نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی زنان، غذا و خدا - جنین راس
4.2
354 رای
مرتبسازی: پیشفرض
با تشکر از پدیدآورندگان کتاب شنیداری ارزشمند "زنان، غذا و خدا"، کتابراه عزیز و با تشکر ویژه از خانم شقایق فتحی برای این اجرای عالی. "جنین راس" نویسنده هفتاد وچند ساله کتاب که خود نیز قبلا مشکل اضافه وزن را داشته به جای معلول چاقی بدن، علت را نشانه می گیرد. ایشان می نویسند: "کاهش وزن خیلی طبیعی و آسان روی می دهد. ارتباط با معنا و آنچه آنرا مقدس می دانیم. " نویسنده معتقد است به جای آنکه از غذا به عنوان دارویی برای مواجه با افسردگی، خشم، دوست نداشتن خود استفاده کنیم و با "لیپو ساکشن"، "اعمال جراحی لاغری"، محروم کردن از خوردن آنچه دوست داریم در غالب رژیم های غذایی مختلف که خود زمانی بسیاری از آن ها را تجربه کرده است، به علت بپردازیم از زبان یکی از شرکت کنندگان در گروه های شان می نویسند: " من اینک گرسنه نیستم ولی به هر حال میخواهم بخورم. اون اشتها برانگیز است بیشترین راحتی رو هم به آدم میتونه بده چی بهتر از اینکه راحتی رو از غذا بگیریم. گفتم این راهش نیست وقتی گرسنه نیستی و فقط راحتی می خواهی غذا فقط یک مسکن موقتیه چرا مستقیما نمی روی سراغ ناراحتیه "دوست داشتن خود و این بدن و تنها به عنوان ابزار با آن رفتار نکردن، مراقبه و قسمت هوشمندانه هشت راهنمای غذایی نکات مهم کتاب هستند با الهام از یکی از گفته های "تیک نات هان" می نویسند: "راهی برای برگشت به بدن نیست بدن خودش راه است"
به چاقی و اضافه وزن از منظر جدیدی پرداخته شده بود.
به نظر نویسنده که البته از تجربیات شخصی خودش هم بهره برده بود چاقی در اثر میل نامتعادل به غذا خوردن به وجود میاد و این اشتیاق میتونه دلایل عصبی و روانی داشته باشه که البته با کمی کنکاش میشه متوجه شد که این میل وسواس گونه ریشه در اضطرابهای ایجاد شده در کودکی داره.
میخواستم بگم گاهی چاقی در اثر شرایط فیزیولوژیک بدن بروز میکنه مثل کمکاری تیروئید ولی باید اعتراف کنم بسیاری از اختلالات هورمونی هم در اثر اضطراب و ناراحتیهای عصبی به وجود میاد از جمله مشکل کمکاری یا پرکاری تیروئید.
به هر حال در طول کتاب به تنها چیزی که کمتر پرداخته شده بود این بود که چه غذاهایی نخورید؛ ورزش کنید؛ رژیم مشخصی داشته باشید و غیره
این دیدگاه به نظرم واقعی تر هست و برای کاهش وزن، دوست داشتن سلامتی و ریشهیابی عواملی که باعث میل به تغذیه میشوند میتونه به اندازه رژیم غذایی مفید باشه و مثالهایی که به صورت عینی از افراد مختلف آورده بودند شرایطی بودند که تحقیقا خیلی از افراد در اطرافیان و یا زندگی خودشون تجربه کردند و میتونند برای موفقیت در کاهش وزن لحاظ کنند. ممنون از کتابراه برای ارائه مطالب در همه زمینهها.
به نظر نویسنده که البته از تجربیات شخصی خودش هم بهره برده بود چاقی در اثر میل نامتعادل به غذا خوردن به وجود میاد و این اشتیاق میتونه دلایل عصبی و روانی داشته باشه که البته با کمی کنکاش میشه متوجه شد که این میل وسواس گونه ریشه در اضطرابهای ایجاد شده در کودکی داره.
