نقد، بررسی و نظرات کتاب نیمه‌ی تاریک مامان - اشلی آدرین

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
خاطره اسماعیل نژاد
۱۴۰۱/۱۱/۲۸
نقش مهم زن در تحکیم روابط خانواده گی وایجاد آرامش در خانواده و نقش مهم مادر در فرزند پروری از نکات برجسته‌ی کتاب است که بر کسی پوشیده نیست. ونقش مهم عشق در دوام زندگی وصحبت کردن سازنده بین زن وشوهر در دوام زندگی به خوبی بیان شد.
البته داستان کتاب در مورد مادری است که با به دنیا امدن فرزند نظم و تعادل زندگیش به هم می‌ریزد و با تولد فرزند دوم ارتباطش با فرزند اولش هم کم رنگ تر از قبل می‌شود. یکی از نکات جالب کتاب مقایسه مادر وایولت نقش اول زن داستان با مادر شوهرش بود مادر شوهری که به خوبی مادر می‌کرد وبا نوه‌اش بهتر از مادرش ارتیاط برقرار می‌کرد. ووایولت مادر و مادر بزرگی داشته که آن‌ها هم در زندگی خانوادگی و فرزند پروری با مشکلات جدی روبرو بودند.
واین نکته هم خیلی قابل تامل است که نویسنده به زیبایی به مسئله تربیت فرزند ونقش اصالت خانوادگی در تربیت او اشاره می‌کند. وهم چنین بیماری‌های روحی وروانی مثل بیمار‌های جسمی
به ارث می‌رسند.
به نطر من کتاب به ما یادآوری و تاکید می‌کند تربیت وفرزند پروری نیاز جدی به آموزش ومشاوره وحتی هم راهی پرستاربرای کمک به مادر ان دارد مادر امروزی خسته است زیرا در جامعه فعال است ودر اقتصادخانواده نقش افرینی می‌کند رانندگی میکند باید به تناسب اندامش وزیبایی ظاهرش توجه داشته باشد وهمه این‌ها باعث می‌شود مادر از یه جایی به بعد کم بیاورد ومستاصل شودوخیلی قسمت‌هایی را در داستان می‌بینیم که شکاف در ارتباط بلایت وهمسرش از جایی شروع می‌شود که صحبت کردن در مورد مسائل زندگی کم رنگ ویا فراموش می‌شود.
داستان کتاب جذاب است وبه راحتی قابل تصویر سازی وتجسم است. فقط از زندگی به زندگی دیگر رفتن به گذشته وآمدن به زمان حال تمرکز خواننده را کم می‌کند
وای کاش پایان بهتری داشت.
مریم رجایى
۱۴۰۱/۱۰/۱۵
موضوع داستان ضریب جذب بالایی برایِ من داشت، چون همیشه یکی از دغدغه هام رابطه م به عنوان مادر با فرزند آینده‌ی خودم بوده، مشابه این داستان فیلمی هم هست با عنوان we need to talk about kevin. تاثیری که رابطه با مادر رویِ شخصیت فرد میذاره قابل انکار نیست و داستان تلاش خوبی برای نشون دادن این اثر کرده،
(خطر اسپویل)
ولی به نظر من نویسنده یک مقدار با داستان پردازی قضیه رو ترسناک و شیطانی کرده، هم در مورد وایولت و هم کوین با در نظر گرفتن وجود اختلال سایکوپت در ابتدای تولد میشه اعمال این شخصیتها رو توجیه کرد ولی کوین به وضوح احساسات انسانهه رو درک نمیکنه و روشون آزمایش میکنه ولی کاراکتر وایولت کمتر منطقیه چون اول به نظر میرسه که احتمالاً عقده‌ی ادیپ داره و فقط با مادرش بده، ولی بعدتر با مادرخوانده ش رابطه‌ی خوبی داره، این نشون میده که سایکوپت نیست و احساس رو درک میکنه، حداقل پدرش رو واقعاً دوست داره پس من نمیتونم توجیه کنم که چه انرژی‌ای باعث انجام قتل میشه! در حالیکه اگر ادیپ باشه هم از وجود سم باید خوشخال باشه چون مادرش رو مشغول میکنه و از پدر دورش میکنه! در هر حال داستان خوب بود ولی کاراکتر وایولت با ترکیبی از روانشناسی و افسانه پرداخته شده بود که فقط فشار روانی بالا بره.
محمد
۱۴۰۱/۱۲/۲۰
اول از همه کتاب پر از کشمکش که باعث میشه جذبش بشین و شخصیت هارو بخوبی نشون میده، اما بعضی وقت‌ها خط زمانی گم میشه و باعث گیجی مخاطب میشه (بخصوص) اول‌های کتاب این اتفاق بیشتر می‌افته.
(از این جا به بعد کمی اسپویل داره)...
