نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی خدمتکار - نیتا پروز
4.3
974 رای
مرتبسازی: پیشفرض
اول از همه باید بگویم که خوانش داستان خیلی قشنگ و دلنشین بود. از این که حس کردم یک کار حرفهای میشنوم لذت بردم. لحن و ریتم درست گوینده و مجزا کردن شخصیتهای داستان در کنار موسیقی که روی صدا نشسته بود، باعث شده کار قشنگ بشه. دستتون درد نکنه خدا قوت چیزی که باعث شد نپسندم متن داستان بود. اولش فکر کردم با داستان معمایی جنایی طرف هستم اما نویسنده انگار پرش افکار داشته. وسط ماجرای قتل مولی به همه چیز جز قتل فکر میکنه. و این که اولش مظنون اول پرونده بوده و جوری پیش رفت که انگار با چوب جادو همه چیز حل شد بدون هیچ گیری. مطمئنا اگر کتاب چاپی دستم بود هیچ وقت به پایان داستان نمیرسیدم که بفهمم نویسنده مولی رو آخر داستان به یک قهرمانی تبدیل کنه که بتونه حقیقت واقعی رو از قاضی و وکیل و... پنهان کنه. به نظرم داستان خدمتکار از نویسنده فریدا مک فادن خیلی خیلی سطح بالاتر هست. من فقط به خاطر گوینده تا آخر گوش دادم.
احتمالا اکثر افراد کتابخون قبول دارند که خوندن یک کتاب وقتی که کتاب دستته، وقتی نوک انگشتات رو خیس میکنی تا بری صفحه بعدی، بوی خوب کاغذ، گذاشتن چوق الف لای صفحه و خستگی چشم ها جزو لذتهایی هستند که یک کتاب صوتی انها رو نداره ولی کتابهای صوتی هم یک سری مزایا دارند که در این دوره زمانه خودش رو بیشتر نشون میده، مثلا هر زمان و هر کجا که بخوای میتونی کتاب رو گوش کنی و این جوری از زمانهایی که ممکنه هدر بره استفاده مفید میکنی، قیمت مناسب کتابهای صوتی ویک سری مسائل دیگه، ولی یک کتاب صوتی وقتی ارزش شنیدن داره که سه تا آیتم اصلی رو داشته باشه، داستان قوی (نویسنده)، آوردن مطالب مهم و اساسی داستان در کتاب (تنظیم کننده داستان برای اجرا) و همون شخصی که کتاب رو میخونه (اسم اصلی رو نمیدونم چیه؟ کتاب خوان، راوی، داستان سرا)، خوندن یک کتاب برای بقیه وقتی جذابه و کتاب رو برای شنونده گیراتر میکنه که کتاب خوان بتونه خیلی روان داستان رو بخونه و به خوبی تُن و شخصیت صدایش رو برای هر شخصیت طوری تغییر بده که شنونده بتونه از رو صدای راوی بفهمه چه شخصیه. کتاب خدمتکار به نظر من تو سبک و سیاق این جور داستان ها جذاب بود، سادگی و روان بودن داستان و در عین حال وجود تعلیقات به جا و اثر گذار و جذابیت داستان باعث میشد آدم دوست داشته باشه سریع تر آخر داستان رو بفهمه، ولی در این کتاب نقش راوی هم خیلی در اثر گذاری کتاب اهمیت داشت، کتاب خوان با اجرای روان و ساده و در عین حال حرفهای به زیبایی برای هر شخصیت یک تن خاص صدا ایجاد می کرد طوری که از روی نوع صدا می فهمیدی کدام شخصیت داره صحبت میکنه، نداشتن غلط در اجرا و تشخیص آسان جملهها و در آخر یک داستان جذاب بود با یک اجرای خیلی زیبا و حرفهای. ممنون
شخصیت اصلی داستان دختری در طیف اوتیسم هست. به همین دلیل هیچ دوستی ندارد و از به هم ریختگی بیزار است. خیلی کم متوجه زبان بدن آدم ها می شود و راست و دروغشان را درک نمیکند؛ در شرایط اجتماعی که قبلا تجربه نکرده و اعمال آدم ها و عکس العملهایشان را به صورت قوانین و دستورالعمل در نیاورده کاملا گیج میشود. جمله طلایی او این است که هر چه بیشتر زندگی کنی بیشتر یاد میگیری. چون هر آنچه را که افراد عادی بدون اموزش میدانند افراد اوتیسم باید یاد بگیرند. خیلی ناراحت کننده است که کسانی که این کتاب را خواندهاند در نظراتشان این طور ثبت کردهاند که مولی ساده لوح و کم هوش است و این نشان میدهد که آگاهی از اختلال طیف اوتیسم حتی در بین افراد کتابخوان چقدر کم است. با سرچ اسم کتاب the maid دیده میشود که کتاب در مورد زندگی فردی اوتیستیک و نوع نگاه او به دنیا است که چه قدر با نگاه انسان های دیگر متفاوت است همان طور که مولی در کتاب بارها به این نکته اشاره میکند. به نظر من شاید کتاب ایراداتی داشته باشد ولی این که در مورد فردی با اختلال طیف اوتیسم است خیلی ارزشمند است. گویش کتاب هم عالی است.
من دنبال رمانی می گشتم که کمی از موضوعهای تکراری امروزی به دور باشه و در عین حال مطلب تازهای بهم یاد بده. پر کشش باشه و ذهنم رو به تفکر وادار کنه. این کتاب واقعا برای من خوب بود. شخصیت اصلی داستان دختری به نام مولی است، دختری شاد و خوش بین که تا حدود زیادی من رو یاد جودی ابوت در بابا لنگ دراز انداخت. سادگی و خوش بین بودن مولی گاه باعث دردسرش میشود ولی همان داستان رو جالب تر میکنه. این که قرار نیست همه از اول همه چیز رو بلد باشند. لذت بردن ان از کارش، از لباس کارش و از اغلب چیزهای تکراری روزمره باعث میشه مشکلات عدیده زندگیش برایش کم رنگ تر بشوند. سخنان و پندهای مادربزرگ مولی که گاه یاد مولی میاد و ان ها رو تکرار میکنه هم نشان میده نویسنده توانسته از زبان مادر بزرگ برخی واقعیتهای به ظاهر ساده و پیش پا افتاده رو خیلی خوب وبه جا به خواننده القا کنه. تلاش مولی برای پرداخت اجاره بها، تعامل مولی با همکارانش که به سبب سادگیاش گاهی ناشی گرایانه هست و در این میان اتفاقی غیر منتظره و جنایی در محل کار که مولی هم ناخواسته بخشی از همون قضیه هست خیلی داستان رو پر کشش وجذاب کرده. البته اعتراف میکنم ترجمه روان کتاب و گویندگی بسیار عالی خانم حجت پناه باعث شد گاهی شب ها تا دیر وقت پیگیر داستان بشم. روند داستان طوری هست که شنونده کم کم مثل تکههای پازل مسائل رو در کنار هم می چینه و از این چینش حس خوشایند و پیروز مندانهای داره. از همه عزیزان کتابراهی متشکرم
به نظر من داستان به لحاظ هیجان و جذابیت در حد متوسط بود. معمولا در داستانهای جنایی و معمایی، شخصیت باهوش یا حداقل معمولی هستن اما اینجا شخصیت اصلی هوش پایینی دارد در حد فارس گامپ، اما گاهی در حد بوشوگ کارتون لوک خوش شانسه که اعصاب خورد کن میشه.
نویسنده با انتخاب چنین شخصیتی، هوشمندانه عمل کرده، هم کتابش رو پر از پند کرده و پر از جزییات مربوط به کار نظافت.
کتاب پر از پنده که از زبان مادربزرگ گفته میشه که اگه شخصیت اصلی ویژگی خاص نداشت به کتاب لطمه میزد اما اینجا این بت سازی از مادربزرگ قابل قبول هست. مادر بزرگ آدمی باهوش معمولی بود تعجب کردم به مولی در مورد دوست پسرش هشدار نداده بود.
عشق به کار در مولی جالب توجه بود.
کاش نویسنده از نقش اول استفاده نمیکرد چون وقتی با سانسور داستان تعریف میشه خواننده احساس میکنه نویسنده فریبش داده. در این داستان هم این اتفاق میفته.
صدای راوی هم بسیار گرم و دلنشینه و مسلط اجرا کردن.
در کل کتاب دوست داشتنی هست، توصیه میکنم گوش کنید
نویسنده با انتخاب چنین شخصیتی، هوشمندانه عمل کرده، هم کتابش رو پر از پند کرده و پر از جزییات مربوط به کار نظافت.
کتاب پر از پنده که از زبان مادربزرگ گفته میشه که اگه شخصیت اصلی ویژگی خاص نداشت به کتاب لطمه میزد اما اینجا این بت سازی از مادربزرگ قابل قبول هست. مادر بزرگ آدمی باهوش معمولی بود تعجب کردم به مولی در مورد دوست پسرش هشدار نداده بود.
عشق به کار در مولی جالب توجه بود.
کاش نویسنده از نقش اول استفاده نمیکرد چون وقتی با سانسور داستان تعریف میشه خواننده احساس میکنه نویسنده فریبش داده. در این داستان هم این اتفاق میفته.
صدای راوی هم بسیار گرم و دلنشینه و مسلط اجرا کردن.
