نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی آنیوتا - آنتون چخوف

داستان خوبی بود ولی خییییییییلی کوتاه و به همون اندازه تاثیر گذار... دوست داشتم بلند تر باشه منتظر فصل‌های بعدی بودم ولی خیلی زود تموم شد.. داستان دختری که در بی سرانجامی زندگی آنچنان دست و پا می‌زند که خواننده دوست دارد هر آن یک چک محکم به گوشش بزند مگر از این بی سرانجامی بیرون بیاد و تکانی به خود بدهد...

گاهی شرایط نه تنها سخت، بلکه جان فرسا و تحقیر آمیز میشه
تنها انسان‌های باهوش و قدرتمند که توان درک بالا و تمیز دادن مشکلات رو از راه‌های رسیدن به اهداف رو دارن می‌تونن با تحمل کردن و تلاش زیرکانه و نامحسوس در مسیر آینده، از این پرتگاه‌های سخت، گذر کنند و به خانه هدف برسن.
البته این کار، در توان هرکسی نخواهد بود.

کتاب جالبی بود و یک نکته برای من داشت وقتی زن باشی هر جای دنیا هم که باشی یک وسیله‌ای اگر تلاش نکنی تا خودت دنیات رو‌بسازی و خانواده حامی نداشته باشی مرد‌ها مثل وسیله باهات رفتار می‌کنن و به جای عوض کردن زندگی تو رو عوض می‌کنن به خانم‌ها پیشنهاد می‌کنم حتما این کتاب رو‌گوش بدن.
اما یک مشکل داشت انگار سر انجام نداشت.

خیلی زیبا
مثل همه نوشته‌های چخوف
یاد خیلی انسانها می‌رفتم که دایم خودشون رو قربانی می‌کنند، اصلا مثل اینکه برا خودشون زندگی نمی‌کنند،
دردناک است اما خیلی نزدیک
جامعه پر است از این جور آدمها
منم خیلی وقتها اینجور بودم
و اینگونه زندگی نکردم
توصیه می‌کنم چند بار گوش کنید

اگه خیلی خوب به اطرافمون دقت کنیم آنیوتا‌های زیادی می‌بینیم. خیلی از آدم‌های اطراف ما خواسته‌های دیگران را به خواسته‌های خودشون ترجیح میدن و تمام انرژی شون رو برای اینکه اونها به خواسته شون برسن میذارن به عبارتی خودشون رو وقف دیگران می‌کنند تاجایی که کم کم یادشون میره خودشون چی میخوان.

واقعا تأمل برانگیز بود
نباید این داستان رو سطحی نگریست؛ تمامی شخصیت‌ها بسیار حرف‌ها دارن از آنیوتا بگیر تا نقاش تک تک کلمات قابل تفکر هستن حتی لحظه‌ای که نقاش یک حرف می‌زنه و طرز فکر رو تغییر میده فقط حرف فقر نیست فقط فقر مالی نیست فقر شخصیتی و سلیقه و.. هم دخیل این فقط نگاه از یک بعد ماجرا هست.

داستانش جالب بود. آنیوتا یه دختری بود که به دلایلی که حالا ممکنه فقر یا کمبود عزت نفس یا حتی مهربونی بیش از حد باشه، خواسته دیگران رو به خودش ترجیح میداد و باعث میشد که باهاش رفتار تندی داشته باشن. ولی من انتظار داشتم آخراش واضح تموم می‌شد ونویسنده کمی داستان رو بیشتر پیش می‌برد.

آنیوتا
داستان دختری که با ۶ نفر هم اتاق شده و هر کدوم به جایگاهی رسیدن و بعد فراموشش کردن، دختری که رنج میکشه و ابرو خم نمیکنه‌
و مطیعه و کارهایی که براش خوشایند نیستن رو انجام میده
و مثل یک ابزار از این دست به اون دست میره، گاهی برای شناخت آناتومی و گاهی به عنوان مدل نقاشی

درود به دوستان عزیز
بسیار عالی بود از نسخه صوتی بسیار لذت بردم سپاس از گوینده‌ی عزیز. این کتاب، داستان کوتاهی ست در مورد فقر و رنج حاصل از آن که باعث میشه خیلی‌ها چیزها از دست بدیم مثل شادی سلامتی و حتی عزت نفس. توصیه میکنم حتما بخونید یا نسخه صوتی گوش بدید.
با تشکر از کتابراه.