میخواستم بگم گاهی چاقی در اثر شرایط فیزیولوژیک بدن بروز میکنه مثل کمکاری تیروئید ولی باید اعتراف کنم بسیاری از اختلالات هورمونی هم در اثر اضطراب و ناراحتیهای عصبی به وجود میاد از جمله مشکل کمکاری یا پرکاری تیروئید.
به هر حال در طول کتاب به تنها چیزی که کمتر پرداخته شده بود این بود که چه غذاهایی نخورید؛ ورزش کنید؛ رژیم مشخصی داشته باشید و غیره
این دیدگاه به نظرم واقعی تر هست و برای کاهش وزن، دوست داشتن سلامتی و ریشهیابی عواملی که باعث میل به تغذیه میشوند میتونه به اندازه رژیم غذایی مفید باشه و مثالهایی که به صورت عینی از افراد مختلف آورده بودند شرایطی بودند که تحقیقا خیلی از افراد در اطرافیان و یا زندگی خودشون تجربه کردند و میتونند برای موفقیت در کاهش وزن لحاظ کنند. ممنون از کتابراه برای ارائه مطالب در همه زمینهها.
نقد کتاب: بک رابطهی پیچیده با غذا معمولا با سختیهای دیگری شروع شده است؛ مثلا مورد قلدری قرار گرفتن در مدرسه، مورد سوء استفاده قرار گرفتن در خانه یا طلاق والدین. در مورد نویسنده، گنین روث، عذاب کشیدن در کودکی باعث مشکلات تغذیهای او شده است. در جوانیهای روث، او اغلب به خاطر پسرها یا رابطهی ناکارآمد والدینش ناراحت و عصبانی بود؛ پس در غذا خوردن زیاده روی میکرد تا مشکلات احساسیاش را التیام ببخشد. طبیعتا، این باعث شد وزن اضافه کند، در نتیجه روث خود را دوست داشتنی نمیدید. در ادامه، او به سختی برای هفتهها یا ماهها رژیم گرفت. اما، معلوم بود که این برنامه مداوما به هم میریخت: زودتر یا دیرتر او مشکل دیگری را تجربه میکرد که عواطفش را تحت تاثیر قرار میداد. بازهی این مسائل می تواند از یک دعوا با خواهر یا برادر شروع شود تا یک نگاه غیردوستانه از طرف یک غریبه در خیابان. احساساتی مانند غم یا خشم روی هم جمع میشوند و دوباره به پرخوری میرسد که روزها یا هفتهها طول میکشد. با وجود سختی، عذاب میتواند در نهایت باعث بینش درونی بشود. هیچ کس علاقهای به عذاب کشیدن ندارد، اما بدون آشفتگیهای روحی، اشتیاقی برای درک معنای عمیق تری در زندگی نخواهیم داشت. بعد از همهی این ها، زمانی که عذاب به اوج خود برسد، ما با یک دوراهی مواجه خواهیم بود: یا از زندگی دست بکشیم یا دیدگاه خود را به مسائل عوض کنیم. زمانی که روث به این مرحله رسید، به مراقبه و تجلی معنوی روی آورد. در مورد وی، دریافت که زندگی بسیار بیشتر از چیزی است که با حواس پنجگانه خود درک میکنیم.