در کل کتاب دوست داشتنی هست، توصیه میکنم گوش کنید
اوایل داستان مرا به یاد این جمله از مارتین لوتر کینگ انداخت که
اگر شخصی رفتگر نامیده میشود، باید همانگونه خیابانها و معابر را جارو کند که میکلآنژ نقاشی میکرد، بتهوون سمفونی میساخت و شکسپیر شعر میسرود. او باید آنگونه خیابانها را جارو کند که تمامی موجودات آسمانی و زمینی مکثی کنند و بگویند: «اینجا رفتگری کار میکرد که کارش را خوب انجام میداد. داستان از زبان خدمتکاری است که به جای شکایت از حقوق کم و کار زیاد و منزلت اجتماعی پایینی که دارد، به تمام مسایل مربوط به حرفه خود عشق میورزد و ناخودآگاه خواننده رویکردی متفاوت به زندگی را تجربه میکند. داستان از زبان دختری جوان به نام مولی است که خدمتکار هتل است و نویسنده در بیان سادگیها و گاه ساده لوحیهای مولی به خوبی عمل کرده است. جملات حکیمانهای که در طول داستان از قول مادربزرگ مولی نقل میشود نیز خالی از لطف نیست. نقدی که به داستان وارد است، اطناب نویسنده در فصل های پایانی است که با فصل های ابتدایی و تصویری که از مولی خلق شده، تا حدی ناهماهنگی دارد و بهتر بود نویسنده داستان را در اوج خاتمه میداد و اجازه میداد خواننده خودش فصل های پایانی را در ذهنش رقم بزند.
اگر شخصی رفتگر نامیده میشود، باید همانگونه خیابانها و معابر را جارو کند که میکلآنژ نقاشی میکرد، بتهوون سمفونی میساخت و شکسپیر شعر میسرود. او باید آنگونه خیابانها را جارو کند که تمامی موجودات آسمانی و زمینی مکثی کنند و بگویند: «اینجا رفتگری کار میکرد که کارش را خوب انجام میداد. داستان از زبان خدمتکاری است که به جای شکایت از حقوق کم و کار زیاد و منزلت اجتماعی پایینی که دارد، به تمام مسایل مربوط به حرفه خود عشق میورزد و ناخودآگاه خواننده رویکردی متفاوت به زندگی را تجربه میکند. داستان از زبان دختری جوان به نام مولی است که خدمتکار هتل است و نویسنده در بیان سادگیها و گاه ساده لوحیهای مولی به خوبی عمل کرده است. جملات حکیمانهای که در طول داستان از قول مادربزرگ مولی نقل میشود نیز خالی از لطف نیست. نقدی که به داستان وارد است، اطناب نویسنده در فصل های پایانی است که با فصل های ابتدایی و تصویری که از مولی خلق شده، تا حدی ناهماهنگی دارد و بهتر بود نویسنده داستان را در اوج خاتمه میداد و اجازه میداد خواننده خودش فصل های پایانی را در ذهنش رقم بزند.
کتاب خدمتکار یک رمان جنایی است که عناصر هیجانانگیز، کمدی و درام را با هم ترکیب میکند. نویسنده این کتاب، نیتا پروز، از داستانهای آگاتا کریستی و شرلوک هولمز الهام گرفته است و سبک نوشتاری او را با هومور و تندرستی توصیف میکنند. این کتاب را میتوان در دستهبندی رمانهای معمایی قرار داد. کتاب خدمتکار (The Maid) یک رمان جنایی هیجانانگیز است که داستان مولی، یک خدمتکار جوان و ساده را روایت میکند. مولی که مشکلات اجتماعی دارد، در یکی از اتاقهای هتلی که در آن کار میکند، با جسد یک مهمان مشکوک روبرو میشود. او به زودی متهم اصلی قتل میشود و باید برای نجات خود، رازهایی را کشف کند. در این راه، او با دوستی غیرمنتظره روبرو میشود که ممکن است کمکش کند یا خیانتش. کتاب خدمتکار در سال 2023 منتشر شد و به زودی به یکی از پرفروشترین کتابهای نیویورکتایمز تبدیل شد. نویسنده کتاب، نیتا پروز، یک نویسنده کانادایی است که این اثر اولین رمان او است. او از داستانهای آگاتا کریستی و شرلوک هولمز الهام گرفته است و سبک نوشتاری او را با هومور و تندرستی توصیف میکنند. کتاب خدمتکار توسط بهاره رستمی به فارسی ترجمه شده و توسط انتشارات ارس منتشر شده است.
جزو کتاب هاییه که به شدت از گوش دادنش خوشحالم و از گوشام بابت شنیدنش تشکر میکنم یه کتاب جنایی کاملا متفاوت بود از اوناست که به سادگی نمیشد حدس زد قاتل کیه اگه توضیحات اقای پرنستون درمورد همسر متوفی نبود امکان نداشت حدس بزنم قاتل کیه کتاب راز آلودی نیست اما در حین سادگی پیچیدگی خاص خودش رو داشت منطق کتاب رو درمورو عدالت نمیپذیرم اگر قرار بود ادما یکی یکی بلند بشن و عدالت رو برقرار کنن اونجوری باید قانون جنگل حاکم بشه چون هرکی با منطق شخصی خودش پیش میره و اینجوری دیگه خبری از عدالت نیست!! عدالت قاعده نیست عدالت برابری نیست قرار نیست توی عدالت برابر باشیم عدالت یک سیستم هست که هرکس براساس توانمندی خودش درونش رشد میکنه گاهی درش بی انصافی شکل میگیره اما این بخاطر رعایت نکردن قانون اون سیستم هست و نه خود سیستم!! و اگر قرار سیستم عدالت تعدیل بشه پس باید ضمانت اجراییش بالا برده بشه تا کسی نتونه ازش تخطی کنه
ممنون از کتابراه بابت کتاب خوبش
ممنون از کتابراه بابت کتاب خوبش
کتاب خدمتکار کتابی هست که نحوه درک و دریافت جهان و اتفاقات روزمره رو از دریچه نگاه یک فرد در طیف اوتیسم به خواننده نشون میده و جدای از داستان که کمی قابل پیش بینی بود، به نظرم این موضوع مهم ترین تقطه قوت و دلیل جذابیت این کتاب برای بنده بود. بطور مثال خواننده متوجه میشه که فرد اوتیسم در بعضی رفتارهای اجتماعی و همچنین واکنش به افراد دیگه ممکن هست به مشکل بربخوره چون زاویه نگاه متفاوتی داره. و این که چقدر به جزئیات توجه میکنه یا گاها نمیتونه پیش بینی کنه که در چه شرایطی باید چه حرفی رو بزنه و با افراد مختلف چه برخوردی رو داشته باشه. این که افراد دیگه با مطالعه این دست کتاب ها بتونن با افکار فرد اوتیسم آشنا بشن بسیار حائز اهمیت هست چون باعث میشه این افراد رو درک کنن و در رفتار با اونها سنجیده تر عمل کنن. به نظرم خوانش شمرده و گویای راوی هم کاملا با روحیات شخصیت اصلی که کتاب از زبان اون تعریف می شد هماهنگ بود و خواننده رو در درک بهتر صحنه ها و گفت و گوها کمک میکرد.
تمام داستان اختلال وسواس مولی به شدت ملموس بود البته وقتی نظرات رو خوندم و بعد سرچ کردم متوجه شدم مولی دچار اوتیسم هم هست.
جنبههای اوتیسمش برای من خیلی مشهود نبود و چون با اختلال وسواس و اختلال شخصیت وسواسی زندگی کردم، از دید من همه چیزش با وسواس توجیه میشد. من رو یاد یکی از اشنایانم انداخت و بنظرم سورپرایز اخر قصه با اوتیسم سازگار نبود ولی با وسواس بود. یک مقدار تکرارهای مکرری که داشت هم ناشی از همین موضوع بود وبنظرم رسید از نظرات دیگران که درک شخصیت مولی و توانایی تحلیل شخصیت مولی باعث شده داستان برای بعضی جذاب و برای بعضی بی هیجان و نا جذاب محسوب بشه.
در خصوص اینکه برخی گفتن ناگهان همه چیز به نفع مولی میشه، باید بگم که خیر اینطور نیست. بطور کل در جرایم سنگینی مثل قتل، پلیس شدیدا در تلاش برای پیدا کردن مجرم هست فارغ از اینکه تا چه حد اقداماتش برای کسانی اسیب زا باشه. بارها در دادگاهها متهمینی داشتیم که کتک خورده بودن تا اعتراف کنن. اما دادگاه محل قضاوت هست و رسیدگیها عموما متناسب و نویسنده صرفا مراحل طولانی و رسیدگی قضایی دادگاهی رو مطرح نکرده بود.
ضمن اینکه همیشه یادتون باشه، وقتی وکیل ماهری کنار خودتون دارید راحت تر شنیده میشید. این به تجربه ثابت شده. بگذارید وکیل به جای شما حرف بزنه تا سیستم نتونه مثل یک نهنگ شما رو قورت بده.
جنبههای اوتیسمش برای من خیلی مشهود نبود و چون با اختلال وسواس و اختلال شخصیت وسواسی زندگی کردم، از دید من همه چیزش با وسواس توجیه میشد. من رو یاد یکی از اشنایانم انداخت و بنظرم سورپرایز اخر قصه با اوتیسم سازگار نبود ولی با وسواس بود. یک مقدار تکرارهای مکرری که داشت هم ناشی از همین موضوع بود وبنظرم رسید از نظرات دیگران که درک شخصیت مولی و توانایی تحلیل شخصیت مولی باعث شده داستان برای بعضی جذاب و برای بعضی بی هیجان و نا جذاب محسوب بشه.
در خصوص اینکه برخی گفتن ناگهان همه چیز به نفع مولی میشه، باید بگم که خیر اینطور نیست. بطور کل در جرایم سنگینی مثل قتل، پلیس شدیدا در تلاش برای پیدا کردن مجرم هست فارغ از اینکه تا چه حد اقداماتش برای کسانی اسیب زا باشه. بارها در دادگاهها متهمینی داشتیم که کتک خورده بودن تا اعتراف کنن. اما دادگاه محل قضاوت هست و رسیدگیها عموما متناسب و نویسنده صرفا مراحل طولانی و رسیدگی قضایی دادگاهی رو مطرح نکرده بود.
