نقد، بررسی و نظرات کتاب زنبورهای خاکستری - آندری کورکف
4.4
135 رای
مرتبسازی: پیشفرض
کتاب جالبی نبود. در مورد جنگ نوشته شده بود ولی اصلا هیجان داستانهای جنگی رو نداشت. حس میکنم کتاب یکم بی هدف پیش رفته بود. و دارای هیچ اتفاق و رویداد مهمی نبود. پر از جزئیات بود و همین آدم رو خسته میکرد و هی حوصلهام وسطش سر میرفت و میخواستم خوندن کتاب رو متوقف کنم اما گفتم شاید تهش یک اتفاق خاصی بیفته و پایان جالبی داشته باشه اما اینطوری نبود و آخرش هم چیز خاصی نبود. خیلی وقت آدم رو میگیره و هیچ لذتی هم نمیبری. خیلی هم موضوعات غیر مهم رو کش و قوس دار نوشته بود. شخصیت داستان همش از یک جا به جایی سفر میکرد و تنها مورد خاص داستان فکر کنم همین بود. من که دوست نداشتم و حس میکنم بیشتر وقتم گرفته شد. سعی میکنم از این به بعد کتابهای مفید تری بخونم تا اینطوری اعصابم خورد نشه. خیلی حوصله سر بر بود و آدم رو خسته میکرد، چرت و پرت هم زیاد داشت. بهتون توصیش نمیکنم و اگر کتاب جنگی دوست داشتین کتابهای دیگهای رو انتخاب کنید.
داستان توی اسم کتاب خلاصه شده زنبورداری که در منطقه بی طرف با عنوان خاکستری زندگی آرامی داره البته در روستایی که به جز خودش و دوستی که زمانی دشمن هم بودن و حالا هم گاهی رفتارشون خیلی دوستانه نیست کس دیگهای زندگی نمیکنه. قهرمان داستان زنبورهاش رو از هر چیزی بیشتر دوست داره حتی ان ها رو مثل خانواده خودش میدونه به خاطر ان ها به سفر میره یا از منطقهای به منطقه دیگه جابه جا میشه او یک بار به منطقهای در اوکراین و یک بار به منطقهای تحت حاکمیت روسیه میره و در نهایت به این نتیجه میرسه که روستای تقریبا خالی از سکنه خودش که منطقه خاکستری جنگ است بهتر از جاهای دیگه است. کتاب روسی نیست ولی مثل رمانهای روسی با اسامی مشکل داشتم البته بیشتر اسامی مکانها و شهرها. پانویسها خوب بودند و ترجمه هم عالی بود.
اهل رمان خواندن نیستم، قسمت شد. برای رمان پسندها زندگی مرد میانسال و شرایط جنگی و آسودگی فراق در زندگی! جالب بود. دوست داشتم آخر داستان بالاخره به یک سمت جمع بشه برگشت به زندگی قدیمی یا زندگی جدید یا حتی مرگ ولی خورد در ذوقم. خیلی دوست دارم بدونم اگر داستان واقعی هست الان چه وضعیتی دارند؟ سر آخر دقت میکنم مردی که خانوادهاش رو به خاطر زنبورهایش ول کرد چه طور به خاطر خیال خیانت یا آلودگی زنبورهای که قبلش در کریمه بودند (خوب زنبورهای روسی هم آلوده می شدند) حاضر به نابودی آنها میشه! یک جور ضد روسی نوشته شده، زنبورهای خاکستری که به اتهام واهی مستحق مرگ شدند! و حتی تنها باز مانده هم محکوم به طرد شدن و نابودی شد.
نقد کتاب
"زنبورهای خاکستری" اثری است از آندری کورکف که به عنوان یکی از شاهکارهای ادبیات روسیه شناخته میشود. در این داستان تلخ و زیبا، نویسنده با شأن و ارتباطات انسانی در معرض خطر و فشارهای اجتماعی میپردازد. زنبورهای خاکستری نماد انسانهایی هستند که در موقعیتهای ناسازگار جان سالم به در بردهاند. آندری کورکف با زبان شاعرانه و عمیق خود، عشق و انسانیت را در محیطی از بیاعتمادی و تبعیض نشان میدهد. این اثر برای علاقمندان به ادبیات روسیه و داستانهای متافیزیکال پیشنهاد میشود.
"زنبورهای خاکستری" اثری است از آندری کورکف که به عنوان یکی از شاهکارهای ادبیات روسیه شناخته میشود. در این داستان تلخ و زیبا، نویسنده با شأن و ارتباطات انسانی در معرض خطر و فشارهای اجتماعی میپردازد. زنبورهای خاکستری نماد انسانهایی هستند که در موقعیتهای ناسازگار جان سالم به در بردهاند. آندری کورکف با زبان شاعرانه و عمیق خود، عشق و انسانیت را در محیطی از بیاعتمادی و تبعیض نشان میدهد. این اثر برای علاقمندان به ادبیات روسیه و داستانهای متافیزیکال پیشنهاد میشود.