یکی از مشکلات امروزی کنترل امور زندگیه، این کنترل بیشتر اوقات با نیازهای اساسی زندگی گره خورده است، مثل نیاز به غذا خوردن. هدف این کتاب ایجاد ارتباط صحیح با بدنه، جواب نیازهای واقعی و یافتن نقاط تاریک ذهن از طریق غذا خوردنه. شیوه غذا خوردن از اعتقادات اصلی جدا شدنی نیست و غذا خوردن میتواند بازتابی بسیار دقیق از احساساتدر خصوص عشق، ترس، خشم، تغییر پذیری باشد. باید درک کنید زمانی که ناراحت یا غرق در لذت هستید نیازی نیست از غذا به عنوان دارو استفاده کنید. تقریبا همه زنان برای از دست دادن وزن تلاش میکنند. کاملا منطقی ست که بخوای چند گرم کم کنی و سالمتر باشی. چیزی که مرتبط با عزت نفس ما است و ما با غذا خوردن یا درباره رژیم درمانی سعی میکنیم حواس خود را از احساسات ناخواسته پرت کنیم. نترسید، راهی برای شکستن این سیکل معیوب و دوری از پرخوری یا کم خوری عصبی وجود دارد؛ و بیشتر به روح شما ربط دارد. هیچ کس علاقهای به عذاب کشیدن ندارد، اما بدون آشفتگیهای روحی، اشتیاقی برای درک معنای عمیق تری در زندگی نخواهیم داشت. زمانی که عذاب به اوج خود برسد، ما با یک دوراهی مواجه خواهیم بود: یا از زندگی دست بکشیم یا دیدگاه خودمون رو عوض کنیم. نویسنده هم بعد گذشتن از این مراحل، به مراقبه روی آورد. ما باید درک کنیم که زندگی بسیار بیشتر از چیزیه که با حواس پنجگانه خود درک میکنیم. برای کشف حقیقت درونی خود، بر هر چیزی که سد راه شما است تمرکز کنید. زمانی که بر همچنین چیزی متمرکز شوید، احساساتی که عمیقا باعث عذابتان میشه را متوجه میشید، پس میتوانید آنها را بشناسید و حل کنید.
به نظرم کتاب خوبی بود. در این کتاب بر روی نکاتی تاکید کرده که منم تا اندازهای با آنها درگیر بوده ام. اولا اگر همیشه در حال استرس وزن مناسب باشیم آرامش زندگی مان را از دست میدهیم. دوما اگر مدتها در حال رژیم باشیم اگر به دلیلی رژیم غذایی مان به دلایلی مثل مشکلات عصبی تغییر کند دوباره سر خانه اول رژیم غذایی بر میگردیم. سوم اینکه باید بدنمان را دوست داشته باشیم. در کتابهای دیگر هم این آموزه وجود داره مثلا میگویند عاشق چربیهای شکمتان باشید یا به غذا بگویید دوستت دارم.
چهارم، آرامش حین غذا خوردن است. من موسیقی کلاسیک گوش میکنم یا در مواردی مثنوی گوش میکنم و از اخبار و فیلم و... که استرس حین غذا خوردن به وجود بیاورد دوری میکنم.
نکات دیگری هم مطرح میشه مثل میزان کمتری از مصرف کالری یا روحیه بهتر در زندگی.
در نهایت پژوهشی در غرب انجام شده که اگر 24 ساعت قبل از غذا خوردن استرسی نداشته باشیم مواد مغذی غذا بیشتر جذب بدن میشه و مواد مضر مثل کلسترول کمتر جذب بدن میشه.
چهارم، آرامش حین غذا خوردن است. من موسیقی کلاسیک گوش میکنم یا در مواردی مثنوی گوش میکنم و از اخبار و فیلم و... که استرس حین غذا خوردن به وجود بیاورد دوری میکنم.
نکات دیگری هم مطرح میشه مثل میزان کمتری از مصرف کالری یا روحیه بهتر در زندگی.
در نهایت پژوهشی در غرب انجام شده که اگر 24 ساعت قبل از غذا خوردن استرسی نداشته باشیم مواد مغذی غذا بیشتر جذب بدن میشه و مواد مضر مثل کلسترول کمتر جذب بدن میشه.
"زنان، غذا و خدا" اثری از جنین راس که با طرحی دقیق و زبانی جذاب، به نقش بسیار مهمی که هیجان و احساسات بر اشتها و عادات غذا خوردن در زندگی زنان در جهان دارند، میپردازد. راس با تحلیل مواقعی از نظر مطالعات موردی و گزارشهای مستند، وارد دنیای زنان میشود و نشان میدهد که چگونه نظام غذایی و احساسات به شکل گیری هویت، انتخابها و سبک زندگی زنان تأثیر میگذارند. این کتاب داستانهای واقعی دغدغههای همه گیر زنان مانند رژیم غذایی را به زیبایی روایت میکند. این داستانها نه تنها از تأثیر مستقیم غذا و هیجان بر زندگی زنان خبر میدهند، بلکه به تفصیل به نحوه پیوند میان مفاهیم این دو عامل و تأثیر آن بر تصمیمگیریها و فرآیندهای زندگی آنان میپردازند. این کتاب فرصتی فراهم میکند تا خواننده با غنا و پیچیدگی این تأثیرات، به درک عمیقتری از واقعیتهای زنان و احساسات آنها در شرایط مختلف دست یابد.