درباره اتفاقات داخل داستان هم باید بگم نویسنده سعی میکنه که نقش زن رو در خوانواده نشون بده اما با آوردن اتفاقات تخیلی مثل این که یه دختر بچه تا چهارده سالگی مرتکب ۳ قتل بشه اگه جت رو هم حساب نکنیم، جدا از این‌ها جوری روند داستان رو پیش میبره و روایت میکنه که انگار مردها هیچ احساسی ندارند و این مرد هم که عین خیار بود و انگار مرگ پسرش هیچ تاثیری روی اون نداشته: / و رفته خیانت کرده: _: و اینم بگم نویسنده سعی کرده نشون بده که اگه به شخصی از همون اول عشق نورزی مثل کاری که مادر وایولت باهاش کرد نمیشه انتظار زیادی هم از بچه داشت مادری که حتی قبل از بدنیا اومدن دخترش ازش متنفر بود!! جدا ازین‌ها کدوم بچه چند ماهه‌ای میتون تنفر تشخیص بده؟ و با مادرش اون جوری رفتار کنه؟....
درباره کلیات کتاب هم باید گفت فصل هاش تعداد زیادن لازم نبود هشتادو پنج فصل باشه بعضی فصل‌ها قابلیت این رو داشتند که در یک فصل جمع شن: ^:
و یکی دوتا غلط املایی داشت که قابل چشم پوشی.
ازاده پورکریمی
۱۴۰۱/۱۰/۲۰
داستانی بسیار هیجان انگیز و تاثیرگزار که تنش‌ها و اضطراب‌های مادرانه را بسیار قدرتمند به تصویر کشیده است. روایتی از سه نسل از مادران ناکارآمد و بی محبت مثل زنجیره‌ای به هم پیوسته که هر کدام باعث ایجاد مشکلات نسل بعدی می‌گردد. داستان موضوع اجتماعی بسیار مهمی را بررسی می‌کند. سرنوشت کسانی که توسط مادران اسیب دیده از نظر روحی و روانی چیست. نسلی که بر جا می‌ماند و نسل دیگر را پرورش می‌دهد چگونه خواهد بود و این اسیلها نسل به نسل در نهایت به کجا می‌رسد.
نویسنده احساسات مادرانه را بسیار زیبا و واقعی و بدون سانسور به تصویر کشیده است. پیچیدگی‌های زندگی یک زن، ازدواج، مسئولیت خانواده، بارداری، زایمان، بزرگ کردن و پرورش یک کودک.. و چالشهای متفاوتی که در هر دوره با آن مواجه است.
داستان زندگی زن زیبایی که با بچه دار شدن وارد بخش جدیدی از زندگی می‌شود. او که رابطه مادرانه را هیچگاه تجربه نکرده است با به دنیا امدن کودک نمی‌تواند ارتباط مادرانه‌ای با او برقرار کند. با به دنیا امدن کودک دوم زندگی از قبل هم سخت تر می‌شود. راوی داستان مادر است مادری که حرفهایش تلفیقی از دروغ و راستی است و نمی‌دانیم کدام حرف را می‌توان باور کرد. چالش‌های زندگی او را به انسانی متفاوت تبدیل می‌کند. صدایش به گوش نمی‌رسد. توهین‌های مکرر اسیب جدی به زندگی وارد می‌کند و زندگی را کامل نابود می‌کند.
سعیده بیدشکی
۱۴۰۱/۱۰/۰۷
اثر خیلی جالبی بود بلایت ک گوینده داستان هست‌ی مادر هست که بانقشش غریبه هست ولی خیلی سعی خودشو میکنه ولی از اون طرف مادر ش وقتی بچه بوده ولش کرده رفته زندگی مادر و مادر بزرگش هم در خلال داستان به اون میپردازد اونها هم با مادر بودن غریبه بودن هدفهای دیگه داشتن به غیراز مادر بودن مثلا سیسیلیامیخاد شاعر بشه ولی ناخواسته مادر میشه و این‌ی دگرگونی در شخصیت اون شکل میگره ک نمیتونه مادر خوبی بشه بعد هم میذاره و میره و بلایت دختر سیسیلی ک بی مادر بزرگ شده و الان هم مادر شده نمی‌دونه چکار کنه چطوری از بچه‌اش مراقبت کنه و همسرش در مقابل اون‌ی مادر بی نقص داشته و توقع داره همسر خودش هم‌ی مادر بی نقص باشه برای بچه‌اش اما بلایت براش سخته میخواد نویسنده بشه به آرزوهایش برسه اما مادر بودن سخت‌ترین کار دنیا هست نمیشه تمام وقت و تمرکز بلایت رو میگیره و اون میخواد مادر بی نقصی باشه مثل مادر فاکس چون عاشق فاکس هست بهش اعتماد داره، اون دختر دار میشه واویلت بچه سرکش هست برای بلایت سخته خوب نمیتونه دخترش و درک کنه و این حس و بهش انتقال میده و بار دیگه امتحان میکنه این بار پسر و تمام عاشقش رو می‌ذاره و موفق میشه‌ی مادر عالی بشه و دخترش کم کم به طرفش میاد و دوتا بچه‌اش را با تمام وجود حس میکنه تا بار اتفاق پسرش رو از دست میده دوباره همه چی خراب میشه و ازبین میره افسرده میشه دیگه شوهرش ناامید میشه دنبال‌ی شریک بی نقص میگرده برای خودش و‌ی مادر برای دخترش و این اتفاق می‌افته و‌ی زندگی دیگه برای خودش تشکیل میده شب کریسمس بلایت تنها پشت شیشه‌ی خانواده خوشبخت و با حسرت نگاه میکنه‌ی مادر شیک و پدر بااحساس‌ی دختر خوب و خوشگل و‌ی پسر کوچولو بامزه روزی خودش اینا رو داشت ولی همه از دستش رفتن...
