نقد، بررسی و نظرات کتاب سنگ، کاغذ، قیچی - آلیس فینی
4.4
374 رای
مرتبسازی: پیشفرض
رضا قهرمانی
۱۴۰۱/۰۸/۲۵
802
کتابراه در طول این سالهای متمادی ثابت کرده که بر خلاف سایرین صرفا به فکر فروش کتاب و سودجویی نبوده و نیست و با انواع تخفیفها و کتابهای رایگان هفتگی و در مناسبتهای مختلف به ترویج کتابخوانی و نشر علم میپردازد و ما قشر کتابخوان ازین بابت کاملا راضی و قدردان زحماتشون هستیم و خواهیم بود اما انتقادی که دارم مربوط به نظر دادن فقط برای کتابهای خریداری و دانلود شده است به دو دلیل منطقی اول اینکه من نوعی که قبلاً نسخه چاپی کتابی رو خوندهام با این محدودیت نمیتونم نظرمو بگم و بقیه دوستان رو راهنمایی کنم و دوم اینکه اگه در مورد کتاب خاصی سوالی داشته باشم و بخوام آگاهانه اقدام به خریدش کنم نمیتونم از کسانی که اون رو قبلاً خونده ان سوال بپرسم و راهنمایی بگیرم امیدوارم درصورت امکان این محدودیت رو لغو کنید تا دستمون در نظر دادن و استفاده از نظرات دیگران بازتر بشه
کتاب خوبی بود و داستان قشنگی داشت. شاید در مقایسه با داستانهای معمایی و حتی جنایی سطح خیلی بالایی نداشته باشه و توقع کتابخوانهای حرفهای رو برآورده نکنه اما اول ریتم داستان و ترتیب وقایع و دوم شیوه روایت داستان از زبان قهرمانان داستان متفاوت و بسیار جذاب هست. مورد بعدی که به زیبایی و تاثیرگذاری داستان بسیار کمک کرده جملات و عبارات بسیار با معنی و تامل برانگیزیه که از زبان قهرمانان داستان گفته میشه و خواننده رو عمیقا به فکرفرو میبره. مثلا "بزرگترین مشکل آدمهای این زمانه همین است: قدر چیزهایی را که دارند نمیدانند، مدام بیشتر میخواهند. نمیخواهند برایش کار کنند. نمیخواهند آن را کسب کنند. وقتی چیزی را که میخواهند به دست میآورند، مثل بچههای لوس نق میزنند و مینالند. خیلی از آدمها فکر میکنند دنیا چیزی به آنها بدهکار است و بقیه را مقصر انتخابهای نادرستشان در زندگی قلمداد میکنند. همه هم فکر میکنند اگر اوضاع مطابق نقشههایشان پیش نرفت، میتوانند فرار کنند"
واقعا کتاب عالی بود وقتی به اخرهای داستان نزدیک میشیم احساس میکنیم دوباره از اول باید کتابو بخونیم چون احساس میکنیم با دقت نخوندیم و نیاز به توجه زیادی داره و واقعا خیلی زیباست ژانرش ترسناک نیست برخلاف چیزی که اون اول فکرکردم هست بیشتر معمایی هست وخیلی خوبه وبرام جالب بودهدیههایی که هر سالگرد ازدواج به هم دیگه میدادن چون به قول خودشون سنتی بود و به نظرم جالب بود و اون نامههایی که خانم هرسال مینوشت رو دوست داشتم و کتاب جوری بودکه ترغیب میشدی تااخربخونی ورهاش نکنی بیماری آدام روتاحالانشنیده بودم وبرام جدید بود و اینکه یکبار از دیدگاه آدام داستانو میگفت وب عد آملیا خیلی به نظرم خوب بودواینطوری میتونستیم باتمام افرادکتاب ارتباط برقرار کنیم واین عالی بود به هرکسی که عاشق کتابهای معمایی وجالب هست این کتابوپیشنهادش میکنم چون واقعابه نظرم عالی بود 👌👌👌ممنون ازکتابراه
رگهی راز آلود و هیجان انگیزی که داره جذبتون میکنه و دوست دارید کتاب رو بخونید و زمین نذارید.
