نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی کودک خاموش - سارا ای. دنزیل
4.4
636 رای
مرتبسازی: پیشفرض
موضوع این داستان بسیار جذاب است. داستان خوب شروع میشود و خوب پیش میرود ولی البته آنچنان غیر قابل پیش بینی نیست.
نویسنده دشواریهای یک مادر را در مواجهه با فقدان کودک، به خوبی بیان میکند. در بخش نقد رسانهها به خوبی عمل میکند که چه به سر افراد میآورند. ولی وقتی به پایان داستان میرسیم و گرهها باز میشود، اصلا به خوبی بیان نمیشود که چرا افراد دست به چنین اعمال وحشتناکی میزنند.
در واقع بخش شخصیت پردازی مجرمان بسیار ناقص است و صرفا به گفتن اینکه طرف بیمار است بسنده شده در حالی که از چنین اثری انتظار میرفت بیشتر به موشکافی در احوالات مجرمان بپردازد چرا که داستان حول محور اعمال مجرمانه آنها پیش میرود.
در کل مرا به یاد فیلمهای مهیج آمریکایی میانداخت و مطمئنم فیلم خوبی از آن ساخته خواهد شد.
فقط برایم عجیب بود که در این عصر ارتباطات چطور برای ارسال بروشور کلاسهای هنری به جای ایمیل یا واتس آپ و یا هر امکان آنلاین و سریع دیگری از پست استفاده شد که بخشی از داستان هم صرف خریدن مابقی تمبر بشود!
روایت بسیار عالی بود و درماندگیها و دودلیهای اما به خوبی در صدای راوی بروز پیدا کرده بود.
نویسنده دشواریهای یک مادر را در مواجهه با فقدان کودک، به خوبی بیان میکند. در بخش نقد رسانهها به خوبی عمل میکند که چه به سر افراد میآورند. ولی وقتی به پایان داستان میرسیم و گرهها باز میشود، اصلا به خوبی بیان نمیشود که چرا افراد دست به چنین اعمال وحشتناکی میزنند.
در واقع بخش شخصیت پردازی مجرمان بسیار ناقص است و صرفا به گفتن اینکه طرف بیمار است بسنده شده در حالی که از چنین اثری انتظار میرفت بیشتر به موشکافی در احوالات مجرمان بپردازد چرا که داستان حول محور اعمال مجرمانه آنها پیش میرود.
در کل مرا به یاد فیلمهای مهیج آمریکایی میانداخت و مطمئنم فیلم خوبی از آن ساخته خواهد شد.
فقط برایم عجیب بود که در این عصر ارتباطات چطور برای ارسال بروشور کلاسهای هنری به جای ایمیل یا واتس آپ و یا هر امکان آنلاین و سریع دیگری از پست استفاده شد که بخشی از داستان هم صرف خریدن مابقی تمبر بشود!
روایت بسیار عالی بود و درماندگیها و دودلیهای اما به خوبی در صدای راوی بروز پیدا کرده بود.
کتاب "کودک خاموش" به شدت شگفتانگیز بود. این کتاب داستانی جنایی پیچیده را با ارتعاشات و سوسکخوردگیهای ذهنی شخصیتهایش به تصویر میکشد. داستان تاریک و معمایی از ابتدا تا انتها جلب توجه من را بیپایان جلب کرد. نویسنده با توانایی در نوشتن و توصیف، هر تصویر و حالتی را زنده کرد و مرا به دنیای داستان واداشت.
اما چیزی که واقعاً این کتاب را بینظیر میکند، گوینده بود. صدای گوینده با تواناییهای عالی در ایجاد شخصیتها، احساسات، و اوقات مختلف، به داستان عمق و واقعیت فوقالعادهای میبخشد. وی توانسته است هر شخصیت را با صدای مناسب و معتبری احیا کند. انتقال احساسات و اندازهگیری تنش در موقعیتهای مختلف نیز توسط این گوینده حرفهای و قابل تحسین بود.
"کودک خاموش" به لطافت داستان و ترکیب عالی میان داستان و گوینده به یکی از بهترین تجارب گوش دادن کتابهای صوتی برایم تبدیل شد. این تجربه تخیلی ناب را به تمامی علاقهمندان به داستانهای جنایی پیشنهاد میکنم.
اما چیزی که واقعاً این کتاب را بینظیر میکند، گوینده بود. صدای گوینده با تواناییهای عالی در ایجاد شخصیتها، احساسات، و اوقات مختلف، به داستان عمق و واقعیت فوقالعادهای میبخشد. وی توانسته است هر شخصیت را با صدای مناسب و معتبری احیا کند. انتقال احساسات و اندازهگیری تنش در موقعیتهای مختلف نیز توسط این گوینده حرفهای و قابل تحسین بود.
"کودک خاموش" به لطافت داستان و ترکیب عالی میان داستان و گوینده به یکی از بهترین تجارب گوش دادن کتابهای صوتی برایم تبدیل شد. این تجربه تخیلی ناب را به تمامی علاقهمندان به داستانهای جنایی پیشنهاد میکنم.
ماجرای این کتاب در بیشاب تاون کوچکترین روستای یورک شایر در انگلستان اتفاق افتاده است.
سارا دنزیل نویسنده داستان، خودش در یورک شایر زندگی میکند، بنابراین خیلی خوب تونسته فضا و حال و هوای اون روستا رو طوری بنویسه که قابل لمس باشه.
"اما" زنی است که پسر ۶ سالهاش را به نام "ایدن" در رودخانهای که در اثر سیل طغیان کرده از دست داده و بعد از گذشت ۱۰ سال پسرش را که حالا ۱۶ ساله است پیدا کرده، پسری که با محیط اطرافش بیگانه است و حتی حرف هم نمیزند. این در حالیست که "اما" از پدر ایدن جدا شده و با مردی به نام "جیک" ازدواج کرده و از او هشت ماهه باردار است.
به نظر من این داستان میخواد بگه که از ظاهر آدما نمیتونیم به باطنشون پی ببریم.
ما فقط میتونیم روی رفتار خودمون کنترل داشته باشیم و نمیتونیم روی دیگران و اطرافمون کنترل داشته باشیم. بنابراین در یک لحظه ممکنه شرایط اطرافمون ۱۸۰ درجه تغییر کنه.
مثل زندگی "اما" با اینکه خیلی خوشحال در کنار "جیک" عاشقانه منتظر به دنیا اومدن دخترش بود، یکدفعه همه چیز تغییر میکنه و میفهمه دوست صمیمیش "ایمی" باعث دزدیده شدن "ایدن" بوده و میبینه شوهرش "جیک" به شوهر سابقش "راب" صدمه زده و دست و پای دوست "اما" یعنی "جیزی" رو در اتاق بالا بسته و باعث تصادف و مرگ پدر و مادرش شده و در ربوده شدن پسرش همدست بوده و حالا هم در صدد کشتن "اما" و بچهی خودش که در شکم "اما" هست برآمده.
فقط به خاطر اینکه "اما" رو تخریب کنه و طوری که دلش میخواد اونو بسازه.
واقعا که هر انسانی میتونه یه هیولایی باشه که فقط ظاهر انسانی داره.
از صدای خانم پروین دشتی که خیلی روان و با احساس کتاب رو خوندند و تیم کتابراه سپاسگزارم♥️👍♥️
سارا دنزیل نویسنده داستان، خودش در یورک شایر زندگی میکند، بنابراین خیلی خوب تونسته فضا و حال و هوای اون روستا رو طوری بنویسه که قابل لمس باشه.
"اما" زنی است که پسر ۶ سالهاش را به نام "ایدن" در رودخانهای که در اثر سیل طغیان کرده از دست داده و بعد از گذشت ۱۰ سال پسرش را که حالا ۱۶ ساله است پیدا کرده، پسری که با محیط اطرافش بیگانه است و حتی حرف هم نمیزند. این در حالیست که "اما" از پدر ایدن جدا شده و با مردی به نام "جیک" ازدواج کرده و از او هشت ماهه باردار است.
به نظر من این داستان میخواد بگه که از ظاهر آدما نمیتونیم به باطنشون پی ببریم.
