نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی زن کش - استیون کینگ
4.3
105 رای
مرتبسازی: پیشفرض
خوب حقیقتا استفن کینگ نویسنده خیلی خوبیه و کتاب هاش رو فیلماش رو دوست دارم و توی این ژانر خیلی اثار قشنگی ارائه داده اما داستانش به پر محتوایی و جذابیت بقیه مث دکتر سلیپ و... این ها نیست روند داستان کند پیش میره و حکایت مردی که به خاطر چند جریب زمین زنی که دوستش داره و میکشه و به بدترین شکل با جنازه اون زنن رفتار میکنه و تاثیر این کارش باعث میشه که زندگی هنری پسرش تحت شعاع قرار بگیره بطوری که زندگی خودش و دختری که دوستش داره و نابود کنه درسته که خیلی ها شاید بگن هنری و شانون هردو مقصرن ولی بنظرم اگه آرلت هنوز زنده بود هیچکدوم از این اتفاقا نمیافتاد و واقعا ادم از اخمق بودن ویلفرد و حماقتش عصبی میشه واقعا به خاطر هیچی زد آرلت بدبخت رو کشت و همه رو به قهقرا کشوند آخه یکی نیست بگه تو که عقل و شعور نداری بزن خودت رو بکش و بقیه رو راحت کن ویلفرد نماد یک انسان بیشعور و نادون و حریص و طماعه که جون خودش رو هم خیلی میخواد واقعا انسان مسخرهای بود
سلام. خط اسپویل شدن داستان‼️ یک ستاره کم میکنم فقط به خاطر خندههای شخصیتها که غیر قابل تحمل و اغراق شده بود. کتاب زن کش کتابی جنایی است که از ابتدا قاتل آن مشخص است. خود قاتل داستان را بیان میکنند. کاش تمام جنایتکاران در دنیای واقعی مانند قاتل این داستان مجازات سخت میشدند. کشاورزی که بدون داشتن منطق و فکر کردن به عواقب کارش تصمیم میگیرد با همکاری پسرش همسرش را به قتل برساند. و نه تنها به خواستهاش که داشتن کمی بیشتر زمین کشاورزی است نمیرسد. بلکه تمام داشته هایش را از دست میدهد و با عذاب وجدان شدید و مرگی وحشتناک از بین میرود.ای کاش حداقل پسرش را درگیر این ماجرا نمیکرد. کتاب کشش دارد و دوست دارید آخرش را زودتر بشنوید. من تصمیم دارم بعد از این فیلمش را با نام 1922 ببینم.
داستان این رمان دربارهی مردی است که تسلیم خشونت درون خود میشود و رویدادهایی مرگبار و جنون آمیز را رقم میزند. «ویلفرد جیمز» صاحب مزرعهای هشتاد هکتاری در «نبراسکا» شده که چندین نسل در خانوادهاش بوده است. همسرش، «آرلت» نیز صاحب زمینی صد هکتاری در کنار مزرعهی اوست. «آرلت» میخواهد زمینش را بفروشد اما اگر این کار انجام دهد، «ویلفرد» نیز مجبور به فروش مزرعهاش خواهد شد. «جیمز» هر کاری بتواند انجام میدهد تا مزرعهاش را حفظ کند. خیانت، قتل و جنون در رمان «زن کش» دست به دست هم میدهند تا این داستان را به کاوشی نفسگیر دربارهی نیمهی تاریک سرشت انسان تبدیل کنند.
کتاب راجب اعتراف یه مرد بود که قصد کشتن زنش رو داره. هیجانی بود، جوری بود که اینقدر دوست داشتم ببینم در ادامه چی میخواد بشه ۸ ساعت رو توی دو روز گوش کردم و تموم شد، از طرف دیگه نویسندهش اومده جزئیات ریز کشتن زنش رو کامل گفته که این جزئیات خیلی جاها چندشآوره، و خیلی جاها من تو بهت بودم و حالم بد میشد، توی ورژن صوتیش یسری صداها هم پخش شده ک بیشتر چندشآور شده، خیلی خوب احساسات شخصیتهارو گفته بود نویسنده، و فیلم ۱۹۲۲ رم ازش اقتباس کردن.
این نظر شخصی من در مورد این اثر هست و سلیقهها با هم متفاوتند.
برای من صرفا سرگرم کننده بود، خیلی داستان پیچیده و معمایی نداشت، ولی به زیبایی اثر کارما در زندگی رو به تصویر کشیده بود، صدای راوی زیبا و فن بیانشون ماهرانه هست.