سلام زنبورهای خاکستری به حق بهترین داستان روسیه نام گرفته.
تو سالی که گذشت، به جرئت میتونم بگم بهترین کتابی که خوندم، زنبورهای خاکستری بوده. نویسنده این قدر خوب نوشته که تو تک تک ثانیهها میتونیم خودمون رو جای نقش اصلی بزاریم و جنگ زده بشیم و سفر رو آغاز کنیم.این داستان زیبا و تلخ، روایتی متفاوت از مردم جنگ زده و دغدغه هاییه که دچارش میشن.ارزشهایی که تغییر میکنن و انسانیتی که به طرز متفاوتی معنا پیدا میکنه..به نظر من، همه باید این کتاب رو بخونن.
تو سالی که گذشت، به جرئت میتونم بگم بهترین کتابی که خوندم، زنبورهای خاکستری بوده. نویسنده این قدر خوب نوشته که تو تک تک ثانیهها میتونیم خودمون رو جای نقش اصلی بزاریم و جنگ زده بشیم و سفر رو آغاز کنیم.این داستان زیبا و تلخ، روایتی متفاوت از مردم جنگ زده و دغدغه هاییه که دچارش میشن.ارزشهایی که تغییر میکنن و انسانیتی که به طرز متفاوتی معنا پیدا میکنه..به نظر من، همه باید این کتاب رو بخونن.
ترجمه کتاب خوب بود داستان یجوری پیش میره که براحتی تو زندگی ساده سرگئیچ وارد میشی و قشنگ با اتفاقاتی که در امتداد کتاب برای سرگیچ رخ میده همزاد پنداری میکنی. داستان قشنگ نوشته شده و اون فضایی که در هر جنگی وجود داره رو خیلی خوب شرح داده داستان خوب پیش میره ولی بنظر من اصلن خوب به پایان نمیرسه و اندکی تو ذوق میزنه یعنی اون جوری که خواننده انتظار داره تموم نمیشه. با تشکر از کتابراه و مترجم عزیز آبتین گلکار
اوایل داستان حیرت انگیز بود که داستانی که در آن فقط ۲ نفر در دهکده هستند چه طور داستان با وجود فقط دو شخصیت تا این اندازه کشش و جذابیت داشت و نشان از قدرت نویسنده بود که به میزان خوبی به عمق و وجود شخصیت اصلی داستان شناخت داشته است. سرگی شخصیتی است مهربان و از خود گذشته و در عین حال به طور حرص درآوری لجباز و مغرور و وطن دوست است. این یکی از کتابهای بیاد ماندنی برای من خواهد بود. با تشکر از کتابراه
داستان یک نقطهی جغرافیایی درگیر جنگ واقعی و با به تصویر کشیدن خصایص انسانی حتی در وضعیت غیر عادی را به تصویر میکشد، حکایت در عین این که از واقعیت و وقایع متفاوت میگه، از مضرات وتخریب جنگ به خاطر زیادهخواهیهای سیاسی میگه که چه طور علاوه بر زندگی انسانها طبیعت رو هم به نیستی میکشونه.
کتاب موضوعی داستانی دارد در مورد مردی که زنبور دار است و در زمان جنگ که همهی افراد خانه هایشان را ترک کردند سرگیچ که تنها است و کسی را ندارد مانده است سرگیچ و دوست دوران کودکیاش که دلخوشی از اون ندارد.
موضوع داستان احساس میکنم کلا یکنواخت است و ادامه دار و هیچ هیجانی داخل اون نیست و اون موقع که تصمیم گرفت ب شهر برود تا با عسل غذا جابه جا کند حس میکردم قصه جالب و هیجانی میشود اما خب هیچ اتفاقی نیفتاد.
ممنون از مترجم گرامی واقعا ترجمه بسیار روان و عالی بود اما احساس میکنم کتاب از نظر من خیلی هیجانی نبود و نتونست منو جذب کنه اما موضوع قشنگی داشت ولیای کاش هیجان بیشتری هم داشت که خواننده رو به داستان جذب میکرد.
اما این کتاب متنهای بسیار زیبای هم داشت که من مرتب high light میکردم مثل:
شیطان هم عاجز میماند که در زندگی خانوادگی کدام مهمتر است: عشق یا تحمل؟
اما با این حال مطمئنام دوباره برمیگردم و این کتاب را میخوانم چون عقیده دارم رها کردن کتاب کار شایستهای نیست.