✔️ چیدمان مطالب و نحوهی توصیف صحنهها خیلی عالیه و کاملا در محیط داستان غرق میشید.
✔️ کتاب این کشش و پتانسیل رو داره که تا اواخر شما رو منتظر حادثهی جدید کنه و آخرای کتاب با اوج داستان مواجه میشید.
✔️ با نویسنده اصلا آشنایی نداشتم اما از خوندن این کتاب واقعا راضیام.
✔️ ترجمه خانم سحر قدیمی به نظرم خوب و روان بود و اصلا مشکلی باهاش نداشتم.
✔️ اصلا قابل مقایسه با داستانهای جنایی و معمایی درجه یک نیست اما راضی کننده ست.
✔️ از نظر محتوایی به نظرم ایراد بهش وارده, مشابه ملت عشق ضربه و آسیب وارد شده به کانون خانواده رو به تصویر میکشه و یه جورایی این آسیب عادی جلوه داده میشه.
کتاب (حدودا ۳۰ صفحه آخر) به اوج داستان و جذابیتش رسید. یه جایی فکر کردم دیگه تمامه و اصل ماجرا مشخص شده اما اینجوری نبود و بازم غافل گیری داشت 👌👌 ارزش خوندن داره. بیشتر از اینها میشه در موردش نوشت اما داستان لو میره.
✔️ چیدمان مطالب و نحوهی توصیف صحنهها خیلی عالیه و کاملا در محیط داستان غرق میشید.
✔️ کتاب این کشش و پتانسیل رو داره که تا اواخر شما رو منتظر حادثهی جدید کنه و آخرای کتاب با اوج داستان مواجه میشید.
✔️ با نویسنده اصلا آشنایی نداشتم اما از خوندن این کتاب واقعا راضیام.
✔️ ترجمه خانم سحر قدیمی به نظرم خوب و روان بود و اصلا مشکلی باهاش نداشتم.
✔️ اصلا قابل مقایسه با داستانهای جنایی و معمایی درجه یک نیست اما راضی کننده ست.
✔️ از نظر محتوایی به نظرم ایراد بهش وارده, مشابه ملت عشق ضربه و آسیب وارد شده به کانون خانواده رو به تصویر میکشه و یه جورایی این آسیب عادی جلوه داده میشه.
کتاب (حدودا ۳۰ صفحه آخر) به اوج داستان و جذابیتش رسید. یه جایی فکر کردم دیگه تمامه و اصل ماجرا مشخص شده اما اینجوری نبود و بازم غافل گیری داشت 👌👌 ارزش خوندن داره. بیشتر از اینها میشه در موردش نوشت اما داستان لو میره.
در پایان، “رمان سنگ کاغذ قیچی” یک داستان هیجان انگیز است که خوانندگان را از ابتدا تا انتها درگیر خود نگه می دارد. شخصیت ها پیچیده و توسعه یافته هستند، نوشته ها پر از تعلیق هستند و داستان پر از پیچ و خم ها است. اگرچه ممکن است برای همه مناسب نباشد، اما طرفداران ژانر هیجان انگیز روانشناختی در این کتاب چیزهای زیادی برای لذت بردن خواهند یافت. به طور کلی، «قیچی کاغذ سنگی» افزوده محکمی به مجموعه آثار فینی است و برای طرفداران این ژانر ارزش بررسی دارد نکات مثبت کتاب: کاراکترها به خوبی توسعه یافته و پیچیده هستند، که آن ها را قابل ارتباط و دنبال کردن جالب می کند. – دیدگاه های متعدد بینشی منحصر به فرد از وقایع داستان ارائه می دهد و به طرح عمق می بخشد. سبک نگارش جذاب و پرتعلیق است و خواننده را در سراسر کتاب در حاشیه نگه می دارد. بررسی مضامینی مانند اعتماد، خیانت و شکنندگی روابط قابل تامل است و به داستان عمق می بخشد. طرح پر از پیچ و تاب است و خواننده را تا اوج انفجاری حدس می زند. نکات منفی: ممکن است برخی از خوانندگان در ابتدا سرعت کتاب را کند باشد. استفاده از راویان غیر قابل اعتماد ممکن است برای برخی از خوانندگان گیج کننده یا ناامید کننده باشد. ممکن است پایان برای برخی از خوانندگانی که وضوح قطعی تری را ترجیح می دهند، رضایت بخش نباشد. کاوش کتاب در مورد موضوعات حساسی مانند تروما و خیانت ممکن است برای برخی از خوانندگان محرک باشد. نمایش برخی از شخصیت ها ممکن است از نظر برخی از خوانندگان کلیشه ای یا مشکل آفرین تلقی شود.