حکایت تلخ فقر و بیرحمی به همنوع
دختری که بی پناه تنها با دانشجویان همخانه میشد و به آنان سرویس میداد ولی خود هیچ ارزشی برایشان نداشت و بخاطر بی دست و پا بودنش کسی او را داخل آدم حساب نمیکرد بلکه مانند یک شیء با او برخورد میشد
امیدوارم در دنیای واقعی هرگز چنین اتفاقی نیوفتد

داستان کوتاه آنیوتا درباره زنی است بی اراده و بدون عزت نفس که سرنوشت خود را به دست دیگران داده تا برایش تصمیم بگیرند و.... در واقع داستان تلنگری است به آدم‌ها که اراده خودشون رو به کار بگیرند و با تلاش به زندگی ادامه بدهند.
داستان کوتاه اما پر ازمعنا و مفهوم و جالب بود

شرح دقیق و کوتاه یک انسان مستاصل و وابسته
داستان اینقدر کوتاه و مختصر هست که خواننده فرصت قضاوت کردن کارکتر‌ها رو به دست نمیاره و به گونه‌ای استادانه غرق در این اتاق کوچک میشه
قصد داشتم بیشتر بگم اما چخوف خیلی خوب خواننده رو بی‌زبان رها میکنه.

من به داستانهای کوتاه علاقمندم واین داستان با اینکه برشی از زندگی یک دانشجو پزشکی و آنیوتا بود و تقریبا چیز چندانی از گذشته شخصیتها گفته نشد ولی داستان پر معنایی است و حاوی واقعیتهایی در مورد زندگی برخی زنان طبقه پایین جامعه است
شنیدنش خالی از لطف نیست

این کتاب توانایی فوق العاده نویسنده را برای سهیم کردن خواننده در احساس شخصیت‌های داستان نمایش می‌دهد. توصیف صحنه داستان و خودگویی‌ها ودو شخصیت اصلی داستان به روشنی اوضاع نابسامان زندگی آنیوتا را نشان میدهد و خواننده به آسانی رنج او درک می‌کند.

سلام و درودداستان کوتاه و غم انگیز که روایتگر مشکلات قشر ضعیف جامعه‌ی نویسنده هست و چخوف بخوبی توانسته آثار فقر بر جامعه رو منعکس کنه زنی که در اثر فقر عزت نفسش رو از دست داده و بازیچه دست افرادی قرار میگیره چون توانایی نه گفتن نداره و.....

سلام خدمت دوستان
کتاب رو میشود گفت تمثیلی از یک فیلمنامه کم نقص میباشد....
کتاب داره نشون میده فقر انسان رو دست آویز این و آن میکند ولی یچیزی خیلی ازارم میداد تبعیت و مطیع بودن بیش از حد آنیوتاست...
خدا آدم رو گرفتار ظالم نکند...

فقر آنیوتا منشا نادیده گرفته شدن توسط همخانه‌اش و همسایه‌اش و سایر اشخاص بود که باعث شده بود ازآن به عنوان اشیا استفاده بشه به معنای واقعی کلمه اشیا ناراحت شدم به خاطرش ولی مطمئنم چون خوندم ناراحت شدم و گرنه ما آدم‌ها به گونه‌ای هستیم که فقیر را حساب نمیکنیم

بدون شک از نوابغ داستان نویسی کوتاه میباشد و در همه داستان‌هایش از صنعت طنز و تلخند و کنایه بخوبی بهره برده هست…داستان زیبایی بود برای همه دوستان علاقه مند. به کتاب و کتابخوانی توصیه میکنم. با تشکر از کتابراه بخاطر هدایای آخر هفته🌹

داستان آدمهایی ک بخاطر جایگاه اجتماعی بالاتری که نسبت دیگران دارن همه رو از بالا نگاه میکنن و باکسایی که دوسشون دارن اما موقعیت پایینتری دارن مثل ابزار برخورد میکنن. داستان سر و ته خاصی نداشت اما شنیدنش خالی از لطف نبود. برای سرگرمی مناسبه‌

با این که داستان کوتاهیه ولی کاملا ملموسه
نمونه شخصیت‌های داستان رو زیاد دیدیم
آدم‌هایی که خودشون رو صاحب و مالک سایر افراد میدونن و به ضعیف تر از خودشون به چشم یک کالا نگاه میکنن و آدم‌هایی که نمیتونن ظلمی که بهشون میشه رو فریاد بزنن

این کتاب نه درباره اینکه چقدر به زنها توهین می‌شود بلکه به زورگویی ثروتمند به فقیر... به نداشتن عزت نفس زن ها در مقابل ظلم ولی احترام به مقام انسان‌ها اشاره می‌کنه که واقعا تأسف بار است و بدتر اینکه هنوز هم در خیلی جاها و جوامع هنوز رواج داره

داستانی کوتاه و پر مفهوم درباره عادت است، عادت به معمولی زندگی کردن، عادت به کثیفی، عادت به فقر، عادت به سپردن خود به سرنوشت، عادت به دهن بین بودن با یک جمله همسایه بغلی منقلب شد و خواست تغییر سرنوشت داشته باشه ولی عادت نزاشت

انفعال و خود کم بینی و خود را حقیر پذیرفتن در این داستان کوتاه به زیبایی به تصویر کشیده است. عدم رویارویی با حقیقت و التماسی پوچ برای پذیرفته شدن از سر دلسوزی که نتیجه‌ای جز ایجاد مزاحمت و عذاب وجدان در هم اتاقی‌اش ندارد.

