نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی سی سالگی - میلاد دهکت نژاد

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
سمیرا ابراهیم پور
۱۴۰۲/۰۲/۰۵
کتاب صوتی سی سالگی داستانی کوتاه در مورد نخستین روز بعد از تولد سی سالگی یک مرد جوان است که دچار حس پوچی میشود و به دنبال تحولی جدید در زندگی خود می‌باشد. به نظر نویسنده خواسته در این داستان کوتاه به بحران سی سالگی اشاره کند. معمولاً فرد در این سن دارای دستاوردهایی در زندگی خود می‌باشد مانند شغل تحصیلات خانه ازدواج و... شخصیت داستان نیز به تمام این دستاوردها رسیده است اما احساس پوچی و خلاء می‌کند چرا که اکثر ما بر اساس عادتهای جامعه و مانند یک ربات که برنامه ریزی شده است به دنبال کسب این دستاوردها هستیم و گاهی با رسیدن به یک نقطه و نگاهی به پشت سر متوجه می‌شویم که شاید علایق خود را نادیده گرفته ایم و در مسیری که دوست داشتیم باشیم حرکت نکرده ایم و شاید حتی کودکی و یا شادی نکرده باشیم و همه اینها باعث احساس پوچی و خلا درما میشود. در آخر داستان حتی همسر مرد نیز دچار این حس پوچی شده است و برنامه روتین چندین ساله خود را تغییر می‌دهد. نام کتاب نیز از تولد سی سالگی مرد و تحولات حاصله در این سن برگرفته شده. البته داستان کوتاه دربرگیرنده مفاهیم عمیقی است که هر خواننده می‌تواند برداشت متفاوتی از ان داشته باشد به نظر من نویسنده میتوانست در قالبی جذاب تر و شیرین تر داستان را جریان بخشد و مفهوم خود را منتقل سازد. صداگذاری نیز مانند همیشه با صدایی بی روح و خسته و به دور از رعایت اصول گویندگی صورت گرفته
زهرا علیمردانی
۱۴۰۲/۰۸/۲۶
در سی سالگی کل تجربه و شناخت از محیط و افراد آدمی کسب کرده و محکم تر و با برنامه ریزی دقیق تر و آگاه تر میخواد زندگی و آرزو هایش را پیش ببرد و تحقق بخشد نمی‌دانم چرا انقد بی معنا و پوچ می‌نویسید به خدا کلی چیزایی خوب هست در جریان رشد که بیشتر دست تون باز هست که داستان سرایی کنید ببخشید من اولش خیلی دوست داشتم این کتاب رو بخونم چون پا تو سی سالگی گذاشته بودم اما وقتی محتوایی ضعیف و کلیشه‌ای بودنش رو متوجه شدم اصلا دوست نداشتمش این رو بگم چون خودم فردای سی سالگی‌ام و الانم هنوز سی هستم بگم (شاید موضوع برای نوشتن به درد بخورد) در این افکار بودم و بیشتر دغدغه مند شده بودم در مورد زندگی و اهداف و اطرافیان و خانواده‌ام دوست داشتم جدی‌ترین وقت هایم را برای رشد و به دست آوردن اهداف‌ام بگذارم بهترین لحظات‌ام پر شور تر در کنار خانواده و عزیزانم باشم توجه بیشتری به فرزند و همسرو پدر و مادرم داشته باشم و در کنار رشد و خانواده پروری یک کاری که حس خوب به من القا کند و کسب درآمدی باشد هر چند به آن نیازی نداشتم
فریبا نوروزی
۱۴۰۳/۰۷/۱۱
این کتاب بیان کننده ی زندگی روزمره ای بود که انسان از آن خسته می شود از تحمل سختی ها ی زندگی و مشکلات، از تحمل روزمرگی ها، تکرارها، نق زدن ها، غرزدن ها و... انسان لازم دارد بعضی وقتها به غار تنهایی خودش برود و فکر کند و فشارهای زندگی را کنار بگذارد تا دوباره با انرژی بیشتری برگردد به زندگی. همه ما انسانها محکوم به زندگی در این دنیا هستیم و باید با زندگی کنار بیاییم. زندگی از سی سالگی به بعد تغییر می کند نگاه انسان به زندگی عوض می شود انسان می فهمد که زندگی را نباید خیلی سخت گرفت خیلی جدی گرفت انسان مفهوم توکل بر خدا را بهتر درک می کند انسان می فهمد که باید مشکلات را پذیرفت و حل کرد و یا با آن ها کنار آمد. روزی که انسان مشکلی برای حل کردن نداشته باشد آن روز، روز مرگ انسان است. انسان در سختی آفرید ه شده و در سختی و رنج هم زندگی می کند ولی بهتر از از آن ها درس بگیرد تا بیاموزد، بفهمد. الماس از تراش حاصل می شود و انسان از تلاش.