ترجمه و بیان خوبی ندارد؛ اما جنین راس در کتاب زنان، غذا و خدا، برای دوستداشتن بدن و ذهنیت شفاف برای احساس خوب از اندام خویش، مطلب سرایی میکند و این همراهی در زندگی واقعی خود نویسنده نیز اتفاق افتاده و کاملا برای راس نیز این سیرتحولی رخ داده است و تجربه خودش را با دیگران به اشتراک گذاشته است.
اینکه رژیم بگیرید بعد از مدتی به بیشتر از وزن قبل برمیگردید ریشه در باور و ذهن خود دارد. آشتی با بدن خویش و دوست داشتن تمام اعضای بدن، از نظر باورسازی و آمادگی مغز برای تغییر وزن مهم و ضرورتی اولیه است.
اتفاقات و ذهنیت از غذا خوردن ریشه در کودکی و خانواده نیز دارد.
بیان کتاب عمومیتی ساده دارد و نکاتی که در کتابهای تغذیه جدید گفته میشود را در این کتاب میتوان خواند.
فقط دوست بدارید و هر آنچه که میخواهید را بخورید و از آن لذت ببرید اما به اندازه! حتی کمتر!؟
اینکه رژیم بگیرید بعد از مدتی به بیشتر از وزن قبل برمیگردید ریشه در باور و ذهن خود دارد. آشتی با بدن خویش و دوست داشتن تمام اعضای بدن، از نظر باورسازی و آمادگی مغز برای تغییر وزن مهم و ضرورتی اولیه است.
اتفاقات و ذهنیت از غذا خوردن ریشه در کودکی و خانواده نیز دارد.
بیان کتاب عمومیتی ساده دارد و نکاتی که در کتابهای تغذیه جدید گفته میشود را در این کتاب میتوان خواند.
فقط دوست بدارید و هر آنچه که میخواهید را بخورید و از آن لذت ببرید اما به اندازه! حتی کمتر!؟
اگه دنبال یه مثال واضح برای یاوه گویی میگردین، تبریک میگم، پیداش کردین، این کتاب به اندازه هر آدم وراجی که ساکت نمیشه یاوه گویی کرده. اگه ٩٩. ٩٪ دنیا خالیه، ٩٩. ٩٪ حرفای این کتابم اضافه س. تو ایران هرکی با مامانش قهر میکنه خواننده میشه، خارج از ایران گویا نویسنده میشه. هم اسم و رسمی به هم میزنه، هم پول درمیاره. با این همه چرت و پرت امیدوارم مافیا باعث فروش زیاد این کتابا شده باشه، نه خود مخاطبا! خلاصهی کتاب: «مدیتیشن کنین» والسلام!!! هیچ راهکار درستی راجع به تغذیه نداده، هیچ حرف علمیای از علم تغذیه هم در کار نیست. البته من اصلا مشکل اضافه وزن ندارم، ٩ سال راجع به علم تغذیه هم مطالعه داشتم، این کتابم گوش دادم بلکه چیزی ازش یاد گرفتم. ساعتها یاوه گویی. مغزم درد گرفت از این همه حرف مفت.
