نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی من نوکر بابا نیستم - احمد اکبرپور
4.1
330 رای
مرتبسازی: پیشفرض
باسلام خدمت دوستان عزیز
در مورد کتاب میتونم بگم موسیقی شاد و گوش نوازی داشت، درقسمتهایی از داستان رگههای ظریفی از طنز دیده میشد و راوی عزیز که شخصیتهای مونث داستان روباصدای خاص و لحن کشدار بیان میکردن جالب و بامزه بود. ولی متاسفانه محوریت داستان حول پول افتاده درچاه بود واتفاق خاصی نیفتاد. پدری که بی جهت عصبانی و شاکی بود و کودکانی که به دلایل نامعلومی خودشون رو نوکر بابا میدونستن. درسته کتاب رو تا آخر گوش دادم چون معتقدم هرکتابی که نوشته میشه براش زحمت و انرژی زیادی صرف شده ولی دقیقا متوجه نشدم که نویسنده بزرگوار دقیقا منظورشون چی بود و میخواستن چه چیزی رو به مخاطب منتقل کنن.
جسارتا این نظر شخصی بنده بود ممکنه بقیه دوستان از کتاب خوششون بیاد.
ممنون از کتابراه عزیز🌺
در مورد کتاب میتونم بگم موسیقی شاد و گوش نوازی داشت، درقسمتهایی از داستان رگههای ظریفی از طنز دیده میشد و راوی عزیز که شخصیتهای مونث داستان روباصدای خاص و لحن کشدار بیان میکردن جالب و بامزه بود. ولی متاسفانه محوریت داستان حول پول افتاده درچاه بود واتفاق خاصی نیفتاد. پدری که بی جهت عصبانی و شاکی بود و کودکانی که به دلایل نامعلومی خودشون رو نوکر بابا میدونستن. درسته کتاب رو تا آخر گوش دادم چون معتقدم هرکتابی که نوشته میشه براش زحمت و انرژی زیادی صرف شده ولی دقیقا متوجه نشدم که نویسنده بزرگوار دقیقا منظورشون چی بود و میخواستن چه چیزی رو به مخاطب منتقل کنن.
جسارتا این نظر شخصی بنده بود ممکنه بقیه دوستان از کتاب خوششون بیاد.
ممنون از کتابراه عزیز🌺
نقدی بر کتاب من نوکر بابا نیستم: ۱_معمولا کتابهایی از نویسندگان ایرانی که برخاسته از جامعه و فرهنگ ایرانی هست واوضاع اجتماعی و فرهنگی زمان گذشته و حال رو بیان میکنند، به ویژه اگر در قالب رمان و طنزگونه باشه برای کودکان و نوجوانان ما مناسب تر هست تا رمانهای خارجی که گاها با فرهنگ ما در تضاد و به قدری تخیلی و رویاپردازی شده که از درک کودکان خارج است و گاها محتوای مناسب و آموزندهای هم ندارد و صرفا برای سرگرمی است. ۲_برای کسانی که طرفدار پادکست و کتاب صوتی یا رادیو هستند هم خیلی مناسبه به ویژه اینکه گویندگان داستان متفاوت هستند و این ویژگی اون رو به فیلم نزدیک تر میکنه. داستان صوتی را میتوان در حال انجام کارهای مختلف آن را گوش داد و استفاده کرد. ممنونم از کتابراه عزیز
درود
خواندن این دست کتب ، پایین آوردن سطح فکر و مطالبه گری خواننده است ، بویژه برای نوجوان امروز که نیازی نیست تا از کوتاهی هایی که در حقشان شده ، حرفی به میان آوریم.
بیان جهل و کوته فکری ، طنز نیست ، در این شکل.
با موسیقی جنوبی، لحن کتاب هم جنوبی شده؟ دریغ از یک مثل ، لغت ، یا اشاره غذایی ، فقط طلوع آفتاب از فراز نخل کافی بوده؟
از راوی سپاسگزارم که کتاب را قابل شنیدن کردند. وگرنه چنانچه آن را به سه قسم تبدیل کنیم ، دو قسم موسیقی است؟!!!!
گویا داستان را با فشار در جای جای موسیقی جنوبی ، سمبه زده باشید.
مغز خواننده در درک داستان ، به تصویر سازی نیاز دارد تا هم ذات پنداری کند. این ضعف باید در باز نویسی تصحیح شود.
سپاس از کتابراه🍃🌟🌟🌟🌟🌟🌷🌷🌷🌷🌷🍃
خواندن این دست کتب ، پایین آوردن سطح فکر و مطالبه گری خواننده است ، بویژه برای نوجوان امروز که نیازی نیست تا از کوتاهی هایی که در حقشان شده ، حرفی به میان آوریم.
بیان جهل و کوته فکری ، طنز نیست ، در این شکل.
