نقدی بر کتاب شرح شمع شدن
حسین طالبی
نویسنده و منتقد ادبی
«حکایت حرمت همه خیالات دربند عرف و عادت است و ما حدخوردگان حریم نشکسته ایم... آدمی را تعزیر بادهی ناخورده میکنند این محتسبان بی دشنه و پردشنام»
این بخشی از کتاب شرح شمع شدن از انتشارات مهر راوش است که ذوق و شاعرانگی نویسنده جوان آن احسان اقبال سعید را بخوبی آشکار میسازد. این کتاب که در 76 صفحه و با بهای 300 هزارریال وارد بازار نشر گردیده است نظریات نویسنده در باب انسان، گناه، رنج، مرگ،، پوشش آدمیان و انسانهای ایثارگر را باز تعریف میکند. نویسنده در حقیقت از منظر خویش به مفاهیم فوق نگریسته و آن را با استفاده از ادبیات فاخری به نمایش میگذارد. نویسنده در حکایت آه وگناه به مضمون گناه وخطا میپردازد و به نظر میرسد خطا و گناه را ویژگی خصلت طبیعی انسان برمی شمارد زیرا خداوند توبه همه گنهکاران را میپذیرد. در این مقاله میخوانیم که «اخلاق دینی در گذر زمان توسط عاملان و اثرگذاران راه به یک حریم معمول و معقول در ثروت، قدرت و شهوت میبرد و برای جلوگیری از تخطی و لگام بر "جستن لذت فزون " آن گونه که در سطور بالا رفت نیازمند وضع قانون است. پس تخطی و انحراف از قانون میشود خطا و آدم میداند حکم تنها مختص به خداست»
البته دراین مسیر نقش انسان را نادیده میانگارد که انسان خلیفه و جانشین خدا بر روی زمین است و بنابراین انسان نیز میتواند حکم براند مشروط بر آنکه بر مبنای احکام الهی و به نفع اعتلای بشر باشد.
نویسنده سپس در مقاله جستاری در باب مرگ به تاکید انسان بر جستجوی جاودانگی و آب حیات پرداخته و معتقد است "اسکندر مقدونی هفت دریا را گشت و حریق کام تائیس را برجان تخت جمشید و دیگر اقصی ریخت تا مگر آب جاودانگی بیابد.
برای درک این کتاب باید چشمهاتون رو بارها بشورید و با نگاه فلسفی بهش نگاه کنید، تک تک کلمات این کتاب عمق داره و نیاز به بارها و بارها تکرار داره به هرحال اگر از کتابهای فلسفی خوشتون میاد شرح شمع شدنرو هم امتحان کنید
کتابی بسیار با معنا، شاعرانه و فلسفی با جملات و ایدههایی که از ذهن خلاق یک شاعر و عارف با نگاه فلسفی نوشته شده است، ادبیات کتاب سنگین و درک مطالب آن آسان نیست
حسین طالبی
نویسنده و منتقد ادبی
«حکایت حرمت همه خیالات دربند عرف و عادت است و ما حدخوردگان حریم نشکسته ایم... آدمی را تعزیر بادهی ناخورده میکنند این محتسبان بی دشنه و پردشنام»
این بخشی از کتاب شرح شمع شدن از انتشارات مهر راوش است که ذوق و شاعرانگی نویسنده جوان آن احسان اقبال سعید را بخوبی آشکار میسازد. این کتاب که در 76 صفحه و با بهای 300 هزارریال وارد بازار نشر گردیده است نظریات نویسنده در باب انسان، گناه، رنج، مرگ،، پوشش آدمیان و انسانهای ایثارگر را باز تعریف میکند. نویسنده در حقیقت از منظر خویش به مفاهیم فوق نگریسته و آن را با استفاده از ادبیات فاخری به نمایش میگذارد. نویسنده در حکایت آه وگناه به مضمون گناه وخطا میپردازد و به نظر میرسد خطا و گناه را ویژگی خصلت طبیعی انسان برمی شمارد زیرا خداوند توبه همه گنهکاران را میپذیرد. در این مقاله میخوانیم که «اخلاق دینی در گذر زمان توسط عاملان و اثرگذاران راه به یک حریم معمول و معقول در ثروت، قدرت و شهوت میبرد و برای جلوگیری از تخطی و لگام بر "جستن لذت فزون " آن گونه که در سطور بالا رفت نیازمند وضع قانون است. پس تخطی و انحراف از قانون میشود خطا و آدم میداند حکم تنها مختص به خداست»
البته دراین مسیر نقش انسان را نادیده میانگارد که انسان خلیفه و جانشین خدا بر روی زمین است و بنابراین انسان نیز میتواند حکم براند مشروط بر آنکه بر مبنای احکام الهی و به نفع اعتلای بشر باشد.
نویسنده سپس در مقاله جستاری در باب مرگ به تاکید انسان بر جستجوی جاودانگی و آب حیات پرداخته و معتقد است "اسکندر مقدونی هفت دریا را گشت و حریق کام تائیس را برجان تخت جمشید و دیگر اقصی ریخت تا مگر آب جاودانگی بیابد.