کتاب زنان، غذا و خدا اثر جنین راس با توجه به اینکه در دنیای مدرن امروزی کاهش وزن تبدیل به یکی از معظلهای بزرگ جوامع شده است. با پیشرفت علم و فناوری و متعاقب آن کاهش فعالیتهای روزمره جهت رفع نیازها و افزایش روزافزون تنوع غذایی با کالری بالا، روز به روز درصد افراد مبتلا به اضافه وزن بالا میرود و پیآمد آن هم چیزی جز بیماریهای متفاوت برای بشر نیست راهنمای خوبی برای بررسی علل واقعی افزایش وزن ونحوه درست شناخت گرسنگی فیزیکی و شناخت درست غذا وتمرکز روی آن و آرامش در خوردن وعده غذایی و شناسایی زمان سیری میباشد. البته کتاب من میتوانم شما را لاغر کنم اثردکتر پال مک کنا هم آموزش کاملتر با همین مضامین را دارد، پیشنهاد میدهم حتما این کتاب رو هم مطالعه کنید.
کتاب ساده، روان و خیلی خوبی بود. مطالبی که تو کتاب گفته شد در مورد خود من که سالها از اضافه وزن رنج بردم صدق میکرد. کلا یه جوری بود که انگار تجربههای منو نوشتن، شاید اگه کسی باشین که اضافه وزن نداره این کتاب براتون جالب نباشه ولی کسانی که این مشکل رو دارن قطعا باهاش آشناپنداری میکنن و جمله به جمله شو لمس میکنن.
مطمئنا هیچ کتابی باعث نمیشه که شما لاغر و رو فرم بشین یا بر عکس چاق بشین. کتاب فقط علت ها و عوامل روحی روانی چاقی یا لاغری افراطی رو مطرح میکنه و با جلب توجه شما روی موضوع و متمرکز کردنتون باعث میشه مشکلتون رو ریشه یابی و سپس درمان کنین کاری که من انجامش دادم ممنون از کتابراه عزیز که همیشه بهترینها رو برامون داره
مطمئنا هیچ کتابی باعث نمیشه که شما لاغر و رو فرم بشین یا بر عکس چاق بشین. کتاب فقط علت ها و عوامل روحی روانی چاقی یا لاغری افراطی رو مطرح میکنه و با جلب توجه شما روی موضوع و متمرکز کردنتون باعث میشه مشکلتون رو ریشه یابی و سپس درمان کنین کاری که من انجامش دادم ممنون از کتابراه عزیز که همیشه بهترینها رو برامون داره
در کتابهای غیر داستانی تغییر لحن و صدای کتابخوان سبب عدم تمرکز در شنیدن کتاب و پیگیری موضوع اصلی مورد بحث میشود.
هر موقع خواستم دقتم رو بر اونچه گفته میشه، یعنی سخنان نویستده در قالب آموزش، متمرکز کنم، تغییر لحن و صدای کتابخوان رشته موضوع رو گسسته میکرد، نمیدونم آیا فقط این مشکل گریبانگیر من بود، یا افراد دیگری هم با من همدرد بودند. مقداری هم ضعف ترجمه به چشم میخورد، یا رویکرو دیگری در انتخاب کلمات بود، که برای ما نامانوس مینمود، در فصول آخر تازه متوجه شدم منظور از محدود کنندهها و مجاز کنندهها که از ابتدای کتاب مکررا تکرار میشد، کم خورها و پر خورها بوده است، 《 تو خود حدیث مفصل، بخوان ازین مجمل. 》با سپاس
هر موقع خواستم دقتم رو بر اونچه گفته میشه، یعنی سخنان نویستده در قالب آموزش، متمرکز کنم، تغییر لحن و صدای کتابخوان رشته موضوع رو گسسته میکرد، نمیدونم آیا فقط این مشکل گریبانگیر من بود، یا افراد دیگری هم با من همدرد بودند. مقداری هم ضعف ترجمه به چشم میخورد، یا رویکرو دیگری در انتخاب کلمات بود، که برای ما نامانوس مینمود، در فصول آخر تازه متوجه شدم منظور از محدود کنندهها و مجاز کنندهها که از ابتدای کتاب مکررا تکرار میشد، کم خورها و پر خورها بوده است، 《 تو خود حدیث مفصل، بخوان ازین مجمل. 》با سپاس
عنوان کتاب جذبم کرد، اما با شنیدنش متوجه شدم ترجمه ضعیف هست، یا اینکه من نتونستم ارتباط برقرار کنم، و خیلی چیزا تکرار میشد بارها. ضمنا در این کتاب انگار بیشتر افرادیو بررسی میکنن که اضافه وزن بسیار زیاد و وسوسه خوردن غیرقابل کنترل دارن و معمولا پس زمینه و ریشهی این زیاد غذا خوردنشون هم بسیار واضح بوده. راهکارهاش (اگه بشه اونارو راهکار در نظر گرفت) برای افراد معمولی یا افرادی که اضافه وزن چندان زیادی ندارن و معمولا ریشهی روانی تمایل زیاد به خوردن و بعدش رژیم گرفتن و قرار گرفتن در این چرخهی باطل به راحتی درشون قابل تشخیص نیست، کاربردی و منطقی نیست!