Sin90
۱۴۰۳/۰۴/۰۱
کتاب صوتی سی سالگی داستانی کوتاه در مورد نخستین روز بعد از تولد سی سالگی یک مرد جوان است که دچار حس پوچی میشود و به دنبال تحولی جدید در زندگی خود میباشد به نظر نویسنده خواسته در این داستان کوتاه به بحران سی سالگی اشاره کند. معمولاً فرد در این سن دارای دستاوردهایی در زندگی خود میباشد مانند شغل به تحصیلات خانه ازدواجو.. شخصیت داستان نیز تمام این دستاوردها رسیده است اما احساس پوچی و خلاء میکند چرا که اکثر ما بر اساس عادتهای جامعه و مانند یک ربات که برنامه ریزی شده است به دنبال کسب این دستاوردها هستیم و گاهی با رسیدن به یک نقطه و نگاهی به پشت سر متوجه میشویم که شاید علایق خود را نادیده گرفته ایم و در مسیری که دوست داشتیم باشیم حرکت نکرده ایم و شاید حتی کودکی و یا شادی نکرده باشیم و همه اینها باعث احساس پوچی و خلا درما میشود. در آخر داستان حتی همسر مرد نیز دچار این حس پوچی شده است و برنامه روتین چندین ساله خود را تغییر میدهد. نام کتاب نیز از تولد سی سالگی مرد و تحولات حاصله در این سن برگرفته شده البته داستان کوتاه دربرگیرنده مفاهیم عمیقی است که هر خواننده میتواند برداشت متفاوتی از آن داشته باشد به نظر من نویسنده میتوانست در قالبی جذاب تر و شیرین تر داستان را جریان بخشد و مفهوم خود را منتقل سازد. صداگذاری نیز مانند همیشه با صدایی بی روح و خسته و به دور از رعایت اصول گویندگی صورت گرفته
مهناز کیان مهر
۱۴۰۲/۰۷/۰۸
داستان عجیب هست، کاش نویسنده یه تفسیری از داستانش ارایه میداد تا ما هم بفهمیم. مردی که در سی سالگی با دستاوردهایی که برای هم سن و سالهاش آرزو هست دچار پوچی شده و اینکه چه راحت میگذارد و میرود بی هیچ دغدغه ایو زنی که همسرش ناپدید شده نه جویای علتش هست نه به پلیس و خانواده خبر میدهد. کاش حداقل در سفر مرد اتفاقی می‌افتاد تا مبنایی شود بر تحول مرد. خواب مرد چه تعبیری داشت، آقای دهکت نژاد از خواب در داستان هاشون استفاده میکن، اما من ارتباط این خواب با ادامه داستان را نمی‌فهمم. هتل بزرگ نماد چه بود، اول فکر کردم شاید مرد به پرنده تبدیل شده و به همین دلیل همه چیز را بزرگ میبیند اما وقتی سیگار و قهوه خواست مشخص شد که این سفر واقعی است و انجام شده. به نظرم بهتر بود نویسنده از عنصر سفر در زمان برای تحول مرد استفاده میکرد، یا حداقل اتفاقات در خواب می‌افتاد، اینجوری حداقل منطق داستان جور در می‌آمد. داستانهای آقای دکتر نژاد مبهم و گیج کننده هست، برای گوش دادن به این داستان آمادگی این موضوع رو داشته باشین
فائقه
۱۴۰۱/۱۱/۰۴