ما فقط میتونیم روی رفتار خودمون کنترل داشته باشیم و نمیتونیم روی دیگران و اطرافمون کنترل داشته باشیم. بنابراین در یک لحظه ممکنه شرایط اطرافمون ۱۸۰ درجه تغییر کنه.
مثل زندگی "اما" با اینکه خیلی خوشحال در کنار "جیک" عاشقانه منتظر به دنیا اومدن دخترش بود، یکدفعه همه چیز تغییر میکنه و میفهمه دوست صمیمیش "ایمی" باعث دزدیده شدن "ایدن" بوده و میبینه شوهرش "جیک" به شوهر سابقش "راب" صدمه زده و دست و پای دوست "اما" یعنی "جیزی" رو در اتاق بالا بسته و باعث تصادف و مرگ پدر و مادرش شده و در ربوده شدن پسرش همدست بوده و حالا هم در صدد کشتن "اما" و بچهی خودش که در شکم "اما" هست برآمده.
فقط به خاطر اینکه "اما" رو تخریب کنه و طوری که دلش میخواد اونو بسازه.
واقعا که هر انسانی میتونه یه هیولایی باشه که فقط ظاهر انسانی داره.
از صدای خانم پروین دشتی که خیلی روان و با احساس کتاب رو خوندند و تیم کتابراه سپاسگزارم♥️👍♥️
این اثر در ژانر آثار جنایی معمایی راز آلود که با مباحث روانشناسی و روانپریشی و انحرافات اخلاقی انحرافات جنسی و کژرویهای جنسی شایع در جهان تلفیق شده و بطور کلی در کنار بسط و توضیح ارزشهایی چون خانواده روابط درست میان فرزندان و والدین و همچنین بسط موضوع با ذکاوتی خاص که حالت داستانی اثر حفظ شده وخسته کننده نخواهد بود. همچنین بصورت گاه اجمالی و گاه موشکافانه در ارتباط با انحرافات مختلف اجتماعی مانند پدوفیلی صحبت شده و نکات اموزندهای که باعث افزایش سطح آگاهی مردم باشد را در خود جای داده و همچنین به شیوهای غیرمستقیم درباره شایعترین فرم کژرویهای جنسی که شامل حالتهای سایکوتیک درافراد میباشند یعنی سادومازوخیسم بصورتی قابل فهم برای عام مردم صحبت کرده و همچنبن از نقطه نظر رئالیتی متوسط بوده و از نظر غیرقابل حدس زدن داستان در سطح قابل قبولی میباشد.
به تمام دوستان علاقه مند به آثار ژانر تکان دهنده رازآلود جنایی و داستانی توصیه میکنم و همچنین راوی اثر برخلاف نظرهای ضد ونقیض سایرین بنظر من اجرای مسلطی داشتند. با تشکر از کتابراه🌹
به تمام دوستان علاقه مند به آثار ژانر تکان دهنده رازآلود جنایی و داستانی توصیه میکنم و همچنین راوی اثر برخلاف نظرهای ضد ونقیض سایرین بنظر من اجرای مسلطی داشتند. با تشکر از کتابراه🌹
سپاس بی پایان از رسانهی آگاهی، کتابرآه عزیز
✔داستان در ژانر جنایی، روانشناسی، معمایی و راز آلود است. بعضی دوستان معتقدند که نوشتهی محکم و قوی نبوده.. شاید اینطور باشد ولی حرفهای جالبی برای گفتن دارد
✔نام انتخابی داستانها فاکتور مهمی در داستان نویسی است که نویسنده کاملا به آن توجه داشته، بنحوی که با نوشتهاش همسویی دارد و بیاد ماندنی است
✔محتوی به هدف نویسنده نزدیک است
✔کشش و تعلیق داستانی خواننده کتاب را برای گشایش معمای داستان بخوبی با خود همراه میکند
✔تصویر سازیها همذات پنداری ایجاد کرده و شما را در مسیر دلخواه نویسنده قرار میدهد
✔شخصیت پردازیها ماهرانه است، البته بجز دوستانی که فوق حرفهای هستند؟! برای خوانندگان متوسطی چون من، بررسی تک تک افراد دور و بر" اما" و ظنی که برای مقصر بودن هر کدام و سپس تبرئهی آنها عنوان میشد، جنبهی آموزشی داشت
✔همیشه با این جمله مشکل داشتم که میگوید "دوستت دارم و برآیم مهم نیست که چه کردی و چه بودی، اکنون ترا میخواهم". نتیجهی این جمله در پایان انتخابهای خانم اما نادرستی آن را نشان میدهد. باید گذشتهی افراد را به روشنی دانست. انسانها تغییر میکنند، قبول دارم، اما نباید بدون آگاهی و با چشم پوششی خود را در مهلکه ببیندازیم
✔پایان بندی داستان باور پذیر بود
✔و اصل کلام اینکه؛ اگر مهارت مترجم بزرگوار و بر خوانی راوی محترم این نوشته را مزین به شیوایی و روانخوانی نمیکردند، داستان به نمایشنامهایی چنین زیبا مبدل نمیشد که مرا تا پایان و مصرانه در پی خود بکشد و لحظات آرامش بخشی را بیافریند. دست مریزاد. با آرزوی موفقیت و روزگاری خوش
✔داستان در ژانر جنایی، روانشناسی، معمایی و راز آلود است. بعضی دوستان معتقدند که نوشتهی محکم و قوی نبوده.. شاید اینطور باشد ولی حرفهای جالبی برای گفتن دارد
✔نام انتخابی داستانها فاکتور مهمی در داستان نویسی است که نویسنده کاملا به آن توجه داشته، بنحوی که با نوشتهاش همسویی دارد و بیاد ماندنی است
✔محتوی به هدف نویسنده نزدیک است
✔کشش و تعلیق داستانی خواننده کتاب را برای گشایش معمای داستان بخوبی با خود همراه میکند
✔تصویر سازیها همذات پنداری ایجاد کرده و شما را در مسیر دلخواه نویسنده قرار میدهد
✔شخصیت پردازیها ماهرانه است، البته بجز دوستانی که فوق حرفهای هستند؟! برای خوانندگان متوسطی چون من، بررسی تک تک افراد دور و بر" اما" و ظنی که برای مقصر بودن هر کدام و سپس تبرئهی آنها عنوان میشد، جنبهی آموزشی داشت
✔همیشه با این جمله مشکل داشتم که میگوید "دوستت دارم و برآیم مهم نیست که چه کردی و چه بودی، اکنون ترا میخواهم". نتیجهی این جمله در پایان انتخابهای خانم اما نادرستی آن را نشان میدهد. باید گذشتهی افراد را به روشنی دانست. انسانها تغییر میکنند، قبول دارم، اما نباید بدون آگاهی و با چشم پوششی خود را در مهلکه ببیندازیم
✔پایان بندی داستان باور پذیر بود
✔و اصل کلام اینکه؛ اگر مهارت مترجم بزرگوار و بر خوانی راوی محترم این نوشته را مزین به شیوایی و روانخوانی نمیکردند، داستان به نمایشنامهایی چنین زیبا مبدل نمیشد که مرا تا پایان و مصرانه در پی خود بکشد و لحظات آرامش بخشی را بیافریند. دست مریزاد. با آرزوی موفقیت و روزگاری خوش
در ابتدا تشکر میکنم از خانم دشتی که داستانی طولانی همراه با شخصیتهای متعدد را اجرا کردند که اگرچه گاهی تداخل از نظر یکسان بودن صدای اشخاص پیدا میکرد ولی انصافاً کار خوبی ارائه کردند
و در ادامه؛ داستان پیچیده و معمایی که به دلیل تشابهش با فیلمها و رمانهایی از این دست تا حدی قابل پیشبینی بود ولی شاید خیلی حرفهای و تخصصی پردازش نشده بود و بیشتر رونویسی نویسنده از فیلمهای اینگونه ولی با کمی تغییر بود.
این که فرد رباینده احتمالا از مدتها قبل مکان لازم را تدارک دیده بود و حالا چگونه در زمان سیل به مقصود میرسد؟ و توضیح بیشتر انتقادم احتمالا داستان را لو میدهد که این هدفم نیست.