این که در مورد این کتاب نظر بدم کافی این رو بدونیم، نحوه غذا خوردن ما شخصیت ما رو گویا است، البته این کتاب جوایزی داشته که خودی خود مهم بودن این اثر گویا همه ماجرا است و دراین کتاب باید به ریز بینانهترین نکات دقت کرد که همه چیز گویا است، مثل طرز رفتار ما مواقع غذا نشان همه چیز بود، بیابیم زبان بدن غذا خوردنمان را در نظر بگیریم، وقتی ترس داریم کمی آهسته لرزان غذا میل میکنیم، وقتی هیجان داریم سریع تر از این روش و دستان استفاده میکنیم، وقتی عصبی هستیم ملاحظه رفتاری نداریم، اما خشمگین هستیم برخورد با انسانها داریم با غذا نیز داریم
خوب بود ولی من زیاد به این که میگه هرچی میخوای بخور عقیده ندارم برای داشتن یه بدن سالم و زیبا درسته اول باید دوسش داشته باشیم و عاشق هر عضوی که خداوند به زیبای خلق کرده باشیم ولی نمیشه هرچی توش ریخت و انتظار یه بدن سالم و خوش فرم رو داشت و این کتاب جوری میگه که فکر میکنی همهی شخصیتهای داستان مریض روحی هستن.
در این کتاب به خوبی از علم کلام استفاده شده و در حالی که متاسفانه بیشتر دارندگان این علم درجهت منفی از اون استفاده میکنند، این نویسنده عزیز با هوشمندی و به روش صحیح عاداتی رو در ذهن خواننده برجسته میکنه که ارزش بحث دارد و نتیجه گیری هم در ذهن مخاطب به شکل مثبت و سازنده شکل میگیره. درعین سادگی و قابل فهم بودن این کتاب، مخصوصاً برای عوام، این کتاب ارزش خواندن رو داشت و خوشحالم که وقتم تلف نشد.
در این کتاب میآموزیم که خودمان و بدنمان را دوست داشته باشیم و اینکه ممکن است مشکل اضافه وزن و چاقی ریشه در مشکل روحی دیگری داشته باشد و بهتر است که به جای رژیمهای سخت و طاقت فرسا یا عملهای جراحی، به ریشه یابی و حل آن مشکل اصلی بپردازیم. اما آنطور هم که این کتاب میگوید که هرچی دوست داریم بخوریم و همچنان خوش هیکل باشیم، کمی دور از منطق است.
کتاب خوبی بود مخصوصا کسانی که چندین سال با اضافه وزنشون درگیر هستند وی مدت رژیم میگیرند و لاغر میشوند و بعد از مدتی بر میگردند به روال قبلی و پرخوری میکنند و بهتر است با توجه غذا خورد و حس محرومیت نباشدبا غذا ارتباط بگیرد و هر زمان احساس گرسنگی داشت غذای مناسب بخورند از کتابراه به خاطر این کتاب زیبا سپاسگزارم
خیلی خوب به عمیق شدن در لایههای دست نیافتنی ذهن پرداخته. درست دست بر روی ریشههای اصلی مشکل گذاشته. اگر کسی همه روشها را برای بازگشت به سلامت و کاهش وزن امتحان کرده و موفق نبوده این کتاب را توصیه میکنم. میتواند تحولی نهادی و سازنده در روح ایجاد کند. میتواند سرمنشا اقدامات و تصمیمات جدی و ادامه دار باشد.
