نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی بوف کور جام زن - رویا وهمی
3.7
334 رای
مرتبسازی: پیشفرض
داستان "بوف کور جام زن" برداشتی از آن روی حقیقی-حرکتی رمان "بوف کور" است. روایت مسیر واقعی را پیش میبرد و در میانه، راهی جادویی در پیش میگیرد. به نحوی که در خوابی ژرف در نقطهای در عمق وجودش هوشیار باقی میماند و به نظاره خود مینشیند. "آنگاه من که مثل مغناطیس به او چسبیده ام، مانند شاهدی دور و بیچاره، چون قوهای کور، چون بومی شوم، چوم دایهای پیر، از درون وجودش سر به بیرون مینهم و او را بدون آنکه مرا ببیند، از آن بالا در سه جهان رصد میکنم، به ناز میپرورم و از میان مه و سایههای سرگردان به کولش میکشم و میگردانم تا به مقصد برسد. "
دیالوکهای جدلی راوی با خود، روایت را در زمره داستانی-روانشناسی قرار میدهد. مولف کتاب "رویا وهمی" و نشر "عطایی" آن را به طبع رسانده است.
دیالوکهای جدلی راوی با خود، روایت را در زمره داستانی-روانشناسی قرار میدهد. مولف کتاب "رویا وهمی" و نشر "عطایی" آن را به طبع رسانده است.
خیلی عالی بود لطفا مطالعه کنید، نقد بوف کوراز بوف کور به عنوان یکی از بهترین رمانهای قرن بیستم یاد میشود. اثری که هم به سبک کارهای ادگار آلن پو خیالی و ترسناک است و هم تحت تاثیر هزار و یک شب قرار دارد و علاوه بر این، نیم نگاهی هم به مسائل فلسفی و هستیشناسانه دارد. رمان بوف کور اگرچه به فرانسوی و انگلیسی هم ترجمه شده، متاسفانه همچنان آن طور که باید مورد توجه مخاطبان دنیای غرب قرار نگرفته است. هدایت از پیروان جدی ژان پل سارتر بود. به همین دلیل میتوان تایید کرد که بوف کور به نوعی با الهام از تهوع سارتر نوشته شده است. در هر دو رمان، با راویای طرف هستیم که در دنیایی سرگیجهآور، خیالی و پرتکرار به سر میبرد و زاویه دید داستان به صورت پیوسته تغییر میکند
کتاب جالبی نبود! کلا با داستان ارتباط نگرفتم راوی بسیار ضعیف اجرا کرد بسیاری از مواقع مشخص بود جملهها رو حتی یک بار هم از رو نخونده. اشتباه گفته میشد و برگشت به جمله و اصلاح جمله. به نظرم توهین به مخاطب بود من تا نیمههای فصل سوم گوش کردم اما صدای راوی و اون مثلا تغییر صداها که گاهی حتی به جای سیاوش که حرف میزد صداش پیر و فرتوت مینمود من رو از ادامه راه منصرف کرد اولین کار بسیار ضعیف از کتابراه!
باید بگویم خدا را شکر که تمام شد، عادت ندارم کتابی را نصفه رها کنم، فقط آغازس فکر کردم یک داستان زیبا از زمان قدیم است و خوشحال شدم، بعد گوشههای اشاره به زندگی صادق هدایت، مادرش،، شاید ٱدت. نامی، و چیزهای دیگر و یک دفعه شروع به (ببخشید نمیخواهم توهین کنم) با اینکه دوبار گوش کردم اصلا نمیدانم چی بود و چی گفت، گوینده بسیار بسیار ضعیف، وداستان که نمیدانم داستان بود یا مالیخولیایی از یک ذهن بیمار، هرچه بود خدارا شکر تمام شد، یک آآآآآه بلند کشیدم و ازش خلاص شدم.
به نظرم بهتره عزیزان یکم صادقانه تر نظر بنویسن و تعریف و تمجیدهای الکی و تفسیرهای پیچیده و فلسفی از همچین کارهایی نداشته باشن. دو فصل اول که داستان رو با تقریبا شیوا و ساده بیان کرده بود کشش و جذابیت نسبی داشت. بعدش که وارد موهومات کاراکتر میشه انقدر طولانی و پیچیده و فاقد جذابیت بود ک اصلا نتونستم همه رو گوش بدم پایانش هم جالب نبود. استفاده از اسم بوف کور خیلی کار بدی بود که نویسنده انجام داده بود و اینکه گوینده هم قوی نبود.
با سلام کتاب صوتی ۹۹درصدش به سخنگو داستان برمیگرده در این مورد هر کتابی از داستان کودکانه تا رمان های جنایی یا هر کتاب دیگه ای فکر و تخیل خواننده می ره پیش سخن و گفتار اون سخنگو مثل دوران کودکی که یه نفر قصه می گفت قصه گو که خوب تعریف میکرد اون داستان جالب و شنیدنی میشد و این کتاب هم همون سبک هست سخنگو بسیار عالی تشکر ازش نباید کسی رو قضاوت کرد شاید و دوستان عزیز این کار آسون نیست که کسی رو مورد قضاوت قرار بدیم سپاس از همه کسانی که زحمت میکشن
انتخاب هوشمندانه بوف کور به عنوان بخشی ار نام کتاب تداعی کننده اثر برتد و مشهور صادق هدایت است به تنهایی قادر است مخاطب را به سوی کتاب جلب کرده و فروش آن را بالا ببرد. لا این حال نیمه دوم عنوان کتاب ضمن آنکه آن را طولانی کرده است خواندنش را نیز دشوار نموده. در کل معنای شفاف و سر راستی از این عنوان به ذهن مخاطب متبادر نمی شود. زیرا نمیتوان فهمید که قصد نویسنده یا ناشر، جامِ زن بوده یا بصورت ساکن، جام زن. با تشکر از کتابراه
بوف کور جام زن، کتابی به رایگان از خانم رویا و همی که در کتاب، خانم گوینده یکبار نام کوچک ایشان را به اشتباه پویا میگویند. آقای گوینده هم خالی از اشکال نبودند. با تشکر از پدیدآورندگان آورندگان این کتاب شنیداری و کتابراه عزیز سبک نگارش در قسمت اول کتاب رئال و در دو بخش آخر سورئال است واژه بوف کور در نام چند کتاب دیگر نویسنده نیز آمده.