جالب بود حس پوچی که همه در ایران اون رو تجربه کردن ومیکنن گاهی زندگی ریتم یکنواخت به خودش میگیره اون موقع فقط خودت میتونی به خودت کمک کنی یه سفر کوتاه یه شام عاشقانه یه دورهمی دوستانه یه فیلم رمانتیک ورزش ودوچرخه سواری وخاموش کردن موبایل در دسترس نبودن کمک‌میکنه به آدم فقط یه چیز این کتاب رو دوست نداشتم این مرد سی ساله تنها وبدون اطلاع همسر یه هفته خونه رو ترک کرد ووقتی برگشت انگار نه انگار چرا؟ همسر اون آقا در این یه هفته غمگین وافسرده ونگران شد واون آقا بعد یه هفته با انرژی برگشت!! خوب چرا؟ در این تغییر واستراحت همسرش رو همراه خود نکرد ودو نفره لذت ببرن وبا انرژی بیشتر به ریتم زندگی کار وناهار وشام وآشپزی و رسیدگی به امور فرزندان ونظافت منزل بر نگشت امان از دست آدمای خودخواه
حمیرا چوگانی
۱۴۰۲/۰۵/۲۵
سلام کتاب خوبی بود. حداقل اون یه جایی زندگی می‌کرده که ناخواسته خط ساحلی رو دنبال کنه و برسه به هتل و امکان اینکه بدون اینکه پولی همراهش باشه بتونه با استفاده از کارت اعتباری وارد هتل بشه و یک هفته‌ی تمام ریلکس کنه با میزان پولی که حتما مشکل مالی جدید درست نشه و اینکه آرامشی که یک هفته سرکار نرفتن باعث تنش سرکار و محیط کاریش نشده ضمنا اینقدر زندگی شفافی که تنشی تو منزل به وجود نیومده دراثر غیبت دقیقا به همین دلایل ذکر شده و بدون دلیل دیگری این مردادم خوشبختی بوده اگر این مسائل جدید در زندگی هر آدمی باشه که هروقت خواست چند روزی از شلوغی زندگی فرار کنه وبه جایی پناه ببره که خبری از تلفن وسوال وجواب وغیره نباشه چه زن چه مرد واقعا نیازهست گاهی اوقات همینجوری بزار بره وحالش خوب شد ب گرده
سما جعفری
۱۴۰۳/۰۷/۲۲
در کتاب صوتی سی سالگی، بسیار خوب به سرگردانی، پوچی و خلأ در این سن اشاره شده است. خود من حدودا سی ساله هستم، وقتی به این سن رسیدم با خودم فکر کردم که تا به حال چه کرده ام و از حالا میخواهم چه کار کنم.. راستش با همین احساسات دقیقا درگیر بودم و برای همین، حس و حال این قصه را خوب درک کردم.. اینکه ما طبق یک روتین و انتظارات از پیش تعیین شده جامعه زندگی میکنیم که شدیدا آسیب زاست و من به شخصه تجربه اش کرده ام. اما خب قصه ایراداتی هم داشت، همسر مرد یک هفته تمام در بیخبری بود اما به پلیس اطلاع نداد و هیچ اقدامی نکرد. راوی مرد هم کمی بی احساس و یکنواخت اجرا میکنند، کاش تمام روایتها به عهده ایشون نبود و راویهای متفاوت اگر اجرا کنند، به نظرم بهتر هست، موفق باشید.
Mehdi Moghaddam
۱۴۰۲/۰۱/۰۹
با سلام
داستانی که الان شنیدم واقعا من نتوانستم هیچ پیامی از این بگیرم. فردی در سی سالگی صبح که از خواب بیدار میشود غیب میشود به یک هتل میرود و بعد یه هفته پیدا میشود. اگر این پیامی دارد بفرمایید شاید من نتونستم چیزی درک کنم. این داستان حتی اگر خیالی باشد باید پیامی داشته باشد ولی متاسفانه من چیزی نتوانستم از این داستان متوجه بشوم
بیشترین چیزی که توانستم بگیرم خوردن قهوه و کشیدن سیگار بود که آن هم باز نمی‌تواند پیام خوبی باشد.
