ژاپن حس میکنم که توی انیمیشنهای بچگیم یا سریالهایی که از شبکه ۳ پخش میشد پا گذاشتم
همون قدر حس خجالتی بودن و احترام بیش از حد به آدم منتقل میشه:)
آدمی که بعد از یه شکست عشقی مستاصل نسبت به آیندش، دوباره تصمیم میگیره زندگیشو یه مدل دیگه بسازه و توی این مسیر به یه موفقیت نسبی هم میرسه
و این کتاب بخشی از زندگیش بعد از اون شکست عشقی رو که با کلی ماجرای جالب همراه هست رو به تحریر در آورده:)
همون قدر حس خجالتی بودن و احترام بیش از حد به آدم منتقل میشه:)
آدمی که بعد از یه شکست عشقی مستاصل نسبت به آیندش، دوباره تصمیم میگیره زندگیشو یه مدل دیگه بسازه و توی این مسیر به یه موفقیت نسبی هم میرسه
و این کتاب بخشی از زندگیش بعد از اون شکست عشقی رو که با کلی ماجرای جالب همراه هست رو به تحریر در آورده:)
دختری که عزیزی رو از دست داده برای کنار اومدن با این موضوع و رشیدن به پذیرش، در روستایی دور از شهر و در کتابفروشی مشغول به کار و زندگی در همانجا میشه، گوینده کتاب، فضای کتابفروشی، خیابان محل کتابفروشی و همه اون محیط رو بخوبی توصیف کرده بود طوری که خودم را آن جا تصور میکردم، ارتباط دخار با دایییاش، میرساند که ما نیازمند به ارتباط هستیم مخصوصا ارتباط سالم و صمیمی با خانواده.
نمونه ای از یک زندگی معمولی که هر کدوم از ما در طول زندگی میتونیم باهاش مواجه بشیم. ریتم داستان بدون هیچ هیجانی پیش رفت که البته با وجود این همه استرس حاکم بر جامعه بد نبود. همچنین چون اصلا با ادبیات شرق دور اشنایی ندارم این همه اسم کتاب و نویسنده ای که شخصیت اول داستان در موردشون صحبت کرد رو نمیشناختم نتونستم کامل با کتاب ارتباط برقرار کنم در کل بد نبود ممنون از کتابراه
کتاب جالبی بود. گوینده هم خوب روایت کرد. موضوع راجب دختری بسیار ساکت که بخاطر خجالتی بودنش زیاد ازش سواستفاده میکردند.. به دلایلی از کارش استعفا میده و مجبور میشه تو کتاب فروشی عمویش مشغول به کار شود... که همین باعث میشود بسیار متحول شود. پیشنهاد میکنم حتما به این کتاب ارزشمند گوش بدید. ممنون از عوامل سازنده این کتاب و کتابراه عزیز
بدون شک در این مقطع از زندگیم این کتاب محشر بود. یک کتاب دلنشین، حال خوب کن و خیلی نزدیک به زندگیهای معمولی ما، چیزی که احتمالا وسط آشوب و استرس این روزها میتونی از شنیدنش لذت ببری و البته که پر از نکات کلیدی و جذاب و قابل استفاده. خیلی اتفاقی این کتاب به پستم خورد اما بعد از تموم شدنش اعتراف میکنم که در بهترین زمان ممکن به دستم رسید خوانش کتاب بسیار عالی
داستان از زبان دختری بیان میشود، که در مقطعی زندگی واحساساتش دگرگون میشود. وبعد با هم نشینی با اقوام سالخورده خود، ا این مر حله عبور کرده و به مفاهیم عمیق تری دست پیدا میکند، این اتفاقات در روزمرگی و به اسانی پیش میرود صدای خانم گوینده خوب بود بجز مواقعی که با فریاد سخن میگفت، مرا از قصه بیرون میانداخت، ممنون از همه شما بخصوص خواننده کتاب
خوب بود، داستانی از زندگی دختری که با شکست عشقی به هم میریزد و توسط دایی مهربانش به نوعی به زندگی برمیگرد، همراه با نکتههای جالب و آموزنده، مثل فیلمهایشان آرام و ملایم، اجرای بسیار بسیار عالی خانم اعظم حبیبی، که باعث میشود بیشتر به کتاب علاقمند شوی، ممنونم از تمامی دست اندرکاران دوست داشتنی کتابراه، موفق و پاینده باشید.
داستان بسیار ساده و روان هست و راوی بسیار عالی هست، اما برای منی که عاشق رمان و ادبیات روسهستم کتاب خیلی جذابنبود، احساس میکنم داستان اونقدر عمیق نبود، البته که همه چیز به سلیقهی شخصی هست اما احساس میکنم اگر مثل من دوستدار ادبیات روس و فرانسه هستیدشاید کتاب خیلی جذاب نباشه براتون.
انگار نشسته اید و یه دوست باحوصله و جزییات کامل داستان زندگییش رو برای شما بازگو میکنه لحن آرام و دلنشین گوینده بسیار داستان دلچسب میکند اما نکته منفی آن یکنواختی و پایان یخ و کسل کننده آن است که باآنهمه طولانی شدن انگار وقت رو بیهوده صرف کردید. درکل آرام و دلنشین و بدون هیجانات کاذب بود.
کتاب با ریتمی ارام و البته قابل تامل پیش میرفت و البته طنز گونه بیان کردنش توسط راوی ان را بسیار لذت بخش میکرد و با انکه هیچ هیجانی در داستان نبود اما بسیار لذت بخش بود و ان را بسیار دوست داشتم ریتم ارام آن ما را هم آرام میکند حتما آن را پیشنهاد میکنم و ممنون از تمامی عوامل و کتابراه