نکته قابل توجه دیگر از نظر من رشد شخصیت مادر (اِما) هست که در طول رویداد حوادث به تدریج حاصل میشود و دختر نوجوان بازیگوش و سبکسر و راحتطلب در مسیر زمان به فردی عمیق و از خودگذشته تبدیل میشود و شخصیت وابسته و مهرطلبش تبدیل میشود به فردی مستقل و با قدرت که برای حفظ منافع فرزندانش از هیچ کوششی دریغ نمیکند.
البته در آخر داستان هم سخنان طولانی و بیوقفه کودک ربودهشده که حالا نوجوانی شده و اصطلاحات مدرنی که مثلاً در موردlcd به کار میبرد بدون اینکه در طول ۱۰ سال آموزشی از دنیای خارج از حبس دیده باشد جای انتقاد دارد.
در پایان اگر بشود این نکته که در مسیر زندگی خوب است به خود یادآور شویم که زود به همه اعتماد نکنیم و حد تعادل را رعایت کنیم، حواسمان به کمبودهای اطرافیان باشد و سادهانگارانه از هر چیز عبور نکنیم و البته نه بدگمانی مطلق که نویسنده در طول قصه از جامعه و اطرافیان به نمایش گذاشته بود؛ را درس این داستان به حساب آوریم، میشود صرف زمان طولانی برای شنیدن روایت را توجیه کرد.
ممنون از کتابراه
و در ادامه؛ داستان پیچیده و معمایی که به دلیل تشابهش با فیلمها و رمانهایی از این دست تا حدی قابل پیشبینی بود ولی شاید خیلی حرفهای و تخصصی پردازش نشده بود و بیشتر رونویسی نویسنده از فیلمهای اینگونه ولی با کمی تغییر بود.
این که فرد رباینده احتمالا از مدتها قبل مکان لازم را تدارک دیده بود و حالا چگونه در زمان سیل به مقصود میرسد؟ و توضیح بیشتر انتقادم احتمالا داستان را لو میدهد که این هدفم نیست.
نکته قابل توجه دیگر از نظر من رشد شخصیت مادر (اِما) هست که در طول رویداد حوادث به تدریج حاصل میشود و دختر نوجوان بازیگوش و سبکسر و راحتطلب در مسیر زمان به فردی عمیق و از خودگذشته تبدیل میشود و شخصیت وابسته و مهرطلبش تبدیل میشود به فردی مستقل و با قدرت که برای حفظ منافع فرزندانش از هیچ کوششی دریغ نمیکند.
البته در آخر داستان هم سخنان طولانی و بیوقفه کودک ربودهشده که حالا نوجوانی شده و اصطلاحات مدرنی که مثلاً در موردlcd به کار میبرد بدون اینکه در طول ۱۰ سال آموزشی از دنیای خارج از حبس دیده باشد جای انتقاد دارد.
در پایان اگر بشود این نکته که در مسیر زندگی خوب است به خود یادآور شویم که زود به همه اعتماد نکنیم و حد تعادل را رعایت کنیم، حواسمان به کمبودهای اطرافیان باشد و سادهانگارانه از هر چیز عبور نکنیم و البته نه بدگمانی مطلق که نویسنده در طول قصه از جامعه و اطرافیان به نمایش گذاشته بود؛ را درس این داستان به حساب آوریم، میشود صرف زمان طولانی برای شنیدن روایت را توجیه کرد.
ممنون از کتابراه
در خط به خط این رمان می شود درد و رنج را دید و با قربانی و مادرش همذات پنداری کرد. از همه مهم تر این است که نویسنده کتاب سارا دنزیل، به خوبی نشان می دهد چقدر دوست ها، آشناها و حتی خانواده ی آدم می توانند به ما آسیب بزنند جوری که حتی تصورش را هم نمی کردیم، نقاب هایی که از صورت شخصیت ها برداشته می شود و رازهایی که فاش می شود، خواننده را شگفت زده خواهد کرد. نویسنده داستان مادری را روایت می کند که در تلاش برای به دست آوردن دوبارهٔ فرزندش است. این رمان روانشناختی و تا حدی تاریک، به قدری با هیجان و تعلیق همراه است که لحظه ای نمی توانید آن را رها کنید. داستان کتاب کودک خاموش در مورد پسربچه ی شش ساله ای است که دزدیده می شود و همه فکر می کنند در جریان سیل غرق شده. کتاب کودک خاموش در مورد پسربچه ی شش ساله ای است که دزدیده می شود و همه فکر می کنند در جریان سیل غرق شده. اجرای صوتی عالی، موسیقی مناسب، و تشکر از کتابراه.
درود، من منتقد حرفه ای نیستم، اما این کتاب انتظاری که داشتم را بر نیاورد، هرچند صدا و هنر سرکارخانم پروین دشتی و تلاش نشر ماه آوا مثل همیشه عالی بود، داستان جذابیت نداشت. سیر و ریتم قصه گویی کند و بدون اتفاق و هیجان پیش رفت، از هیچ یک از تکنیک های نویسندگی و قصه گویی استفاده نشده و داستان کاملا ساده و خطی جلو رفت، خلاقیتی برای شخصیت پردازی نداشت و کاملاً دور از واقعیت بود، رفتارهای کودک خاموش گیج کننده و غیرمنطقی بود و به کودکی ۷ساله که ۱۰سال در زیر زمین حبس شده بود کمی ساده لوحانه و ابتدایی و غیرطبیعی نگاه شده است و در نهایت پایان بندی عجیب و غریب آن مرا کاملاً از هزینه و وقتی که گذاشتم، پشیمان کرد سا ای دنزیل، اصلا قصه گوی خلاق و صاحب سبکی نیست، معمای پیچیده ای نداشت و از شدت سادگی، به راحتی برایم فاش شد، تصویر سازی ضعیفی داشت و هرچه بیشتر گوش کردم نتوانستم رفتار جامعهء مدنظر نویسنده را درک کنم، رفتارها و برخوردشان اصلا قابل تطابق نبود در آخر تشکر میکنم از عوامل مشغول بکار در کتابراه، تشکر ویژه و قدردانی مخصوص دارم.
داستان جذاب و خوبی داره اما جوری نیست که نتونیم پیش بینی کنیم در کل نوشتهای رمزآلود و جالبه در بخشی از کتاب اومده که:
بعد از غرق شدن ایدن، مدام کابوس میدیدم. شبها وقتی بین ملافهها غلت میزدم، دو تصویر دست از سرم برنمیداشتند. اولی تصویر ژاکت قرمز ایدن بود که از رودخانه بیرون کشیده میشد. همان عکسی که روی صفحهٔ اول تمام روزنامهها چاپ شد. معصومیت از دست رفته. تضاد یک لباس کوچک قرمز با پسزمینهٔ تیره و تاریک. یک عکس عالی برای فروش روزنامه. به بدترین ترس خانوادهها اشاره میکرد، بدون خشونت آشکار غیرقابل چاپ. مگر چیزی بهتر از مرگ برای فروش روزنامه وجود دارد؟ شاید رسوایی جنسی، البته اگر داستان جذابی باشد. در رتبهبندی شکوه و عظمت حوادثی که کنجکاوی بیمارگونه را ارضا میکنند، مرگ تراژیک و اتفاقی یک بچه درست بعد از قتل یک کودک قرار دارد.
ایدن به آن یک عکس تقلیل پیدا کرد و تقریباً همهٔ خاطرات قبلی که از او داشتم از بین رفت. نمیتوانستم بدون تصور آن ژاکت قرمز گلآلود، قیافهٔ بامزهاش را به یاد بیاورم. نمیتوانستم بدون هجوم تیتر درشت روزنامهها در مغزم، او را در حال بالارفتن از درخت توی باغچه با شنل سوپرمن تصور کنم.
بعد از غرق شدن ایدن، مدام کابوس میدیدم. شبها وقتی بین ملافهها غلت میزدم، دو تصویر دست از سرم برنمیداشتند. اولی تصویر ژاکت قرمز ایدن بود که از رودخانه بیرون کشیده میشد. همان عکسی که روی صفحهٔ اول تمام روزنامهها چاپ شد. معصومیت از دست رفته. تضاد یک لباس کوچک قرمز با پسزمینهٔ تیره و تاریک. یک عکس عالی برای فروش روزنامه. به بدترین ترس خانوادهها اشاره میکرد، بدون خشونت آشکار غیرقابل چاپ. مگر چیزی بهتر از مرگ برای فروش روزنامه وجود دارد؟ شاید رسوایی جنسی، البته اگر داستان جذابی باشد. در رتبهبندی شکوه و عظمت حوادثی که کنجکاوی بیمارگونه را ارضا میکنند، مرگ تراژیک و اتفاقی یک بچه درست بعد از قتل یک کودک قرار دارد.