من با تمام احترامی که به گروه فعال کتابراه دارم و همچین گروه محترم چوک اصلا این داستان را نپسندیدم چون واقعا چیزی برای نشان دادن نداشت با تشکر
اعظم منصوری
۱۴۰۲/۰۷/۱۲
سی سالگی در مورد فردی است که در سن سی سالگی برای خودش شغل، خانه و زندگی دارد و به این نتیجه میرسد که هیچ هیجانی در زندگیش وجود ندارد و بدون صحبت با همسرش برای یک هفته به یک هتل میرود و سپس دوباره به خانه برمیگردد و احساس میکند در زندگیش هیجان جدیدی بوجود آمده ولی به موقعیت شغلیش در این یک هفته هیچ اشاره‌ای نمی‌کند. به نظر من این فرد با وجود همه امکانات زندگی در سی سالگی خوشی زیز دلش زده و همه را میگذارد و میرود و پس از یک هفته زندگی در هتل و قهوه خوردن و سیگار کشیدن دوباره به خانه برمیگردد. به نظر من این داستان هیچ پیامی ندارد و نویسنده هیچ تجربه‌ای از مسائل و مشکلات جوانان در این سن ندارد فقط میخواهد روشنفکر نمایی کند.
شکوفه امیری
۱۴۰۲/۰۵/۲۵
با درود، کتاب  صوتی  سی سالگی این رمان کوتاه به مشکلات سی سالگی اشاره دارد. در این زمان ما نیمی از عمر خود را طی کردیم و به مرگ یا کار‌های که باید انجام بدهیم فکر میکنیم، در این سن گاهی احساس ضعف و پوچی به همرا ما می‌اید، حس میکنیم شاید میتونستیم زندگی ایده ال تری داشته باشیم. گاهی بهتره تنها با خودمان خلوت داشته باشیم تا بتوانیم مشکلاتی باعث خلاما شده‌اند پیدا کنیم،   تا زودتر از این خلا بیرون بیایم این کار را گاهی تنهایی بهتر می‌شود انجام داد. بعضی اوقات  یکنواخت بودن زندگی باعث  بروز  این مشکلات می‌شود با کمی صبر و تامل و تحمل حل می‌شود.
امیر شیری
۱۴۰۳/۰۴/۳۰
بالا رفتن سن یک رویداد اجتناب‌ناپذیر است، ولی شما با دنبال کردن یک سبک زندگی سالم می‌توانید روند پیری را بهبود ببخشید و تا سال‌های سال شاداب و جوان و تن‌درست بمانید. دهه‌ی ۳۰ سالگی دوران مطمئن‌تری به شمار می‌رود که در آن دیگر خبری از نگرانی‌ها و بلاتکلیفی‌های دوران ۲۰ سالگی نیست و اکنون زندگی منظم‌تری دارید و حسابی به آن سروسامان داده‌اید. بنابراین، اگر پیش از این اهل ورزش و دنبال کردن رژیم‌های غذایی مناسب نبوده‌اید اکنون بهترین زمان برای زیر و رو کردن زندگی‌تان خواهد بود تا بالاخره به سلامتی خود اهمیت بدهید.
فرییا جمالی
۱۴۰۲/۰۶/۰۴
سی سالگی روایت زندگی مردی سی ساله که در روز تولد سی سالگی دچار پوچی مطلق میشود. مرد از همه چی دل میبرد و یک هفته به جایی در یک هتل پناه‌میبرد. اما بعداز یک هفته باز میگردد و میداند که هرگز نمی‌تواند از متعلقات خود دست بکشد و آرامش خود را در همانجا می‌یابد. البته اینکه یه هفته زندگی رو ول کرد و کار ول کرد و بعدشم که بعداز یه هفته بی خبری برگشت و هیچ اتفاقی نه تو خونه نه تو محل کار نیفتاد خیلی جالب بود. هیچکس بهش گیر نداد. ونیم برای هر انسانی بعداز یه مدتی یکنواخت زندگی کردن لازم هستش.
