صادقانه اگر بخوانم نظر بنویسم و از این دید نگاه نکنم که هر کتابی در جای خودش زیباست و ارزش خواندن داره، باید بگم با فضای داستانهاش زیاد ارتباط برقرار نکردم. اولین کتابی بود که از این نویسنده میخووندم، مجموعهی ده داستان بود که راستش فقط یک داستانش رو خیلی دوست داشتم و اونم در اوج سرگردانی، به اتمام رسید و شاید میتوونست پیکهای دیگهای هم داشته باشه.
داستانهاش ظرافت قلم و تصویر سازی داشت، داستان یکی مونده به آخری هم جای تامل داشت اما یک تم ملایم و آرامش درونی مشرقی سر تا پای کتاب رو پوشانده بود که حداقل با روحیهی متلاطم و ابر و بادی من، زیاد سازگار نبود.
در بیشتر صفحات هیچ احساسی رو در درونم برانگیخته نکرد، نه عشق، نه حسرت، نه حسادت، نه سردرگمی، نه یادآوری... هیچی! عادت دارم با کتاب فکر کنم ولی با این کتاب نتوونستم! شاید نویسنده و دنیاش رو نمیشناختم، نمیدونم!
داستانهاش ظرافت قلم و تصویر سازی داشت، داستان یکی مونده به آخری هم جای تامل داشت اما یک تم ملایم و آرامش درونی مشرقی سر تا پای کتاب رو پوشانده بود که حداقل با روحیهی متلاطم و ابر و بادی من، زیاد سازگار نبود.
در بیشتر صفحات هیچ احساسی رو در درونم برانگیخته نکرد، نه عشق، نه حسرت، نه حسادت، نه سردرگمی، نه یادآوری... هیچی! عادت دارم با کتاب فکر کنم ولی با این کتاب نتوونستم! شاید نویسنده و دنیاش رو نمیشناختم، نمیدونم!