نقد، بررسی و نظرات کتاب زندگی شگفت انگیز یک پستچی تنها - دنیس تریو

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
مهناز کیان مهر
۱۴۰۲/۰۴/۰۱
به نظر میاد هدف نویسنده شناساندن هایکو و ادبیات ژاپن بوده و اون رو در قالب داستانی ارائه داده، از وقتی که روی کلمه انسو تاکید داشت، میشد آخر داستان را حدس زد، آخر داستان هم شبیه فیلم ترسناک‌های ژاپنی شده بود. ‌
کتاب پر از کلمات ناآشنا برای خواننده ایرانی هست که مترجم به خوبی با زیرنویس خواسته توضیح بده. اما باز هم خسته کننده شده. اما بیشتر تمثیل‌های زیبایی داشت. مثل (می‌کوشید پروانه‌های خیال را در تور کاغذ شکار و بر صفحات دفتر سنجاقشان کند)
خوشبختانه غلط املایی نداشت بجز اجرا کردن‌اش و به جای جلوی او نوشته شده بود جای او.
در جمله (این جماعت حاضر نبود فرصت بی مانند اذیت کردن تانیا را به راحتی از دست بدهد) باید جمله جمع می‌بود نه مفرد.
در جایی میگه بوی شیرین مشمئز کننده، که باهم در تناقضه.
در کل کتاب پر از اشعار لطیفه و ارزش خوندن داره،
masome ghasame
۱۴۰۲/۰۵/۱۲
کتاب زندگی شگفت انگیز یک پستچی تنها اثری است از دنیس تریو به ترجمه مهسا خراسانی و چاپ انتشارات کتاب کوچه. این کتاب دومین اثر نویسنده است که ماجرای زندگی متفاوت یک پستچی را حکایت می‌کند، مردی که برای رها شدن از زندگی یکنواخت و تنهایی اش، نامه‌های خصوصی را پیش از تحویل دادن آن به صاحبانشان می‌خواند. چه کسی اهمیت می‌دهد نامه‌ای بیست و چهار ساعت دیرتر به دست گیرنده برسد! این نامه خوانی‌ها بیلودو را گرفتار عشق سیگولین می‌کند، موجودی که ظرافت و سادگی نوشته هایش پستچی تنها را به سوی خود می‌کشاند.
این کتاب از عشق و احساس حکایت دارد و از نظم و نثر بهره گرفته، رمان با روند و شخصیت پردازی دلچسب و شگفت انگیز پیش می‌رود و از جذابیت نفس خواننده به شماره می‌اندازد.
زندگی شگفت‌انگیز یک پستچی تنها» داستانی تامل‌برانگیز، غم‌انگیز و زیبا، کتابی تاثیرگذار و اثری از نویسنده‌ای جدید و مستعد دنیس تریو است که داستانی پرشور، زیبا و کمیک و تراژیک را با داستان عشقی در قلب رمان خلق کرده‌ است؛ به نوشته کرکس‌ریویو، «زندگی شگفت‌انگیز یک پستچی تنها» داستانی فلسفی با جزئیات و توضیحات غنی که ممکن نیست در تحریک احساسات خواننده شکست بخورد. رمانی محسورکننده و با مفاهیم فلسفی هوشمندانه و به شدت گزنده، تند و تلخ. اینیدپندنت هم آن را داستانی مجذوب‌کننده درباره عشق، تنهایی و دنیای مدرن که تماما سخت‌گیرترین خوانندگان کتاب را مجذوب شور و شعف و سوز این نامه‌نگاری شاعرانه و عاشقانه می‌کند. و تایمز هم آن را داستانی سرشار از تمثیل و بینشی خوشایند که هر چشم و دل خواننده‌ای را می‌فریبد توصیف کرد.
Ehsan Ahady123
۱۴۰۲/۰۴/۱۳
خب اوایل که شروع به مطالعه این رمان کردم از آنجایی که شخصیت داستان یک فرد به شدت درونگرا بود و تقریباً با هیچ شخصی به جز همکارانش در محل کار ارتباط چندانی نداشته و بیشتر حال و روز یک فرد افسرده و مردم گریز را یدک میکشیده این حقیقت را نمی‌توان کتمان کرد که مطالعه یک کتاب داستان در روحیه خوننده هم اثرات خاص خود را بر جای می‌گذارد چه داستان منفی باشد و چه مثبت، بیشتر در طول مطالعه این داستان خودم احساس افسردگی و کسلی می‌کردم و یک جورایی برام تا صفحات زیادی از کتاب، داستان جذابیت خاصی نداشت و تا مدت طولانی این روند تو داستان حفظ شده بود به همین دلیل هم چند باری به فکر نیمه کاره رها کردنش افتادم و میتونم بگم فقط حس کنجکاویم باعث شد تا مطالعه آن را به اتمام برسونم، میشه گفت نویسنده می‌تونست داستان را با گیرایی و جذابیت بیشتری بنویسه تا مطالعه آن را برای خواننده آسانتر و با هیجان بیشتری همراه کنه. باید اعتراف کنم پایان داستان کاملا با چیزی که حدس میزدم متفاوت و غافل گیر کننده بود و یک جورایی شبیه به فیلم‌های ترسناک تموم شد و این برام واقعا غیر قابل پیش بینی و هیجان آور بود، می‌تونم بگم مشابه این داستان را فقط تو فیلم‌های ترسناک دیده بودم. این نظر شخصیم درباره این کتاب بود و هر کسی میتونه نظرات متفاوتی داشته باشه.