با موسیقی جنوبی، لحن کتاب هم جنوبی شده؟ دریغ از یک مثل ، لغت ، یا اشاره غذایی ، فقط طلوع آفتاب از فراز نخل کافی بوده؟
از راوی سپاسگزارم که کتاب را قابل شنیدن کردند. وگرنه چنانچه آن را به سه قسم تبدیل کنیم ، دو قسم موسیقی است؟!!!!
گویا داستان را با فشار در جای جای موسیقی جنوبی ، سمبه زده باشید.
مغز خواننده در درک داستان ، به تصویر سازی نیاز دارد تا هم ذات پنداری کند. این ضعف باید در باز نویسی تصحیح شود.
سپاس از کتابراه🍃🌟🌟🌟🌟🌟🌷🌷🌷🌷🌷🍃
شاید اولین گویندگی نشر سماوا بود که خوب از کار درآمده بود و تلفظها و نقشهای متفاوت رو نسبتاً خوب اجرا کرده بود. آرمان سلطان زاده عزیز کاری کرده که به سختی میتوانیم کارهای دیگر را پسند کنیم... اما متن کتاب: داستان پردازی و تغییر روای هر فصل خوب بود اما داستان آورده خاصی برای نوجوان ندارد و صرفا یک داستان نسبتاً طنز و شیرین بود. ای کاش نویسنده که این داستان را که ریشه در واقعیت داشت، بیشتر پرورش میداد و نگاه مخاطب نسبت به پول رو اصلاح میکرد و اندکی جهت میداد به افکار مخاطب.... داستان را دوست داشتم، چون ساده و بیشیله پیله بود و دوستش نداشتم، چون خیلی خاص و درس آموز نبود...
داستان کتاب که چنگی به دل نمیزد البته برای گروه سنی نوجوان احتمالا خوب باشه من دقت به عبارت کتاب نوجوان نکردم و گوش کردم 😁😅
گوینده هم همه تلاشش رو میکنه که جای ۱۰ نفر مذکر و مونث صحبت کنه. دمش گرم یه جاهاییش خوب بود ولی در مجموع بازم چنگی به دل نمیزد. (صدای خودش که به عنوان گوینده اصلی و عادی صحبت میکنه صدای گرم و خوبیه)
یه جاهایی هم بنده خدا بین اینکه با زبان رسمی صحبت کنه یا محاوره گیر میکنه! مخصوصا بخش چهارم که یه دیالوگ در میون محاوره و رسمی میشه...
گوینده هم همه تلاشش رو میکنه که جای ۱۰ نفر مذکر و مونث صحبت کنه. دمش گرم یه جاهاییش خوب بود ولی در مجموع بازم چنگی به دل نمیزد. (صدای خودش که به عنوان گوینده اصلی و عادی صحبت میکنه صدای گرم و خوبیه)
یه جاهایی هم بنده خدا بین اینکه با زبان رسمی صحبت کنه یا محاوره گیر میکنه! مخصوصا بخش چهارم که یه دیالوگ در میون محاوره و رسمی میشه...
من زیاد از متن ارائه شده خوشم نیومد، به نظرم باید مطالب بهتر و اموزنده تری را حداقل در متن میگنجاند یعنی داستان در داستان میآورد تا داستان جذابی را رقم بزند، انچه مشهود بود پدرسالاری بود و در عین حال جایی که عمه بخاطر سوسک با سرو صدا جدا شده بود، کاملا با مردسالاری ضد نقیض بود ولی حس حمایتهای دوستانه و مادرانه مادر، داستان را بهتر میکرد. در کل در رسته رمان نوجوان، به نظرم نتواند نوجوانهای زیادی را جذب نماید.
صدای راوی را دوست داشتم.
صدای راوی را دوست داشتم.
قصه برای نوجوانان بود و بعد از دانلود متوجه شدم، بهرحال گوش دادم موسیقی جنوبی پرشور و قوی، متن و موضوع یک اتفاق ساده و البته بامرکزیت پول"مهم"صدای راوی خوب و مسلط ولی صدای پیرها و بعضی بچهها میتونست بهتر اجرا بشه و البته قدرت و حاکمیت پدر در لحن و صدا غلو شده بود. از لهجه و گویش جنوبی خبری نبود... و کانون خانواده با حمایت مادر مثل همیشه و چشم پوشی پدر از خطای بچهها بعد از کتکها اوج محبتی بود که ابراز نشده بود. ممنون کتابراه عزیز
رمانی فوقالعاده بود هم نویسندگیاش و هم گویندگیاش عالی بود واقعا لذت بردم...
داستان راجب به پسرکی به اسم داوود است که همیشه هر کاری پدرش میگوید انجام میدهد پدرش تا به حال او را کتک نزده اما او از پدرش میترسد تا اینکه روزی پول باباش میافتد در مستراح و پدرش از او میخواهد به درون مستراح برود و پول هارا بیرون آورد و داستان راجب به تلاش او برای نرفتن درون مستراح است او نمیخواهد اینبار به حرف پدرش گوش دهد...
