کتاب بسیار جذابی بود ممنونم از نویسنده عزیز سبک بیان خوبی داشتید فراز و نشیبهای داستان عالی بود اینکه قهرمان داستان همون فرشته تاریکی شد برام غافلگیر کننده بود
و اینکه خانم رییس خودش جادوی حیات داشته در عین اینکه جذاب بود برام جای سوال داشت ک چطور پس جادوی تاریکی بر حیات غالب شد و خودش ک این جادو رو داشته چطور با جادوی حیات مسموم شد؟
وتوصیف میدان نبرد یکی از نقاط قوت داستانتو بود. که خیلی خوب و کامل توضیح داده شده بود
نبرد بین تاریکی و روشنایی در جان برای من خیلی جذاب بود و برام الهام بخش بود در واقع برام این امید رو زنده میکرد که با وجود تاریکیها در وجودمون میتونیم ب روشنایی ک خدا در فطرت وضمیرمون قرار داده اتکا کنیم و تاریکی رو مغلوب کنیم
ابتدای داستان ک با خواب شروع میشد رو دوست داشتم ولی ب نظرم بهتر بود نتیجه گیری انتهای داستان توسط یکی از شخصیتهای داستان بیان میشد مثلا در غالب یکگفتگو بین جان و جینی اینطوری جذابیت بیشتری برای خواننده داره
با سپاس فراوان
به نظر من جلد اول خیلی خوب بود طوری که من واقعا نمیتونستم حتی یه خط از این کتاب رو جا بندازم برای اینکه اگه جا مینداختم از لحاظ خودم کل کتاب رو از دست میدادم اما جلد های بعدی ضعیف تر شدن و دیگه مار از
خوب بود، خیلی ماهرانه نوشته شده و آدمو مجذوب خود میکنه، دقیقا مناسب ساخت فیلم و سریال نوشته شده ولی کاش کمی کمتر گفتگوهای درونی جان نوشته میشد بعضی جاها گیج کنندس
در کل خوب بود و من هر سه جلد کتابو خریدم
و اینکه خانم رییس خودش جادوی حیات داشته در عین اینکه جذاب بود برام جای سوال داشت ک چطور پس جادوی تاریکی بر حیات غالب شد و خودش ک این جادو رو داشته چطور با جادوی حیات مسموم شد؟
وتوصیف میدان نبرد یکی از نقاط قوت داستانتو بود. که خیلی خوب و کامل توضیح داده شده بود
نبرد بین تاریکی و روشنایی در جان برای من خیلی جذاب بود و برام الهام بخش بود در واقع برام این امید رو زنده میکرد که با وجود تاریکیها در وجودمون میتونیم ب روشنایی ک خدا در فطرت وضمیرمون قرار داده اتکا کنیم و تاریکی رو مغلوب کنیم
ابتدای داستان ک با خواب شروع میشد رو دوست داشتم ولی ب نظرم بهتر بود نتیجه گیری انتهای داستان توسط یکی از شخصیتهای داستان بیان میشد مثلا در غالب یکگفتگو بین جان و جینی اینطوری جذابیت بیشتری برای خواننده داره
با سپاس فراوان