کتاب ومتن داستان خواننده را به دنبال خود میکشدوروند داستان غیر قابل حدس و پیش بینی است شخصیتها و اتفاقات ان طوری که در توضیحات طرح میشوند تا اخر باقی نمیمونند کلی روند داستان تغییر میکند قلم توانمند نویسنده و ترجمه خوب باعث میشود صحنهها و مناظر ولحظههای داستان قابل تجسم و تصویر سازی ذهنی باشد به طور مثال لحظاتی که از برف و باد و بوران مینویسد خیلی خیلی قابل تجسم و لذت بخش است لحظات ترسناک و هولناک داستان هم به همین شکل است از آن دسته داستانها و رمانهایی است که پر از جملات زیبا وفلسفی و ارزشمند است اگر تنها نباشی ترس دنیا کمتر میشود اما دنیا مسابقه انتخاب هاست چرا ادمها در پایان همه چیز میفهمند لحظه را باید زندگی کردان قدر باسر پایین با مشکلات زندگی روبه رو میشویم که یادمان میرود باسر بالا به اسمان پر ستاره نگاه کنیم.
واقعا از خواندن این کتاب خوشحالم... ترجمه خوبی هم داشت. داستانش فوقالعاده بود. با ذهن خواننده بازی میکنه واقعا... از اواسط کتاب پایان هر بخش یه راز رو میشه.. خیلی خوشم اومد و واقعا دوستانی که با امتیاز کم به این کم لطفی کردن رو درک نمیکنم. قطعا این کتاب و میخرم و توی کتابخونم میزارم.. بعضی جملههای کتاب به دل آدم میشینه و یادداشت کردم. در مورد داستان دوست دارم توضیح بدم اما نمیدونم چی بگم که اسپویل نشه... و جالب بیماری مرد داستان به اسم ادامه که مشکل ناتوانی در تشخیص چهرههای آدمها داشت خیلی خوب بود مثل کتابهای دیگه از یه بیماری روحی ساده استفاده نشده بود و داستانی که شبیه بهش رو واقعا نخونده بودم.. ذهن ادمو واقعا درگیر میکنه.. هر بار با خوندن یه راز از تعجب ۵دقیقه مکث میکردم که هضم کنم. واقعا عالی بود
در شروع کتاب احساس میکردم با یک حس بدی طرف شدم و لحن نویسنده یکجورهایی برام سرشار از انرژی منفی بود. تعریف این کتاب رو زیاد شنیده بودم برای همین ادامش دادم... حدود ۱۰۰ صفحهی انتهایی به معنای واقعی کلمه، شوکه شدم!!
اگر لفظ "فوق العاده" رو برای این اثر به کار ببرم اغراق کردم، ولی خالی از لطف نیست که بگم این نویسنده واقعا متفاوت و دور از انتظار داستان رو پیش برده... به نحوی که حسِ گرفته شده از این کتاب، ماجرا، شخصیتها و هرچیز دیگهای رو به یکباره، دگرگون میکنه. با اینکه از موضوع خیانت و این قبیل بیزارم، ولی این رمان رو دوست داشتم
شاید حتی یکبار دیگه هم بخونمش! ممنونم کتابراه💜☘️
اگر لفظ "فوق العاده" رو برای این اثر به کار ببرم اغراق کردم، ولی خالی از لطف نیست که بگم این نویسنده واقعا متفاوت و دور از انتظار داستان رو پیش برده... به نحوی که حسِ گرفته شده از این کتاب، ماجرا، شخصیتها و هرچیز دیگهای رو به یکباره، دگرگون میکنه. با اینکه از موضوع خیانت و این قبیل بیزارم، ولی این رمان رو دوست داشتم
شاید حتی یکبار دیگه هم بخونمش! ممنونم کتابراه💜☘️
موضوعش جدید بود.
