نقد، بررسی و نظرات کتاب چشم سوم - لوبسانگ رامپا
4.3
263 رای
مرتبسازی: پیشفرض
نیما س
۱۴۰۲/۰۱/۱۱
160
شاید انتخاب نام چشم سوم برای کتاب واژه مناسبی نبوده. چون در کنار چشم سوم به مباحث عمیق دیگهای هم پرداخته از جمله یک دوره اشنایی عمیق با فرهنگ لاماهای تبتی هست و از این حیث یک کتاب قوی در خصوص شناخت فرهنگی لامایی بشمار میاد که بخاطر انتخاب نام کتاب، این ویژگی ناشناخته میمونه و کسی نمیتونه از نام این کتاب به تمام محتوای کتاب پی ببره! این کتاب دریچه بسیار جدید و عمیقی رو در خصوص کاربردهای چشم سوم برومون باز میکنه که حقیقتا باعث شناخت عالیای از توانمندیهای چشم سوم به ما میده. در کنار این، در این کتاب به ریشه بسیاری از توانمندیهای فراروانیای چون تله پاتی، پرواز روح، مانیه تیزم و موارد متعدد دیگهای پرداخته که باعث شناخت عمیقی از علم متافیزیک میشه. همچنین در این کتاب در باب موضوعات دیگری از علوم متافیزیکی مانند جهانهای اختری، روانی و... و بحث خواب و مرگ و امثالهم نیز به شکل خیلی خوبی پرداخته شده. همچنین موضوعات متافیزیکی دیگری نیز در این کتاب وجود دارند که بر غنای کتاب میافزایند. اما در کنار مزایای فوق العاده بالا، به وضوح میتوان به فرهنگ و روشهای غیر منطقیای که این قوم برای پیشرفتهای خودشون در ابعاد روانی در پیش گرفتند پی برد. فرهنگی بر مبنای زجرهای ناصحیح، خشن و مرتاض گونه. این مسیر و سبک زندگی شاید باعث پیشرفتهای روحی و روانی بشه اما یقینا روش حقیقی، اصولی بحساب نمیاد و زیاد هم نمیتونه باعث پیشرفت روحی انسان بشه. در مجموع فرهنگ و سبک زندگی مورد اشاره در کتاب اصلا توصیه نمیشه اما پیشرفتهای روحی و اطلاعات متافیزیکی فوق العادهای در کتاب وجود داره که محتوای کتاب رو بسیار ارزشمند میکنه.
اسم کتاب و طراحى جلد رو دیدم، نمى خواستم بخونم چون در نوجوانى کتابهاى زیادى در مورد چشم سوم و این مباحث خوندم و دیگه موضوع مورد علاقم نیستن، ولى وقتى شروع کردم دیدم رمان زندگینامه هست. به خاطر برگردان خیلى پیچیده و واژگان من درآوردى مترجم، خوندنش واقعا سخت بود و چندین روز طول کشید و البته ارزشش رو داشت. اما در مورد داستان، هر کدام از بندگان خدا رو میبینى، میگه من! یعنى پیروان مذاهب هیچ کدام شک ندارن که فقط عقاید خودشون درسته. به هر حال من از نزدیک معامد بودایى و هندو رو دیدم و مثل طلبه هاى بقیه ادیان، اکثرا مشغول مفتخورى به بهانه دین بودند. فساد هم در تمام مراکز دینى زیاده که نویسنده با جدیت رد میکنه. تعداد انگشت شمارى بینشون شاید به مدارج بالا رسیده باشن که این افراد رو در معابد نمیشه پیدا کرد! اما نکته مثبت کتاب، سبک و رسوم زندگى در تبت، زندگى لاماهاى تبتى در معابد، جغرافیاى کوهستان و فضاى داستان هست که خواننده رو تا آخر جذب میکنه. خیلى به اطلاعات من اضافه کرد و پیشنهاد خوندن این کتاب رو حتما میدم.