داستان راجب به پسرکی به اسم داوود است که همیشه هر کاری پدرش میگوید انجام میدهد پدرش تا به حال او را کتک نزده اما او از پدرش میترسد تا اینکه روزی پول باباش میافتد در مستراح و پدرش از او میخواهد به درون مستراح برود و پول هارا بیرون آورد و داستان راجب به تلاش او برای نرفتن درون مستراح است او نمیخواهد اینبار به حرف پدرش گوش دهد...
داستان کتاب که چنگی به دل نمیزد. گوینده هم سعی داشت صدای همهی نقشها رو بازی کنه اما از نظرم چندان موفق نبود. داستانش هم به نظرم بدآموزی داشت و همش از کثافت کاری و مستراح و... حرف میزد. من که از داستانش خوشم نیومد اما شاید شما خوشتون اومده و اگر خوشتون اومده کتابش رو بخونید چون صدای گوینده برای همه آدما خوب نبود و شاید لذت نبرید.
پردازش نویسنده خوب بود.
سوژه نو بود! و... از دنیای ایرانی که جهانیان از این کشور در فیلمها دیدهاند و جایزه بگیر!
دنیای جنوبی در کتاب جز آهنگ جنوبی که زمخت هم بود، دیده نمیشه🤔
کشتن روح کودکی با دنیای جهل والدین؟! روایت زندگی
سپاس از گوینده که تلاش خودش را برای بهتر شدن داستان میکند.
داستان قشنگی بود.
سوژه نو بود! و... از دنیای ایرانی که جهانیان از این کشور در فیلمها دیدهاند و جایزه بگیر!
دنیای جنوبی در کتاب جز آهنگ جنوبی که زمخت هم بود، دیده نمیشه🤔
کشتن روح کودکی با دنیای جهل والدین؟! روایت زندگی
سپاس از گوینده که تلاش خودش را برای بهتر شدن داستان میکند.
داستان قشنگی بود.
سلام
در این کتاب جناب آقای اکبرپور دوست داشتنی باوجود اینکه مخصوصاً در این کتاب صوتی که از ابتدا نوای جنوبی به گوش میخورد ویژگی خاص دیگری از جنوب دیده نمیشود.
بله واضح است که اصلاً اثری از گویش جنوبی نیست و همهی متن کتاب به زبان معیار نوشته
شده است.
از نقاط مثبت این داستان
داشتن موضوع جذابی
شوخیهای واقعاً خنده دار
/یاعلی
در این کتاب جناب آقای اکبرپور دوست داشتنی باوجود اینکه مخصوصاً در این کتاب صوتی که از ابتدا نوای جنوبی به گوش میخورد ویژگی خاص دیگری از جنوب دیده نمیشود.
بله واضح است که اصلاً اثری از گویش جنوبی نیست و همهی متن کتاب به زبان معیار نوشته
شده است.
از نقاط مثبت این داستان
داشتن موضوع جذابی
شوخیهای واقعاً خنده دار
/یاعلی
تمام تلاشمو کردم که تحمل کنم و تا فصل ۵ گوش دادم، از نظر من یه داستان کشدار بود بدون جذابیت خاص، یه سری مسائل معمولی و غیرجذاب خانوادگی از زبون یه پسر نوجوان ذکر شده. نه طنزی توش پیده میشد، نه ماجرای جذابی، نه درام بود و نه تاریخی.
گویندگیش متوسط بود و داستانش هم بنظرم هیچ کششی نداشت.
گویندگیش متوسط بود و داستانش هم بنظرم هیچ کششی نداشت.
روزگاری که محبت در دلها فراوان ولی آداب و رسوم و هنجارهای نادرست جامعه اجازه ظهور بیتکلف و راحتِ آن را نمیدهد. شرم و حیا و ترس از پدر، نگرانی و حمایت همیشگی مادر، سَرَک کشیدنهای مرسوم فامیل و اهل محل در کار یکدیگر؛ ولی در نهایت کسی پیدا میشود که تاب نمیآورد و قد عَلَم میکند و جرات میکند حرفش را بزند، زیر بار زور نرود و پدری که مهربانی را در قالب چشم پوشی و ندیدن خطاها و به شکل غیر مستقیم ابراز میکند.
ازدواجی که به دلیل باورهای غلط و ملاحظات اجتماعی سالها به تاخیر افتاده و.... و..... و.....
همه اینها با اجرای ماهرانه گوینده در پایان داستان به خوبی قابل درک است و موسیقی جنوبی سعی دارد این اتفاقات را در جامعه سنتی جنوب کشور نشان دهد ولی به نظرم در تمام اقوام ایرانی نظیرش وجود داشته و با تقدم و تاخر امروز شاهد تغییر و تجدد هستیم با آرزوی اینکه امروز از اینطرف بام نیفتیم و اعتبار و عزت پیشکسوتان زیر سوال نرود.
با تشکر از کتابراه🙏🙏🙏🙏