من دوس نداشتم توی اکثر رمانها باورهای اشتباه رو توسط شخصیتهای داستان عنوان میکنه و با کش و قوس دادن داستان حوصله ادمو سر میبرهمن اصلا دوس نداشت مشکلا داستان و رمان سلیقهای هستن میشه با نظری که من میدم قضاوتش کردچون من کلا سبک داستانو دوست ندارم ولی شاید خوانندههای دیگه کلا موافق با نظر من نباشن و دوس دشته باشن سبک داستانوبه هرحال ممنون از کتابراه
به نظرم موضوع داستان زیبا بود گذشته و باورهای ان زمان و به ما یاداوری کرد اما کاش راوی داستان کمی پرقدرت تر اجرامیکرد. یاحداقل هر ۲۰ دقیقه اجازه میداد موسیقی پخش بشه و مجدد انرژی میگرفت، چون کتابهای صوتی باید با صدای خاص اجرا بشه. ایشان انگار فقط روزنامه خوانی میکردند. تن صدا باید تغییر کنه برای کلمات خاص
سلام. فصل اول و دوم کتاب خوب بود ولی ازاون به بعدش هیچ ربطی به داستان نداشت وخیییلی جسته گریخته به بوف کور صادق هدایت ربطش میدادکه باعث میشه آدم نتونه درک درستی از داستان داشته باشه. به نظرمن نبایدازاسم ومحتوای کتاب بوف کور صادق هدایت استفاده میکرد. اگرنویسنده همون داستان خودش راادمه داده بود خیلی موفق تر بود.
انتظار داشتم موضوع و مطالب کتاب در مورد اثر ماندگار بوف کور صادق هدایت باشه ولی اثری از اون کتاب در گوش دادن به این اثر پیدا نکردم. در گویش جناب آقای رضایی فراز و فرودی که مرا مشتاق به شنیدن کتاب کنه نشنیدم ولی برای نکات آموزنده ای که جسته گریخته در این اثر آموزش داده می شد تمام کتاب رو با دقت و علاقه گوش کردم.
باسلام وخسته نباشید خدمت عوامل کتابراه من خیلی دنبال کتاب صوتی بوف کور بودم و چقد رخوشحالم که شم ارایگان گذاشتین نویسندگی استاد صادق هدایت را من خیلی دوست دارم و طرفدار سبک نویسندگیشون هستم ایشان از دل جامعه و درد خانوادها مینوشتن و جوری ذهن مخاطب را درگیر میکرد انگار من دارم از نزدیک میبینم روحشان شادیادش گرامی
باسلام فکر میکنم نویسنده رندی کرده واز اسم کتابی که قبلا صادق هدایت نوشته به نفع خودش استفاده کرده به نظرمن احتیاجی نیست که نویسنده اینجوری مخاطب روبه شنیدن اثرش وادارکنه اگر نویسنده توانا باشه بهتره ازذهن وفکر وتخیل خودش بهره بگیره واینکه دوقسمت اول شنیدنی بود ودرباقی گنگ وگیج کننده ونامفهوم بود
کتاب بوف کور جام زن مثل تمامی کتابهای انتشارات چوک کاملا مفهومی و فلسفیه و برای من بیشتر قسمت هاش گنگ هست
کتاب به دو بخش تقسیم میشه بخش اول راجب خانواده سیاوش که داستان بسیار روان هست
بخش دوم نجوای درونی هست که برای من شبیه پازل بهم ریخته و کل داستان سرنخهایی داره برای چیدن کنار هم درک داستان
کتاب به دو بخش تقسیم میشه بخش اول راجب خانواده سیاوش که داستان بسیار روان هست
بخش دوم نجوای درونی هست که برای من شبیه پازل بهم ریخته و کل داستان سرنخهایی داره برای چیدن کنار هم درک داستان
تشکر از آقای رضایی عزیز که خوانش ایشان را دوست دارم و زحمت زیادی برای روخوانی کتاب کشیده بودند و فقط اگر بین پارتهای داستان یک موزیک ملایم یا یک وقفهای ایجاد میشد، جذابیت داستان را خیلی بیشتر میکرد.
قسمتهای اول در مورد مرد خانواده ایست که به تهران میآید و حجره فرش راه میاندازند و مشتریهای خارجی هم دارند و اینکه پسرانش را برای فرار از سربازی به کشور همسایه میفرستد.
موضوع داستان بنظرم بیشتر معنا گرایانه بود و اینکه عشق در یک نگاه را توصیف میکرد و میشود که برای بار دوم هم عاشق شد.
من بشدت به این قضیه ایمان دارم که آدمها اگر بتوانند در طول عمر خود همه دنیا را بگردند، مطمئنا
نیمههای گمشده زیادی را برای خود مییابند.
توصیفات ٣ پارت آخر بیشتر آموزنده است و یک مقدار در مورد خصوصیات انسانها و تمایلاتشان و موارد دیگر حرف میزند.
بنظرم شنیدنش خالی از لطف نیست.