نسیم افتخار
۱۴۰۳/۰۳/۰۲
سلام به دوستان کتاب خونم
با توجه به اینکه دوستان در کامنتها راجع به کتاب و داستانش مطالب مفیدی نوشتن پس دیگه بنده تکرار مکررات نمی‌کنم. فقط می‌تونم اینو اضافه کنم که کتاب زندگی شگفت انگیز یک پستچی یه تغییر بزرگ در سبک زندگی شخصیت اول داستانه. اون که یک زندگی آروم و یکنواخت داشته حالا در مسیر عشق که پراز هیجان و فراز ونشیبه قراره می‌گیره. کتاب داستان عاشقانه آروم هست که با ریتم آهسته پیش میره و همین شاید باعث بشه مخاطبی که عجله داره بدونه پایان داستان چه اتفاقی میفته دلزده بشه (ولی من به شخصه کتاب رو حتی با وجود ریتم آروم دوسش داشتم) علاوه بر تم عاشقانه، داستان یه جورایی فلسفی نرم هم هست چون سبک لطیف نویسنده شبیه به کتابهای هاروکی موراکامی هستش. پایان کتاب کاملا متفاوت از چیزی که مخاطب حدس میزده و بسیار قابل تامل هستش
درواقع پایان کتاب منو یاد اون شعر معروف انداخت
ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز، کان سوخته را جان شد و آواز نیامد، این مدعیان در طلبش بی خبرانند، آن را که خبر شد خبری باز نیامد
ممنون از کتابراه عزیز🌺
نارین نصرتی
۱۴۰۲/۱۰/۲۳
برخلاف خیلی از دوستان که گفتن با توجه به کلمه (انسو) پایانش قابل پیشبینی بود، من اصلا فکرش رو نمیکردم که به همچین پایانی برسه و به نظرم پایان شگفت انگیز و تا حدودی ترسناک داشت که البته من خیلی خوشم اومد. اوایل کتاب خوب شروع میشه ولی ممکنه که در میانه کتاب خسته بشید و بخواید که کنار بذارید مخصوصا به خاطر کلمات ناآشنا و اصطلاحات ژاپنی زیادی که در داستان هست که البته مترجم و نویسنده زحمت کشیدن و توضیح دادن. ولی من پیشنهاد میکنم که حتما خوندنش رو ادامه بدید که پایان جالبی در انتظارتونه
(ادامه حاوی اسپویل!) این داستان زندگی یک انسان درونگرا رو نشون میداد که بزرگترین سرگرمیش خوندن پنهونی نامه‌های مردم بود که در ادامه داستان فقط به این اکتفا نکرد و مستقیما به زندگی مردم وارد شد و جای ان‌ها رو در واقعیت گرفت. ولی این یک کار اشتباه بود چون هر ادمی جای مخصوص به خودش رو در این جهان بی انتها داره و هیچ ادمی هیچوقت نمیتونه جای کسی دیگه رو بگیره هرچند که تمام توان خودش رو هم به کار بگیره که شبیه اون فرد زندگی کنه و فکر کنه، که در نهایت این کار به گرفتار شدن اون ادم در یک لوپ زمانی معیوب و بی انتها شد.