با سلام و درود. همانطوری که داشتم نظرات دیگر دوستان را در مورد نام و محتوای کتاب مطالعه میکردم با این نظر موافقم که مطالب بیان شده در آن بسیار فرا تر از نام گذاری کتاب میباشد و باز کردن چشم سوم فقط به بخش کوچکی از آن مربوط میشود. کتاب بیشتر حول محور زندگی نامه یکی از لاماها و مراحلی که برای رسیدن به مدارج بالای این آئین طی میکند و همچنین آداب و رسوم موجود در منطقه تبت میپردازد. از نکات حائز اهمیتی که در این کتاب به آن بر میخوریم، تاثیر محیط و منطقه زیستی بر نوع آداب و رسوم آن مردمان دارد. از جمله نوع تغذیه غالب و یا نوع مراسم پس از مرگ که نشان میدهد به دلیل مشکلات محیطی و کمبود چوب و یا... مجبورند که مردگان خود را در اختیار لاشخورها قرار دهند و... در کل کتاب بسیار خوبی برای آشنایی با مردم این خطه از زمین میباشد و خواندن آن را به افرادی که علاقه مند به فرهنگ و تمدن دیگر کشورها هستند را پیشنهاد میکنم. با سپاس فراوان
کتاب سرگرم کننده و جالبی بود. مخصوصا فصلهای آخرش که گفته بود به دنیاهای غیر از زمین سفر کرده و با غولها مواجه شده، گرچه باورش سخته اما نویسنده یک جوری توصیف کرده بود که آدم دلش میخواد تجربه شون کنه. اما کتاب یک اشکالی که داشت این بود که خیلی روی جزئیات زوم میکرد و هی کش و قوس شان میداد. اگر نویسنده سعی میکرد که تمام کتاب را مثل فصلهای آخر نقل کند قطعا کتاب جالبتری میشد. این کتاب یک سری از آداب و رسومها و قوانین دین بودا رو شرح داده که بعضی هاشون به نظرم خیلی جالب بود. اونجایی که میگفت: ما زندانیان را آزاد میگذاریم به این دلیل که اگر مشخص شود، همهی ما بزه کار هستیم و بایستی زندانی شویم (جمله کتاب دقیقا این نبود ولی محتوا همین بود) از نظر من قشنگترین قسمت کتاب بود و واقعا خیلی من رو تحت تاثیر قرار داد. برخی از مسائل فرهنگی شون خیلی متاثر کننده و جالب هست.
من این کتاب به عنوان یک قدرت درونی دوست دارم و تحلیل در مورد قدرت های این نگرش در مورد کارکرد چشم سوم برایم جالب بود، همیشه فکر میکردم چشم سوم چه قدرتی و فوایدی داره، با شناخت این علم متوجه شدم این قدرت تقریباً از اراده ذهن بر گرفته شده و کارکرد آن در زندگی روزمره چه کارکردی دارد و جذابیت خاصی داشت، روشن کردن این چشم میتواند آرامش درونی و انضباط فردی در زندگی ما به شکل در آورد، کسانی که درمورد این کتاب مطالعه کردند میدانند کابرد آن اعتماد کرد و تقریباً تاثیر محسوس و نامحسوس آن بعد از سوار شدن بر ذهن درک کرد
اولین کتاب از نویسنده به نام*با تو تا ابدیت* رو خوندم، چندین سال پیش و خیلی اطلاعات ارزشمندی دریافت کردم، ولی این کتاب بر عکس اسمش شاید سر جمع دو صفحه هم درباره چشم سوم توضیح داده نشد بود، و ترجمه و نگارش خییلی سخت و سنگین بود، به نظر میشد خیلی روانتر ترجمه کرد. و توضیحات اضافی که باید به پاورقی مراجعه میشد بیشترشون لینک نبود. و به نظرم اغراق زیاد داشت، و از نویسنده انتظارم بیشتر بود، که با خوندن این کتاب کلی امتیاز منفی تو ذهنم بهش دادم.
این کتاب خواننده را به سرزمین تبت میبرد با دنیای تازهای آشنا میکند که شاید در زندگی فرصت شناخت آن را نداشته باشید. با این کتاب تبت را میشناسید.
تبت، سرزمین زیبایی و شکوه و رمز و راز، زر و تنگدستی، پیچیدگی و سادگی روح، جایی که به شماری اندک توانایی آن داده میشود که با نگاهی ژرف درونیترین اندیشههای انسانها را خوانده، شادیها و خشمهای آنان و حتا بیماریهاشان را دریابند. این است قدرت چشم سوم.
تبت، سرزمین زیبایی و شکوه و رمز و راز، زر و تنگدستی، پیچیدگی و سادگی روح، جایی که به شماری اندک توانایی آن داده میشود که با نگاهی ژرف درونیترین اندیشههای انسانها را خوانده، شادیها و خشمهای آنان و حتا بیماریهاشان را دریابند. این است قدرت چشم سوم.
مثل یه زندگی نامه جالب بود ولی برای هرکسی کشش نداره باید به این سبک زندگی و تفکر علاقمند باشی تا کتاب جذبت کنه علاوه بر این باید با یه سری مفاهیم و آموزشهای اینچنینی آشنایی داشته باشی اونوقت میبینی که بعضی قسمتهای کتاب چطور برات جذاب میشه و ذهنت رو شفاف تر و آگاهیتو بیشتر میکنه. در کل من دوسش داشتم کاری هم ندارم آیا کاملا واقعی بود یا بر اساس تخیلات نویسنده، برای کسی که دنبال آگاه تر شدن و درک بیشتره فرقی نمیکنه.