به نظرم داستان کوتاه چخوف از نمایشنامه هایش قوی تره. چخوف در این داستان‌ها به خصوصیات انسان در کوتاه‌ترین و در عین حال عمیق‌ترین شکل پرداخته که بعد از خواندن یا شنیدن داستان، ذهن خواننده رو درگیر خودش خواهد کرد.

داستانی کوتاه و پیچیده ایه نسبت به کوتاه بودنش منظورش رو میرسونه که باید بادقت گوش کرد بنظرم اگه طولانی تر بود و جذابیت بیشتری بهش اضافه میکرد و مفهوم کتاب رو ساده تر بیان میکرد آدم راحت تر میتونست با کتاب ارتباط بگیره

کوتاه بی سر وته انگار تکه‌ای از یک داستان بلند را شنیده باشم چه پیامی داشت داستان؟ میخواست قدرت فقر را نشان دهد که انسان را وادار میکند در هر شرایطی به هر چیزی تن دهد! دختر چه شد بعد از یک هفته ماند یا......

اولین کتابی بود که از آنتوان چخوف می‌شنیدم. چقدر نویسنده عالی همه چیرو بیان کرده از لین به بعد سعی میکنم‌بیشتر نوشته‌های این نویسنده رو بخونم.. از راوی داستان هم خیلی خیلی خوشم اومد خیلی قشنگ تعریف کرد.

داستان کوتاه و جالبی بود ولی حقیقتا سر و ته خاصی نداشت و چیز خاصی ازش دریافت نکردم.
جز تصاویری از یک ذهن شکست خورده و تنها که مردها ارزش خاصی بهش نمیدن و مثل یک موجود در موارد نیاز، مورد استفاده قرارش میدن.

خوبی داستان همینکه آدم پی میبره وای! واقعا چه زندگی و حالت‌هایی توی دنیا بوده و هست.. من بیشتر به این حس و حال پی بردم چون زیاد اهل داستان و رمان نیستم و این باعث شد بیشتر به داستان و رمان فکر کنم و جذب بشم.

داستان کوتاهی و ناراحت کننده‌ای از فقر یک دختر بود. فقر واقعا نابود کننده شخصیت و زندگی تمام انسان هاست. با آنیوتا مثل یک ابزار، یک وسیله یا حتی برده رفتار کردند و این واقعا حرص منو درمیآورد اما در کل خوب بود.

کتابی بسیار جالب که نبوغ آنتوان چخوف در شخصیت پردازی آدم‌های خاص رو نشون میده.
این کتاب روابط آدم‌ها در شرایطی که خود مقصر در ایجاد آن هستند رو نشون میده و ضعف انسان‌ها در اندیشیدن توام با منطق رو نشون میده

چه کتاب کوتاه جالبی فکرت رو به هزار داستان در مورد این ۱۵دقیقه میبره بسیار عالیه به کسانی که تازه میخوان کتاب خوندن رو شروع کنن پیشنهاد میکنم ازاین کتاب جالب وکوتاه استفاده کنن. ممنون از تیم کتابراه🌹

داستان بسیار زیبایی است. اینکه چطور فقر و عزت نفس پایین می‌تونه انسان چه مرد و چه زن، تا حد اشیا تنزل بده طوری که دیگران اینطور رفتار کنن. فقر یک کمال نیست. بلکه یک فقدان. مثل فقدان اعتماد بنفس یا عزت نفس

داستانی کوتاه و پر از نکته، دیدگاه ادمها به فقر، کسانی که از فقر و نیاز دیگران برای رسیدن به اهدافشون استفاده میکنند و انسانهایی که به خاطر فقر عزت نفس، اعتماد به نفس و انسانیتشون رو از دست میدهند، بسیار جالب بود

خوب شروع شد خوب ادامه داد ولی بد تموم شد.
چرا ناگهانی تموم شد؟ چرا این طوری داستان انگار ناقصه من خیلی دوس نداشتم اما گوش دادنش خالی از لطف نیست مثل بعضیای دیگه‌ام داستان تعریف نمی‌کنم که اصطلاحا لوس شه