کوثر
۱۴۰۲/۰۷/۲۱
کتاب معمایی جالبی بود و سیر داستانی خوبی داشت وقتی که داشتم میخوندم به راحتی تونستم با شخصیت‌های داستان ارتباط بگیرم و ترجمه خیلی روان، واضح و شیوایی داشت؛ اما در مورد خود داستان: اول که داستان رو تمام کردم به این نتیجه رسیدم که اون پستچی دچار طلسمی شده بود که صاحب طلسم همون دختر مجازی توی ساحل بود که براش نامه می‌نوشت و علت دچار شدن به همچین طلسمی هم شکستن دل اون دختر کافه چی بود که همه ویژگی‌های عشق واقعی رو داشت و حتی عاشق ادبیات و هنر اون هم بود اما پستچی چشمش رو روی اون عشق پاک بست و محو یه عشق خیالی شد که حتی مال اون هم نبود عشق بین شخص دیگه‌ای بود که میشه گفت دلیل دچار شدن به همچین حسی هم تجسس و شکستن حریم خصوصی دیگران هست. با وجود همه این مطالب اما من چند تا ابهام و دوگانگی در کتاب دیدم اول اینکه خب اگه تصور کنیم که پستچی زندگی‌های قبلی خودش رو یادش نمی‌اومده اما خب زندگی حال حاضر خودش رو به یاد داشته و وقتی که نامه‌های اون دختر رو میخوندم چطور از آخرین نامه اون اطلاعی نداشته که توی نامه نوشته شده داره میاد اونجا و چرا نیامده؟ بعد هم اون پستچی روزهای آخر که خودش رو توی آینه دید گفت با وجود شباهت‌های زیادی که به اون مرد ژاپنی پیداکردم اما هنوز هم ته چهره متفاوتی با اون دارم اگه خب این دو یک شخصیت بودن پس چطور میگفت فرق دارند؟ سوم اینکه اگه پستچی دچار نفرین شده بقیه کاراکتر‌های این داستان چی؟ یعنی زندگی اون‌ها هم بار و بارها تکرار میشه؟ و چهارمین تناقضی که دیدم اینکه اگه اون پسر جوانی که به جای پستچی آمده‌ بود ه
و همکار دوست صمیمی پستچی شده بود چطور متوجه شباهت این دو تا بهم نشده؟
هنری جود
۱۴۰۲/۰۶/۰۶
کتاب خیلی جالب و آخرش خیلی هیجانی تموم شد.
نقد کتاب: پستچی چندوقت بود که نامه‌های دیگران را میخواند و در این میان زنی به نام سیگولین به مردی به نام گرندپره نام می‌نوشته پستچی عاشق سیگولین می‌شود.
روزی گرند پره نامه‌ای در دست دارد و همانطور که نامه را برای پستچی‌ها میآورد با اتومبیلی تصادف میکند و وقتی در حال جان دادن است و دو پستچی بالای سرش ایستاده‌اند گرندپره کلمه آنسو را به زبان می‌آورد.
پستچی بعد از مدتی خانه گرندپره را می‌خرد و مثل او لباس میپوشد و حتی غذایی میخورد که مورد علاقه ی‌ گرند پره بوده را میخورداو همچنان برای سیگولین نامه میفرستد تا سیگولین نفهمد گرندپره مرده است. روزی در آینه خودش را نگاه می‌کند بجای تصویر خودش گرندپره را در آینه می‌بیند. او روزی که برای سیگولین نامه نوشته به سمت دوستش و مردی پستچی می‌رود که شک کرده تازگی‌ها نامه‌های سیگولین را میخواند همانطور که به سمت پستچی‌ها میرود با اتومبیلی تصادف میکند و فکر می‌کند که سرنوشت گرندپره برایش تکرار شده و همانطور که دارد می‌میرد کلمه انسو به معنای چرخش را بیان می‌کند و مردی که مثل قبلاً خودش پستچی است به همراه دوستش بالای سر او ایستاده اند
ن د ا ز ر ن د ی
۱۴۰۲/۰۴/۲۱
شگفت انگیز بود، بیلودو در کتاب زندگی شگفت انگیز یک پستچی تنها‌.
دنیس تریو، نویسنده‌ای که ازش کتابی نخوانده ام. اما از این اثری که از این نویسنده خواندم احساس کردم که ذهنیت نویسنده و افکار او را غالب بر کارش می‌بینم.
اوایل سوژه برام جالب بود و البته که ریتم شخصیت پردازی آن کمی بی کشش بود.
در حالی که این سوژه ناب قابلیت پردازش و هیجان انگیزی بهتری نیز دارا است و احساس کردم نویسنده یه جوری خلاقیت موضوع را در پردازش آن خفه کرده است. اما پسوند تنها در عنوان می‌تواند همذات پنداری دیگری از تریو و شخصیت تنها و درونی او را برای خواننده متذکر شود.
اذهان دارم که انتهای داستان، روایت تکرار کارما و تاریخ در زندگی بشری اگر نباشد، می‌توان لوپ تکرار اتفاقات زندگی انسان باشد تا اینکه از پیشامدها درس نگرفته باشد.
کتاب در میانه روایت اوج خود را طی می‌کند. و به نوعی اطلاعات علمی و عمومی از دنیایی دیگر را به خواننده می‌دهد، هایکو، ژاپن، تانکا، انسو، شامیسن، کوتو و...