MoonRiver
۱۴۰۱/۱۲/۰۷
بلایت نسل سوم خانواده‌ایه که بنظر میرسه مادرهای خوبی نیستند… سه نسل از مادرهایی که در شرایطی نامساعد دختردار شدند… برای همین وقتی بلایت میفهمه از فاکس، مردی که عاشقانه همدیگه رو دوست دارند، دختردار شده ترس همه‌ی وجودش رو میگیره…
بلایت رفته رفته با بزرگ شدن وایولت، دخترش، حس میکنه با دختر شروری طرفه… آیا این حس بلایت درسته؟ یا اینکه مشکل از خود بلایته؟ کتاب بسیار خوش خوان و خوبیه… ماجرا در عین سادگی فراز و فرودهای خوبی داره و بنظرم تریلر روانشناسی‌ایه که ارزش خوندن داره…
برای من به شخصه کشش زیادی داشت و میخواستم از زندگی و مشکلات شخصیت‌های داستان زودتر سر در بیارم، اما مشکل‌ش اینجا بود که حضور روانشناس و روانپزشک توی داستان خلاصه شده بود تو چندتا جمله کلیشه‌ای، جا داشت روانشناسی باشه که این‌ها رو واکاوی بکنه.
F.M
۱۴۰۲/۱۱/۲۲
کتاب عالی و فوق العاده بود آن قدر روان و خواندنی بود که در عرض چهار الی پنج ساعت تمامش کردم و از ان کتاب‌هایی بود که دوست نداشتم تمام بشود شاید به خاطر این بود که آخر داستان پایان بازی داشت و در آخر متوجه نشدم چی شد اگر وایوولت مشکل روانی داشت و مریض بود پس بهتر نبود که روند درمان را پیش می‌گرفتند و در آخر معلوم میشد که چه میشود در مورد سرگذشت زندگی مادر و مادربزرگش احساس میکنم نیاز به نوشتن جز به جز داستانش نبود خصوصا در آخر داستان که هیجانی شده بود نیازی به زندگی آن‌ها نبود. و احساس پدر واقعا درک نمی‌کردم که برایش سلامتی دخترش مهم نبود و همیشه کارهایش را توجیه میکرد به نظرم در آخر داستان حداقل تکلیف این موضوع مشخص میشد به هر حال کتابی خواندنی و گیرا بود و پر از احساس مادرانه مرسی کتابراه
Zohre Amani
۱۴۰۱/۱۰/۰۲
با سلام اول از همه تشکر می‌کنم از کتابراه بابت هدیه یلدایی واقعا ممنونم که با رایگان کردن کتاب‌های خوب فرهنگ کتابخوانی را ترویج میدین. کتاب خوبی بود و داستانی با کشش بالا داشت بیشترین چیزی‌های که آموزش میداد أین بود که اتفاقاتی که در کودکی رخ میدهد و نوع رفتار پدر و مادر‌ها چه قدر در شکل گیری شخصیت و آینده فرزندان تاثیر دارد و اینکه نشان میداد چه قدر درک شدن توسط همسر و همراهی یکدیگر در تمام شرایط چه قدر مهم هست و فقدان أین درک و همراهی چه قدر به زندگی مشترک ضربه میزند. و با أین که خیلی سخت هست که بپذیریم که فرزندمان مشکلی روحی دارد ولی با پذیرش أین مطلب و کمک گرفتن از متخصص چه قدر در آینده فرزندمان و حتی خودمان تاثیر می‌گذاریم. باز هم از کتابراه متشکرم
طاهره امیدوار
۱۴۰۱/۱۰/۰۱
واقعا جذاب پرکشش و ملموس نوشته شده و ترجمه واقعا روانی هم داره دقیقا این واقعیت رو بیان میکنه که یه آسیب در طی سالیان چقدر میتونه چند نسل رو بیچاره کنه مرگ همسر اتا و دچار جنون شدنش که باعث شد نسلش روی خوش زندگی رو نبینه و اینکه بچه‌های ما از همون نوزادی همه چی رو درک میکنن همونطور که ویولت درک کرد و میفهمید مادرش نمیخوادش و همون ساعت‌ها جیغ و داد و گریه بدون هیچ فریادرسی از طرف مادرش چنان همه‌ی وجودش رو از طرد شدگی پر کرد که هیچوقت قابل جبران نبود بچه‌هایی که قبل سن دوسالگی این حس رو تجربه میکنن به سختی التیام پیدا میکنن با این کتاب میشه یه چیز دیگه رو هم درک کرد اینکه گاهی بدرفتاری‌های والدین ما دست خودشون نیست و از گذشته پر از رنج خودشون میاد.