ضمن اینکه همیشه یادتون باشه، وقتی وکیل ماهری کنار خودتون دارید راحت تر شنیده میشید. این به تجربه ثابت شده. بگذارید وکیل به جای شما حرف بزنه تا سیستم نتونه مثل یک نهنگ شما رو قورت بده.
اگر خوانندهی مداوم و پیکیر کتابهای معمایی و جنایی باشید خواهید دانست که خلق یک اثر مهیج در بسیاری از موارد در داستانها اتفاق نمیافتد و با داستانهایی معمولی و بدون بازخورد چندان خوبی روبرو خواهیم بود. کتاب خدمتکار نوشته نیتا پروز یکی از کتابهای جنایی و معمایی کمی پیچیده اما در عین حال روان و جذاب است. شخصیت اصلی داستان یک تنهایی ناگهانی را در برههای از زندگیاش را تحمل میکند. روبرویی با بسیاری از سختیها و اتفاقات ناگوار و عجیب او را در سراشیبی از افکار مختلف قرار میدهد. پیشخدمت این کتاب خواننده را با خود همراه میکند. ساده است اما در عین حال بسیاری آداب را در زندگیاش بدون کم و کاستی انجام میدهد. هدایت زندگیاش را در بسیاری موارد در دست دارد. یکی از نکات حائز اهمیت در کتاب طنز آن است که بعضی نکات به شیوهای هنرمندانه مطرح شده است و خواننده را تهییج میکند. تنهایی مممن است انسانها را دچار رفتارهایی متفاوت کند و حتی تخیل نیز در بسیاری موارد نتواند کمک کند. ولی پروز در این جا به خوبی این مصادیق را با هم به نمایش درآورده است. کتاب صوتی این داستان را جذاب تر کرده است. صدای راوی بسیار دلنشین است. شخصیت جذاب و ساده در عین حال کمی نا آرام شخصیت اول داستان میتواند خواننده را به دنبال خود بکشاند. برای دوستانی که به معما و داستانهای این چنینی علاقه دارند پیشنهاد میگردد.
این کتاب میخواد مفهومی رو القا کنه که به نظرم خطرناک هم هست:
"حقیقت یک چیز ذهنی و وابسطه به تصورات شخص است. "!
در فصل آخر مشخصاً این عبارت گفته میشه.
می خواد در ذهن جا بندازه که حتی کارهایی که همه بد یا خلاف میدونیم، ممکنه با توجیه شما از شرایط، خوب هم باشه!
راستش متن داستان خوب نوشته شده و آدم با داستان همراه میشه. خواننده کتاب هم به خوبی اون رو روایت میکنه. اما اینها کافی نیست. قالب خوبه ولی محتوا خطر هم داره.
وسط داستان، یکهو مولی تعریف میکنه که به خواست مادربزرگ، هنگام مرگ برای این که او زجر نکشه، با بالش خفهاش میکنه. استدلال هم میکنه که چه کار خوبی کرده.
تا آخر داستان در تعجب هستید که این فصل چه ربطی به قصه داشته و اگه نبود، چیزی کم نمیشد.
تا این که اونجا میخواد مسائل دیگهای رو هم مطرح کنه که با همین منطق انجام داده.
و هدف در کل نشون دادن اینه که اخلاق به اعتبار درک فردی خود آدمه!
خب به نظرم کتابهای خوب بی نظیر زیاد هستند. برای این وقت نذارید.
یا علی 🌿
"حقیقت یک چیز ذهنی و وابسطه به تصورات شخص است. "!
در فصل آخر مشخصاً این عبارت گفته میشه.
می خواد در ذهن جا بندازه که حتی کارهایی که همه بد یا خلاف میدونیم، ممکنه با توجیه شما از شرایط، خوب هم باشه!
راستش متن داستان خوب نوشته شده و آدم با داستان همراه میشه. خواننده کتاب هم به خوبی اون رو روایت میکنه. اما اینها کافی نیست. قالب خوبه ولی محتوا خطر هم داره.
وسط داستان، یکهو مولی تعریف میکنه که به خواست مادربزرگ، هنگام مرگ برای این که او زجر نکشه، با بالش خفهاش میکنه. استدلال هم میکنه که چه کار خوبی کرده.
تا آخر داستان در تعجب هستید که این فصل چه ربطی به قصه داشته و اگه نبود، چیزی کم نمیشد.
تا این که اونجا میخواد مسائل دیگهای رو هم مطرح کنه که با همین منطق انجام داده.
و هدف در کل نشون دادن اینه که اخلاق به اعتبار درک فردی خود آدمه!
خب به نظرم کتابهای خوب بی نظیر زیاد هستند. برای این وقت نذارید.
یا علی 🌿
سلام به دوستان کتاب خونم کتاب خدمتکار داستان دختر جوانی هست که در یک هتل معروف کار می کنه و یک روز متوجه میشه یکی از مشتری های هتل که آدم سرشناس و ثروتمندی بوده به قتل رسیده. در طی ماجرای قتل، گوینده داستان که اول شخص هستش به خاطرات خودش مراجعه می کنه و مطالبی رو هم راجع به زندگی خودش میگه. اگه از لحاظ کشش جنایی بودن داستان بگیم، داستان کشش متوسطی داره و زیاد مرموز نیست یه جورایی سرعت داستان متوسطه هر چند حدس زدن قاتل اصلی هم خیلی راحت نبود. مولی شخصیت خیلی ساده و معمولی داره که درنهایت صداقت یه جاهایی ممکنه شما رو دلزده کنه. صدای گوینده عزیز دلنشین و خوبه هر چند من به شخصه دوست دارم کتابراه عزیز برای شخصیت های مرد داستان هم از صدای مردونه استفاده کنه تا کتاب های صوتی جذاب تر بشن. کلا داستان آرومه و تقریبا میشه گفت شرح حال هستش. شخصیت مادربزرگ خیلی خوب و قوی هستش هرچند که فقط خاطراتش در کتاب ذکر میشه. من جمله معروف مادربزرگ رو خیلی دوست داشتم اینکه می گفت: همیشه آخر همه چیز خوب میشه، اگر نشد بدون هنوز اون آخر نرسیده. در نهایت می تونم بگم اگر دنبال کتابی هستین که جنایی معمایی خیلی قوی باشه، با توجه به نظرات دوستان و خودم وبا احترام به نویسنده، بهتره این کتاب رو نخونین ولی اگر یه کتاب ملایم و ریتم آروم می خواین می تونه گزینه خوبی باشه. ممنون از کتابراه عزیز
خیلی دوسش داشتم، کلی تجربهی نزیسته برام داشت، راوی هم عالی بودن، موضوع کتاب رو دوست داشتم خصوصا بخشهایی که خدمتکار از کارش، حسش، علاقه ش واینکه مردم چطور نگاهش میکنن صحبت میکرد، خیلی برام جالب بود هیچ وقت به این واژه واین شغل اینطور نگاه نکرده بودم تاثیر جالبی روم داشت یک جورهایی با دنیای قشنگ و پنهانشون و تاثیرشون در یک مجموعه آشنا شدم، مطمئنم اگه در هر مکان و زمانی با یکی ازین عزیزان رو به رو بشم حتما با نگاه کردن بهشون غرق حسهای پشت سرشون میشم، آدمهای ارزشمندی که بر خلاف خوبی مولی میتونن بد هم باشن و آسیب زننده که این بر اساس چیزایی که تو کتاب خوندم خیلی خیلی زیاد به رفتار بقیه با اون ها بستگی داره، سعی کنیم نادیده نگیریمشون و با رفتار درست و در شان زحماتشون با اونها برخورد کنیم، و این که مثل همیشه یاد بگیریم قضاوت نکنیم، نه انسانی رو، نه تصمیماتش رو، نه شغلش رو، نه احساساتش رو، نه خوبیها ومهربانیش رو، نه بدیها وسنگدلیش رو ونه گذشت و سکوتش وحتی فریاد هاش رو، داراییها نداریها، توانش برای پوشیدن ونپوشیدن لباسهای خوب، خیلی خوب بود، پیشنهادش میکنم، خصوصا برای کسانی که عادت به بیان کردن وقضاوت دارن، خواسته و ناخواسته و از روی ناآگاهی، شاید یاد بگیریم تاثیر کلمات بر روان آدمها چقدر عمیق و تاثیر گذاره
از همون صفحهی اول کتاب مشخص بود که شخصیت اصلی یعنی همین دختر خدمتکار، یه “مشکلی” داره و نرمال نیست!
تا آخر داستان هم حرفی از اینکه این “مشکل” چیه زده نمیشه و اصلا مشخص نیست نویسنده منظوزش از این کار چی بوده
انگار این شخصیت دچار یه جور سندروم ناشناخته ایی که برای ما اینطوری توصیف میشه که این دختر از نظر بقیه «دیوونه، مثل ربات، عجیب غریبب و..» ست.
انگار اتیسم یا یه بیماری ایی داره که همین دستمایه اصلی این میشه که مظنون اصلی این قتل این دختر باشه
حالا من اصلا کاری این موضوعش ندارم (در مورد شدت غیراخلاقی بودنش تو یوتیوب حرف میزنم) کلا برام داستان خیلی خام و ناپخته بود
من اصلا نتونستم با فضای کتاب و شخصیتاش ارتباط بگیرم و حتی واقعا اونقدری این معما برام جذاب نشد که بخوام هیجان حل شدنش رو داشته باشم!