Mahla M
۱۴۰۲/۰۵/۰۵
در شروع داستان با یک زندگی روزمره و کسل و تکراری و تنهایی شخصیت اصلی مواجهیم، بعد از آن داستان رنگ و بویی دیگر میگیرد عشق، احساس، حتی رنگها و اشیا، غذاها و دانه‌های باران با گفتار نویسنده جان پیدا میکنن و به داستان رنگ و بوی تازه میدهند و باعث شور و شعف کشف شیوه جدید برای ارتباط با هدفی که دنبال میکرد پشتکار و کوشش برای تبدیل شدن به انسان جدید، متعارفهای زندگی آدم قبلی رو در خود خفه میکند و تبدیل به انسان دیگری میشود تا چیز جدیدی خلق کند. با ورود آدمهای مزاحم به دنیای هایکو و اشعارو مدلاسیون چینی و یک نوع تنهایی محض واقعیت ماجرا کم کم راه باز میکند و به او میفهماند که این روند تنها در دنیای ماورا اتفاق افتاده و او بارها میتواند در زندگی موازی این زندگی پر رمزو راز را تکرار کند، این نکته قابل تامل است که او برای چیزی که میخواست تبدیل به آن شود همه‌ی جانش را گذاشت.
حسن میرباقری
۱۴۰۲/۰۶/۱۱
یک داستان نسبتا کوتاه که نویسنده در اون سعی داره یک مفهوم فلسفی به نام تسلسل رو تشریح کنه. ایده داستان بسیار جذاب هست که زندگی یک پستچی رو روایت میکنه که درگیر یک ماجرای عاشقانه میشه. از سه بخش ابتدایی، میانی و انتهایی کتاب بخش میانی اون برام جذاب نبود چون انگار داستان متوقف شده بود و فقط یک سری اطلاعات عمومی در مورد انواع اشعار و عقاید کهن ژاپنی به خواننده منتقل میشد. بالعکس بخش میانی، بخش ابتدایی کتاب بسیار پر کشش هست و ضربه خوبی در ابتدای کتاب در مورد کار پستچی به خواننده وارد میشه و همچنین نویسنده داستان رو به بهترین شکل به اتمام میرسونه. در کل کتاب ارزش خوندن داره و ضمنا ویراست، ترجمه و نگارش کتاب عالی بود و من اشکال خاصی پیدا نکردم
M R
۱۴۰۲/۰۵/۰۷
بد نیست اما شاید تا خوب بودن کمی فاصله داشت هنوز. داستان مربوط به پست چی تنهایی هست که داخل نامه‌هایی که میرسونه کنجکاوی میکنه تا از موضوعات اونها آگاه بشه وبعد در ادامه نامه‌های آدمهای خاصی رو جدی تر دنبال میکنه... از نقاط قوت کتاب، موضوع کتاب تقریبا جدید بود فضاسازی و اتفاقات واقعا غافل گیرکننده داشت و خواننده تا آخرکتاب نمیتونه حدس بزنه قراره چه اتفاقی بیفته. اما از نقاط ضعفش، ریتم داستان کند و یکنواخته و تا حدود بعد از نیمه کتاب تند نمیشه، دیگه اینکه نویسنده به نوعی غیرمستقیم اما طولانی به معرفی و ستایش شعر ژاپنی یا هایکو پرداخته که گاهی خسته کننده و طولانی میشه وقطعا برای خیلی از خواننده‌ها جذابیتی نداره.
صبا باوفای حقیقی
۱۴۰۳/۰۲/۰۳
داستان نسبتا خوب شروع شده بود و روند متناسبی هم داشت اما پایان کاملا نامناسبی بود. چون محتوای خاصی نداشت و هیچ ارزشی رو به خواننده افزوده نمیکرد. پایان باز برای هر مدل داستانی جذاب نیست. که این داستان هم شامل اون نوع نمیشد. چیزی که خوانتده رو به فکر وادار میکنه این هست که ایا بیلیدو تاوان اشتباه خودش در مورد نامه‌ها رو پس داد با مرگش؟ یا صرفا مرگ عجیبش فقط یک چرخه بود. چرا رابرت هیچ تاوانی رو پس ندا؟؟؟!! چون واقعا کار ناشایستی در مورد دوستش کرده بود. ایا نویسنده میخواست ناعادلانه بودن دنیا رو نشون بده یا مرگ پستچی عدالت دنیا بود بهر حال پیام داستان بسیار مبهم بود. من نپسندیدم
پونه
۱۴۰۲/۰۴/۰۷
نثر نه چندان گیرایی داشت، موضوعش جالب بود، به خصوص آخر قصه که یهو همه چی رو میشه و می‌بینیم این یه چرخه است از دلزدگی ما از زندگی کهگمتن می‌کنیم ززندگی دیگران خوش تر است، الاش می‌کنیم داستان زندگی کسی دیگر را بدزدیم خودمان را یکی دیگه تصور کنیم در حالی ما همانیم که هستیم و هر چه کنیم نمی‌توانیم واقعا کسی شویم که نیستیم. داستان آموزنده‌ای بود از اینکه عاقبت جا زدن خود به جای بقیه لزوما اونجور که انتظار داریم نیست. شاید می‌خواست بگه بهتره خودمان باشیم و با دروغ خود را جای کسی دیگر جا نزنیم. در کل یه نگان بهش بندازید ولی اونجور که من فکر می‌کردم نبود انتظار چیزی دیگه داشتم.