F.javan
۱۴۰۲/۰۳/۰۲
داستان برای قبل خواب خوب بود‌. آرام. خیلی سردر نیاوردم چرا در ۳۰ سالگی غیب شد و پیدا شد شاید پیامی که برای خواننده داشت این بود که وقتی از ۳۰ سالگی عبور میکنیم دیگر باید خودمان به زندگی هیجان بدهیم تا در دوران میان سالی و پیری احساس افسردگی و سر خوردگی نشویم
تایمی از زندگی را به خودمان و علایقمان تخصیص دهیم. زندگی را از حالت خط صاف در بیاوریم درکنار تمام کارهای معمول زندگی برای گذران زندگی به خود علایق و روزهایی که میگذرند و دیگر برنمیگردند اهمیت بیشتری بدهند
Azadeh
۱۴۰۲/۰۱/۲۱
صداها سرد، بی روح
قصد بی احترامی ندارم ولی کسانی که این کتاب رو برای مخاطب می‌خوانند، نه تنها هیچ گونه آشنایی با ادبیات ندارند بلکه متاسفانه اصلا و ابدا صدای مناسبی برای این کار ندارند.
ویژگی‌های صداها:
مکث‌های بی مورد
اشتباهات فراوان در خوانش
سرشار از اضطراب
کاش حداقل چند بار کتاب رو پیش از ضبط مطالعه می‌کردند...
در کل کتاب از نظر من، کتاب خوبی نبود و به واسطه‌ی صداهای بی احساس و پر از ایراد این خوب نبودن چند برابر شد.
حامد کرمی
۱۴۰۱/۱۰/۲۵
خیلی خوب بود
من خودم این حس رو از اعماق وجودم درک کردم
پوچی
من ۱۸ سالمه و این ۳۰ ساله رو درک می‌کنم
و یک نکته مثبت توی داستان (لزوم رفتن به یک باغ، دریا، جنگل، طبیعت، حس خوب، بوی خوب و دلچسب)
یه نکته داشت که هم منفی بود هم مثبت
سیگار کشیدن
این که یک فرد سیگاری در هر عالت و موقعیتی سیگار می‌کشد درسته و به طبیعی بودن داستان کمک می‌کنه اما چون ماهیتش منفیه خوب نیست که روش توجه کنن و نمایشش بدن (مانورش بدن)
حمیرا محمدی
۱۴۰۳/۰۵/۰۱
بنظرم اکثر افراد حس پوچی در ۳۰ سالگی رو تجربه میکنن. و علتش میتونه تغییر دیدگاه به زندگی و اهدافمون باشه که از دهه سوم زندگی به بعد متفاوت میشه. کلا هردهه اهدافمون تغییر میکنه. و پیام این کتاب میتونه این موضوع باشه که برای به خودت اومدن و شناخت بیشتر از خودت که از زندگی و دنیا چی خوای، در واقع برای فهمیدن اینکه امدنت بهر چه بود، نیاز به خلوت با خودت داری. خیلب کوتاه و مختصر بود و بر اساس نوع نگاه و برداشت ما میتونه تلنگر باشه.
تینا فیض بخشیان کهن
۱۴۰۳/۰۱/۱۸
خوشم اومد، تفاوت این کتاب با سایر کتب, کاملا مشهود دوست داشتم اسم کتاب، موضوع، روند رو. میدونید اینکه نویسنده حال مبهم سن سیزده سالگی رو فهمیده و براش کتاب نوشته. برام خیلی باارزش اینکه من تنها نیستم، قطعا هر شخصی داستان خوذش رو داره، دوستان از وصف نشدن دقیق حس پوچ سی سالگی گفتند اما ایا دقت داشتید، این قلم نویسنده است نه انتخاب من و شمامرسی از همگی دست اندرکاران کتابراه و نویسنده و گویندگان محترم
soheila golchinzadeh
۱۴۰۲/۱۱/۱۳
یک داستانِ کاملا مفهومی، کسی که این شرایط رو زندگی کرده باشه و در این شرایط بوده باشه کاملا درکش میکنه و‌ با مرد همزادپنداری میکنه، آدمی که یک جایی از زندگی از همه چیز می بره و نمیتونه به مسائل دیگه فکر بکنه، داستان قابلیت این رو داره که آدم رو به خلأ ببره، ولی بازیگران متن (مخصوصا بازیگر راویِ آقا) اصلا گفتار جالبی نداشت و صدای برخورد لب‌ها با لثه‌ها کاملا شنیده میشد و‌ اصلا حس جالبی رو منتقل نمیکرد
آرمان عادله
۱۴۰۱/۱۰/۱۵
برای ایجاد تغییر در زندگی رسیدن به سن و عددی خاص نیاز نیست
تغییر جرات میخواهد!