Hani
۱۴۰۲/۰۱/۰۱
من تازه شروع کردم به خوندن، موضوع کتاب برام خیلی جالب بود و تونست منو مشتاق کنه به ادامه خوندن
حال اون مادرایی رو به تصویر کشیده که بعد به دنیا اومدن فرزندشون بیشتر یا شاید بگم تمام وقت و انرژیشونو صرف بچه میکنن و از تفریحات و کارای خودشون میگذرن و برخلاف بیشتر کتابایی که فقط در مورد حس و حال خوبه‌مادر بعد از مادرشدنو مطرح میکنن این کتاب تموم اون وقتایی که ممکنه خسته شده باشه کم اورده باشه، بخاطر ذره‌ای کم توجهی حرف شنیده باشه، توجه کسی که شریک زندگیشه بخاطر بچه نسبت بهش کم شده باشه و کسی نباشه ک درکش کنه رو ب تصویر کشیده و این بنظرم عالیه که سختیایی ک مادرا میکشن فداکاری‌هایی ک میکنن کمی بیشتر به چشم بیاد بلکه بیشتر قدر دونسته و درک شن
بهاره محمدی اسفه
۱۴۰۱/۱۰/۲۲
داستان جذابی بود درباره روابط مادر با فرزند و همسرش و همچنین در خلال داستان گریزهای وجود داشت به گذشته مادر و مادربزرگ زن که به نظرم داستان اونها جذاب تر از قصه اصلی بود و ایکاش بیشتر به اتا و سیسیلیا پرداخته بود.
در کل حرف اصلی قصه تاثیر و نفوذ زیاد و غیر قابل انکار مادر در پرورش هر نسل و نسل پس از آن است.
به عنوان یک مادر باید بگم داستان بسیار قابل درک بود و به خوبی احساسات مادرانه رو بیان کرده بود و واقعا خوشحالم که این بار شاهد قدیس و فرشته ساختن از مادران نیستیم و قرار است آن‌ها را هم در جایگاه یک فرد معمولی و با مشکلات و ضعف هایشان بشناسیم.
مشکلاتی که اگر حل نشود شاید نسل به نسل منتقل شود و این دور باطل تا ابد ادامه یابد.
با سپاس از کتابراه.
Sepid Mmm
۱۴۰۱/۱۲/۲۹
کتاب بسیار زیبایی بود هر چند گاها به حاشیه رفتن‌ها پرداخته بود و باعث شده بود فصل‌ها طولانی شکند به نظرم ۸۵ فصل آنقدر هم نیاز نبود. سبک نوشتن کتاب و ترجمه آن بسیار روان و شیوا بود هر چند در بعضی جاها غلط‌های کوچک هم یافت میشد که بگذاریم‌پای اشتباه تایپی
کتاب داستان یک زن یک مادر را به تصویر می‌کشد که میان مشغله‌های زندگی گویی خود را گم کرده و این گم کردن باعث فروپاشی خانواده‌اش می‌شود که اولین آن با خیانت شوهرش شروع می‌شود. گاها کتاب در بعضی جاها فراتر از واقعیت سخن گفته و وارد حیطه تخیلی شده. این کتاب به دوستداران رمان‌های حوزه روان‌شناسی به نظرم مناسب است
mitra.mh. 46
۱۴۰۱/۱۰/۰۹
نویسنده خیلی بی انصافی کرده و از یک زاویه‌ی بدبینانه به مادران نگاه کرده است. اینطور نیست که اگر دختری ازدواج کرد و مادر خوبی نبود این بد بودنش بخاطر کودکی سختی است که داشته یا بخاطر اینکه مادر مسئولیت پذیر و مهربانی نداشته است. عشق ورزی و حس مادرانه یک امر ذاتی است. اکتسابی یا آموزشی نیست اما تربیت نیکو و بد داشتند به خانواده و اجتماع مربوط میشود که نمیتواند حس مادرانه یا پدرانه را تحت الشعاع قرار بدهد. به عقیده‌ی من نویسنده با مثال زدن گذشته‌ی دختران و مادرانی که با هم ارتباط داشتند فقط در صدد تخریب شخصیت مادران است. از بی انصافیش ناراحت شدم.
❤M❤
۱۴۰۱/۱۰/۲۰
این رمان واقعا عالی بود کتابی بیشتر با بعد روانشنایی بود که زندگانی روانی سه نسل از یک زن رو نشون میده من چند روز در این کتاب غرق بودم اتفاقهایی که ممکنه برای هرکسی بیفته و بیماریهای روانی و جسمی یک زن آسیب دیده رو به خوبی نشون داده مشکلات روانی سختیها از دست دادن عزیزان تنهایی و در نهایت کنار آمدن بلایت با آن‌ها و رها کردن همه آن‌ها و در حال زندگی کردن در کنار همه آن مشکلات و تنشها خیلی برای خود من که به نوعی به اون مشکلات روحی و تنشها دچار هستم درس آموز بود از کتابراه بخاطر رایگاه کردن این کتاب ارزشمند نهایت تشکر را دارم
Nastaran rezvany
۱۴۰۲/۰۱/۲۳
درین کتاب روایت زنی بنام بلایت است ک با کشمکش‌ها و جنجالهای خانواده به همراهست. زندگی خوبی دارد تا دخترش بدنیا میاید فکر نمیکند دخترش معمولی باشد ولی شوهرش به حرف‌های بلایت اهمیت نمیدهد و کم کم ارزش بلایت کم میشود. دخترش باعث مرگ پسرش میشود اما فاکس قبول ندارد میگوید او بچه است و بلایت را به مرکز روان درمانی میفرستد داستان غم انگیز حکایتی از یک مادر ک تلاش میکند دخترش را درک کند اما نمیتواند. من ک یک شبه تمامش کردم خیلی رمان جذابی بود. با خاندن این کتاب مشکلات مادران را خواننده گان درک میکنند.