ایدن به آن یک عکس تقلیل پیدا کرد و تقریباً همهٔ خاطرات قبلی که از او داشتم از بین رفت. نمیتوانستم بدون تصور آن ژاکت قرمز گلآلود، قیافهٔ بامزهاش را به یاد بیاورم. نمیتوانستم بدون هجوم تیتر درشت روزنامهها در مغزم، او را در حال بالارفتن از درخت توی باغچه با شنل سوپرمن تصور کنم.
این کتاب این موضوع رو میخواد برسونه که بر خلاف تصوراتمون افراد نزدیک به ما این توانایی رو دارن که برای مدت طولانی نقش بازی بکنن و ما رو فریب بدن، و خیلی وقتها ازمها نسونهها رو در نظر نمیگیرن و چون تحت تاثیر محبت اولیه قرار میگیرن، نمیتونن به دلیل اصلی و ذات واقعیه افراد پی ببرن، و البته دلیل اصلی این نوع رفتارها اتفاقها و سختی هاییه که تو زندگی پیش میاد و خیلی از ماها مقاومتمون رو از دست میدیم و به بقیه افراد پناه میبریم تا نجاتمون بدن. به نظرک در کل این کتاب داستان خیلی سنگین و ناراحت کنندهای داره، خصوصا اینکه همون طور که از عنوان کتاب پیدایست پای یک کودک در میونه، به نظرم برای افراد خیلی حساس مناسب نیست، هر چند که مسائل این چنینی در جهان واقعا وجود داره علی رغم دردناک بودنشون… هر کتابی نکات اموزندهای داره و با خوندن یا گوش دادن به این کتاب به این نکته میرسیم که جز خودمون به هیچ کس اعتماد نکنیم و همیشه یه حدی برای بقیه قائل باشیم. و همچنین اجازه ندیم دیگران نقاط ضعفمون رو بفهمن چون خیلیها ازش به نفع خودشون استفاده میکنن.
یه درام جنایی و معمایی که حدس زدن پایانش ممکنه کمی سخت باشه. داستان رو زنی روایت میکنه که فرزندش رو در حادثه سیل از دست داده و تلاش میکنه بعد از اون اتفاق زندگیش رو به حالت عادی دربیاره... داستان کتاب جالب و غافلگیرکننده بود اما اشکالات عمدهای که داشت به اون لطمه زده، مثلا در مورد قهرمان کتاب به طرز آزاردهندهای اغراق شده، خیلی از لحظات اصلا قابل باور نیست با یک انسان معمولی روبرو هستیم با توان جسمی و روحی محدود، این به نظرم نه تنها داستان رو جذاب نکرده بلکه متاسفانه از رئال بودن قصه کم کرده، در انتهای کتاب دلایل خیلی اتفاقات روشن نمیشه و نویسنده تنها اینکه بعضی آدمها مثل هیولا هستند و کارهای بی منطقی میکنن اکتفا کرده که بازهم به نظر من نقطه ضعف داستان شده، شاید اگه پشت این شخصیتها یه داستان منطقی یا روانشناسانه برای کارهاشون بود خیلی طبیعی تر میشد. در کل کتاب بد نیست اما اگر انتظار یه داستان بی عیب و نقص و واقعی رو دارید احتمالا کتاب توقع تون رو برآورده نمیکنه. خوانش کتاب هم متوسط بود.
به نظرم یکی از اصلیترین نکات مثبت کتاب خاموشی سارا، که بیشتر کتابهای مرتبط با کودکی قابلیت پویایی از خود نمایان میکنند، تأکید بر مسیر دریافت علم است، به خصوص دربارهی یادگیری کودکان. توصیف جزئیاتی داستان، مانند عبارات بنویسید، حدس بزنید، فرمانهای به دست آوردن و غیره، برای کودکانی که به زبان خواندن مشغولند، کمک میکند تا یادگیری آسان تر و خلاقانه تری باشد.
همچنین نحوه نگارش داستان به تنهایی بسیار جذاب است. کتاب خاموشی سارا به دو صورت جنایی و رمانس ستیزی کمک میکند تا در عین حال که داستان را پیش میبرید، روحیه رمانس را هم از دست ندهید.
با این حال، برخی نکات منفی نیز در این کتاب وجود دارد. واژگان زیادی که در داستان بکار رفته است، در برخی بخشها برای کودکان سنین پایین ممکن است سخت باشند. بعضی از اتفاقات هم در داستان، خیلی غیرواقعی به نظر میرسند و هنرپیشگی آنها بسیار کم است. همچنین، شاید داستان را به صورت رسمی تلقی کرد و کاراکترهای داستان را تنها کودکان نپذیرند.
در کل، کتاب خاموشی سارا با تأکید بر مهارتهای کودکان در علوم و حل مسئله، یک داستان بسیار جذاب و تفکربرانگیز دارد. هرچند، بعضی از بخشهای داستان ممکن است برای کودکان سنین پایین سخت باشد و در بعضی از موارد تحلیل روانشناختی کاراکترها در این کتاب ناموجود است. اگر به دنبال یک داستان کمدی و فانتزی هستید، کتاب خاموشی سارا مناسب نیست اما اگر به دنبال یک داستان مهیج و هیجان انگیز هستید، این کتاب بسیار مناسب است.
همچنین نحوه نگارش داستان به تنهایی بسیار جذاب است. کتاب خاموشی سارا به دو صورت جنایی و رمانس ستیزی کمک میکند تا در عین حال که داستان را پیش میبرید، روحیه رمانس را هم از دست ندهید.
با این حال، برخی نکات منفی نیز در این کتاب وجود دارد. واژگان زیادی که در داستان بکار رفته است، در برخی بخشها برای کودکان سنین پایین ممکن است سخت باشند. بعضی از اتفاقات هم در داستان، خیلی غیرواقعی به نظر میرسند و هنرپیشگی آنها بسیار کم است. همچنین، شاید داستان را به صورت رسمی تلقی کرد و کاراکترهای داستان را تنها کودکان نپذیرند.
در کل، کتاب خاموشی سارا با تأکید بر مهارتهای کودکان در علوم و حل مسئله، یک داستان بسیار جذاب و تفکربرانگیز دارد. هرچند، بعضی از بخشهای داستان ممکن است برای کودکان سنین پایین سخت باشد و در بعضی از موارد تحلیل روانشناختی کاراکترها در این کتاب ناموجود است. اگر به دنبال یک داستان کمدی و فانتزی هستید، کتاب خاموشی سارا مناسب نیست اما اگر به دنبال یک داستان مهیج و هیجان انگیز هستید، این کتاب بسیار مناسب است.