ایدهای که استفاده کرده بود قشنگ بود. (نامه هاش به شوهرش)
و شخصیت پردازی هم به نظرم عالی بود مخصوصا قسمتی که نوبت مرده میشد و مشخص بود یه آدم اورثینکیه و زیاد از جملات فلسفی استفاده میکرد (با توجه به نویسنده بودنش)
نمیتونستم گوشیمو بذارم زمین و نخونمش علیرغم جذابیتهای دیگهای مثل فیلم دیدن یا مجازی که میتونستم سرگرم اونا باشم ولی پشت هم فقط میخوندم تا ببینم قراره چی بشه.
ترجمه هم به نظرم ترجمه خوبی بود و اذیت نمیکرد چون یه کتاب قبل این خوندم که مترجمش انگار بچه ده ساله بود.
خلاصه نمیخوام مثل بقیه جو بدم بگم بهترین کتاب معماییای بود که خوندم ولی خیلی پیشنهاد میشه به کسایی که به این ژانر علاقه دارن.
ایدهای که استفاده کرده بود قشنگ بود. (نامه هاش به شوهرش)
و شخصیت پردازی هم به نظرم عالی بود مخصوصا قسمتی که نوبت مرده میشد و مشخص بود یه آدم اورثینکیه و زیاد از جملات فلسفی استفاده میکرد (با توجه به نویسنده بودنش)
نمیتونستم گوشیمو بذارم زمین و نخونمش علیرغم جذابیتهای دیگهای مثل فیلم دیدن یا مجازی که میتونستم سرگرم اونا باشم ولی پشت هم فقط میخوندم تا ببینم قراره چی بشه.
ترجمه هم به نظرم ترجمه خوبی بود و اذیت نمیکرد چون یه کتاب قبل این خوندم که مترجمش انگار بچه ده ساله بود.
خلاصه نمیخوام مثل بقیه جو بدم بگم بهترین کتاب معماییای بود که خوندم ولی خیلی پیشنهاد میشه به کسایی که به این ژانر علاقه دارن.
این کتاب رو خیلی دوست داشتم و باید بگم روند داستان طوری معماگونه بود که تا نزدیک به اواخر داستان رو نمیشد حدس زد و کشش زیادی ایجاد میکرد و نویسنده روش جالبی برای پیشبرد داستان بکار گرفته و چیزی شبیه به ترفند فلش بک در یک فیلم رو روی نوشتهاش پیاده کرد اما چیزی که منحصر بفردش میکرد نحوهی چینش فصلها و جابجا شدن راویان و دو شخصیت اصلی این داستان بود که تهییج زیادی ایجاد کردو بهیچ عنوان اننظارش رو نداشتم و این بسیار جذابش کرده بود،،، از ترجمه هم باید تمجید کنم که بسیار روان و ملموس انجام شده بود و از خواندن این کتاب خوب لذت بردم و اگر ماجراجو هستید این کتاب حتما سلیقهی شما خواهد بود:)
ارتباط خیلی نزدیکی با داستان بر قرار کردم. تاآخرین کلمات از داستان، نویسنده مشغول غافلگیر کردن خوانندگان بود. جزو داستانهاییست که اصلا نمی توانید پایان داستان را حدس بزنید. موضوع کتاب در اوایل داستان؛ اجتماعی و تا حدودی عاشقانه بود ولی در اواسط کتاب رو به پایان پر رمز و راز و جنایی می شد. آلیس فینی نویسنده داستان به موضوع خیانت در رابطه زناشویی به شکل خاصی پرداخته بود و خیلی دور از انتظار خوانندگان، داستان را به شکل متفاوتی جمع و پردازش کرد. با سپاسگزاری بی کران از کتابراه عزیزم که با این اپلیکیشن جذاب به این شدت مرا کتاب خوان کرده است.