مستانه سهایی
۱۴۰۱/۱۰/۱۶
نویسنده قلم گیرا و نوشتار خوبی داره، داستان پرکشش و جذابه، شخصیت‌های داستان از دید روانکاوانه به یک میزان تحلیل نشدن، شناخت راوی داستان که نویسنده از زبان او داره ماجرا رو نقل میکنه بطور ناقص روحیات دیگر شخصیت‌های کتاب را بیان کرده، و اینکه یک مادر در کودکی عشق کافی دریافت نکرده باشه لزوما" سبب بی مهری به فرزندش نمیشه، روحیات پدر خانواده بطور ناقص مورد استدلال قرار گرفته، در کل داستان خیلی خلاصه وار جمع شده، با تحلیل بیشتر شخصیت‌های اصلی داستان، میشد به رمان بهتری تبدیل بشه.
با تشکر از کتابراه
Mwhy
۱۴۰۱/۰۴/۰۲
من خوب متوجه نشدم، یعنی دلیل اینکه دخترش انقدر عجیب بود و کارهای وحشتناکی که کرده بود این بود که از بچگی متوجه این شده بود که مادرش نمیخوادش؟ ودرآخر هم که اون زنه زنگ زد یعنی دختره باز به بلایی سر اون بچه اورده بود؟
و اینکه کتاب واقعا خوبی بود و از خوندنش لذت بردم ولی پایانش راضی کننده نبود چون با این همه درد و رنج شخصیت اصلی آخرش به یک پایان خوب پس به آرامش نیاز داشت نه اینکه اون همچنان توی اندوه خودش بمونه و اون دختر روانیش که ذره‌ای نتونست درکش کنه با خوبی و خوشی زندگی کنند
سمیه صفری
۱۴۰۲/۰۴/۱۳
اولین بار بود چنین کتابی خوندم.
قصه خواننده رو میخکوب میکنه‌
متن علیرغم سادگی قوی هست. خواننده رو بخوبی با خودش همراه میکنه. نمیدونم برچه اساسی نوشته شده یا جرقه چنین کتابی از کجا زده شده.
ولی هرچی که هست بسیار بدیع و حتی غیر قابل باور.
از خوندنش متاثر و متاسف شدم.
پایانش رو دوست نداشتم. کمی گنگ بود واسم. اونقد بلحاظ نگارش و روانشناسی شاید دقیق بود که کاملا با قهرمان همذات پنداری میکردم‌.
اشک خواننده رو در میاره. بخصوص که اگه مادرا بخوننش.
بازم ممنون از کتابراه عزیز.
زهرا فکوری
۱۴۰۱/۱۰/۰۹
کتابی خوب و جالب بود در چالش و... اینکه همیشه فکر می‌کردی حقیقت ماجرا کجاست..
یک مادری با مسیولیت سخت مادری و غم مرگ فرزند.. و وسواس فکری و دغدغه‌های درونی... اینکه از دید بقیه فقط باید مادر خوبی باشی.. و اینکه در آخر متوجه می‌شدی که چطور نفرت میتواند در وجود یک خردسال هم اثر بگذارد و اینکه مادرش و دختر کوچکش را از زمان تولد دوست نداشت و آرزوی مرگش را داشت و این نفرت قلبی باعث شد در کودک خردسال دخترش نمود واقعی پیدا کند و باعث مرگ برادر کوچک یک ساله‌اش شود...
افسون خ
۱۴۰۲/۰۱/۰۳
از خوندنش لذت بردم. دنیای مادرانه‌ای رو به تصویر میکشه که با تمام کلیشه‌های ذهنی که تا حالا در مورد مادر و دنیای مادرانه وجود داشته متفاوته. در این کتاب مادر به عنوان یک انسان و نه یک ابرانسان یا فرشته به تصویر کشیده شده که علاوه بر فرزندانش میتونه به خودش و دنیای خودش هم فکر کنه و بد یا خوب بودن رفتار فرزندانش به گردنش نوشته نشه بلکه اونها هم به عنوان یک انسان جدا باید قضاوت بشن. در کل کتاب متفاوت و زیبایی بود که خیلی ذهنم رو درگیر کرد.
Ali Mohammdi
۱۴۰۱/۱۱/۰۸
این کتاب بر سه نسل از مادران ناکار آمد متمرکز شده است. همچنین بحث طبیعت در مقابل پرورش رو مطرح می‌ کنه. این داستانی است که با ریتم سریع نوشته شده و خواننده را به پایانی ناگهانی و وحشتناک سوق می‌ده.