از اینشم که اومد بحث رو اخلاقی و درست و غلطی و فلسفیش کرد خوشم نیومد🙄
اصلا آخرشم واقعا نفهمیدم چی شد و کلا به نظرم کتاب جذابی نبود و نپسندیدم🚶♀️
از ۵ بهش ۲ میدم
تا آخر داستان هم حرفی از اینکه این “مشکل” چیه زده نمیشه و اصلا مشخص نیست نویسنده منظوزش از این کار چی بوده
انگار این شخصیت دچار یه جور سندروم ناشناخته ایی که برای ما اینطوری توصیف میشه که این دختر از نظر بقیه «دیوونه، مثل ربات، عجیب غریبب و..» ست.
انگار اتیسم یا یه بیماری ایی داره که همین دستمایه اصلی این میشه که مظنون اصلی این قتل این دختر باشه
حالا من اصلا کاری این موضوعش ندارم (در مورد شدت غیراخلاقی بودنش تو یوتیوب حرف میزنم) کلا برام داستان خیلی خام و ناپخته بود
من اصلا نتونستم با فضای کتاب و شخصیتاش ارتباط بگیرم و حتی واقعا اونقدری این معما برام جذاب نشد که بخوام هیجان حل شدنش رو داشته باشم!
از اینشم که اومد بحث رو اخلاقی و درست و غلطی و فلسفیش کرد خوشم نیومد🙄
اصلا آخرشم واقعا نفهمیدم چی شد و کلا به نظرم کتاب جذابی نبود و نپسندیدم🚶♀️
از ۵ بهش ۲ میدم
کتاب خدمتکار کتابی بسیار جذاب و زیباست که توسط نیتا پروز نوشته شده است داستان دربارهی خدمتکار جوانی به نام مولی است که شخصیت بسیار جذاب و جالبی دارد و فرد بسیار مهربان و سادهای است و با همه بسیار محترمانه و مودبانه رفتار میکند حتی در بدترین شرایط این ویژگیش را حفظ میکند. مولی در یک هتل کار میکند و در کارش بسیار مهارت دارد و با علاقه کارش را انجام میدهد و روزی در حین کار در یکی از اتاق های هتل جسدی را پیدا میکند و همین باعث میشود دچار دردسرهایی شود و به قتل و قاچاق مواد مخدر متهم میشود و به وسیله پلیس بازداشت میشود ولی سر انجام با کمک چند دوست بی گناهیش ثابت میشود و تبرئه میشود و جایگاه شغلی بهتری در هتل به دست میآورد و سرخدمتکار میشود و.... داستان خیلی جذاب است و راوی داستان خانم حجت پناه هم به زیبایی داستان را روایت میکند البته چند کلمه را به اشتباه تلفظ میکند و در کل در کارش بی نظیر است. با تشکر از کتابراه برای تهیهی چنین داستان زیبا و جذابی
خدمتکار داستانی ست دربارهی دختری جوان به اسم مولی گری که به عنوان خدمتکار در هتل ریجنسی کار میکنه و خواسته یا ناخواسته درگیر یک پروندهی قتل میشه. به نظر میرسه که مولی دارای طیفی از اوتیسم باشه که اون رو از تشخیص احساسات آدمها و موقعیتهای اطرافش ناتوان میکنه اما با تمام اینها مولی دختر باهوشیه و میدونه چطور تظاهر کنه، حدس بزنه و موقعیتهای اطرافش را در حد توانش کنترل کنه. داستان روند نسبتا کندی داره و تنها روی قتل و جنبهی معماییش تمرکز نداره بلکه سعی میکنه بخشهای مختلف زندگی مولی رو به ما نشون بده تا با شخصیت مولی آشنا بشیم و درکش کنیم. در تمام طول داستان اتفاق چندان دور از انتظار و هیجان انگیزی نمیافته اما شخصیت دوست داشتنی و جالب مولی باعث میشه که داستان کشش خوبی داشته باشه و خواننده رو تا انتها پیش میبره جایی که نویسنده با یه تویست غافلگیر کننده کتابش رو به پایان میرسونه. درکل خوندن این کتاب تجربهی خوبی بود بی صبرانه منتظرم تا جلد دوم کتاب هم ترجمه بشه و یک بار دیگه فرصت همراهی با مولی گری عزیز رو داشته باشم.
کتاب خدمتکار راجع به خدمتکاری به اسم مولی هست مولی بر عکس بقیه مردم که دوست دارن وکیل یا پزشک بشن دوست داره خدمتکار بشه. به نظر من این مسئله جالبیه که خانواده چه قدر میتونه توی دیدگاه ما نسبت به شغلها و حرفههای مختلف تاثیر بگذاره. مادر بزرگ مولی یک خدمتکار بوده و ان قدر به شغلش اهمیت میداده که مولی با این که میتونسته یک شغل دیگه رو انتخاب کنه تصمیم گرفته به عنوان یک خدمتکار زندگی کنه و هرگز از این کارش پشیمون نشده مولی به خدمتکار بودنش افتخار میکنه و شغلش رو دوست داره. هیچ وقت توی انجام کارش کوتاهی نمیکنه و حتی زمان ناهار خوردنش رو هم به انجام شغلش اختصاص میده. در کل شخصیت مولی شخصیت کاملا پیچیده ایه توی یک لحظه احساس میکنی مولی کاملا آدم ساده ایه ولی وقتی به شنیدن کتاب ادامه میدی به نظر میرسه مولی به اون سادگی که به نظر میاد نیست. عملا انتهای کتاب دقیقا زمانی که به این باور رسیدی که همه چیز مشخص شده و به آخرش رسیده و زمانیه که نویسنده باید اعلام کنه که شخصیتهای کتاب به خوبی و خوشی به زندگیشون ادامه دادن نویسنده میاد و هیجان و مسائل جدیدی به کتاب اضافه میکنه و نمیگذاره تا لحظه آخر کتاب و روی زمین بگذارید.
خدمتکار داستان تک راوی است. تمام اتفاقات را از دید یک دختر جوان با هوش اجتماعی پایین میبینید که ذهنش درگیر دستورالعملهایی است که به او دیکته شده، چه از طرف مادربزرگش و چه در محل کار توسط رئیسش. در مواردی هم که دستورالعملی ندارد معمولا به خاطر کم هوشیاش اشتباهات فاحش انجام میدهد. تا نیمه داستان افراد مختلف از دید خدمتکار به مخاطب معرفی شده و معماهای لازم طرح شدهاند اما متاسفانه نیمه دوم که با ورود شارلوت به داستان و حضور پررنگ پلیس و اتهامات علیه راوی است به شدت ناامید کننده است. مولی که در اوایل داستان این همه بر سادگیاش تاکید شده چه طور در آخرین تماس تلفنیاش با جیزل او را راهنمایی میکند و اصلا دلیل شهادت دروغ آن زن را نمیپرسد و هنوز به او اعتماد دارد. پلیس کاملا ناکارآمد نشان داده شده و تمام بدیها به یک نفر نسبت داده میشود در حالی که به طور مشخص شده در داستان او هم آلت دست دیگری بوده است. این که راوی از تمام جریان قتل اطلاع دارد ولی آن را در پایان داستان به صورت غافلگیر کنندهای برای مخاطب بیان میکند چندان زیبا به نظر نمیرسد. همچنین تاکید بر باید و نبایدهایی که مولی طبق آن کار میکند در اواسط داستان با شناختی که مخاطب از او دارد حوصله سربر است. و در آخر توجیه قتل و اتانازی در مورد مادربزرگ و زن دربان هتل هم جای تامل دارد. اجرای راوی خوب و روان است و شما را جذب میکند ولی زیاد در تیپ سازی موفق نیست.
کتاب ساده و روانی هست. داستان مولی گری دخترک تنهایی که در هتل ریجنسی مجلل مشغول به خدمتکاری است و بسیار از کارش راضیه اما کمی ساده لوحه و این سادگی مولی رو به دردسرهای زیادی از جمله اتهام به حمل کوکائین و قتل عمد درجه اول میندازه. اوایل داستان کشش زیاد نیست و حس میکنم بعضی موارد دو دفعه تکرار شده بود. ولی بعد مسیر اصلی داستان پیدا شد و با تعلیقاتی که داشت خواننده رو تا آخر پای داستان می نشوند. البته اواسط داستان بسیاری از موارد قابل حدس بود مثلاً قطعا رابطهای بین دربان هتل و مادر بزرگ مولی وجود داشت. ولی در آخر همه چیز تغییر میکنه. البته شخصیت مولی هم به نظر کمی پخته تر میشه. و نکته آخر این که شخصیت مولی به لحاظ ظاهری کاملا توصیف شده بود. بقیه شخصیتها مثل آقای بلک و همسر جدیدش هم توضیحات کمی داشتند اما به طور مثال درباره ویژگیهای ظاهری خووان مانوئل چیزی در دست نبود تا او را متصور شوم.
حقیقتا کتاب متفاوتی در زمینه پروندههای جنایی بود، جوری با دغدغه و تفکرات یک "صرفا خدمتکار" در آمیخته بود که بغیر از فصلهای آخر حس میشد که موری خدمتکار صرفا چیزی رو از خاطرات زندگیش داره تعریف میکنه اما همین تفاوت و نپرداختن صرفا به یک پرونده جنایی باعث تفادت این اثر بود.