انجام تغییر چه از روی مثبت چه از روی منفی با عواقبی همراه هست که اگر بتوان با آن‌ها کنار آمد خیلی زود به برنامه و روال زندگی عادی تبدیل میشود
■خوشا که هرکس بتواند همراه پرنده‌ی ارزوهایش با هر شکل و شمایلی که هست پرواز کند!
طیبه ابوطالبی
۱۴۰۱/۱۰/۱۵
نقد من این است که:
بکار بردن زن مرد زن مرد نشان از بی روح بی تفاوتی این چنین زندگی باید پوچ باشه
دیگر اینکه پناه بردن به سیگار به عنوان تکیه گاه و عامل تحول در صورتی که باید هنگامی که به تنهایی طبیعت و زیبایی آن پناه برد حداقل باید آرامش طبیعت را با نفس عمیق کشیدن بدست میاورد بجای اینکه تاکید بر بودن سیگار
Ylda Hm
۱۴۰۳/۰۱/۰۱
این داستان راجب راکد بودن یک فرد و گرفتار روزمرگیهای تکراری مثل یک لوپ هست... و باید بگم خیلی زیبا و جالب توصیف کرد... میشه حتی برای چند لحظه اون حس فرد اصلی داستان رو حس کرد با یک اضطراب و استرسی... اینکه به این فکر که میتونست چیز دیگه‌ای باشه راه دیگه‌ای رو میتونست بره...
داستان به فکر فرو برنده‌ای بود...
Ameri
۱۴۰۲/۰۶/۰۱
با احترام به تمام عزیزانی که برای تهیه این کتابچه صوتی زحمت کشیدن باید بگم متاسفانه دانلود و شنیدن بعضی کتاب‌ها آدم رو یاد این تیکه کلام معروفِ حیف نِت میندازه.. کاملاً نامفهوم، گنگ و بدون هیچ نکته قابل درکی برای من نوعی بعنوان شخصی که در آستانه سی سالگی هست.. یک داستان کاملاً بی محتوا.. واقعاً بد.
عطا بابکی
۱۴۰۲/۰۲/۲۲
با احترام به همگی دوستانی که در نشر این فایل زحمت کشیدند بی محتوا‌ترین کتابی بود که تا به حال خوندم
داستان بی روح
شخصیت‌های بی هدف
نتیجه گیری بی هدف و بدون بازخورد
و پیام مفیدی در داستان ارائه نشد
اینها چند مورد از نکات منفی داستان بود
A.asgari
۱۴۰۱/۱۰/۱۷
برای تغییر زندگی نیاز به سن نیست به جرعته
به نظرم داشت زندگی و پوچ نشون میداد مخصوصا زندگی مشترکا
ولی خودمم گاهی شده یه این فکر کنم که زندگی تکراریه هیچ هیجانی توش نیست
و نیاز یه یه زندگی تازه یا به قول نویسنده نیاز دارم خط صاف زندگی ما کج کنم
ژینو شامحمدی
۱۴۰۱/۱۰/۱۶
سرشار از سردرگمی... مبهم و آشفتگی...
اما باید بگم قابل درک بود... انگار رسیدن به بعضی چیزا‌ها آن طور نیست که فکرش را میکنید... ولی خوب می‌توانست خلاقیت بیشتر بگذارد... آمیخته شدن با توهم مانند داستان‌های هاروکی موراکامی... جذابیت داستان را چندبرابر می‌کند.