کتاب جالبی بود. نویسنده خیلی خوب وقایع و مکانها رو توصیف کرده بود به صورتی که میشد به راحتی خودمون رو توی اون زمان و مکان ببینیم اما ایرادش این بود که بیش از حد طولانی و گاها خسته کننده بود. مهارت نویسنده میتونست با جملات کوتاه تر هم همون حس رو انتقال بده. در این بین میشد قدرت و تجربه بالای مترجم رو هم دید که بسیار زحمت کشیدن و با انتخاب کلمات درست و نزدیک به فرهنگ ما، کتاب رو ملموس تر و جذاب تر کرده.
کتاب بسیار جذابی بود و از خوندنش لذت بردم. سبکی متفاوت از زندگی رو نشون میده. و اینکه یک لاما چه سختیهایی رو از ابتدای زندگیش پشت سر میذاره تا بتونه به این مقام برسه بر خلاف بعضی از مدعیان و رهروان بعضی ادیان که جز خوردن و خوابیدن و تنبلی کاری انجام نمیدن. در پایان دیدگاه من رو نسبت به مرگ و زندگی تغییر داد. ممنونم کتابراه بابت کتابهای باارزشی که بهمون هدیه میدی
کتابی فوق العاده که نگرشی عمیق و قابل تامل در مورد زندگی و مرگ و قدرت انسان میدهد. خواندن این کتاب رو برای کسانی که به خاطر باورهای ناصحیح ایدئولوژیکی از مرگ میترسند توصیه میکنم. این کتاب از جمله کتابهای متعددی است که مسئله تناسخ را که البته در اسلام رد شده تایید میکند. برای اطلاعات بیشتر خواندن کتاب سفر روح اثر مایکل نیوتن رو قویا تاکید میکنم. "همیشه کتاب بخوانیم"
همه چیز بی اندازه باور پذیر و جذاب نوشته شده و تو تا ۹۰ درصد باور میکنی که اینها سرگذشت زندگی یه لامای تبتی
تا این که میای تو اطلاعات کتاب و متوجه میشی لوبسانگ رامپا نام هنری هنری هاسکین متولد بریتانیاست!!! و من از سبک ترجمه با این کلمات اختراعی و جالب خیلی خوشم اومد. فقط کاش اون مطالبی که باید تو پاورقی باشه لینک بود که بشه حین مطالعه دید.
تا این که میای تو اطلاعات کتاب و متوجه میشی لوبسانگ رامپا نام هنری هنری هاسکین متولد بریتانیاست!!! و من از سبک ترجمه با این کلمات اختراعی و جالب خیلی خوشم اومد. فقط کاش اون مطالبی که باید تو پاورقی باشه لینک بود که بشه حین مطالعه دید.
رامپا خاطرات تناسخ خودش رو در کتاب فرزانه گوشه نشین آورده والبته من هنوز این کتاب رو نخوندم ومیدونم که خیلیها نسبت به این موضوع جبهه میگیرن به هر حال این علم تازه ونوپاست تا وقتی که مردم به این آگاهی برسن زمان میبره امیدوارم که کتاب فرزانه گوشه نشین وهمین کتاب چشم سوم به صورت صوتی در کتابراه قرار بگیره ممنون خدا قوت
کتاب بسیار جالبی بود که از خوندنش لذت بردم و ازش یاد گرفتم، علاوه بر آشنایی با مردمان سرزمین تبت و زندگی لاماها با مقوله مرگ هم به گونهای دیگر آشنا میشیم. توصیه میکنم این کتاب رو بخونید اگر از خوندن کتابهای روانشناسانه لذت میبرید، هرچند که این کتاب قسمتی از سرگذشت نویسنده کتاب هست ولی مارو با زندگی سخت تبتیان و لاماها آشنا میکنه.
آشنایی با روش زندگی مردم تبت وهمچنین زندگی لاماهای بودایی بسیار جالب و تعجب برانگیز بود چگونه آنان با شرایط ابتدایی زندگی خو میگرفتن و چگونه سختی میکشیدند تا قوی و شکست ناپذیر شوند هر چند از نظرما غلط و خرافات باشد ولی از آنان مردانی نستوه وفروتن بار می آورد به دوستان پیشنها میکنم حتما این کتاب را بخوانند
اول کتاب اسمش و مطالبش جذبم کرد تا ببینم در تبت چه میگذرد و یک لاما چگونه تربیت میشود... اما به مرور که بیشتر خواندم جذابیتی برایم نداشت و آن مطالبی را که انتظار داشتم از این نوشتار دریافت کنم دریافت نکردم و یک جورایی کسل کننده شد تا حدی که این یکنواختی باعث شد دیگر بقیه کتاب را نخوانم.