در مورد شخصیت محور این کتاب یعنی موری خدمتکار چیزی که خیلی قابل لمس بود وجود قانون پذیری بسیار موری بود، دختری که همه چیز رو به خاطر میسپرد تا شاید زمانی اون قوانین بکار بیاد و علارغم ذهن بسیار پوبا و فعالی که در زمینه حافظه و به خاطر سپردن مسائل داشت انقدر غرق قوانین خوب پنداری وضع شده از طرف مادربزرگ بود که نمیتوانست اطلاعات ذهنش را جوری کنار هم قرار بدهد که منجر به نشانه رفتن انگشت اتهام به کسی بشود و همین مسئله"همیشه فرصت خوب بودن به دیگران دادن" باعث شده بود که سایرین از موری استفاده سوء کنند. و همچنین این سادگی موری باعث اعصاب خوردی میشد که به نظرم از نبوغ نویسنده حاصل شده بود که بتواند جوری داستان پردازی کند که حس به جوش آمدن خون از عصبانیت، بخاطر خوبی گراییده به حماقت یک زن کاملا مشهود بود و خواننده را مجبور به واکنش نشان دادن میکرد.
در مورد بازسازی فضاها، باز هم نگاه یک خدمتکار در تک تک اجزای تعریفی کتاب دیده میشد، گرد و خاک، نوع لکهها، مواد شوینده و حتی خش افتادن روی سرامیک و این قابل تحسین بود که از دید یک خدمتکار به مسائل و توصیفات نگاه کرد و این پنجره تازهای برای دیدن بود که به سادگی بیان میشد و پیچیدگی خاصی نداشت،
در کل و بنظر من کتاب خوب و متفاوتی در رده بندی خودش بود. نقد وارد بر اون هم پرداخت بیش از اندازه فقط به یک بعد از اخلاقیات یک فرد بود در حالیکه انسان دارای حالات بسیاراست
در مورد شخصیت محور این کتاب یعنی موری خدمتکار چیزی که خیلی قابل لمس بود وجود قانون پذیری بسیار موری بود، دختری که همه چیز رو به خاطر میسپرد تا شاید زمانی اون قوانین بکار بیاد و علارغم ذهن بسیار پوبا و فعالی که در زمینه حافظه و به خاطر سپردن مسائل داشت انقدر غرق قوانین خوب پنداری وضع شده از طرف مادربزرگ بود که نمیتوانست اطلاعات ذهنش را جوری کنار هم قرار بدهد که منجر به نشانه رفتن انگشت اتهام به کسی بشود و همین مسئله"همیشه فرصت خوب بودن به دیگران دادن" باعث شده بود که سایرین از موری استفاده سوء کنند. و همچنین این سادگی موری باعث اعصاب خوردی میشد که به نظرم از نبوغ نویسنده حاصل شده بود که بتواند جوری داستان پردازی کند که حس به جوش آمدن خون از عصبانیت، بخاطر خوبی گراییده به حماقت یک زن کاملا مشهود بود و خواننده را مجبور به واکنش نشان دادن میکرد.
در مورد بازسازی فضاها، باز هم نگاه یک خدمتکار در تک تک اجزای تعریفی کتاب دیده میشد، گرد و خاک، نوع لکهها، مواد شوینده و حتی خش افتادن روی سرامیک و این قابل تحسین بود که از دید یک خدمتکار به مسائل و توصیفات نگاه کرد و این پنجره تازهای برای دیدن بود که به سادگی بیان میشد و پیچیدگی خاصی نداشت،
در کل و بنظر من کتاب خوب و متفاوتی در رده بندی خودش بود. نقد وارد بر اون هم پرداخت بیش از اندازه فقط به یک بعد از اخلاقیات یک فرد بود در حالیکه انسان دارای حالات بسیاراست
خوانش کتاب توسط گوینده ای حرفه ای و کاردرست واقعا جذبم کرد و باعث شد حتی لحظه ای از آن را هم از دست ندهم. داستان هم جذابیت های خودش را داشت. دختری که با صدای خواننده جان گرفته بود و داستانی که از زندگیش تعریف میکرد نمیگذاشت حواسم به چیز دیگری پرت شود و میخواستم زودتر به پایان داستان برسم تا بفهمم اصل داستان چه بوده. غم و شادی خوب به تصویر کشیده شده بود. البته غم داستان بیشتر بود و در لحظه های مرگ مادربزرگ من هم گریه کردم. این دختر یک جورهایی هم حرص آدم را درمیاورد مخصوصا در جلسه دادگاه و همچنین در پایان داستان که در هر دو موقعیت راز نگفته ای را فاش میکرد. قسمت سخنان با ارزش مادربزرگ یکی از قسمتهای مهم داستان بود و من هم از آن ها درس میگرفتم. در کل کتاب خوبی بود که خواندش لذت بخش بود و ممنونم از کتابراه که این کتاب را در تخفیفهای آخر هفته نصیب من کرد.
با سلام، رمان قشنگی بود، خدمتکار داستان مولی گری فردی تنهاست که با مادر بزرگ خودش زندگی میکنه و به شدت نیازمند یه دوست، یک هم صحبت هستش ولی تجربه بهش نشون میده که افراد هیچوقت آن طور که نشان میدهند نیستند. در این داستان جملات مادر بزرگ گری یک کلاس روانشناسی واقعا که در همه جای داستان شنیده میشه و روی همه آنها میشه صحبت کرد. ولی همیشه باید حقیقت بیان بشه، با اینکه مولی خدمتکار بسیار ساده و زودباور هستش و میخواد از افراد به ظاهر دوستش دفاع کند باید حقیقت رو راجع به آقای بلک عنوان میکرد، نه اینکه بخواد بخاطر مسائل شخصی اون رو عنوان نکنه. در کل مولی شخصی هستش که یه سری عقایدی داره که به شدت به اونها پایبنده و همچنین به حرفها و نصایح مادر بزرگش و در عین حال بسیار ارام و خونسرد. تدوین و صدای خوانشگر بسیار عالی و جذاب بود و مخاطب رو ترغیب به گوش دادن میکرد.
هیچ وقت فکر نمیکردم خدمتکار بودن آنقدر جالب و مفید باشه آخه یه خدمتکار ساده مگه چکار انجام میده که خاص باشه اما این کتاب فراسوی خدمتکار بودن بود علاقه مولی به تمیزی و پاکیزگی و توصیفش در مورد کارش حتی منو به فکر در موردش وادار کرد و چه جالب بود حرفای قشنگش در مورد عوض کردن ملحفهها و یا آن دستگیرههای برنجی که پس انعکاس نور خورشید مثل مروارید میدرخشه واینکه هربار با تعویض لباسش تمام کثیفیها و روز گذشته براش پاک میشد و زندگی شروع دوباره بهش میده این کتاب فقط برای یه زن نمیتونه یه رمان باشه میتونه براش انگیزهای برای پاکیزگی و تمیزکاری روزانه با انگیزههای نوین و افکار تازه باشه اینکه اون فقط خونه رو تمیز نمیکنه بلکه تمام کثیفیهای روز گذشته رو از بین میبره و به جاش تمیزی و حال خوب و در خونه جایگزین میکنه و البته این فقط نظر من در مورد بخشی از کتاب هست
گوینده عالی بود، ولی خود داستان فقط اولش جذاب بود و فوق العاده مسخره و بی منطق بود. نویسنده انگار فقط جملات قشنگ بلد بود و هیچی تصوری از داستان منطقی نداشت اگه بخوام داستان رو در چند کلمه توصیف کنم: فاقد روند منطقی، مبهم، کلیشه ای و شامل کلی ایراد تو روند داستان در حالی که کل داستان روی مفاهیم غیراخلاقی استوار است مثلا کشتن خودخواسته مادربزرگ وقتی درد میکشید، پایبند نبودن به زندگی مشترک و تازه یک قسمت بسیار کلیشه ای داره و اونجاست که میگه مامان بزرگم همیشه میگفت و جالب اینجا بود که همه این جملتاش جملات امام علی و پیامبر و دکتر شریعتی بود و اینکه دختر توی داستان اصلا عادی نبود. کاملا تفکر عقب مونده ای داشت و به معنای واقعی کلمه احمق بود (نه ساده) ولی به لطف روند کلیشه ای داستان تبدیل به قهرمان بی بدیل داستان شد! دقیقا مثل داستانای کودکان!
نقد تمامی دوستان کامل و با شرح جزئیات بود. پس من تکرارش نمیکنم. به نظرم داستان در اوج تمام شد که مولی، خدمتکاری ساده لوح و بسیار مسولیت پذیز از دقایق اول قتل تو هتل با دونستن اصل داستان، همه رو سر کار گذاشت و واقعیت رو تا دو ماه بعد هم کتمان کرد. این کار هوش زیادی میخواد. البته باید در نظر داشت که مولی یک اوتیسم بود مثل تمام اوتیسمیهای عزیز دارای روحی پاک و قلبی بزرگ و بدون شیله پیله.
در ضمن به نظر من دربان هتل ارتباط خونی بسیار نزدیکی به مولی داره که تا آخر این راز از عشق نافرجامش رو تو سینهاش نگه میداره.
اعتراف میکنم از شدت تمیز بودن و اهمیت دادنش به نظافت گاهی ترغیب میشدم و پامیشدم اتاقها رو مرتب میکردم. یعنی واقعا بهم انگیزه میداد.
سپاس بسیار از خانم حجت پناه عزیز بابت تسلط وخوانشِ حرفهای شون
همچنین ممنون از مترجم خانم بهاره رستمی
در ضمن به نظر من دربان هتل ارتباط خونی بسیار نزدیکی به مولی داره که تا آخر این راز از عشق نافرجامش رو تو سینهاش نگه میداره.
اعتراف میکنم از شدت تمیز بودن و اهمیت دادنش به نظافت گاهی ترغیب میشدم و پامیشدم اتاقها رو مرتب میکردم. یعنی واقعا بهم انگیزه میداد.