مریم صالحی
۱۴۰۳/۰۳/۲۹
بد بود. صدای راوی‌ها بسیار خسته کننده و بی روح بود. اصلا انگار تابحال به عمرشون یک کتاب صوتی گوش نداده بودن چه برسه به اینکه ضبط کنن. موضوع هم اصلا جذاب نبود، یک پوچی ناشی از بحران سی سالگی که با یک سکوت یک هفته‌ای و تفکر خوبخود بهبود پیدا کرده بود!!!
Letty D
۱۴۰۳/۰۳/۰۳
داستان هم مثل کاری که مرد کرد بسیارررررر چرت و مزخرف بود!!!
یکی که صبح سی سالگیش غیبش میزنه میره هتل یک هفته ریلکس میکنه برمیگرده!!!!؟؟؟؟
نویسنده حتی نتونسته ذره‌ای از اون حس پوچی و به هیچ جا نرسیدن و بحران سی سالگی و به تصویر بکشه، حتی ذره ای!
پریسا
۱۴۰۲/۰۵/۱۱
جالبه این کتاب صوتی خیلی خوب تونسته ورود به سی سالگی و بحران‌های سی سالگی رو روایت کنه، تا حدی تونستم درکش کنم چون خودمم تازه به سی سالگی رسیدم و تو ذهنم کلی کلنجار میرفتم با خودم ولی متوجه شدم من تنها نیستم و شاید کسایی مثل من باشن با بحران سی سالگی
علی عامریون
۱۴۰۲/۰۲/۱۱
نویسنده این کتاب طوری نوشته که انگار یک نفر نشسته جلوت و داره باهات همدردی میکنه انگار که میگه میدونم داری چه سختی میکشی چه مراحلی رو طی میکنی وارد زندگی جدید میشی
خیلی حالمو خوب کرد ممنونم.
علیرضا رجبیان
۱۴۰۲/۰۱/۳۰
هدف کتاب تا حدودی مشخص هست یاس و نومیدی در وجود مرد موج میزند و احساس تنهایی و بی معنایی، ولی نویسنده نتونسته حرف پلش رو بزنه، انگار یه حرفهای نگفته داره.
داستان بسیار کوتاه است، زیاد احساس خوبی نداشتم.
ن د ا ز ر ن د ی
۱۴۰۱/۱۰/۱۴
جالب بود برای متفاوت بودن باید صد در صد خودت را بروز دهید. هر کاری که میکنید، هر کاری که نمی‌کنید، صد خودتان هستید. برای تفاوت داشتن خود را به خطر انداختن نیاز نیست، مانند خفه شدن از سیگار کشیدن و...
Mozhgan
۱۴۰۲/۰۹/۲۵
انسانها از تنهایی و حتی باهم بودن به پوچی می‌رسند تکرار روزمرگیها خسته کننده میشود شاید هر کدام از ما با چند روز یا چند ماه ترک زندگی همیشگی بتوانیم این پوچی را مداوا کنیم وبه زندگی برگردیم.
Mahsa Bashiri
۱۴۰۲/۰۷/۱۷
برای منی که سی سالگی رو به سختی پذیرفتم و یک حس غریب بود گوس دادن به این کتاب دلنشین بود خروج از دهه ۲۰ و ورود به سی سالگی یک حال عجیبیه که با این کتاب میفهمی این حس در تو تنها نیست
محمدرضا
۱۴۰۲/۰۶/۰۷
سی سالگی هر فرد می‌تواند اوج جوانی یک شخص باشد که دستاورد‌های زیادی در زندگی برایش به وجود آمده است. در این کتاب زندگی یک شخص که تولد سی سالگی‌اش رسیده است را به تصویر میکشد که ماجراهای جالبی دارد.
زهرا موسوی
۱۴۰۲/۰۴/۱۲
در کل داستان مبهم و بی معنی بود در واقع موضوع زیبا و جالبی داشت اما با این حال فقط موضوعش که درمورد یکنواختی و افسردگی بود جالب بود و متن داستان باعث شد که حتی موضوع هم به چشم نیاد.