این کتاب در مورد گم شدن آیدن پسر بچهای ۶ ساله هست، که ده سال بعد در کمال تعجب پیدا میشه... اما اصلا دیگه به اون بچهی ۶ ساله شباهتی ندارد و به کل عوض شده!! این کتاب فوق العاده بود. اولین و مهمترین نقطه قوت کتاب قلم عالی نویسنده بود. کتاب معمایی بود و از همون اول سوالاتی رو در ذهن خواننده ایجاد میکرد اما طوری نبود که مثلاً شخصیت اصلی از جواب سوالها آگاه باشه اما مثلاً آخر داستان جوابها رو بگه. برخلاف بقیه کتابهای جنایی اصلا خشک نبود احساسات مختلفی داشت احساساتی مادرانه که توانایی غرق شدن درشون رو داشتی. نقطههای اوج کتاب خیلی عالی نوشته شده بود و جوری که میتونستی ساعتها در این کتاب غرق بشی و زمان و مکان از دستت در بره. پس اگه یه کتاب میخواید که هیچ وقت موقع خوندنش خسته نشید از قلم نویسنده لذت کامل رو ببرید و آخر داستان بعد از برملا شدن اتفاقات از تعجب دهنتون باز بمونه کودک خاموش بهترین انتخابه❤️
کتاب خوبه ولی نمیشه گفت عالیه موضوع کتاب معمایی رازآلود و روانشناسیه. از ابتدای داستان تا پایان داستان خسته کننده نیست و کشش لازمو داره. شناسایی مجرم هم سخت نیست و همون اول داستان میشه مجرمو حدس زد البته نه مجرم اصلیو. دلیل خیلی از مسائل مثل حرف نزدن کودک، فرمانبری کودک از شخص خاص و... واضح منطقی مشخص نمیشه. داستان در مورد زنیه که بعد از ده سال پسر گمشدشو پیدا میکنه و همین مسئله کل زندگیشو مخصوصا زندگی مشترکشو دستخوش تغییرات میکنه و باعث دیدن چهره ی واقعی افرادی میشه که اونهارو از نزدیکان و حامیان خودش میدونسته و در نهایت بخاطر حفاظت از جون عزیزانش خیلی از خطر ها رو به جون میخره و از خانوادش محافظت میکنه. از نظر ترجمه و صدای راوی عالیه در پایان هم از کتابراه عزیز بابت هدیه قشنگش تشکر میکنم
تریلر کتاب کودک خاموش از بانو ساراای . دنزیل، از داستان خاص برخوردار است. مخاطب خاص دارد. سبک خاص دارد. حوصله خاص می خواهد. داستان از ژانر جنایی عاشقانه است. معما دارد و روایت اولیه کتاب اصلا خیال بر ملا کردن این نوع نوشتن را ندارد. تبحر سارا در کتابش دیده می شود و ای. دنزیل نشان می دهد که الفبای نوشتن را بلد است و متخصص شاید در کنکاش او کار دیگری بیابد اما جذابیت داستان، مخاطب را پرکشش جلب می کند. داستان فراز و نشیب دارد. معما را از ابتدا لو نمی دهد. اگرچه آخر داستان را که بشنوید شاید تلنگرهای کشف را به هم ربط دهید. واکاوی شخصیت از ای. دنزیل کمتر دیده می شود و قضاوت نمی کند و اجازه می دهد که خواننده با دنیای خودش وارد کودک خاموش شود. تصویر روی جلد زیبا و گویا است.
کتاب جالب بود موضوع جالبی داشت اینکه انسانها باطنی دارند که شاید سالها و یا تا پایان عمر برای ما ناشناخته باقی بمانه. و ما آدمها رو از دریچه نگاه محدود خودمون میبینیم خیلی جاها خیلی از زشتیها و ناهنجاری هاشون رو نمیبینیم یا ندید میگیریم و بعد در مواجهه با این چهره ظهور پیدا کرده شوکه میشیم در دنیای امروز اعتماد کردن واقعا داره سخت میشه حتی به آدمهای درجه یک زندگی چیز قابل توجه دیگه توان آدمها در شرایط سخت هست درون هر یک از ما یک ابر قهرمان زیست میکنه که شاید با آتش گرفتن چاشنیش ظهور کنه کتاب رو دوست داشتم ذهن منو به چالش کشید دنبال خودش منو کشوند بعضی قسمت هاش نفسم در سینه حبس میشد و میتونم بگم جزو بهترینهایی بود که خوندم
سلام، من این کتاب و در راه رفتن و برگشتن به محل کارم گوش میدادم، واقعا جالب بود، بعضی جملاتش و دوست داشتم و البته بعضی جاها به نظرم یکم زیاد کش پیدا میکرد ولی تا آخر منتظر بودم ببینم چی میشه
صداپیشه عالی بود، احساس و شخصیتهای مختلف و خیلی خوب نشون میدادن. ولی آخرین صحنه کتاب عجیب بود، چه طور Ema میتونست دست بچه هاش و بگیره و برن پیک نیک و ساندویچ بخورن؟ اینکه بعضی جاها آدمها مجبورن قوی باشن برای من قابل درک ا ولی نمیدونم به نظرم آخرش یکم سریع جمع شد و انتظار داشتم بهتر تموم بشه
در کل کتاب معمایی جالبی بود و من به خیلی از دوستانم پیشنهاد دادم که از طریق کتابراه گوشش بدن
صداپیشه عالی بود، احساس و شخصیتهای مختلف و خیلی خوب نشون میدادن. ولی آخرین صحنه کتاب عجیب بود، چه طور Ema میتونست دست بچه هاش و بگیره و برن پیک نیک و ساندویچ بخورن؟ اینکه بعضی جاها آدمها مجبورن قوی باشن برای من قابل درک ا ولی نمیدونم به نظرم آخرش یکم سریع جمع شد و انتظار داشتم بهتر تموم بشه
در کل کتاب معمایی جالبی بود و من به خیلی از دوستانم پیشنهاد دادم که از طریق کتابراه گوشش بدن
داستان قشنگی بود. اما چند تا ضعف بزرگ داشت.
یکی اینکه مشخص نشد چرا ایدن فقط به حرفهای جیک گوش میداد و بهشون عمل میکرد. دوم اینکه زیاد از حد به حاشیههایی که در روند داستان هیچ تاثیری نداشتند پرداخته شده بود، مثل اینکه نویسنده داره فیلمنامه مینویسه و پرداختن به جزییات آب و هوا، دهکده، جنگل، مغازهها، لباسها و …. کسل کننده بود. سوم اینکه اِما، آخر داستان در حد غیر قابل باوری در مورد اون زن چشم پوشى کرد و در حد سَر و تَهِ قصه رو بستن بود!
ضعف هاى دیگه اى هم داشت که گفتنشون باعث لو رفتن داستان میشه، براى همین ذکر نمیکنم.
یکی اینکه مشخص نشد چرا ایدن فقط به حرفهای جیک گوش میداد و بهشون عمل میکرد. دوم اینکه زیاد از حد به حاشیههایی که در روند داستان هیچ تاثیری نداشتند پرداخته شده بود، مثل اینکه نویسنده داره فیلمنامه مینویسه و پرداختن به جزییات آب و هوا، دهکده، جنگل، مغازهها، لباسها و …. کسل کننده بود. سوم اینکه اِما، آخر داستان در حد غیر قابل باوری در مورد اون زن چشم پوشى کرد و در حد سَر و تَهِ قصه رو بستن بود!
ضعف هاى دیگه اى هم داشت که گفتنشون باعث لو رفتن داستان میشه، براى همین ذکر نمیکنم.
در ابتدا تشکر از خانم دشتی عزیز با خوانش فوق العاده شون،، از مقدار کمی شباهت در گفتارها کاملا میشه چشم پوشی کرد مهم اینه که ایشون به متن و شخصیتها کاملا تسلط داشتن.
در مورد داستان هم کشش قابل توجهی برای پیگیری ادامه داستان در انسان بوجود میاره هر چند گاهی حاشیه زیاد داشت اما ریزه گوییها و جزئیات قطعا به این خاطر بیان شده که خواننده خودش رو در اون موقعیت تجسم کنه. آخر داستان واقعا برایم قابل حدس نبود خیلی راحت میتونستم به دو سه نفر مشکوک بشم اما اینکه خیلی از آدمهای نزدیکمون همینقدر هیولا هستند واقعا وحشتناکه. ممنون از کتابراه برای انتخاب خوبش...
در مورد داستان هم کشش قابل توجهی برای پیگیری ادامه داستان در انسان بوجود میاره هر چند گاهی حاشیه زیاد داشت اما ریزه گوییها و جزئیات قطعا به این خاطر بیان شده که خواننده خودش رو در اون موقعیت تجسم کنه. آخر داستان واقعا برایم قابل حدس نبود خیلی راحت میتونستم به دو سه نفر مشکوک بشم اما اینکه خیلی از آدمهای نزدیکمون همینقدر هیولا هستند واقعا وحشتناکه. ممنون از کتابراه برای انتخاب خوبش...
سلام خدمت دوستان
این کتاب در مورد گم شدن آیدن پسر بچهای ۶ ساله هست، که ده سال بعد در کمال تعجب پیدا میشه... اما اصلا دیگه به اون بچهی ۶ ساله شباهتی ندارد و به کل عوض شده!!