سپاس بسیار از خانم حجت پناه عزیز بابت تسلط وخوانشِ حرفهای شون
همچنین ممنون از مترجم خانم بهاره رستمی
اوایل داستان بیشتر روی شناخت خواننده متمرکز شده بود و همه جنبه تصویری داشت و همین طور شخصیت مولی و زندگی روزمرهاش به نظرم کمی طولانی بود و باید این قسمت ها رو کوتاه تر میکردند تا کسل کننده نشه ولی از وسط به بعد هیجانش بیشتر شد و جذابیت معمایی خودش رو پیدا کرد شما رو تا آخر داستان میکشونه و علاقهمند میشید که سریع تر بفهمید بعدش چی میشه؟ دقیقا حس خوب یک رمان جنایی قسمت آخرش هم تعجب کردم از مولی بعید بود راجع به شخصیت مولی هم که همه گفتند خیلی ساده است و اعصاب خورد کنه به نظر من که تایپش INFJ هست چون قوه تخیل قوی داره اضطراب داره در ارتباط اجتماعی فوق العاده درونگرا است و این که روش نمیشه هر حرفی رو به کسی بزنه و زیاد قاطع نیست و روحیه لطیف و مهربونی داره پس احساسیه ولی تهش اثبات کرد ان قدر هم نادان نیست لذت بردم
درود بر شما کتابراهیهای عزیز ممنون از انتشارات ارس و جیحون و سرکار خانم حجت پناه برای خوانش دلنشین کتاب نویسنده این رمان جنایی با وجود داستانی خوب نتوانسته بودداستان را از خط یکنواختی نجات دهد البته به گمان من دلیلش وجود شخصیت مولی یک انسان معمولی روند داستان بی روح و انرژی پیش رفته بود نویسنده داستان سعی کرده تا مفهوم پر رنگ خانواده دوستان را در یک رمان جنایی به تصویر بکشد نقش روابط اجتماعی وسعی انسان در ایجاد روابط شناسایی دوستان وتشخیص انسان خوب بود وسعی در کسب تجربه به خوبی در این رمان مشهود بود اینکه همه آدمهای دنیا خاکستریاند و گذشت در مقابل گناهانی که در شرایط خاص از دیگران سر میزند و نکته قابل تامل پذیرش خود واقعی و خویشتن دوستی وآشتی فکری با خود تحت هر شرایطی روزمرگی زندگی را خوشایند میسازد
سلام به مجموعه خوب کتابراه، خیلی متشکرم که این کتاب رو در اختیار ما خواننده قرار دادید، در مجموع کتاب خوبی بود و از خواندنش لذت بردم، داستان ساده و منظمی داشت و شخصیت اصلی با وجود ناتوانی ذهنیای که داشت آدم رو تا آخر داستان شوک میکرد، و یک کتاب جنایی خوب همچین ساختی داره ولی خوب مفهوم که کتاب میخواست منتقل کنه بنظرم جالب نبود و نپسندیدم، کتاب پر از پند و اندرزهای مختلف در طول داستان بود که داستان رو پر بار میکرد ولی مفهوم داستان که میگفت گاهی باید کارهای بد انجام داد مفهوم زیاد قشنگی نیست، ولی کتاب به زیبایی رفتارهای اجتماعی رو که چطور فرد متفاوتی رو تحقیر میکنن نشون داده بود و از این کتاب به این حقیقت در اجتماع پرداخته بود و با جزئیات تاثیرش رو نشون داده بود لذت بردم.
داستان کتاب جالب بود و به نظرم ارزش خوندن داشت موضوع کلی کتاب دربارهی یک دختره که مادرش در جوانی گرفتار اعتیاد میشه و دختر از کودکیش با مادر بزرگش که خدمتکاره زندگی میکنه همین باعث میشه که به نظافت و تمیز بودن اهمیت زیادی بده و خودش هم شغل خدمتکاری رو انتخاب کنه طی روند داستان و بعد از مرگ مادربزرگش اتفاقات ناخوشایندی برای شخصیت داستان رخ میده مثلا دیگران او رو مورد سو استفاده قرار میدن و از اعتمادش استفادهی بی جا میکنن که باعث میشه این دختری که زیاد اجتماعی نیست ضربهی سختی ببینه البته شخصیت داستان سعی میکنه با دیگران ارتباط برقرار کنه ولی فقط به دلیل این که کمی با بقیه متفاوته دیگران بهش توجه نمی کنند همون طور که خودش میگه «انگار من نامرئیم» امیدوارم از شنیدن این داستان زیبا لذت ببرید
در کل خیلی توصیه میشه، کتاب بسیار زیبایی هست به نظرم، حتما مطالعه کنید مفاهیم انسانی و تقابل تصمیمات بر بایه وجدان یا خوبی با بی وجدانی شرارت بسیار خوب به تصویر کشیده شده. دوستان، پشیمون نمیشید اصلا.
ادامه حاوی اسپویل... یک قسمتایی از کتاب اشک من رو در آورد، مخصوصا بخشی که مولی در مورد از دست دادن مادر بزرگ صحبت میکرد یا قسمتی که در مورد زبری دستاش به خاطر شغلش توضیح داد من بغضم ترکید، ولی انقدر مفاهیم انسانی رو زیبا بیان کرد که من واقعا لذت بردم، اما نکتهای که برام مبهم موند ارتباط مادربزرگ و دربان بود؟ آیا مولی نوه دربان بود؟ اگر آره خیلی ارتباطش با فلورا برایم قابل درک نبود، این که تنهایش گذاشته باشه و یک خانواده دیگه تشکیل داده باشه، من اینجایش رو خوب متوجه نشدم.
ادامه حاوی اسپویل... یک قسمتایی از کتاب اشک من رو در آورد، مخصوصا بخشی که مولی در مورد از دست دادن مادر بزرگ صحبت میکرد یا قسمتی که در مورد زبری دستاش به خاطر شغلش توضیح داد من بغضم ترکید، ولی انقدر مفاهیم انسانی رو زیبا بیان کرد که من واقعا لذت بردم، اما نکتهای که برام مبهم موند ارتباط مادربزرگ و دربان بود؟ آیا مولی نوه دربان بود؟ اگر آره خیلی ارتباطش با فلورا برایم قابل درک نبود، این که تنهایش گذاشته باشه و یک خانواده دیگه تشکیل داده باشه، من اینجایش رو خوب متوجه نشدم.
اولین نکته در مورد این کتاب صوتی لحن و صدای دلنشین راوی، خانم حجت پناه بود که عامل اصلی در ترقیب من برای ادامه تا پایان داستان بود، این داستان به نظرم حول محور روانشناختی هوش اجتماعی بود، دختری که با استفادهای قواعد کلی که مادربزرگش که هوش خوبی داشته در مواجه با مسائل پیرامونش رفتار میکند و وقتی با مسائلی روبرو میشود که جدید است و نسخهای در ذهنش برای درک و تجزیه و تحلیل آن ندارد دچار سردرگمی میشود ولی در اخر داستان این رشد اجتماعی او به حدی میرسد که میتواند استدلالها و تصمیمات جدیدی فراتر از جملات و قوانینی که مادربزرگش به او آموخته بگیرد و به نظرم حاوی این پیام است که هوش اجتماعی در مواجهه با مسائل جدید و اتکا به تجارب شخصی است که رشد و تعالی پیدا میکند.
۵ ستاره به دلیل این است که نیتا پروز، از یک موضوع عامی و معمولی، مانند خدمتکاری، با چاشنی آموزش توسعه فردی از نگاه مادربزرگش، میتواند خواننده را سرگرم کند و رشد دهد.
داستان از روایت خدمتکار بهره میبرد و در یک ریتم نیز گوینده آن را میخواند و این یکنواختی در کشش داستان هم وجود دارد.
سرگرمکننده و آموزشی است و نکتههای طلایی برای درس آموزی دارد. نکتههایی که تا کتاب را نشنوید آن را به دست نخواهید آورد.
از جمله، من متوجه نمیشوم که مردم چرا اینقدر از شنیدن حقیقت نسبت به دروغ متعجب میشوند؟!
قصه روایت دیگر اهالی هتل را نیز از دید یک خدمتکار همراه دارد. و بهاره رستمی هم از ترجمه با آب و تاب قصه نیز اجتناب کرده است و او نیز به ریتم ملایم داستان تأثیر بخشیده است.
داستان از روایت خدمتکار بهره میبرد و در یک ریتم نیز گوینده آن را میخواند و این یکنواختی در کشش داستان هم وجود دارد.
سرگرمکننده و آموزشی است و نکتههای طلایی برای درس آموزی دارد. نکتههایی که تا کتاب را نشنوید آن را به دست نخواهید آورد.
از جمله، من متوجه نمیشوم که مردم چرا اینقدر از شنیدن حقیقت نسبت به دروغ متعجب میشوند؟!
قصه روایت دیگر اهالی هتل را نیز از دید یک خدمتکار همراه دارد. و بهاره رستمی هم از ترجمه با آب و تاب قصه نیز اجتناب کرده است و او نیز به ریتم ملایم داستان تأثیر بخشیده است.
جدا از اینکه صدای گوینده واقعا عالی بود.
موضوع داستان هم واقعا جالب بود و همین طور طرز بیان نویسنده هست که گاهی اوقات باعث میشه فکر کنید میتونید ادامه داستان رو حدس بزنید اما انقدر این داستان جزئیات داره که این امکان اصلا وجود نداره!
البته برای اون دسته که دیگه خیلی از این کتابها خوندن شاید شما رو به وجد نیاره اما دیگه از اواسط داستان به اوج خودش میرسه.
تا یه مدتی نویسنده زمان رو برای توضیح دادن میزاره اما به هر حال موضوع جالبی داره و پیشنهاد میکنم حتما گوش بدید با صدای دلچسب گوینده.