محمد مهدی مظفری
۱۴۰۲/۰۴/۱۲
اگه بخوام به طور مختصر یکم داستان رو تعریف کنم (اسپویل داره) باید بگم که این کتاب داستان در مورد پستچی تنهاییه که برای فرار از تنهای و یکنواختی زندگی روزمرش بعضی از نامه‌ها را می‌خونه و به نامه‌های سیگولین می‌رسه سیگولین و گستون برای هم نامه مینویسند ولی نامه‌هاشون فقط سه خطه. سادگی شعر‌هایی که استفاده میکنن بیلودو (پستچی) را تحت تاثیر قرار می‌ده و به تدریج عاشق سیگولین می‌شه.....
در کل داستان جالبی بود و پایانش شبیه کتاب مستأجر توپور بود.
این کتاب را به علاقه مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنم و امید وارم لذت ببرین
علی حامی
۱۴۰۲/۰۵/۰۹
داستان بسیار گیرا و جذاب است و ما را به دنیایی از زندگی آرام و صمیمی هدایت می‌کند که تبدیل به یک زندگی پر شور و زندگی دوباره شده است. روایت این داستان بسیار ساده و گیرا بوده و شخصیت‌های داستان نیز بسیار خاص و جالب هستند. در کنار این داستان، نویسنده به خوبی مفاهیم هایکو و ادبیات ژاپن را با زبان ساده و اصطلاحات شیرین و زیبا در داستان به خوانندگان منتقل کرده است که به خوانندگانی که در همین زمینه توجه دارند، مفید خواهد بود. می‌توانم بگویم که با خواندن قسمتی از این کتاب، مشتاق شدم تا ادامه آن را بخوانم و جذاب است.
حمید میرباقری
۱۴۰۲/۰۴/۱۲
میشه گفت فضاسازی کتاب بسیار فوق العاده بود فصل انتهایی بسیار با روند قصه همخوانی داره چون کلا در ارتباط با چرخه تکامل حیات و چرخه تکراری زندگی سر و کار داریم اشعار بسیار با لطافت و در عین حال در روند قصه کمک کننده و به جا نوشته شدن تعلیق‌های جذاب فیلم که در اثر اتفاق کمدی باعث یک بحران تلخ میشه خیلی جذاب بود
و هم چنین باید توجه کنیم که این اثر به لحاظ علمی ادبی تاریخی هم خیلی حرف در مورد فرهنگ ژاپنی داره
لطافت در عین خشونت اثر رو میشه با فیلم داستانی کوتاه درباره عشق اثر کیشلوفسکی مقایسه کرد
محدثه پناهی
۱۴۰۲/۰۵/۲۱
برام عجیبب و غیر منتظره تموم شد فکرشو نمیکردم همچین پایانی داشته باشه همش منتظر این بودم که ببینم سیگولین بعد از دیدن بیلودو چه واکنشی نشون میده اما پایانش برام جالب بود در مورد کل داستانش باید بگم که یک روند کند و نویسنده طی کرده بود و فضا سازی کمی در نظر گرفته بود و جذابیت داستان کم بود اما این نقص و با نثر قشنگش و حال و هوای ادبی و جمله‌های زیبا و دلنشین تا حد زیادی جبران کرده بود دوستش داشتم حتی میشه گفت برای یه پستچی تنها که عنوان داستان بود خیلی دور از انتظار نبود.