کتاب خوب و قشنگی بود. نویسنده قلم خوب و قویای داشت اما تو صد صفحه آخر به طور کامل شوکه میشید و به هر چیزی که تا الآن خوندین و تصور میکردین شک میکنید! شخصیتهایی که تصور میکردین کاملا جا به جا میشن.
مجبور میشین برگردین عقب و نامه هارو با دید بازتر و با تصور شخصیت درست بخونید.
جزئیات براتون جذاب میشن و خیلی چیزهای دیگه که فقط با خوندنش متوجهشون میشید.
اما نباید از نگاه نویسنده به ازدواج و نتیجه گیریها چشم پوشی کرد.
به نظرم هرکسی که قصد ازدواج داره باید این کتابو بخونه و یک سری از واقعیت هارو بفهمه.
مجبور میشین برگردین عقب و نامه هارو با دید بازتر و با تصور شخصیت درست بخونید.
جزئیات براتون جذاب میشن و خیلی چیزهای دیگه که فقط با خوندنش متوجهشون میشید.
اما نباید از نگاه نویسنده به ازدواج و نتیجه گیریها چشم پوشی کرد.
به نظرم هرکسی که قصد ازدواج داره باید این کتابو بخونه و یک سری از واقعیت هارو بفهمه.
کتاب معمایی جنایی و با رگههای ترسناک قوی و خوبی بود، ازخیلی از کتابهای معمایی جنایی که جز پر فروشهای نیویورک تایمز هستند، قوی تره، داستانش کاملا غیر قابل پیش بینی هست و از نصفهی داستان به بعد غافلگیری هاش شروع میشه و تا سطر آخر هم ادامه پیدا میکنه. داستان ۱۸۵ صفهای که کلا از ۵ تا شخصیت تشکیل شده و کل داستان یه ۲۴ ساعت پر تلاطمو در بر گرفته، اون حس گیر کردن توی طوفان و برف و بوران کوهستانی داخل یه ملک دور افتاده، واقعا حس هیجان و ترس رو بیدار میکنه. به شدت این کتاب رو پیشنهاد میکنم.
پایان غیرقابل باور و دور از ذهنی داشت که واقعاً شوکه کنند بود. اگر به ژانر معمایی علاقه داشته باشید خوندنش براتون لذت بخش خواهد بود. جملات زیبا و تاثیر گذار داستان جذاب بودن مانند: زندگی یک بازی است که در آن پیاده ها هم می توانند شاه شوند، نه فقط کسانی که قوانین بازی را می دانند. بعضی آدم ها تمام زندگی پیاده می مانند، چون هیچ وقت حرکت درست را یاد نمی گیرند.. در کل داستان جالبی بود. با سپاس از کتابراه
به هیچ عنوان توصیه نمیکنم وقتتون رو با خوندن این کتاب تلف کنید. میتونم از کلمه گول زدن به جای غافلگیری استفاده کنم و این که هیچ شخصیت نرمال و شبه قهرمان در این داستان بی محتوا دیده نمیشد و همه پر از اشتباه و عذاب وجدان هستن که آخرای کتاب این حس به شما هم منتقل میشه. با تمام کردن این کتاب (که اصلا توصیه نمیکنم) حس پوچی و افسردگی و خلا بهتون دست میده. من رمانها و کتابهای ترسناک زیادی خوندم و هیچ کدوم همچین حسی رو بهم منتقل نکردن. من خودم اگه میدونستم این طوری پیش میره اصلا نمیخوندمش.
درود
این رمان به طور عجیبی نوشته شده، انگار نویسنده قصد داره هر قسمت از رمان با خواننده بازی کنه و هرچقدر که داستان پیش روی میکنه شما متوجه میشید هیچ چیز اونطوری نبود که تصور میکردید.