شخصیت اصلی ما رو به موضوعی عمیق هدایت می‌کنه پیامد‌های نسلی بزرگ شدن توسط مادری به شدت آسیب دیده چیه؟
پیچیدگی ‌های عشق و از هم پاشیدگی یک ازدواج در پی یک تراژدی رو نمایان می‌کنه
کتابی با موضوعی بسیار جالب و درون مایه روانشناختی
ترجمه خوب و روونی هم داشت
سیده معصومه نورداد
۱۴۰۱/۱۰/۱۲
موضوع کتاب در واقع به دیدگاهی مهم در باب ازدواج اشاره داره و تا حد زیادی موفق شده این دیدگاه رو مطرح کنه و به نحو ملموسی شرح بده! این نظریه مطرح که هدف اصلی و عمده در ازدواج، تولید نسل و پرورش فرزند در محیطی امن و سالم هست... طرفداران این نظریه به کسانی که قصد ازدواج دارند توصیه اکید میکنند که هنگام انتخاب همسر تمام جوانب رو در نظر بگیرند زیرا در واقع به این طریق برای فرزند آینده احتمالی مادر یا پدر انتخاب میکنند و نه صرفا معشوقه‌ای برای روزهای داغ عاشقی!
زهراسادات میرزایی
۱۴۰۲/۰۲/۱۶
من با این کتاب و با شخصیت اصلی داستان همزاد پنداری کردم اما دلیل تنفر بیش از اندازش از دخترش رو واقعا درک نکردم..
کتابی بود که به دلم نشست و یک روزه تمومش کردم..
به نظرم فارغ از قضیه‌ی تنفر این مادر نسبت به دخترش، بهتره زوج‌های جوان با دید باز و با دقت این کتاب رو مطالعه کنن تا با دنیای بعد از فرزند دار شدن تا حدودی آشنا بشن..
این کتاب رو به شدت توصیه میکنم اما در کل برای افرادی که فرزند دارن ملموس‌تر هست
ممنونم از کتابراه
زهرا روشن
۱۴۰۱/۱۱/۱۷
کتاب جذابی بود، تصویرسازی و بیان احساس خوبی داشت، نگاه متفاوتی از مادر بودن رو برای من تداعی کرد. ولی پر از ابهام و سوال بود و شخصیت‌های داستان هم تلاشی برای رفع این ابهامات نداشتن، در حالی که تو زندگی واقعی قطعا آدما به دنبال جواب میرن برای سوال‌هایی که براشون پیش میاد، تو این کتاب موضوعات همیشه رها میشد! آدما با هم حرف نمیزدن، و یه موضوع رو به سرانجام نمیرسوندن، من فک میکنم تو واقعیت اینطوری نیست.
مرضیه نصرالهی
۱۴۰۲/۰۳/۲۸
کتاب بسیار زیبایی بود که به نظر من موضوعیت‌کتاب مربوط به مبحث روانشناسی سایه‌ها میشه
همون طور که از اسم کتاب هم مشخصه و اصلا به خاطر همین اسم من جذب کتاب شدم "نیمه‌ی تاریک"
اول فکر کردم که کتاب روانشناسی هست و جذاب‌ترین بخش کتاب به نظرم اولین صفحه‌ی شروع کتاب بود اما در قالب یک داستان جذاب موضوعیت سایه‌ها عنوان شده بود و اینکه واقعا مادران چقدر میتونند توی آینده‌ی بچه هاشون اثر گذار باشن
ایمان اسماعیلیان
۱۴۰۲/۰۱/۰۱
بیماری روانی، غفلت، شکست در پیوند همگی در چهار نسل از مادران و دختران در این داستان طنین انداز شده است.
نویسنده با جزئیات طاقت‌فرسا تجربیات زایمان و آن هفته‌ها و ماه‌های اولیه مادر شدن را که همه مادران تازه وارد را از شدت، زیبایی و درد غافلگیر می‌کند، بیان می‌کند. پیچیدگی‌های عشق و از هم پاشیدگی یک ازدواج در پی یک تراژدی در جزئیات کوچک زندگی خانگی آشکار می‌شود.
Sun
۱۴۰۱/۱۲/۱۰
موضوع کتاب برام جالب بود اینکه تونسته بود وجود مادر در روابط خانواده و استحکام خانواده رو نشون بده قطعا این موضوع بهترین نگارش رو به همراه داشته.
دوست داشتم حجم حس خاکستری بودن متن کمتر بود اینجور ارتباط بهتری میشد با کتاب و روند داستان گرفت اما در کل اینکه تونستم کتابی مبنی بر یکی از وقایعی که ذهنم رو درگیر کرده بود یعنی رابطه مادر و فرزند و خانواده بخوانم خوشحالم.
Dela Sarem
۱۴۰۱/۱۱/۱۱
کتاب جالبی بود تا حدی منو یاد فیلم یتیم انداخت که تو این فیلم کسی باورش نمیشد بچه مشکل داره و فکر میکردند مادر مشکل روانی داره...