F.Namazi
۱۴۰۲/۰۶/۰۸
این کتاب بسیار زیبا بود، کتابی پیچیده که بیانی روان داشت و خواننده رو همراه خودش در درون دنیای هایکو و تایکا غرق میکند بکار بردن جزئیات زیبا باعث شده بود، که این کتاب بدرخشد پستچی مردی است که باوجود داشتن دوستی به نام رابرت و همکاران زیاد بدلیل کسل بودن شغلش احساس تنهایی میکند او هرشب تعدادی از نامه‌های افراد را به خانه می‌آورد و مکاتبه آن‌ها با طرف مقابل را میخواند و همین امر باعث میشود که در چرخه‌ای تکرار نشدنی بماند
Alireza
۱۴۰۳/۰۳/۲۳
اکثر کتابا ارزش یکبار خوندن رو دارن نه هر کتابی دوستان تمام توضیحات رو دادن و بنده به این نکته کوتاه اکتفا میکنم که داستان از نظر زیبایی شناختی و قدرت واژگان در روح بعضی افراد میتونه رسوخ کنه و اون افراد رو به حیطه خیال و رویا پردازی بکشونه که گاهی اوقات حس بسیار دلپذیری داره و بعضی وقتها هم ترس زیادی رو القا میکنه. در کل کتاب سرگرم کننده ای بود. با تشکر از کتابراه و مترجم عزیز خانم مهسا خراسانی
فاطنه پاکدل
۱۴۰۲/۰۸/۳۰
از نظر ادبی کتاب خوبی بود ولی خسته کننده بود من از شعر خوشم نمیاد و کتاب خیلی شعر داره یه مقدار رویا پردازی شخصیت اول زیاد هست و هنین باعث خستگی میشه اخر داستان رو نمیشه حدس زد و عحیب تموم میشه خود داستان جالبه ولی مطالبش باعث کسلی میشه بیشتر رویا پردازیهاش کتابی هست که دوست ندارم دوباره بخونمش و این نظر منه... اگه به ادبیات و شعر ژاپن علاقه دارید این کتاب خوبه
محمد
۱۴۰۲/۰۵/۱۵
کتاب اوایل خیلی کند پیش میره اما کم کم سرعت میگره موضوع داستان چیز مسخره‌ای اما میشه قبول کرد پایان بندی کتاب با اینکه مفهومی اما بشدت بده و با این نوع پایان بندی رسمن زمان و مکان بسخره میگره و بدتر از اون داستان پر از حفره میشه که مسخره ترش هم میکنه اگه کسی میخواد بخونه بنظرم زیاد خودشو درگیر نکنه و بنظرم شعرهایی (هایکو‌هایی) که داشت آخرای کتاب خیلی بهتر میشن.
F.M
۱۴۰۲/۰۴/۲۴
سلام. ممنون و متشکر از کتاب راه عزیز و نویسنده و مترجم گرامی. اول از همه ترجمه این کتاب بسیار روان و عالی بود بعضی اوقات به دلیل ترجمه بد کتاب مطالب مفید کتاب از دست میرود. کتاب رو دوست داشتم روان و قابل درک بود. در مورد پستچی تنهایی است که تنها کار غیر قانونی اش خواندن نامه ی بین شاعر مشهور و معشوق اش هست. پیشنهاد میکنم بخوانید چون هر کتابی ارزش یکبار خواندن را دارد.
ملیکا صدر
۱۴۰۲/۰۶/۲۲
با فرار پست چی من هم فرار کردم از زندگی و در نامه‌ها و عشق که در نهایت چیزی بجز رابطه‌ی دو تن نبود غرق شدم و در زندگی شرقی در چین با موسیقی درآمیختم و آموختم چیزی که بیشتر از هر چیز نیاز داشتم ذن و آموختن ذن یعنی یافتن خود و خود را یافتن یعنی خود را فراموش کردن و خود را فراموش کردن یعنی یافتن طبیعت بودایی، طبیعت اصلی و ذاتی ما؛ در نهایت چرخه‌ی تکراری زندگی
ماریان مهر
۱۴۰۲/۰۳/۳۱
**اسپویل**
چرا باید یک نفرین وجود داشته باشه؟ اونم واسه یه آدم بی آزار!!
چرا باید تصور کنیم که زمان مثل یک مار دم خودش رو می‌بلعه؟
بنظرم آخر داستان به این دلیل غیرقابل پیش‌بینی بود که واقعی نبود
تا قبل از صفحات آخر تمام داستان می‌تونست محتمل باشه، فقط آخر داستان ماورایی بود
عشقی که از بغلی بگیری بدیش به بغلی و در یک دور باطل بیفته بنظر من خیلی دلگیره
Hani
۱۴۰۲/۰۵/۰۷
آخر داستان غیر قابل حدس بود برام و خلاف چیزی شد که انتظارشو داشتم و این ویژگی رمان هاییه که منو به خودش جذب میکنه
ولی سوالی ذهن منو درگیر خودش کرد که آیا واقعا چنین چیزی ممکنه که فقط با نوشته و شعر‌های یه نفر میتوان به این شدت عاشق شد؟!