داستان در سال ۱۹۲۲ در یکی از ایالتهای آمریکا و با حال و هوای اون زمان روایت میشه. در کل بد نبود، برای افرادی که روحیه حساسی دارن بعضی قسمتها شاید یک مقدار خشن باشه.
برای من صرفا سرگرم کننده بود، خیلی داستان پیچیده و معمایی نداشت، ولی به زیبایی اثر کارما در زندگی رو به تصویر کشیده بود، صدای راوی زیبا و فن بیانشون ماهرانه هست.
داستان در سال ۱۹۲۲ در یکی از ایالتهای آمریکا و با حال و هوای اون زمان روایت میشه. در کل بد نبود، برای افرادی که روحیه حساسی دارن بعضی قسمتها شاید یک مقدار خشن باشه.
داستان مهیج شاید گاهی گفت ترسناک یا چندش آور در بعضی از مواقع با یک نثر روان و کاملاً خودمانی ولی در کل از نگاه دیگهای میشه گفت در یک کلام شناسنامه دیگهای برای استیون کینگ شناسنامه که با نگاه اول در یکی دو فصل اول و آغازین کتاب متوجه میشین که هیچ کس دیگهای نمیتونه این داستان رو نوشته باشه مگر استیون کینگ این یعنی تالیف این یعنی مولف بودن
باسلام خدمت کتابراهیهای عزیز کتاب حاضر کتابی خوب با موضوع و گویشی روان و در نوع خود جذاب و جالب بوده و با بیان داستان نشان میدهد که یک انسان با اولین خطای خود یا حتی یکی از اطرافیان خود چگونه میتواند مسیر خود را تغییر داده و از یک آینده زیبا و سفید خود را به تباهی و سیاهی بکشاند
به نظر من کتاب خوبی بود با خوانش و موسیقی مناسب
داستان عبرت آموز مردی که پس از جنایت گرفتار تبعات ترسناکی میشه و نویسنده جزئیات را به خوبی در ذهن خواننده به تصویر میکشه.
به نظر میاد همه ما گرگی درنده و ترسناک درون خودمون داریم اما با این وجود تلاش میکنیم آدم بهتری باشیم حداقل ظاهرا!
داستان عبرت آموز مردی که پس از جنایت گرفتار تبعات ترسناکی میشه و نویسنده جزئیات را به خوبی در ذهن خواننده به تصویر میکشه.
به نظر میاد همه ما گرگی درنده و ترسناک درون خودمون داریم اما با این وجود تلاش میکنیم آدم بهتری باشیم حداقل ظاهرا!
اصلا خوب نبود و به نظر من این امتیازی در کتابراه برای این کتاب ثبت شده بود اصلا مناسب این کتاب نبود. خود من شخصا کتابهای خودم را بر اساس امتیازهایی که کتابراه میدهد انتخاب میکنم. که صد البته این امتیازات اضافی دیدگاه خواننده و شنونده را نسبت به کتابراه عوض میکند. با تشکر از انتقاد پذیری کتابراه
کلام و روند کار راوی رضایت بخش و حرفهای بود، کمی در خندهها اغراق آمیز بود ولی در کل خیلی خوب بود. اما راجب کتاب که مثل همیشه با محیطی تاریک و شر خیز که با چاشنی افسردگی، نا امیدی و درگیری وجدان و نفس، به تقریر درامده که امضا کینگ است. با تمام خشونت افسارگسیختهای که در جای جای رمان عیان است، خواننده را به دنبال خود میکشاند حتی با اینکه شاید حدس پایان داستان کار سختی نباشد. تفاوت در این است که شرح خشونت همراه ترس در لحضه حال که در آینده نه چندان دور به افسردگی و پشیمانی و تجربه جهنم میشود، بسیار با جزییات و دقیق به تصویر ذهنی کشیده میشود و کاملا قابل حس است و باید اظهار کنم برای من تجربه جدید و جالبی بود. زنکش به گونهای شرح بخش کوچکی از قانون کارماست. هر عمل یک عکس العمل دارد. اگر کمی دلرحم یا حساس هستید این کتاب را پیشنهاد نمیدهم، چون برخی تصویرهای آن در پس ذهنتان باقی خواهد ماند و ناخوداگاه ممکن است در زندگی آنرا با مسایل مشابه، مرتبط سازید و این اصلا خوب نیست.
در اواسط کمی روند داستان سرد و کند و کسل کننده میشود، ولی صبر داشته باشین و کاملا با شخصیت اول همراه شوید تا دریابید کینگ به دنبال چه هست با اینکه انتها مشخص است، نکته این است که انتها مهم نیست در مسیر باشین و آنچه میبایست دریابید را به دست آورید.
با سپاس