در طول رمان شما حسهای مختلفی رو تجربه میکنید: ترس، دلسوزی، خشم، همدردی
نویسنده روی جزئیات بیشتر مانور داده که این فضا رو برای خواننده خیلی طبیعی تر و واقعی تر میکنه
در کل کتاب خوبیه و پیشنهادش میکنم. ممنون
این رمان به طور عجیبی نوشته شده، انگار نویسنده قصد داره هر قسمت از رمان با خواننده بازی کنه و هرچقدر که داستان پیش روی میکنه شما متوجه میشید هیچ چیز اونطوری نبود که تصور میکردید.
در طول رمان شما حسهای مختلفی رو تجربه میکنید: ترس، دلسوزی، خشم، همدردی
نویسنده روی جزئیات بیشتر مانور داده که این فضا رو برای خواننده خیلی طبیعی تر و واقعی تر میکنه
در کل کتاب خوبیه و پیشنهادش میکنم. ممنون
یک داستان خوبی بود که از همان خط اول خواننده رو مجذوب خودش میکرد. جمله آغاز کننده کتاب: شوهرم صورتم را تشخیص نمیدهد، باعث میشود که خواننده به تحلیل شخصیتهای داستان بپردازد. داستان بهگونهای بود که افکار آدمی رو درگیر خودش میکرد. همه چیز تقریبا تا نصف کتاب آرام بود ولی قسمت دوم کتاب به اوج هیجان میرسد و شمارا غافلگیر میکند. حسوحال تاریک داستان در اواخر آن بیشتر مشهود میشود که جذابیت کتاب رو بیشتر کرده.
اولش که کتاب رو شروع کردم بخونم داستان از اینکه از نظر اینکه از زبان چند شخص روایت میشد برام خیلی جالب و خواندنی اومد ولی رفته رفته داشتم ناامید میشدم از روندی که داستان میگرفت که ۱۰۰ صفحه آخر کتاب منو واقعا غافلگیر کرد اگه پایان داستان که میتونست از این بهتر باشه بهتر میبود مطمئنا پنج ستاره رو از من میگرفت. ارزش خوندن رو حتما داره.
((رویاها وقتی حقیقت پیدا میکنند که در وهله اول جرئت رویا بافی داشته باشیم.))
((رویاها وقتی حقیقت پیدا میکنند که در وهله اول جرئت رویا بافی داشته باشیم.))
مهمترین وجه تمایزش با بقیه کتابا شیوه روایتش بود! اولش به نظر این شیوه خیلی جالب نمیومد چون تو اوج داستان میپرید جای دیگه، ولی بعد میفهمی نویسنده از چه هوش و خلاقیتی استقاده کرده. باعث میشه از دید هرکس چیز جدیدی به داستان اضافه بشه. زمانی که فکر میکنی همه چیو فهمیدی بازم چیزای دیگه واسه غافل گیر کردنت داره که اصلا نمیتونستی حدس بزنی. واقعا لذت بردم از این کتاب. روان، مهیج، غافل گیر کننده
کتاب خوب و قشنگی بود. خیلی حرفهای و قوی. فقط یه چیزش من رو به عنوان خواننده ناراحت کرد
اینکه کتاب، خواننده رو گول زده بود رسما! و هنر اینه که نویسنده بتونه با طرز بیانش، موضوع رو معمایی کنه، نه با دروغ گفتن! و نباید اسم آملیا رو تقریبا بالای هر فصلی که بود، مینوشت. من اینو به حساب زرنگی و پیچیدگی داستان نمیذارم. چون تقریبا تا انتها، بحث گول زدن درمیان بود. اونایی که خوندن، میدونن چی میگم
اینکه کتاب، خواننده رو گول زده بود رسما! و هنر اینه که نویسنده بتونه با طرز بیانش، موضوع رو معمایی کنه، نه با دروغ گفتن! و نباید اسم آملیا رو تقریبا بالای هر فصلی که بود، مینوشت. من اینو به حساب زرنگی و پیچیدگی داستان نمیذارم. چون تقریبا تا انتها، بحث گول زدن درمیان بود. اونایی که خوندن، میدونن چی میگم
شیوه روایت متفاوت در این داستان به بهترین شکل کمک کرده به عنصر غافلگیری در رمان، ضرب آهنگ داستان خوب هستش و تا آخر هم این ضرب آهنگ حفظ میشه، در زمانهایی که فکر میکنید همه چیز براتون آشکار شده، بازهم رازهایی برای آشکار شدن هست و این برای یک رمان رازآلود نقه قوتی هست، و در آخر در تمامی کتاب جملههایی عمیق و فلسفی هم دیده میشه که لذت خوندن کتاب رو دو چندان میکنه، قویا توصیه میکنم بخونیدش.....