ولی در کل رمان خوبی بود که با خوندنش همزمان هم احساس آرامش میکردم هم غم
ریحانه حق شناس
۱۴۰۲/۰۵/۰۲
این کتاب درباره‌ی کسی هست که یه جای این که سعی کنه خودش و هویت و شرایط خودش سرنوشتشو بسازه باشه به خاطر کمبود اعتماد به نفس خودشو جای کس دیگه‌ای میزنه
کسی که حق زندگی کردن واقعی و مستقل رو از خودش می‌گیره و نتیجه‌اش این میشه که مجبوره تا ابد با سرنوشت کس دیگه زندگی کنه
نکته: محتویات خصوصا انتهای کتاب +18 سال هست
حسین
۱۴۰۳/۰۱/۱۱
کتاب زندگی شگفت انگیز یک پستچی تنها، اثر نویسنده ای کانادایی _ فرانسوی بود اما به خوبی درکتاب به ما فرهنگ ژاپن و هایکوی ژاپنی رو معرفی کرده بودبعضی قسمت ها که جلو تر می رفت کسل کننده بود و یا حتی نیاز به بودن آن قسمت ها نبود اما در کل این کتاب برای من خوب، پایانش زیاد قابل حدس نبود.
mh Beygi
۱۴۰۲/۰۵/۱۱
رمان قابل تحسینی بود، بخصوص ترجمه‌ی روان و بدون نقص و با تعداد یکی دو غلط املایی، در این رمان هایکوهای زیبایی آورده شده بود که برای شناخت هایکو بسیار تأثیر گذار بود
اما از اواسط داستان تقریبا میشد حدس زد که پایانی اینچنینی دارد
اما بهر روی جالب بود با تشکر از کتابراه💚
Kia713
۱۴۰۲/۰۴/۰۷
میدونم سلیقه‌ایه ولی بشخصه از همون فصل به قدری این کتاب جذاب بود برام که بدون توقف تا آخرین سطرش رفتم و ازش لذت بردم، در نهایت من که از کودکی هیچ علاقه‌ای به شعر نداشتم، الان شدیدا کنجکاوم بیشتر درباره هایکو‌ها بدونم و همچنین علاقمند شدم در مورد مکتب ذن هم مطالعه کنم
مبینا رضایی
۱۴۰۲/۰۴/۰۶
این کتاب مثل فیلم‌های ژاپنی که بچه بودم می‌دیدم و همیشه میترسیدم بیشتر ادبی بود ودر مورد شعرهای ژاپنی
مم کلا این جور داستان‌ها رو دوست ندارم ولی چون شروع کرده بودم باید تمومش میکردم و ته داستان هم میخواست بگه هر عملی عکس العملی داره و تو همین دنیا جواب میگیری
سحر دینی
۱۴۰۲/۰۸/۱۹
هیجان کتاب رفته رفته زیاد میشد و این آدمو ترغیب میکرد تا ادامه بده ولی آخر داستان یه جورایی غیر منطقی بود، انتظار هر اتفاقی رو داشتم بجز چیزی که تو داستان اتفاق افتاد، اما در کل کتاب جالبی بود و خوب ترجمه شده بود، با تشکر از مترجم و کتابراه.
مریم رجایى
۱۴۰۳/۰۷/۰۸
خیال انگیز، معمایی و پر مفهوم بود. دوستش داشتم. اگر فکری نباشه دایره کامل میشه و شاید در اصل فکر فقط شائبه‌ای خیالیه که به نظر تغییر ایجاد میکنه و تغییر حقیقت نداره و همه‌ی اون چیزی که هست یک دایره‌ی آتشینه.
بهاره
۱۴۰۳/۰۱/۱۲
چندسال پیش کتابی مشابه این خونده بودم، یجورایی داستان یکی بود فقط شغلشون فرق داشت اون شخص متصدی موزه بود ولی اینجا پستچی هست، اینو گفتم که بدونین احتمال داره داستان براتون تکراری باشه، در کل بد نبود.
مرجان اسماعیلی
۱۴۰۲/۰۴/۰۹
داستان بسیار گیرا و جذابی داره. ماجرای شخصیت اصلی خیلی خاصه. روایت ساده و گیرا داره.
چون شخصیت داستان درگیر نوشتن شعر هایکو میشه، نویسنده اطلاعاتی در این زمینه به ما میده که برای افراد علاقمند میتونه مفید باشه.
عدنان یوسفخانی
۱۴۰۲/۰۷/۰۷
عالیه این کتاب فکر میکنم موضوع کتاب هم ادبیات کشورشون باشه که نویسنده اون رو در داستان پراکنده کرده متنش عالیه و ترجمه هیچ عیبی نداشت نویسنده خیلی عالی داستان را تعریف کرده و واقعا لذت بردم
ایوب آدینه
۱۴۰۲/۰۶/۰۵
دوستان من به این کتاب فول نمره میدم.. اصلا به نظرم فیلمش باید ساخته بشه و میترکونه قطعا... یک پستچی که احساس میکنه کارش تیلی بیهده هست ولی کنجکاویش و باز کردن نامه‌ها او رو وارد‌ی چالش جدید میکن
سما معدندار
۱۴۰۲/۰۴/۱۴
کتاب فوق العاده عالی که نویسنده از عناصر جذاب خیال پردازی و شعر جهت افزایش علاقمندی خواننده به اتمام کتاب استفاده کرده است برخلاف بسیاری از داستان‌ها انتهای کتاب به شدت جذاب و مهیج می‌باشد
سمیه صفری
۱۴۰۲/۰۴/۱۳
در عین اینکه ابتدا کمی خسته کننده ممکنه باشه ولی
اتفاقات بعدی به جذابیتش اضافه میکنه‌
اخر قصه کمی معمایی و فلسفیه.