البته فکر کنم جلد دوم این کتاب هم اومده باشه.
ممنون میشم اگر اومده کتابراه به زودی، جلد دومش رو هم با ترجمه یا صدای همین گوینده موجود کنه
موضوع داستان هم واقعا جالب بود و همین طور طرز بیان نویسنده هست که گاهی اوقات باعث میشه فکر کنید میتونید ادامه داستان رو حدس بزنید اما انقدر این داستان جزئیات داره که این امکان اصلا وجود نداره!
البته برای اون دسته که دیگه خیلی از این کتابها خوندن شاید شما رو به وجد نیاره اما دیگه از اواسط داستان به اوج خودش میرسه.
تا یه مدتی نویسنده زمان رو برای توضیح دادن میزاره اما به هر حال موضوع جالبی داره و پیشنهاد میکنم حتما گوش بدید با صدای دلچسب گوینده.
البته فکر کنم جلد دوم این کتاب هم اومده باشه.
ممنون میشم اگر اومده کتابراه به زودی، جلد دومش رو هم با ترجمه یا صدای همین گوینده موجود کنه
کتاب خوب بود البته از نظر من داستان و اتفاقات کتاب اونقدر قوی و سطح بالا نبود که عالی باشه و از طرفی بعضی مواردش بسیار خوب و عالی بود. شاید شخصیت قهرمان کتاب از جهاتی اعصاب خورد کن و احمق بود ولی خب همین موضوع باعث میشد کتاب پر از نکات آموزنده و جدی برای زندگی باشه که در قالب پند و اندرز به اون شخصیت ارائه شده. دختری جوان و پر کار که بی نهایت ساده لوح و زودباوره و دنیا رو از دید یک دختر بچه ٨-٩ ساله روایت میکنه. اون درگیر ماجرای جنایی میشه که هیچ درکی از خطرات و احتمالات اون نداره و احمقانه وارد اون میشه. انتهای کتاب کمی غیرواقعی بود و فانتزی. در مجموع کتاب خوبی بود ولی نه در حد عالی. خوانش کتاب بسیار خوب و بی ایراد بود.
یک داستان جنایی از زبان شاهدی که در مقطعی متهم داستان هم هست روایت میشه. داستان کشش خوبی داشت البته یه جاهایی رفتار یا گفتار مولی قهرمان کتاب کمی غیرقابل درک میشه که البته باتوجه به شخصیت خاص و منحصربه فردش عجیب نیست. مولی خدمتکار بی اهمیت و نامرئی به یکباره مهم میشه و هرچه داستان جلوتر میره اهمیتش بیشتر و بیشتر میشه و صدالبته ضربه نهایی در آخر داستان وارد میشه. در هر جایی آدمهایی مثل کارکنان هتل ریجنسی از نوع خوب و بدش پیدا میشن. راوی کمی بیش از حد شمرده میخوند که شاید باعث بشه آدم عجولی مثل من سرعت پخش رو بیشتر کنه. من به شخصه نتونستم قاتل رو حدس بزنم و برام جالب بود امیدوارم دیگران هم از شنیدنش لذت ببرن.
من واقعا لذت بردم. درسته که به شخصیت ساده و معصومانهی مولی تاکید زیادی شده ولی به همون اندازه هم به حافظهی قوی و ریز بینی فوق العاده ش در مورد کوچکترین اتفاقات و نکته برداریش و همچنین بخاطر سپردن آموزههای زندگی تاکید شده. اینکه خیلی از دوستان پایان کتاب رو با شخصیت مولی جور نمیدونن اما به نظر من اینم جزو اون نکتههایی بود که مولی وقتی در اداره پلیس از نارو زدن پسر مورد علاقه ش خبردار میشه، چون خانم بلک بزرگ رو فرد خوبی دیده تصمیم میگیره اتفاق بد رو به آدم بده نسبت بده تا به سزای اعمال گذشته ش برسه.
در مجموع هم داستان و شخصیت پردازیشو دوست داشتم و هم خوانش زیبا و بی نقصش رو. سپاس از گردآورندگان عزیز
در مجموع هم داستان و شخصیت پردازیشو دوست داشتم و هم خوانش زیبا و بی نقصش رو. سپاس از گردآورندگان عزیز
از خوانش زیبای کتاب موسیقی متن لذت بردم. کتاب داستان دختری است که کمی متفاوت از عموم مردم به زندگی نگاه میکند. دختری با زندگی ساده و یکنواخت که در کنار مادر بزرگ رسم وراه زندگی و لذت بردن از آن را یاد میگیرد. در جریان داستان به قتل متهم میشود ودر نهایت با همدلی دوستان نجات مییابد. در بین داستان شنونده، نکات آموزشی غیر مستقیم را مییابد که برای کسب تجربه بسیار مفید است.
به نظرم این کتاب به جز رمان پر از پندهای حکیمانه و مفید است ودنیای خدمتکارها ومشغلههای آنها نیز به تصویر کشیده. خواندنش کتاب را به همه عزیزان پیشنهاد میکنم
کتاب رو با تخفیف خریدم واز کتابراه عزیز سپاسگزارم
به نظرم این کتاب به جز رمان پر از پندهای حکیمانه و مفید است ودنیای خدمتکارها ومشغلههای آنها نیز به تصویر کشیده. خواندنش کتاب را به همه عزیزان پیشنهاد میکنم
کتاب رو با تخفیف خریدم واز کتابراه عزیز سپاسگزارم
داستان با کشف جسدی در سوئیت هتل توسط مولی گری، خدمتکاری که در یک بوتیک هتل مجلل کار میکند، آغاز میشود. مولی قابل اعتماد و خوش قلب است و علاقه زیادی به کارش دارد. او همچنین فردی است که به نظر میرسد عصبی است، و در خواندن چیزهایی مانند زبان بدن، حالات چهره و نشانههای اجتماعی مشکل دارد. شخصیت او به کتاب جذابیت زیادی میبخشد. به طور کلی، من احساس میکردم که «The Maid» با گامهای خوب و به طور کلی رمانی محکم است. پیام کتاب یک پیام خوب است در مورد مهربان بودن و پذیرفتن افرادی که با شما متفاوت هستند. این نوع کتابی است که جذابیت انبوه زیادی دارد که بیشتر مردم میتوانند از آن لذت ببرند.
اختلال شخصیت وسواسی که دو نوع وسواس فکری و وسواس عملی همزمان در شخصیت اصلی به وضوح به تصویر کشیده شده بود. اختلال شخصیت موردی از اختلالات روانی است که شخص هرگز خود بیمار انگاری ندارد. توام شدن داستان با حرفهای دانشمندانه مادر بزرگ بسیار زیرکانه بود. ولی بعضی از چیزها ناقص ماند مثلا موضوع پرونده به کجا کشید و پدر و پدر بزرگ مولی کی بود اون پسره که پول مولی رو بالا کشید چی شد دوست داشتم به این موضوعات هم پرداخته می شد. به نظرم دخترا توی مراحلی از نوجوانی و اوایل جوانی خیلی ساده و رود باورند این کتاب حتما برای لحظه ای عمیق شدن در مورد روابط می تونه کمک کننده باشه.
یه داستان آروم، جنایی ساده
در مورد یه دختر خدمتکار که ناخود آگاه درگیر قتل یه فرد ثروتمند میشه، ساده بودن این دختر خدمتکار گاهی عصبی کننده و گاهی لذت بخشه، یه دختر بسیار معمولی و بسیار ساده که سبک زندگی کاملاً یکنواختی داره و به کارش بسیار علاقمنده اما فقط یه چیز توی این دختر شاخص و برجستهست اونم ریزبینی و دقت و حافظه تصویری بسیار دقیقشه، و تنها معلم و دوستش یه مادربزرگ پیر بوده و هیچ ارتباطی با جهان پیرامونی بجز مادربزرگ و شغلش نداره
در کل داستان جنایی هست اما خیلی سبک یکنواخت و آرومی داره، اگه به سبک آروم علاقه دارید بخونید لذت بخشه، یکنواختی توی این داستان موج میزنه
در مورد یه دختر خدمتکار که ناخود آگاه درگیر قتل یه فرد ثروتمند میشه، ساده بودن این دختر خدمتکار گاهی عصبی کننده و گاهی لذت بخشه، یه دختر بسیار معمولی و بسیار ساده که سبک زندگی کاملاً یکنواختی داره و به کارش بسیار علاقمنده اما فقط یه چیز توی این دختر شاخص و برجستهست اونم ریزبینی و دقت و حافظه تصویری بسیار دقیقشه، و تنها معلم و دوستش یه مادربزرگ پیر بوده و هیچ ارتباطی با جهان پیرامونی بجز مادربزرگ و شغلش نداره
در کل داستان جنایی هست اما خیلی سبک یکنواخت و آرومی داره، اگه به سبک آروم علاقه دارید بخونید لذت بخشه، یکنواختی توی این داستان موج میزنه
کتاب خدمتکار یه رمان جنایی جالبه که در مورد زندگی وسواسگونه یک خدمتکاره مجلسیه یک هتله که در پی اتفاقی جنایی، ذهن باهوش و کمی احمق مولی، شخصیت اصلی این داستان را به چالش و تلاش برای یافتن پاسخ سوالاتی که در طول داستان بوجود میآید را برمیانگیزد. نکتهی مهمی که در این داستان وجود دارد، این است که داستان حول محور تفکرات و خطوط فکری مولی در نوسان است اگرچه بیشتر اتفاقی که در این داستان رخ میدهد ممکن است برای خواننده قابل حدس زدن باشد اما خواندن آن برای علاقه مندان به این ژانر از داستانها خالی از لطف نیست.