نویسنده خیلی ماهرانه داستان رو جلو میبره بطوری که آخر داستان متوجه میشی که چخبره و غیرقابل پیش بینی بود و یه جاهاییش باعث ایجاد ترس در مخاطب میشه مخصوصا اگر هنگام شب بخونی کتاب رو... دوس داشتم نویسنده بیشتر درمورد جزئیات بگه در کل کتاب متوسط رو به بالایی بود...
یکی از جملات زیبای کتاب: از داستان زندگی آدمهای دیگر لذت ببر، اما یادت باشد از زندگی خودت هم لذت ببری
یکی از جملات زیبای کتاب: از داستان زندگی آدمهای دیگر لذت ببر، اما یادت باشد از زندگی خودت هم لذت ببری
هرچند از واژه عاااالی بود برای اظهار نظر در مورد کتابها پرهیز میکنم چون در واقع مخاطب احتمالی و بعدی کتاب، سردرگم میشه.
اما داستان پر از اسرار این کتاب، شخصیت پردازی، انسجام متن، ترجمهی روان و شیوای خانم سحر قدیمی، شما رو با یه کتاب عالی، مواجه میکنه و هر لحظه و در هر فصل با یه غافلگیری جدید، شوکه میشین و همه چیز غیر قابل پیش بینی هست (برای من که، اینطور بود).
اما داستان پر از اسرار این کتاب، شخصیت پردازی، انسجام متن، ترجمهی روان و شیوای خانم سحر قدیمی، شما رو با یه کتاب عالی، مواجه میکنه و هر لحظه و در هر فصل با یه غافلگیری جدید، شوکه میشین و همه چیز غیر قابل پیش بینی هست (برای من که، اینطور بود).
خیلی داستان گیرا و مهیجی بود. لحظههای دلهره آور و ترسناک کم نداشت. تا بخش آخر داستان سوالات زیادی رو در ذهن خواننده ایجاد میکرد و مخاطب رو وادار میکرد که تا انتهای داستان با شخصیتها همراه باشه. از بخش بندی کتاب به شدت خوشم اومد به خصوص اواخر کتاب حسابی سورپرایز شدم. در مجموع چون خوانندهی پر و پا قرص داستانهای مهیج و جناییام از خوندن این کتاب خیلی لذت بردم
با توجه به نظرات من این کتاب رو تهیه کردم. اما انتظارم ازش بیشتر از اینی بود که طبق نظرات تو ذهنم ایجاد شده بود. فک. میکنم نویسنده هیچ ایده جالبی برای آخر داستان نداشت و یک جوری بیشتر به نظر میرسید میخواست سر و ته داستان رو هم بیاره. در کتابهای آلیس فینی نمره ضعیفی رو میگیره. چون غافلگیریهایی که از این دست ژانر به آدم میده خیلی بیشتر از این باید باشه.
خاصترین قسمت بندی داستان قسمتهایی بود که سالهای باهم بودنشان را با نمادهای متفاوت جشن میگرفتند چرم، پنبه، و غیره. نویسنده با قرار دادن نقاط عطف جالب و دور از انتطار درهر قسمت خواننده رو میخکوب و شکفت زده میکند. به گونه ای که رازی که در صفحات آخر میخوانی کاملا شوکه کننده است و خواننده تصمیم میگیرد یک بار دیگر دوباره با دانستن راز اصلی کتاب را از اول بخواند.