در کل داستانهای جنایی و معمایی دو جور هستند. در بعضی داستانها خودبخود کشش و هیجان دارد و بعضی نیاز به خلق هیجانهای مصنوعی و اغراق در احساسات دارند. داستان کتاب تا حدودی از نوع دوم است و نیمی از کتاب به جملات تکراری و جزئیات اغراقآمیز در مورد احساسات راوی اختصاص دارد. به گونهای که دوست داری چند پاراگراف را نخوانده رد کنی. در کل خواندن کتاب خالی از لطف نیست.
این کتاب در مورد گم شدن آیدن پسر بچهای ۶ ساله هست، که ده سال بعد در کمال تعجب پیدا میشه... اما اصلا دیگه به اون بچهی ۶ ساله شباهتی ندارد و به کل عوض شده!!
در کل داستانهای جنایی و معمایی دو جور هستند. در بعضی داستانها خودبخود کشش و هیجان دارد و بعضی نیاز به خلق هیجانهای مصنوعی و اغراق در احساسات دارند. داستان کتاب تا حدودی از نوع دوم است و نیمی از کتاب به جملات تکراری و جزئیات اغراقآمیز در مورد احساسات راوی اختصاص دارد. به گونهای که دوست داری چند پاراگراف را نخوانده رد کنی. در کل خواندن کتاب خالی از لطف نیست.
کتاب کتابی جالب اما کمی یکنواخت است و روایتگر داستان پسری است که پس از بارانی شدید ناپدید د ده سال بعد پیدا میشود و اشکار میشود که در ان روز بارانی دزدیده شده بوده است و پس از پیدا شدن سکوت کرده و سخن نمیگوید و روایتگر مادری است که پس از ناپدید شدن پسرش چه زجرهایی متحمل میشود و پس از پیدا شدن او چه حسی دارد و نمیداند که چه رفتاری باید با فرزندش داشته باشد کتاب به دلیل گویندگی تک جانبه کمی خسته کننده به نظر میاید ولی بیان احوال و مکان با جزئیات ان را جذاب تر میکندبه نظر کتابی است که لایق گوش دادن است
کتاب جالبی بود از شنیدنش لذت بردم خانم دشتی خیلی زیبا و حرفهای اجرا کردن از ایشان تشکر میکنم و همین طور از کتابراه که این کتاب را در دسترس کاربران قرار داد
من به این دلیل چهار ستاره دادم که آخر داستان دلیل قانع کنندهای برای انجام چنین کار وحشتناکی نداشت و انگیزه مجرم برای انجام همچین رفتاری کافی نبود بنظرم من اگر جیک این کار را کرده بود خیلی قانع کننده تر بود بنظر میرسید که نویسنده فقط برای اینکه اگر داستان را تا آخرین لحظه غیر قابل پیش بینی نگه دارد اینکار را کرده بود که لطمه خیلی زیادی به داستان زده بود
من به این دلیل چهار ستاره دادم که آخر داستان دلیل قانع کنندهای برای انجام چنین کار وحشتناکی نداشت و انگیزه مجرم برای انجام همچین رفتاری کافی نبود بنظرم من اگر جیک این کار را کرده بود خیلی قانع کننده تر بود بنظر میرسید که نویسنده فقط برای اینکه اگر داستان را تا آخرین لحظه غیر قابل پیش بینی نگه دارد اینکار را کرده بود که لطمه خیلی زیادی به داستان زده بود
کتاب بسیار آموزنده و خوبی است از این کتاب یاد میگیریم که هرگز نمیتوان در مورد کسی صد درصد مطمئن بود. اشخاص تکامل مییابند وعوض میشوند کسی که امروز مورد اعتماد ماست امکان دارد که فردا آدم امروزی نباشد. اگر اعتمادمان سنجیده و درست نباشد همیشه نتیجهاش درست برعکس انتظار ما خواهد بود. میتوانیم به کسی یک دقیقه اعتماد کنیم یا حالا اعتماد کنیم ولی نمیتوانیم به همه کس و برای همیشه اعتماد کنیم، چون هیچ کس از فردا خبر ندارد و بزرگترین زخمها و ضربهها را از نزدیکترین افراد زندگیمان خواهیم خورد.
در مجموع از نظر من یک داستان متوسط رو به پایین داشت. تقریبا قابل حدسه و غافلگیری آنچنانی نداره. نویسنده واقعا در خیلی قسمتها رو مخه شاید صد بار در داستان به خاروندن پوست دست اشاره کرده صد بار فقط نوشته دستم را روی شکمم کشیدم و خیلی از این قبیل چیزا که مکرر تکرار میشه و همینا واقعا میرن رو مخ. خانم دشتی با اینکه جنس صدای زیبایی دارن ولی کلا در لحن و فراز و فرود مبتدیانه عمل میکنن در تغییر صدا مبتدیانه عمل میکنن و این کاملا در خوانش ایشون مشهوده. در مجموع کل داستان بدنبود. سپاس
کتاب خوبی بود ولی با توجه به اینکه کتاب جنایی هست انتظار داشتم وقایع سریعتر و در مدت زمان کوتاه تری بیان میشد ولی از آن جا که به جنبههای عاطفی و روانشناسی افراد نیز توجه دارد باعث شده کتاب کمی طولانی تر به نظر برسد ولی در کل کتاب خوبی است برای اینکه بتوانیم به رفتارهای اثراتی و سادیسمی انسانها توجه بیشتری داشته باشیم ولی به نظر کمی نیز اغراقآمیز میآید که فردی در اطراف خود چندین نفر غیر طبیعی داشته باشد شاید سادگی و عدم دقت او نسبت به رفتار دیگران نیز چنین وقایعی را برای او پیش آورده است
با عرض سلام و تشکر از تمام کسانی که در تهیهی این کتاب نقش داشتند، کتاب خوبی بود نکتههای خوبی در آن بود، انسانهایی که ظاهر و باطنشون با هم متفاوت بود، انسانهایی که کمبودهای وجودی خودشون رو در دیگران جستجو میکردند انسانهایی که از نقطه ضعفهای دیگران استفاده میکردند تا نقاط ضعف خود رو بپوشانند، فداکاری و دلسوزیهای مادری که برای نجات فرزندش از خود نشون میده، و همچنین زنی که بعد از فهمیدن واقعیتهای زندگیش در بدترین شرایط محکم ایستاد و از خودش و پسر و زندگیش حمایت کرد
اول از همه از تیم اجرا تشکر میکنم. خوانش خانم دشتی عالی بود، اجرا به جای چند نفر کار بسیار سختی است که ایشان به خوبی از عهدهاش بر آمدند، موسیقی متن هم کاملا مناسب انتخاب شده بود. داستان خیلی قوی شروع شد اما کم کم کش دار و خسته کننده شد، در این حد که من چند روزی گوش کردن را متوقف کردم چون انگیزهام را برای شنیدن پایان ماجرا از دست داده بودم. بعد از گزارش لحظه به لحظهٔ ابتدای داستان، یک باره خیلی سریع داستان جمع و جور شد و مهمترین سوال بدون پاسخ باقی ماند: هدف رباینده چه بود؟
کتاب متوسطی بود به نظر من. اول کتاب خوب شروع شده بود. به طوریکه تا اواسط کتاب دوست داشتم دنبال کنم. از اواسط کتاب کش دار شد. جملهها و احساسات تکراری که حوصله سر بر شده بود. داستانی که در اوایل خوب ساخته و پرداخته شده بود، به یکباره ضعیف شد. انگار آخرش خیلی عجولانه بسته شد. چند سوال مهم باقی موند. هدف شخص منفی داستان از نجات دادن و بعد مخفی کردن اون بچه چی بود؟ یا برخود با امی در قسمت آخر و واکنشام وقتی متوجه اصل ماجرا شد. در کل اگر قصد سرگرمی دارید برای خوندن بد نیست.
کتاب با صدای خوبی روایت شده بود و داستان و تصاویر اون به راحتی قابل تجسم بود. حقیقت واقعی اونقدر هم معلوم نبود یعنی نویسنده سعی کرده بود تو رو به همه شخصیتها مشکوک کنه و مشکوک نگه داره جوری که نتونی به قطع بگی چه کسی این کارو کرده. در کل خوب بود ولی به خاطر زیادو طولانی بودن فصلها خسته میشدم جوری که سرعت صدا رو دو برابر میکردم و در چند فصل پایانی که اوج این کتاب هست بیشتر نظرم جلب شد و باحوصله تر گوش میدادم. صدای گوینده خیلی خوب به فضا میخوره و انتخاب به جایی بوده.