موضوع دیگه اینکه ما ایرانیا به زبون اوردن بعضی مسائل رو ناشکری میدونیم درحالی که واقعیته تو این کتاب به زوایای دیگر مادر شدن و اوردن فرزند اشاره شده که جالبه برای کسایی که قصد بچه دار شدن دارند پیشنهاد میکنم حتما این کتابو بخونند 🌹
فهیمه
۱۴۰۱/۰۷/۲۷
کتابی عالی. باهاش واقعا همزاد پنداری کردم. با خوندن این کتاب شاید متوجه زوایای پنهان بچه هاتون بشین و اگر مشکلی میبینین یا حس مادرانتون هشداری بهتون میده راحت از کنارش رد نشین. با روانشناس کودک حتما مشاوره داشته باشین. من در مورد فرزندخوانده دومم همزاد پنداری کردم. من با روانشناس پیش رفتم و نتیجه خوبی گرفتم طول کشید و هنوزم ادامه داره اما این کتاب واقعا هشدار هست. حتما بخونید.
نازنین شریفی
۱۴۰۱/۰۴/۱۶
تمام احساسات مادرانه به نگارش درآمده و همه‌ی نگرانیها ودل آشوبه‌های یک مادر به درستی بیان شده من کاملا همزاد پنداری کردم با داستان و برایم عجیب بود که چرا همسرش او را درک نکرد و دخترشان را پیش روانشناس نبرد وبرعکس بلایت را مقصر همه ناکامیها میدانست
ایکاش پایان بهتری داشت پایانی که درستی حرفای بلایت را ثابت میکرد
ممنون از کتابراه بابت این کتاب ارزشمند
زهرا رضایی
۱۴۰۱/۰۳/۰۶
داستان کشش زیادی داشت به طوری که نمونه رو خوندم و کتاب رو خریدم و نمیتونستم زمین بذارمش.
فرزند دوم خودم تازه دنیا اومده و همزاد پنداری عجیبی با شخصیت داستان داشتم، چقدر نقش مادر در تربیت مادر اینده مهمه و چقدر مهر و محبت و توجه به دختر بچه‌ها اهمیت داره، بعضی جاها اشک ریختم. داستان خیلی تلخ بود ولی آموزنده
الهام معینی پناه
۱۴۰۲/۰۱/۰۳
از خوندنش سیر نمیشیم و از اون دسته از رمان‌هایی هست که تمام مدت روز ذهن رو درگیر خودش میکنه و هر لحظه آدم منتظر هست تا دوباره بگیر دستش و بخوندش… یک جاهایی از داستان اونقدر با زندگی آدم پیوند میخوره و واقعی به نظر میاد که انگار زندگی روزمره مخاطب رو نویسنده نوشته … اما نویسنده در فصل بعد مسیر رو عوض میکنه
Arad Hashemi
۱۴۰۱/۱۲/۱۷
کتابی بسیار خوب وجذاب بود علاوه براینکه نگرانی هاودغدغه‌های یک مادر را بیان می‌کرد اما موضوعش نیز جذاب بود، پرهیجان نبود اما تا اخر داستان کتاب را یکسر میخوانید بخاطر موضوعی که داردو نثر روانی داشت اصلا مطالب اضافه در داستان نبودو با علاقه داستان را دنبال کردم ممنون از نویسنده ومترجم خوب کتاب.
Parastoo Nahad
۱۴۰۱/۱۱/۳۰
عالی بود و واقعا تکان دهنده. دخترانی که نسل به نسل دارن وارد جامعه میشن،، مادر میشن و گاها از عهده مادری به خوبی بر نمیان و عذابی که هم خودشون متحمل میشن هم اطرافیان و هم ضربه‌ای که به روح و روان بچه آسیب وارد میکنه... خدا کنه مادران آگاهی باشیم. به بچه‌ها عشق بدیم چون همه اینها تا آخر عمرشون تو ذهنشون میمونه
I
۱۴۰۱/۱۰/۲۲
باید مادر باشی تا خط خطشو درک کنی. رنجهایی که یک زن میکشه وقتی مادر شده رو کامل درک میکنید با خوندن کتاب. میفهمید تنها زنی نیستید که روی زمین این حجم از فشار و رنج رو به یکباره تحمل میکنید. خیلی جاها بهش حق میدادم و براش دلسوزی میکردم. نگاه راوی به دخترش وایولت و افکاری که داشت نشون میداد اسیب‌های جدی داره.
محمودی
۱۴۰۲/۰۶/۰۲
داستان جالبی بود، مشکلی که مادر داشت به خاطر سرپوش گذاشتن همسرش ومعالجه نشدن به دختر ونوه ونتیجه رسیدوفاجعه ببار آورد، چرا از مسائل به راحتی گذشتند، کسانی که برای کوچکترین مورد در زندگی به روانکاو مراجعه می‌کنند. اینطور سهل انگارانه بر خورد کردند، ترجمه خوب بودوممنون به خاطر رایگان بودن،،
زهرا حیدریان
۱۴۰۱/۰۲/۳۱
باید مادر باشی و حقیقت این کتاب رو درک کنی.
این کتاب عالیه برای مادر و پدرهایی که از خودشون غافل شدن و روحشون زیر بار خستگی بزرگ کردن فرزند له شده. یک تجربه که اگه ازش عبرت نگیری ممکن است تو هم همون راه رو بری و زندگیت رو به ویرانه بکشی.
محبوبه مرادی
۱۴۰۲/۰۱/۰۶
کتابی درباره زنانگی به خصوص در برهه ی فرزند آوری و چالش هاش اضطراب ها خستگی ها سردرگمی ها و ارتباط بین نسلی ما و مادرانمان و فرزندانمان! نویسنده از مفاهیم مهم و خوب روانشناسی برای این کتاب استفاده کرده و به نظر من خیلی هم جرات داشته چهره ی مادر رو اینطور به چالش کشیده.