کتاب جالبی بود ارزش خواندن داره اما از بس دوستان گفته بودنداخرداستان شوکه کننده همش منتظراخرای داستان بودم ببینم چیه دلم میخواست زودتر برسم به اخرقصه برا همین ریتم داستان برام کندپیش میرفت اما واقعا غافلگیریه جالبی داشت😃.. ونکتهای که توی نامهها توجهم رو جلب کرد این که چه خوب میشد اگه به همین شکل برای بیان پیچیدگی احساسات کلمات مناسب رو پیدا میکردیم
جزو یکی از کتابهای بینظیری بود که خوندم. و با اینکه آدمی نیستم که دوبار کتابی رو بخونم، حس میکنم، حتما یه روز دوباره میخونمش.
حسها عالی منتقل شده بود، و از اون سوپرایزهای یهویی که وسط داستان میفهمیدی و غافلگیرت میکرد خوشم میاومد ودر نهایت
پایان فوق العادهای داشت.
به نظرم حتما تجربه خوندن این کتاب رو به خودتون هدیه بدین.
حسها عالی منتقل شده بود، و از اون سوپرایزهای یهویی که وسط داستان میفهمیدی و غافلگیرت میکرد خوشم میاومد ودر نهایت
پایان فوق العادهای داشت.
به نظرم حتما تجربه خوندن این کتاب رو به خودتون هدیه بدین.
داستان شروعی خوبی داشت. و از یه جایی به بعد واقعا شوکه کننده بود. جوری که میخواستم برگردم و همه چیز رو از اول بخونم. ارزش یه بار خوندن رو داره. یه جاهاییش گیج کننده هست. و داستان خلاصهای تموم شد. انگار اتفاقاتو جمع بندی کردی. یه جورایی این اجازه رو به مخاطب نداد تا با نشونهها درگیر بشه و بخواد معمای داستان رو حل کنه و این نویسنده بود که حلشون کرد.
اینهمه تعریف عالی و فوق العاده عجیبه، برای کسی که چندتا کتاب خوب خونده باشه این در بهترین حالت معمولی بود، بعد از تمام شدن کتاب مطمئن بودم روایت داستان از اول اشتباه داشته تا مثلا مرموزتر بشه، برگشتم و در همون یکی دو بخش اول کتاب اشکالاتی که قضیه رو پیچیده کرده بود مشخص بود. هیچ پیام خاص و چیز تاثیرگذاری نداشت، با نخوندنش هیچ چیز از دست نمیدین جز یه مقدار حس بد.
شیوه روایت داستان برام جالب بود که از زبان شخصیتهای داستان گفته میشد و اینکه تا انتها داستان قابل حدس نبود و باعث تعجب میشد جوری که فکر میکردم باید برگردم دوباره با دقت بیشتر بخونم فضای داستان بعضی جاها بنظر ترسناک میومد ولی در واقع اینطور نبود شرح مکانها و موقعیتها هم بسیار خوب بود و کاملا قابل تصور بود انگار داری فیلم نگاه میکنی
شاید کتاب از نظرهایی خوب باشد اما به عنوان یک زن متاهل باور دارم که روابطی که به تصویر میکشد بسیار تاریک و زننده است و چیزی از عشق، محبت و درک متقابل در آن دیده نمیشود و همین باعث شد که نتوانم کتاب را تا پایان تحمل کنم
ضمن اینکه یک فیلم ایرانی هم براساس این رمان ساخته شده (نام فیلم در خاطرم نیست)
ضمن اینکه یک فیلم ایرانی هم براساس این رمان ساخته شده (نام فیلم در خاطرم نیست)
کتابی معمایی، هزارتوی دروغ و فریب بود. هنوز هم مطمئن نیستم تمام آن را کامل درک کرده ام. سبک نگارش جالبی دارد باید برای خواندنش حوصله به خرج داد تا به قسمتهای جذاب آن یا کشف دروغها برسید. کمی هم تخیل چاشنی آن بود عدم شناخت چهره!!!! که خود موجب اشتباهات نویسنده در بعضی موارد شده بود