واقعاشنیدن این داستان با صدای خانم دشتی بسیار لذت بخش بود، وجه ممتاز این اثر کیفیت بسیار خوب صداگذاری، موسیقی متن و به خصوص بیان حرفهای راوی داستان که نقشها را بسیار متمایز و قابل لمس اجرا میکردند. روند داستان به گونهای است که ذهن خواننده را درگیر میکند، ولی به نظرم یک نکته ضعف که در داستان وجود دارد منفی بودن و نقاب داشتن چندین تن از اطرافیان نزدیک شخصیت اصلی داستان است که اگر نویسنده آن را معطوف به یک نفر از شخصیتها میکرد بهتر بود.
کتابی هیجانی روانشناختی بود و به خوبی لایههای پنهان آدمی را بیان میکرد اینکه بعضی انسانها چگونه در پشت نقاب مهربانی درون پست خود را پنهان میکنند وهمچنین عشق بی پایان و راستین مادر به فرزندش را به خوبی بیان کرده
ولی نکات گنگ بسیاری داشت مثلا علت ربایش کودک توسط آدم ربا واینکه به چه دلیل اینکار را کرد
شخصیت عجیب و دور از ذهن جیک نیز ازنکات غیر قابل باور داستان بود
ولی در کل کتاب هشدار آمیز حوبی به والدین است که بیشتر مراقب فرزندان خود باشند
ولی نکات گنگ بسیاری داشت مثلا علت ربایش کودک توسط آدم ربا واینکه به چه دلیل اینکار را کرد
شخصیت عجیب و دور از ذهن جیک نیز ازنکات غیر قابل باور داستان بود
ولی در کل کتاب هشدار آمیز حوبی به والدین است که بیشتر مراقب فرزندان خود باشند
بسیار کتاب جالبی بود از اواسط داستان مشخص بود که کار چه کسی است و میشد حتی دلیل آن را به راحتی درک کرد ولی برای یک مادر نبود کودک شش سالهاش نهایت درد و غم است و نیاز به تسکین دارد
رها شدن از سمت مردی که همهی رویایت است نیز مزید علت بر افسردگی است و در نهایت به پناه بردن به آغوشی اشتباهی
در تمام موارد آدمهای سادیسمی تنهایی و غم و در نهایت ضربه پذیر بودن یک نفر او را برایش قربانی خوبی که قابل کنترل است میسازد
یاد بگیریم در غمها یکدیگر را تنها نگذاریم ❤️❤️❤️❤️
رها شدن از سمت مردی که همهی رویایت است نیز مزید علت بر افسردگی است و در نهایت به پناه بردن به آغوشی اشتباهی
در تمام موارد آدمهای سادیسمی تنهایی و غم و در نهایت ضربه پذیر بودن یک نفر او را برایش قربانی خوبی که قابل کنترل است میسازد
یاد بگیریم در غمها یکدیگر را تنها نگذاریم ❤️❤️❤️❤️
کتابی بسیار مجذوب کننده و با نثری روان و شیوا که در عین سادگی بیان و درک مفاهیم، سرشار از موقعیت های غافل گیر کننده است. ترجمه اثر تحسین برانگیز وروان میباشد. نویسنده با توجه به همجنس بودن با شخصیت روایت کننده (مادر) سرگذشت، استادانه عشق و احساسات و نگرانیهای مادرانه را بیان کرده و ابعاد دور از ذهن شخصیتی آدمها را نشان داده است. ایراد کوچکی که در کل میتوانم داشته باشم عدم مهارت گوینده متن در نحوه بیان و حالت گفتاری در نقش بعضی از افراد با یکدیگرست.
یه داستان جنایی و روانشناسی بود با موضوع متفاوت اما یه جورایی آخر داستان رو تونستم حدس بزنم معمولا این جور موضوعها منفی رو گوش نمیدم اما این داستان رو تا آخر گوش دادم به خاطر شخصیت جالب و موثر قوی زنی که نقش اصلی بود یک نکتهای هم که از داستان تنیجه گرفتم اینکه حتی اگه نزدیکانت هم نقش منفی زندگی ات رو داشته باشن بازم اینجوری بهتره
نقدی هم که داشتم اینکه بعضی جاها به نظرم احساسات و توضیح وقایع توسط اشخاص به نحو اغراق آمیزی بیان میشد
نقدی هم که داشتم اینکه بعضی جاها به نظرم احساسات و توضیح وقایع توسط اشخاص به نحو اغراق آمیزی بیان میشد
نکته مثبتی که توی این کتاب وجود داشت این بود که با توجه به سیر اتفاقاتش، شنونده خسته نمیشه و ذهنش به شدت درگیر داستان میشه و میخکوب تا آخر داستان میشینه. سبک کتاب معمایی و جنایی هست و شخصا به کساییکه ذهنشون آشفتهست پیشنهاد میکنم برای خلاصی از هجوم افکار مختلف، داستانهای معمایی گوش کنند که ذهنشون درگیر وقایع و اتفاقهای کتاب بشه و از نشخوار فکری مدتی رهایی پیدا کنند.
با سلام. اول از راوی تشکر میکنم بسیار روان وعالی خوندن. در مورد
کتاب خیلی لذت بردم درسی که از این کتاب گرفتم این بود که هر کسی رو وارد زندگیمون نکنیم ادمایی گرگ نما درلباس میش. نقدی که در مورد این کتاب دارم اینه که مشخص نشد دلیل کار رباینده چی بود چرا باهاشون اینکارو کرد! میتونستن از زبون همدستش علت کار رو بفهمن واین موضوع سربسته باقی موند. ممنون از نویسنده وگوینده🙏
کتاب خیلی لذت بردم درسی که از این کتاب گرفتم این بود که هر کسی رو وارد زندگیمون نکنیم ادمایی گرگ نما درلباس میش. نقدی که در مورد این کتاب دارم اینه که مشخص نشد دلیل کار رباینده چی بود چرا باهاشون اینکارو کرد! میتونستن از زبون همدستش علت کار رو بفهمن واین موضوع سربسته باقی موند. ممنون از نویسنده وگوینده🙏
ستاره کامل برای اجرای عالی و کم نقص خانم دشتی و ترجمه روان مترجم نقش بزرگی درجذابیت داستان داشت و اما داستان: دلهرهها و پریشانیهای ده ساله مادر جوان در حالیکه رباینده از نزدیکان و کسی ست که بیشترین همراهی رو داشته در آخر قصه شگفت آور ولی قابل پیش بینی بود کشش خیلی خوبی داشت و کندی روند بازگشت کودک بنظرم خوب ترسیم شده بود. توصیه میکنم حتما این نسخه رو گوش کنید ارزشش رو داره. سپاس کتابراه عزیز
داستان خوبیه اما عبارات کلیشهای زیاد داره مثل چنگ زدن به سینه یا احساس خفگی که به کرات مورد استفاده قرار گرفته و از طرفی از یه جایی از داستان که حدودا یک سوم پایانی هست میشه تشخیص داد آدم ربا کی بوده. مورد بعدی در رابطه با سانسورهای کتاب هست که البته در کشور ما طبیعیه.
و اما نباید از صدای شیوای سرکار خانم جعفری گذشت که به تنهایی بار تمام ضعفهای فوق رو به دوش کشیده و با نهایت هنر داستان رو روایت کردهاند.
و اما نباید از صدای شیوای سرکار خانم جعفری گذشت که به تنهایی بار تمام ضعفهای فوق رو به دوش کشیده و با نهایت هنر داستان رو روایت کردهاند.
واقعا ضعیف بود. اول اینکه اثر روانشناختی انقدر سبک و کم ارزش نمیشه، نویسنده بیشتر سعی داشت داستانی مهیج رو روایت کنه که در اونم موفقیتی نداشت. جمله بندیها خیلی سطحی بودن، شرح حالات روحی شخصیتهای داستان بسیار ابتدایی بود. کتاب هیچ چیز به آدم اضافه نمیکنه چه از نظر ادبی چه روانشناسی. فقط شاید میتونست سرگرم کننده باشه که اونم با گویندگی کسالت بار و اعصاب خرد کن گوینده از بین رفته. متاسفانه خیلی بی کیفیت بود به نظرم.
