به عنوان کتابی در ژانر عاشقانه کتاب را پسندیدم.
نثری روان و ساده که به راحتی میتوان با آن ارتباط گرفت.
اینکه چگونه شخصیت اصلی در مسیر به خاطر آوردن گذشتهاش پی به تغییرات بزرگ در شخصیت خود و سبک زندگیاش میبرد، یا اینکه واقعا میتواند به چه کسی اعتماد کند وقتی که چیزی به خاطر نمیآورد باعث شد داستان جذاب تر شود.
کتابای سوفی کینسلا رو خیلی دوست دارم و بنظرم راحت میشه کتابارو خوند بالاخره کتابهای سوفی کینسلا اکثرا عاشقانه ان و از کتابای عاشقانه نباید توقع چیز خارق العادهای رو داشت مثلا فلسفی باشن یا خیلی عمیق و هیجان انگیز باشن. ولی تو ژانر خودشون خیلی قشنگن
آیا شما هم با خوندن کتاب های این نویسنده از دست شخصیت های اصلی حرص میخورین یا فقط من اینطورم؟! اگه میخواین دیدتون نسبت به خودتون عوض بشه و حوصله خوندن کتاب روانشناسی ندارین این کتاب پیشنهاد خوبیه بقیه کتاب های این نویسنده توی همین سبک
من داستانهای این نویسنده رو میپسندم و ازش چند رمان خوندم. هرچند رگههایی از تکرار در کتابهاش هست که با توجه به فرهنگ و مکان اتفاق افتاده قصه که لندن و حومه آن است طبیعی است
زیبا بود هرچند که من شدیدا عاشق سوفی کینسلا هستم و با تمام رومان هاش به نوعی ارتباط ویژه میگیرم انگار تمام کاراکتر هاش خود من هستند بسیار نزدیک به شخصیت اصلی من هستند.
اصلا توقع یک کتاب سطح بالا رو نداشته باشد سوفی کینسلا نویسندهی مورد علاقهی من هست اما این کتاب اصلا توقع منو براورده نکرد برای یک بار خوندن فقط خوب هست.
نثری روان و ساده که به راحتی میتوان با آن ارتباط گرفت.
اینکه چگونه شخصیت اصلی در مسیر به خاطر آوردن گذشتهاش پی به تغییرات بزرگ در شخصیت خود و سبک زندگیاش میبرد، یا اینکه واقعا میتواند به چه کسی اعتماد کند وقتی که چیزی به خاطر نمیآورد باعث شد داستان جذاب تر شود.