شادی فیضی
۱۴۰۱/۱۰/۳۰
داستان بسیار زیبا وجذابی بود ونقش مادر را در تربیت فرزندان مهم میداند.
وچقدر مهر ومحبت وتوجه برای فرزندان اهمیت دارد. ونتیجه گیری از داستان به نظر من این بود که تا زمانی که به اگاهی کامل وعقلانی درستی نرسیدیم صاحب فرزندی نشویم. تابتوانیم نسلی درست وصالح از خودمان بجای بگذاریم.
nadiazhd
۱۴۰۲/۰۱/۰۱
یکی از بهترین کتاب‌هایی بود که خوندم این کتاب میگه همه چیز رو نباید از دور ببینم و درون فرد رو حس نمی‌کنیم امکان داره با چیزی که فکر می‌کنیم زمین تا آسمان فرق داشته باشه و یه نکته دیگه هم اینکه نشون میده نقش زن در خانواده چه اهمیت بالایی داره
م ن
۱۴۰۱/۱۰/۰۱
خیلی کشش داشت و نقش مهم مادر رو در تربیت چند نسل به خوبی نشون میداد. هر رفتار ما بازتابی در جهان هستی داره که ممکنه تا سال‌ها ادامه داشته باشه، مواظب رفتار و حرفامون مخصوصا با بچه‌ها باشیم، قطعا باید اون دنیا دربرابر پروردگار پاسخگو باشیم.
کوثر
۱۴۰۱/۱۰/۳۰
حس عجیبی داشت و داستان عجیبی هم بود یه حس خالی بودن و خلا درونی موقع خوندنش داشتم ولی هر چی که بود جالب بود برام و اینکه ترجمه خیلی خوبی هم شده بود معلوم بود مترجم تمام تلاشش رو کرده که همه چی رو واضح بدون تغییر و قابل درک ترجمه کنه
آیناز تقوی
۱۴۰۲/۰۴/۱۸
این کتاب از نظر من بیشتر ترسناک بود تا آموزنده، نسلهایی که مدام تکرار میشدن، زنهای روان پریش و بی حس مادری، که همه صاحب دختر میشدن و همسرانی عاشق و‌منعطف و سازگاروباز داستان دوباره در نسل بعد تکرار میشد
پونه
۱۴۰۲/۰۲/۲۴
خوب بود، احساسات و نگرانی‌ها و مسائل مادرانه رو به خوبی توضیح داده
دردناکه اما آرامش بخش، نمی‌توانستم از خواندنش دست بکشم، بعضی جاها خودم را پیدا کردم و گاهی شکستم، کتاب تاثیر گذار، جذاب و زیبایی بود...
mh Beygi
۱۴۰۱/۱۱/۲۶
حدود 120 صفحه از کتاب رو خوندم، اما متاسفانه نتونستم ارتباط خوبی با داستان برقرارکنم، هرچند که بسیار روان و شفاف نگارش و ترجمه شده بود، به هر حال بیشتر از این نتونستم به مطالعه‌ ادامه بدم
تشکر از کتابراه
مریم فیاضی
۱۴۰۱/۱۱/۰۴
به نظرم نویسنده داره این طور القا می‌کنه که همه زنان این خانواده به طور ژنتیکی مشکل دارن ونمی تونن عادی باشن در صورتی که به نظر من کسی که در کودکی محبت دریافت نکرده طبیعی هست که در برقراری ارتباط با کودکان دچار مشکل بشه
لیلا حاتمی
۱۴۰۱/۱۰/۰۵
خیلی جالب بود
با اینکه فقط روزمرگی را تعریف میکرد همواره حتی آخر داستان شما نمیتوانید بفهمید که حق با زن راوی است یا او دچار توهم است اوایل کمی گیج میشوی بعد میفهمی که کی مادربزرگ و کی مادر و کی نوه است
سما هروی
۱۴۰۱/۱۰/۰۳
متاسفانه به خاطر اینکه دوست ندارم کتابی رو نیمه رها کنم خوندم ولی با زجر خوندم که تموم شد
داستان چندین نسل بانوانی هستن که از مادرشون آسیب دیدن و همین آسیب به بچه هاشون منتقل شده
اخرم بدون هیچ نتیجه‌ای تموم میشه
نکیسا ط
۱۴۰۱/۱۰/۰۱
و مادر بودن و الگوی زنی در همه چیز یگانه نمونه بودن که گاهی در وجود یک زن من باب مادری صرف نمی‌گنجد. این کتاب داستان زن قصه و موانع و اتفاقاتی که دیواری میان عاطفه و نیاز فرزند است را به نمایش میگذارد
رویا جزایری
۱۴۰۱/۰۳/۳۱
خیلی خیلی جذابه
میخواستم چند صفحه بخونم تا خوابم ببره
اولش یکم گیج کننده اس ولی بعد از چند صفحه که دستم اومد چی به چیه دیگه نتونستم کنار بزارمش و تا صبح بیدار موندم و تمومش کردم
1 2 3 >>