نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی از قیطریه تا اورنج کانتی - حمیدرضا صدر
4.5
150 رای
مرتبسازی: پیشفرض
شاید خواندن این کتاب برای همه انهایی که مثل من عزیزی در بستر بیماری داشتند سخت بوده باشد. کتاب را بخاطر سبزی برگهایش در کتابخانهی پارک شهر از قفسهها برداشتم. شروع به خواندن که کردم عزیزِ جانم سری دوم شیمی درمانیاش را میگذراند. اندوه و رنج بیماری و درد وصف ناپذیر شیمی درمان که با ان اشنا بودم مرا از ادامه کتاب منصرف کرد. روزگار تلخی بود. با هر برگی که خواندم صورتم خیس میشد. تاب نیاوردم و پس از صد صفحه کتاب را پس دادم.
عزیزِ جان که بر بیماری فائق آمد، در گروه کتابخوانی کوچکمان دوباره به این کتاب رسیدیم.
اندوه کتاب را بخاطر داشتم و شنیدنش را برغم برنامهی گروهی تا هفتهی اخر به تعویق انداختم. نهایتا خودم را جمع و جور کردم و شنیدم.
از خودم پرسیدم من در زمان نزدیک به مرگ چگونه فکر خواهم کرد؟
اگر من در ان موقعیت باشم، چه خواهم کرد؟
بین دست و پا زدن میان بیماری و مرگ ارام چه خواهم کرد؟
و از ان مهمتر، اطرافیانم پس از من از من چه خواهند گفت؟
خوشحالم که کتاب را با صدای اقای کیانیان و بانو معتمد اریا شنیدم.
مطمئنا بعد از شنیدن کتاب عادت میکنیم با صدای بانو معتمد آریا، کتابهای دیگری هم با صدای این دو عزیز خواهم شنید.
عزیزِ جان که بر بیماری فائق آمد، در گروه کتابخوانی کوچکمان دوباره به این کتاب رسیدیم.
اندوه کتاب را بخاطر داشتم و شنیدنش را برغم برنامهی گروهی تا هفتهی اخر به تعویق انداختم. نهایتا خودم را جمع و جور کردم و شنیدم.
از خودم پرسیدم من در زمان نزدیک به مرگ چگونه فکر خواهم کرد؟
اگر من در ان موقعیت باشم، چه خواهم کرد؟
بین دست و پا زدن میان بیماری و مرگ ارام چه خواهم کرد؟
و از ان مهمتر، اطرافیانم پس از من از من چه خواهند گفت؟
خوشحالم که کتاب را با صدای اقای کیانیان و بانو معتمد اریا شنیدم.
مطمئنا بعد از شنیدن کتاب عادت میکنیم با صدای بانو معتمد آریا، کتابهای دیگری هم با صدای این دو عزیز خواهم شنید.
من اقای صدر خیلی نمیشناختم در حد دونستن اسمشون اینکه مفسر فوتبالن و منتقد سینما. آشناییم با هاشون از همین کتاب بود و اینطور شد که شنونده اخرین روزها و رنج هاشون و شاید خصوصیترین وجه زندگی حمیدرضا صدر شدم اما از همون دقیقههای اول شروع کتاب انقدر بهشون احساس نزدیکی کردم که انگار روایت یکی از آدمهای نزدیکمو میشنوم شاید از همون اول کتاب گریه کردم تا موخرهی سوم و چقدر یاد گرفتم ازشون بهم یادآوری کرد سلامتی چه نعمت ارزشمندیه و باید با چیزهای کوچیک هم خوشحال باشم. تو صفحهی اینستاگرامی که دخترشون اداره میکنن خوندم که یه نفر با خوندن کتابشون به فکر افتادن که چکاپ برن و با وجود سابقه سرطان توی خانوادشون به درمانشون بی توجه نباشن و خداروشکر تونستن پیش از اینکه سرطان پیشرفته بشه درمان بشن و من به این فکر کردم چقدر یه نفر باید منبع خیر باشه که بعد از فوتش هم با کتابی که تو بستر بیماری نوشته به کسی خیر برسونه. روحشون در ارامش باشه قطعا یکی از قشنگترین کتابهایی که خونده بودم. یه نکته درباره خوانش خانم معتمد اریا با اینکه خیلی صداشون دوست دارم و خیلی هم زیبا اجرا کردن اما چون موخرهها توسط دخترشون نوشته شده بود شاید اگه خود غزاله جان یا کسی هم سن ایشون میخوندن حسش بهتر منتقل میشد.
یکی از عالیترین کتابهایی که در حوزه وقایع نگاری خوندم اعترافاته؛ اثر ژان ژاک روسو. اگه بخوایم دنیای فلسفه رو از وقایع نگاری فارق کنیم، به لحاظ اجتماعی کتاب آقای صدر هم نمونه راضی کننده و درخوری بود.
از عنوان شروع میکنم: حس میکنم یه جور میل به پُز دادن تو انتخابش وجود داره یا هر عامل غیر ذاتیای که به هر حال مانع خلاقیت نویسنده در مورد انتخاب یه عنوان زیبا شده. کلی اسم دلپذیر میشه براش گذاشت که...!