در کل یه کتاب سرگرم کننده است.
ممنون از کتابراه:)
در کل یه کتاب سرگرم کننده است.
ممنون از کتابراه:)
یکی از قشنگترین و سرگرم کنندهترین و همچنین آموزندهترین داستانهایی است که گوینده با صدای دلنشین و قشنگش ادم را جذب میکنه این کتاب علاوه بر جنبه سرگرمی برا من نکات آموزشی قشنگی هم در برداشت. ولی برای جوانان هم بسیار مفیده در طول داستان که مولی زندگیش رو بیان میکنه شنونده به صفات شخصیتی او پی می بره و متوجه میشه اگر ادم یک کم ساده باشه و فکر کنه همه مثل خودش ساده و قابل اطمینان هستند چه اتفاقات بدی ممکنه در انتظارش باشه و اینک ه چطور دیگران از سادگی و نیاز عاطفی او سو استفاده کرده و اگر حواسش جمع نباشه میتونه خیلی ضررهای بزرگی بکنه کتاب قشنگیه پیشنهاد میدم به همه گوش کنند
با کمال تشکر از کتابراه که این کتاب فوقالعاده رو رایگان کرد تا افراد بیشتری ازش بتونن به این داستان گوش کنن.
بعد هم سپاس از خوانش گرم، زیبا و بی نقص.
این کتاب همه چیز رو در خودش جا داده و یک داستانه که هم جذابه هم آموزنده. گاهی بخاطر سادگی مولی حرص آدم درمیاد و گاهی از دیدگاه زیباش و از خودگذشتگیهایی که انجام میده آدم لذت میبره. هیچ وقت به تمیز کردن خونه با این دید لذت بخش کسی نگاه نکرده بود و با بعضی جملاتش حس خوبی میگرفتم. اگر میشد تعداد ستاره رو خودم انتخاب میکردم صد میدادم به این کتاب. و قطعا خوانش کتاب تاثیر شگرفی میتونه بذاره که جذابیتش رو چند برابر میکنه
بعد هم سپاس از خوانش گرم، زیبا و بی نقص.
این کتاب همه چیز رو در خودش جا داده و یک داستانه که هم جذابه هم آموزنده. گاهی بخاطر سادگی مولی حرص آدم درمیاد و گاهی از دیدگاه زیباش و از خودگذشتگیهایی که انجام میده آدم لذت میبره. هیچ وقت به تمیز کردن خونه با این دید لذت بخش کسی نگاه نکرده بود و با بعضی جملاتش حس خوبی میگرفتم. اگر میشد تعداد ستاره رو خودم انتخاب میکردم صد میدادم به این کتاب. و قطعا خوانش کتاب تاثیر شگرفی میتونه بذاره که جذابیتش رو چند برابر میکنه
با سلام به کتابراه عزیز، که همیشه با کتابهای صوتی عالیش، همراهمه
و صدای گرم و دلنشین خانم حجت پناه، که به زیبایی این کتاب رو نقل کردند
شاید شخصیت خدمکار از نظر خیلیها، آزاردهنده باشه، ولی وقتی شخصیتی مثل اون داشته باشند، میتونند در کنند که دیدن جزییات نیاز به توجه نداره، یه موهبت محسوب میشه وسواس بسیاری که برای حفظ مسئولیتش داره، واقعا سخته
خیلی شخصیت خدمتکار شبیهم بود و خیلی جاها دلم براش میسوخت
و گذشته از این شخصیت، با دیدن سریال هاب جنایی و معمایی، خیلی خنگ بود.
الکی به همه اعتماد میکرد که واقعا ناراحت کننده بود
و مثبتترین موضوع این کتاب، جملههای مادربزرگ بود
و صدای گرم و دلنشین خانم حجت پناه، که به زیبایی این کتاب رو نقل کردند
شاید شخصیت خدمکار از نظر خیلیها، آزاردهنده باشه، ولی وقتی شخصیتی مثل اون داشته باشند، میتونند در کنند که دیدن جزییات نیاز به توجه نداره، یه موهبت محسوب میشه وسواس بسیاری که برای حفظ مسئولیتش داره، واقعا سخته
خیلی شخصیت خدمتکار شبیهم بود و خیلی جاها دلم براش میسوخت
و گذشته از این شخصیت، با دیدن سریال هاب جنایی و معمایی، خیلی خنگ بود.
الکی به همه اعتماد میکرد که واقعا ناراحت کننده بود
و مثبتترین موضوع این کتاب، جملههای مادربزرگ بود
به نظر من کتاب بسیار جالب و شنیدنی معمایی بسیار متفاوت
علاوه براینکه جملات بسیار آموزنده داشت یاد میده که همیشه از نظر خودمون به مسایل نگاه نکنیم شاید این کتاب یک دختر باهوش پایین کارکتر اصلی بود در ظاهر ولی آخر داستان متوجه میشیم که چقدر دقیق ونکته سنج بوده و چیزهایی رو که نباید عنوان کند اصلا بروز نمیداده من که بسیار لذت بردم از شنیدن این کتاب به روایت فوق العاده خانم حجت پناه که با هنرمندی و مهارت فوق العاده داستان رو روایت کردند
و نکته مثبت دیگه این که هیچ قسمت از نکات زننده وجنسی استفاده نشده بود پدر عین حال پردازش زیبا و بر کششی داشت با تشکر از کتابراه🙏🙏
علاوه براینکه جملات بسیار آموزنده داشت یاد میده که همیشه از نظر خودمون به مسایل نگاه نکنیم شاید این کتاب یک دختر باهوش پایین کارکتر اصلی بود در ظاهر ولی آخر داستان متوجه میشیم که چقدر دقیق ونکته سنج بوده و چیزهایی رو که نباید عنوان کند اصلا بروز نمیداده من که بسیار لذت بردم از شنیدن این کتاب به روایت فوق العاده خانم حجت پناه که با هنرمندی و مهارت فوق العاده داستان رو روایت کردند
و نکته مثبت دیگه این که هیچ قسمت از نکات زننده وجنسی استفاده نشده بود پدر عین حال پردازش زیبا و بر کششی داشت با تشکر از کتابراه🙏🙏
نظر وسط داستان مولی دختری ساده که تمام همت و تلاش خودش رو وقف کارش کرده و از موضوعاتی که اطرافش در جریانه بیخبره بعضی وقتها ساده بودنش لج آدم رو درمیاره همین که دوستهایی داره جای شکرش باقیه نظر پایان داستان همه ما شاید یه مولی درون داریم ساده، با وفا، بی پروا شاید هیچ قتلی رو گردن ما نندازن اما شاید تهمتهای خاصی شنیدیم و برای ثابت کردنش دست و پا زدیم که خلاص بشیم از بار تهمت و دروغ شاید تو موقعیتهای خاص افراد شرور و تاریک قصد تخریب و خراب کردن زندگی آرام ما رو دارن و چون جایگاهشون در جامعه خاص هست میتونن پیشرفت کنن اما نور همیشه پیروز میشه
کتاب خوب و سرگرم کننده ایی است و پر اوایل کتاب بسیار خوب شروع میشود و به آن دسته موضوعاتی میپردازد که خیلی به ندرت نویسندگان به آنها پرداختهاند شرح وظایف شغل شریف خدمتکاری و زیر و بم و به اصطلاح فوت و فن این شغل را با ادبیاتی بسیار زیبا شرح میدهد با اینکه کتاب ترجمه است ولی به علت تبحر مترجم، از جذابیت متن اصلی خیلی خیلی کم کاسته شده است در نهایت هم با طرح یک ماجرای پلیسی و چاشنی کردن آن سعی در افزودن جذابیت داستان دارد همچنین تا حدی به روانشناسی قهرمانهای داستان میپردازد و شخصیت و خصوصیات انسانهای دور و بر قهرمان داستان را به چالش میکشد.
اول از همه گویش بسیار روان بود و اصلا خسته کننده نبود تغییر صداها خوب بود و خسته کننده و شلوغ نبود؛ روند داستان جذاب بود و ترغیبت میکرد به گوش دادن! صدای مظلوم و متن کتاب واقعا سادگی مولی رو نشون میداد و باور پذیر بود؛ پرحرفی و بیان جزییاتش من رو یاد انشرلی انداخت؛ یک سری جاهاش تکان دهنده بود و جملاتی که میگفت، مثلا تو ان شرایط سخت زندان یا غیره نعمتهایی که داشت میشمرد! در کل سادگی مولی یک جاهایی کلافه کننده است ولی در کل کتاب خوبی بود و قشنگ بود! اخرش هم خیلی باعث غافلگیری شد وقتی قاتل مشخص شد؛ و در اوج سادگی مولی چه قدر زرنگ عمل کرد
البته این دختر بیش از حد ساده است تا حدی که یک جاهایی حرص من رو درمیاورد و عصبی میشدم موضوع داستان خیلی جالبه و در عین اینکه یک ماجرای جنایی و معمایی رو بیان میکنه ولی همزمان زندگی روزمره مولی رو هم میتونی در جریان قرار بگیری من کمی یاد خودم افتادم که تو یک سنی چقدر زود باور و ساده بودم و یک جاهایی واقعا شانس اوردم بلایی سرم نیومد به نظرم شنیدن و خواندن این داستان برای جوانها به خصوص دختران واجبه که متوجه بشن به همه نباید اعتماد کنن و کمی توی زندگی هوش و حواسشونو جمع کنن که عواقب خطرناکی گریبانشون رو نگیره و مولی هم اگه دوست مادربزرگش و دخترش نبودن معلوم نبود دچار چه عاقبتی میشد
شنیدنش رو توصیه میکنم و لذت ببرید