پایانش غم انگیزه متاسفانه
و کمی حس منفی و پوچی رو به خواننده القا میکند.
مهدی عزتی
۱۴۰۲/۰۴/۰۹
داستان جالبی بود و کمی مبهم ولی معلومه هدف شناساندن ادبیات ژاپن بود متن زیاد قوی نبود و پر بود از اصطلاحات نا آشنا که فقط ژاپنی‌ها درک میکنند بیشتر علمی تخیلی بود ولی آخرش میتونست بهتر و واقعی تر باشه
حسین محمدی
۱۴۰۲/۰۴/۰۶
چهار ستاره دادم چون داستان خیلی زیبا و منطقی پیش می‌رفت ولی آخر داستان به طرز نا امیدکننده‌ای درهاله‌ای از بدبینی و تمثیلهای کافکایی و ادبیات نهیلستی به پایان میرسد و خواننده را ناکام میگذارد
فاطمه اس
۱۴۰۲/۰۴/۰۲
من خوشم نیامد، البته از این نظر که در قالب داستان به معرفی بخشی از ادبیات ژاپن پرداخته بود کاری زیرکانه بود و مترجم هم به خوبی از عهده ترجمه برآمده بود. ولی کلاً موضوع داستان حداقل برای من جذاب نبود
📚 احسان نظری 📚
۱۴۰۳/۰۱/۱۳
طرح کلی داستان جالب بود و با تم پایانی بسیار شبیه داستان مستاجر رولان توپور با این تفاوت که اینجا منطق این پایان بیان میشه و به جای ترسناک بودن پذیرفتنی از کار درمیاد.....
mohammad amin
۱۴۰۳/۰۱/۰۸
این داستان یک رمان حادثه محور و عاشقانه است. به نظرم بسیار جذاب و عالی بود. تشکر. پیرنگ و شخصیت پردازی خوبی داشت. لذت بردم. راوی هم بسیار خوب بود. ترجمه هم عالی بود.
بهار هوشیار
۱۴۰۲/۰۵/۲۶
خیلی جالب بود، واقعا پایان غیرمنتظره‌ای داشت. منتظر یه پایان کاملا رمانتیک بودم که... شوکه شدم. ارزش خوندن داره. ترجمه‌ی خوبی هم داره داستان روان پیش میره و یه جذابیت خاصی داره.
فاطمه علیزاده
۱۴۰۲/۰۵/۲۵
برای کسانیکه به فرهنگ و اشعار ژاپنی علاقمندند و میخواهند اطلاعاتی در این خصوص داشته باشند خیلی خوبه من احساس میکردم درحال خواندن یک کار سفارشی در مورد ادبیات ژاپن هستم
تکتم اصغری
۱۴۰۲/۰۴/۲۸
سلام به خوانندگان محترم
بنظر من کتاب قشنگی بود، چ، غیر قابل پیش بینی و جالب بود. جهت خوندن رمان سرگرمی توصیه میکنم، آدم وقتی تنهاس کارها و فکرای عجیب غریب زیاد میکنه!
Maryam Eskafi
۱۴۰۲/۰۴/۰۸
من نصف بیشتزش را خوندم راستش یک کم حوصله‌ام سر رفت بعد نظرات دوستان را خوندم حالا شاید تو یک فرصت دیگر تمامش کنم چون نوشتند ماجرای عاشقانه پیش میاد احتمالا بین پستچی و سیگولین
زهره آخوندی میبدی
۱۴۰۳/۰۷/۰۵
واقعا شگفت انگیز بود، با جملات ساده و عزمی برای کشوندن خواننده بدنبال کردن داستان. و در نهایت معرفی یک سبک شعر ژاپنی در قالب یک داستان. من لذت بردم.
مرتضی شبیری نژاد
۱۴۰۳/۰۵/۰۵
هنوز یک سوم کتاب رو خوندم شاید هم یک چهارم ولی اصلا جذاب نیست. بنظرم بعد از ایم مقدار خوندن کتاب باید آنقدر جذاب بنظر بیاد که آدم دلش نخواد کتاب رو زمین بذاره
نازنین شریفی
۱۴۰۳/۰۳/۱۸
کتابی که بیانگر عشقی رمانتیک و شاعرانه است ولی حیف که آخرش به معشوق نرسید آشنایی با ادبیات ژاپن یکی از نقاط قوت کتاب بود همچنین شعرهای زیبا و روان
1 2 3 >>