صوت و صدای گوینده خوب بود
زیبا نوشته شده بود برا همین کاش یه خورده طولانی تر بود
خیلی فکر آدمو درگیر میکنه و از اون کتاباست که آدمو میبره یه دنیای دیگه فقط درک و هضمش شاید یه خورده سخت باشه
ممنون از کتابراه

کتاب رو تازه دریافت کردم از شنیدنش سیر نشدم و تاجایی که میتونستم ادامه دادم چخوف عالیه! ممنون از کتابراه که در جهت فرهنگ کتابخوانی و در جهت حفظ درختان و محیط زیست قدم بزرگی برداشته دم سازندگانش گرم 🌹

این متن شاید مفهومی و آموزنده باشه ولی به نظرم نمیشه اسم داستان رو روش گذاشت خیلی چیزا توش نامفهومه شروع و پایان مشخص و معنی داری نداره هرچند که این سبک نویسنده باشه از نظر من انقدرا هم جالب نبود

من از شنیدن داستان لذت بردم. جدای از همه چی، این داستان رو یکی از بهترین رفیق هایم برایم تعریف کرده بود. همیشه دلم می خواست خودم هم بخونم این داستان رو. ممنون بابت زحماتی که برای انتشار این کتاب کشیدین

چخوف استاد تصویرسازی ذهنی با چاشنی طنز هست.
داستان به غنیمت شمردن لحظه‌ها و آدم‌های بامحبت در زندگی اشاره داره.
شاید مدتی کوتاه، هم دیر باشد....
نسخه صوتی جذابیت بیشتری به متن کتاب اضافه کرد.

داستان‌های چخوف داستانی‌های خاص با دنیای متفاوت است که هرکسی نمی‌تونه با آن ارتباط بر قرار کنه. منم خیلی نتونستم با داستان ارتباط بگیرم و هدف نویسنده برام خیلی واضح نشد‌. ولی در کل کتاب خوبیه.

کامل نبود
داستانش ناتموم بود و عملا نتیجه و پایانی نداشت
ولی در کل خوشم نیومد چون رفتار درستی با دختره نداشتن و به نوعی باعث میشه ادم زن رو بی ارزش بشمره و تو ناخوداگاهمون جور دیگه پیاده میشه

کوتاه مفید مختصر
داستان در مورد دختری است که طبقه‌ی اجتماعی پایینی دارد و با طبقه‌ی اجتماعی بالا معاشرت دارد
این داستان کوتاه، نقش اختلاف طبقاتی در نوع تفکر بشر را به رخ می‌کشد.

من هیچی نفهمیدم خوب معلومه چخوف سخته کتابهاش فقط فکر کردم چرا آنیوتا نرفت؟ چخوف میخواسته بگه ما حق انتخابی نداریم؟ یا اینکه از حق انتخابمون استفاده نمیکنیم؟ نفهمیدم باید از خودش پرسید!

کوتاه اومدن در برابر وضعیت موجود خوب نیست همیشه
شاید اگه آنیوتا از اون خونه میرفت اتفاقات تازه تری براش رخ می‌داد نه اینکه بمونه تا یک هفته دیگه دوباره تحقیر بشه و همین اشک ریختنا‌...

در عین کوتاه بود بسیار پر مفهوم بود چالش برانگیز هست برای انسان سوال
های رو ایجاد می‌کنه البته امروز هم همین داستان در حال تکرار...! بکوشیم برای آدم‌های اطراف خودمون مفید واقع باشیم

کتاب‌های این نویسنده‌ی بزرگ رو از دست ندین
ایشون پدر داستان کوتاه لقب دارند و داستان‌های کوتاهشون واقعا بی نظیره. با تشکر از کتابراه ک نسخه صوتی این داستان‌ها رو در اختیار عموم قرار داده

کتاب صوتی کوتاهی که همه چی خوب بود بجز متن😂 انگار یه بخش از وسط یه کتاب رو گوش میدی، بدون ابتدا و انتها؛ حس خوب و یا نکته مفیدی رو هم به شنونده اضافه نمی‌کرد!

داستان دختری که به دلیل نداشتن پول کافی مجبور است با دانشجوها هم اتاق شود. دختری که عزت نفس کمی دارد.
من پیشنهاد نمی‌کنم برای مطالعه. خوب پرداخته نشده به نظرم.

واقعا نویسنده فوق العاده عالی هستن ایشون ومن واقعا دست به قلم بودنشون ودوست دارم و کاراشون واقعا فوق العادست و به شما هم پیشنهاد میکنم حتما کتاب صوتی آنیوتا رو گوش بدین