نمیتونم بگم کتاب خوبی نیست ولی برای من زیاد جذابیت نداشت با این که نکات خیلی مهمی داره مثلا من اولش فکر کردم چه جوری غذا و خدا میتونه بهم ربطی داشته باشه بعد گوش دادم دیدم چه قدر ریز بینانه به مساله نگریسته شده و کلی مطالب آموزنده داره ولی باز هم مثل اکثر کتابهای قشنگ کتابراه نتونست من رو جذب کنه
در دنیای مدرن امروزی کاهش وزن تبدیل به یکی از معضلهای بزرگ جوامع شده است. با پیشرفت علم و فناوری و متعاقب آن کاهش فعالیتهای روزمره جهت رفع نیازها و افزایش روز افزون تنوع غذایی با کالری بالا، روز به روز درصد افراد مبتلا به اضافه وزن بالا میرود و پیآمد آن هم چیزی جز بیماریهای متفاوت برای بشر نیست.
من به یه کتاب همیشه به دیده یه کتاب یه تجربه جدید نگاه میکنم ولی اسم کتاب رو دیدم جذبش شدم ولی فکر نمیکردم اصلا موضوع اش متفاوت باشه ولی گوش دادم ولی خوب یاد گرفتم از منظر دیگه به بدنم نگاه کنم و همه اعضا رو همون جور که هست بپذیرم بعد برای تغییرش تلاش کنم و البته برنامه ریزی
سلام وخداقوت به عوامل خاص، کتابراه
واقعافوقالعاده بود، هم مطالب، هم صدای خواننده وموسیقیِزیرصدا
مدتهاست دربارهءپرخوری عصبی دنبال راهکاریم، این کتاب، کمک شایانی به ما کرد. مطالب آسون وهمه فهم بود. البته صدای خوبِ خواننده، توجه به موضوع ومطالب کتابرو جذابتر میکرد.
برقراروپیروز باشید
واقعافوقالعاده بود، هم مطالب، هم صدای خواننده وموسیقیِزیرصدا
مدتهاست دربارهءپرخوری عصبی دنبال راهکاریم، این کتاب، کمک شایانی به ما کرد. مطالب آسون وهمه فهم بود. البته صدای خوبِ خواننده، توجه به موضوع ومطالب کتابرو جذابتر میکرد.
برقراروپیروز باشید
اما در مورد کتاب باید بگم فلسفهی این کتاب به این شکله که اگر ما از هوسهامون (مثل هوس غذا خوردن) در اون لحظه که احساساتمون میخوان بر ما غلبه کنن (برای مثال در اینجا موقعی که احساس گرسنگی داریم) دست برداریم میتونیم به مسائل والاتر از امور دنیوی برسیم (اینکه چقدر باید غذا بخوریم؟ تا مثل اون خانم پرخوری که دچار افسردگی شده بود نشیم و اینکه چرا داریم غذا میخوریم؟ برای رهایی از مشکلات؟ پس راهکار درستش اینه؟ و...) که تمام این تفکرات به جای معطوف کردن ذهن و فکر ما به یک بشقاب غذا باعث فکر کردن ما راجع به امور فراتر از ماده و غذا میشه که مقصود از اون نور و معنویت که مقصود ماست "خدا" ست که ما در موقع حرص و ولع دنیوی اونقدر ذهنمون رو درگیر جزئیات دنیا میکنیم که از اصل (خدا) غافل میشیم و همین مسئلهی غذا خوردن میتونه تمام ابعاد زندگی ما ائم از جسمی و روانی و اجتماعی رو تحت تاثیر قرار بده (افسردگی بعلت چاقی و کم تحرکی و کمبود سروتونین و کاهش حس شادی و...) که به این علت مثال غذا خوردن در این کتاب آورده شده و من به خصوص به کسانی که میخوان وزن کم کنند پیشنهادش میکنم. در کل کتاب خوبیه