فهیمه دهقان
۱۴۰۱/۱۰/۲۰
متوسط بود،
شاید چون کلا با داستان‌های کوتاه نمیتونم ارتباط بگیرم خیلی دوستش نداشتم
ولی توصیف سی سالگی در ١٣ دقیقه کار سختیه و نویسنده تا حدی تونسته بود از پسش بربیاد
ghazale rafeie
۱۴۰۲/۱۲/۰۵
به نظرم موضوع ضعیف بود خوانندگان هم به تاثیر از ضعف موضوع ضعیف و بی حس روایت کردند... میخواست به تحول و دگرگونی ده‌های میانسالی اشاره کند اما بسیار ضعیف... ممنون
ایلقار رسولپور
۱۴۰۲/۰۲/۱۳
واقعا لذت بردم. سیزده دقیقه، از دید عموم شاید کاملا خالی به چشم بیاد، ولی برای منه ۳۵ ساله که حس خلا سینمو ول نمیکنه، واقعا سبکم کرد، ممنونم
فروغ السادات شهیدی
۱۴۰۲/۰۸/۱۳
کتاب خوب علاوه بر موضوع و نتیجه جذابیت داره که سی سالگی نداشت ضمن اینکه گویندگی افتضاح بود آقای رضایی پونه رو هم گفته که پر از غلط و بدون احساس بیان شده بود.
سپیده عباسی
۱۴۰۲/۰۱/۲۰
فوق العاده بود مخصوصا جایی که میگه
اون فقط میخواست مطمئن بشه که اگه بخواد میتونه این کار رو انجام بده و چیزی جلو دارش نیست.
Massi ,Ebi
۱۴۰۱/۱۱/۱۷
به نظر من خیلی خوب موفق نشده بود که اون حس پوچی و یکنواختی سی سال زندگی رو بیان کنه. خیلی ساده بیان شده بود. ممنون کتابراه
مونا ابراهیمی
۱۴۰۱/۱۰/۱۳
محتوای نسبتا خوبی داشت اما بهتر بود در این زمان کوتاه کمتر به سیگار کشیدن شخصیت داستان اشاره می‌شد چون حس خوبی رو القا نمی‌کرد. ممنون
محمد علی فرهادی
۱۴۰۳/۰۴/۱۸
سلام خواندن این کتاب باعث شد تا بهتر برای خانواده ام تصمیم بگیرم زیرا تمام دنیا یکرنگ هست فقط باید ما بهترینها را جذب کنیم
Mohammad
۱۴۰۳/۰۴/۱۱
این کتاب به کسانی که در این دهه از زندگی خود به سر میبرند کمک میکند و راه و رسم زندگی درست در این سن را به خواننده ی کتاب آموزش میدهد
فرشته طلایی
۱۴۰۲/۱۰/۰۳
جالب بود ولی کوتاه بود از زاویه دید نویسنده خوشم اومد ولی شکل و حالت روانی شخص به خستگی روانی اشاره داره که همه ما این روز‌ها درگیرش هستیم
Yas
۱۴۰۲/۰۸/۱۳
کتابی بسیار متوسط و شاید میتوان گفت ارزش شنیدن نداشت، اصلا مطلب جدیدی در کتاب نیست و جذابیتی ندارد، بسیار گنگ و نامفهوم و کوتاه بود.
پروانه اکبری_نویسنده
۱۴۰۲/۰۷/۲۹
دوس داشتم به طرز تفکر دو شخصیت بیشتر پرداخته بشه ولی فقط سوالهای ذهنشون به نگارش در اومده بود و جوابها، نبودنها، مبهم بودند
فاطمه باصری
۱۴۰۲/۰۷/۱۳
داستان کوتاه و خوبی بود... تو دوره سی سالگی خیلی اوقات به این حس و حال دچار میشیم که چکار کردیم تا الان و قراره چکار کنیم.....
KaMaL Ebrahimi
۱۴۰۲/۰۶/۰۸
یک نگاه جدید به ذهن آشفته، خسته و سردرگم جوانانی که پس از طی کردن سی سالگی وارد مرحله جدیدی از زندگی شدن و سر این دوراهی موندن...
1 2 3 >>