کتاب راز آلود و جذاب یعنی کتابی بود که اصلا نمیخواستم نصفه بزارمش کنار و با اینکه مطمئن بودم آخرای کتاب معلوم میشه چه کسی و به چه دلیلی باعث و بانی این اتفاق بوده اما حاضر نشدم حتی یک دقیقه از کتاب و نشنیده رد کنم انقدر هیجان زده بودم یک روز کامل حال من عوض شد دقیقا بعد از اتمام کتاب چی بود مگه داریم ذهن نویسنده دقیقا چقدر میتونسته خلاق و پر از ایده باشه واقعا شگفت زده شدم عالی بود
صدای گوینده بسیار مناسب و گیرا بود کتاب لایههای بسیاری داشت حرفهای زیادی دربارهی دورویی انسانها، گرگ و میش بودن و نقاب زدن خیلیها که ما باورشان داریم. شخصیت اصلی داستان زن صبوری بود که میان لاشخورهای زیادی که نقاب دوست زده بودند محاصره شده بود. مادر قویای بود که بجای گریستن و تسلیم شدن جلوی همهی مشکلات ایستاد و پیروز شد
کتاب دارای قلم بسیار روان و داستان گیرا، به طوری که شنونده وارد فضای داستان میشود و در نقاطی که باید احساس استرس، شادی و عصبانیت بکنید کاملا ملموس است که نشانگر توانایی بالا نویسنده است، البته توانایی و شیوایی بیان بالای راوی هم در این مضمون بی تاثیر نیست، این کتاب رو به دوستانی که علاقه به کتابهای جنایی که تا لحظه آخر آنها را درون خود میکشاند توصیه میکنم.
کتاب نسبتا خوبی بودی... ولی به نظرم ترجمه یا روخوانی گاهی لنگ میزد... مثلاً اول داستان اما میگه وقتی ۱۸ سالم بود ناخواسته باردار شدم و نتونستم مثل دوستام برم دانشگاه ولی یه جاهایی میگه وقتی دانشگاه فلان درس رو میخوندم. و خب از همون ابتدا به ساکن مشخص بود جیک، همسر دوم اما، ریگی تو کفشش داره خب البته بقیهاش زیاد قابل حدس نبود! مثلاً قضیه هیو به ذهنم نرسیده بود.
داستانی فوقالعاده احساسی و خانم دشتی واقعا دست مریزاد در نهایت زیبایی گویندگی این رمان بی نظیر را بر عهده گرفته طوری که شنونده احساس میکند خود واقعی شخصیت داستان باز گو میکند.
داستان رهنمودهای خیلی خوبی در خصوص کنترل احساسات و در مواقع بحرانی و کنار آمدن با واقعیات زندگی و امیدواری در نهایت اوضاع بد و تلاش برای رفع مشکل است. پیشنهاد میکنم این کتاب را گوش کنید
داستان رهنمودهای خیلی خوبی در خصوص کنترل احساسات و در مواقع بحرانی و کنار آمدن با واقعیات زندگی و امیدواری در نهایت اوضاع بد و تلاش برای رفع مشکل است. پیشنهاد میکنم این کتاب را گوش کنید
نویسنده با پرداختن بیش از حد به جزییات و توضیحات اضافی فقط داستان رو کش آورده و کتاب رو طولانی کرده از اواسط داستان میشه حدس زد شخصی که دنبالش هستن کیه و اینکه آخر داستان و یه جورایی جمعش کرده و خیلی سوالا بی پاسخ میمونه
کتاب برای افراد کتاب خوان حرفهای مناسب نیس و خیلی سطحی و متوسط هست اما برای کسایی که تازه شروع به خواندن ژانر جنایی معمایی کردن خوبه
کتاب برای افراد کتاب خوان حرفهای مناسب نیس و خیلی سطحی و متوسط هست اما برای کسایی که تازه شروع به خواندن ژانر جنایی معمایی کردن خوبه
با جرات میتونم بگم که این کتاب پتانسیل این رو داره که یکی از پرفروشترین رمانها بشه.
پسر بچه ۶ سالهای که در رودخونه غرق میشه ومادری که ده سال غصه بچهاش رو میخوره وبعد دوباره باردار میشه وپسرش پیدا میشه ومعلوم میشه که آن رو ربوده بودن وتا آخر داستان مشخص نیست که کار کی بود و.... اون بچه که بعد ده سال بزرگ شده دیگه اون بچه شیطون وبازیگوش وکنجکاو نیست
پسر بچه ۶ سالهای که در رودخونه غرق میشه ومادری که ده سال غصه بچهاش رو میخوره وبعد دوباره باردار میشه وپسرش پیدا میشه ومعلوم میشه که آن رو ربوده بودن وتا آخر داستان مشخص نیست که کار کی بود و.... اون بچه که بعد ده سال بزرگ شده دیگه اون بچه شیطون وبازیگوش وکنجکاو نیست
کتابی روانشناختی بود و داستانی پر از رمز و راز را روایت میکنه وبه شما نشون میده هیچکس خود واقعیش نمیتونه باشه. من نظراتو قبل شروع کتاب خوندم بعضیا نوشته بودم آخرش مشخص نشد کی ایدن رو دزدیده ولی کاملا مشخصه نمیخوام اسم شخصیت رو بگم تا برای بقیه بی مزه بشه اما بادقت دنبالش کنید متوجه میشید صدای گویندهام عالی بود و به هیجان داستان اضافه میکرد
دوس داشتم داستان رو تا پایان گوش بدم چرا که جذاب بود اما متاسفانه خوانش افتضاح گوینده، مانع شد. ایشون در سر تا سر کتاب به شکل مغموم کتاب رو میخوندن و این نوع خوانش واقعا عصبی و خسته کننده است. به گوینده پیشنهاد میکنم در پروژههای آتی، قبل از خوانش، به داستان و کارکترها فکر کنن یا حداقل از اساتید در این زمینه مشورت بگیرن.
به خاطر توصیف دقیق احساسات انسانها در تجربههای مختلف زندگی بهش امتیاز کامل دادم و البته از مسیر داستان و انتخابی که برای انتهای داستان داشت همخیلی خوشم آمد. بخشی که به شدت برای من مهم بود اینه کدوم قسمت تاریک از وجود ما اگر مراقبش نباشیم و رشد کند فاجعه به بار میآورد و در حین رشد اون بخش تاریک، سرتاسر در حفظ نقابمون حرفهای تر میشیم.
کودک خاموش قطعاً دارای موتیفهای روانشناختی آزاردهنده و تاریکی است، اما در پایان رمان وقتی حقیقت فاش میشود، واقعاً نتیجه بزرگی وجود ندارد. درست است، حقیقت به هم ریخته است، اما قابل انتظار است. شخصیتها در قالبهای خود به خوبی جا افتادهاند و تغییرپذیر نیست که این قابل تحسین است. درس اصلی این داستان این است که هرگز نمیدانیم مردم چه چیزی را پنهان میکنند، که هم ضروری و هم دردناک است. برای خوانندگانی که ضربه روحی را در زندگی خود تجربه کرده اند: این کتاب در مورد انواع سوء استفاده صحبت میکند. عاطفی، کلامی، فیزیکی و جنسی. اما نویسنده جزییات غمگین، غیرضروری و بازگویی رفتارهای آزاردهنده تر را از کتاب دور نگه داشته است. شما میدانید که آنها اتفاق افتاده اند، اما شما در معرض جزئیات اعمال نیستید. امیدوارم که کمک کند.
به طور کلی، من احساس میکردم که این کتابی است درباره «غلبه کردن»، و توانایی ما برای پیشبینی و حتی فراتر رفتن از موقعیتهای دشوار زندگیمان. همانطور که میگوید، "نوعی قدرت در ضعف وجود دارد که از رسیدن به پایینترین حد ممکن ناشی میشود. " او قدرت خود را پیدا کرد و ماهم میتوانیم حتی زمانی که احساس میکنیم غیرقابل حل است.