قدری شیفتگی به امریکا تو ذوق میزد! این شیفتگی بعضی جاها به حدی بود که میشد حس کرد مرحوم صدر از واقعیت ظرفیتهای علم پزشکی دور شده و از همینجا هم متاسفانه آسیب میبینه. حرف دکتر امیدوار رضایی رو یه متخصص دیگه هم تایید کرد که: راهبرد درمانی ایشون تو امریکا محتاطانه بوده و باید از روشهای تهاجمی تری استفاده میشد. این ضعف نه در نگاه و نه در قلم غزاله دیده نمیشه. اونجا که به خطای بیمارستان پرزرق و برق معترض میشه و میبینیم که عین قصهها یه پزشک پاکستانی عملکرد مناسب درمانی رو به کار میگیره که افسوس خیلی دیر این اتفاق میافته. برای خودمم جالب بود که وزن ادبی و قوای روایی غزاله از پدر بیشتر بود. کاش تمام کتاب رو دختر مینوشت! در مجموع میشه گفت که برای خوندن این کتاب نباید تردید کرد؛ هم در کلیت اثر و هم در برخی جزئیات چیزای زیادی برای تجربه کردن میشه سراغ گرفت!
برای مثال یه جا صدر میگه که تومور و سرطان میتونه تو رو از همه چیزایی که بینهایت ازشون لذت میبردی متنفر کنه بجز مهر به عزیزانت. همه خوبیها و خوشیها ازت گرفته میشه مگر لذت دوست داشتن عزیزان! (نقل به مضمون بود).
خوانش کیانیان و معتمد آریا هم که عالی. مخصوصا معتمد آریا. آقای کیانیان دو سه مورد کم اهمیت خوانش نادرست داشتن که مهم نیست
از عنوان شروع میکنم: حس میکنم یه جور میل به پُز دادن تو انتخابش وجود داره یا هر عامل غیر ذاتیای که به هر حال مانع خلاقیت نویسنده در مورد انتخاب یه عنوان زیبا شده. کلی اسم دلپذیر میشه براش گذاشت که...!
قدری شیفتگی به امریکا تو ذوق میزد! این شیفتگی بعضی جاها به حدی بود که میشد حس کرد مرحوم صدر از واقعیت ظرفیتهای علم پزشکی دور شده و از همینجا هم متاسفانه آسیب میبینه. حرف دکتر امیدوار رضایی رو یه متخصص دیگه هم تایید کرد که: راهبرد درمانی ایشون تو امریکا محتاطانه بوده و باید از روشهای تهاجمی تری استفاده میشد. این ضعف نه در نگاه و نه در قلم غزاله دیده نمیشه. اونجا که به خطای بیمارستان پرزرق و برق معترض میشه و میبینیم که عین قصهها یه پزشک پاکستانی عملکرد مناسب درمانی رو به کار میگیره که افسوس خیلی دیر این اتفاق میافته. برای خودمم جالب بود که وزن ادبی و قوای روایی غزاله از پدر بیشتر بود. کاش تمام کتاب رو دختر مینوشت! در مجموع میشه گفت که برای خوندن این کتاب نباید تردید کرد؛ هم در کلیت اثر و هم در برخی جزئیات چیزای زیادی برای تجربه کردن میشه سراغ گرفت!
برای مثال یه جا صدر میگه که تومور و سرطان میتونه تو رو از همه چیزایی که بینهایت ازشون لذت میبردی متنفر کنه بجز مهر به عزیزانت. همه خوبیها و خوشیها ازت گرفته میشه مگر لذت دوست داشتن عزیزان! (نقل به مضمون بود).
خوانش کیانیان و معتمد آریا هم که عالی. مخصوصا معتمد آریا. آقای کیانیان دو سه مورد کم اهمیت خوانش نادرست داشتن که مهم نیست
از اونجایی که همیشه یکی از طرفداران آقای صدر بودم، ماجرای چند سال آخر زندگی ایشان برایم جذاب بود. شاید اگر کسی آقای صدر و خصوصیات ایشون رو نشناسه، نتونه با کتاب ارتباط برقرار کنه و تصور کنه ایشون زیاد از حد وارد جزئیات شدند، ولی اگر کسی ایشون رو بشناسه، میدونه که اقای صدر همواره در تمام برنامههایی که کارشناس بودند، همیشه همینطور با شور و هیجان از جزئیات صحبت میکردند.
به شخصه با تک تک جملات کتاب، زندگی کردم و با ایشون همراه شدم.
به نظرم آقای کیانیان عزیز و خانم معتمدآریا نیز به جذابیت و تاثیرگذاری بیشتر کتاب کمک کرده بودند.
به شخصه با تک تک جملات کتاب، زندگی کردم و با ایشون همراه شدم.
به نظرم آقای کیانیان عزیز و خانم معتمدآریا نیز به جذابیت و تاثیرگذاری بیشتر کتاب کمک کرده بودند.
کتاب داستان غم انگیز مبارزهی آقای صدر با بیماری سرطان است که آقای صدر درد ورنجی که افراد سرطانی تحمل میکنند بیان میکند. آقای کیانیان عالی کتاب را روایت کردند اما صدای خانم معتمد آریا تناسبی با کتاب نداشت و ایشان هم اجرای خوبی نداشتند. نکتهای که برای من خیلی عجیب بود ویک علامت سوال در ذهن من کاشت این بود آقای صدر به ماجرای هواپیمای اوکراینی واز دست دادن تعدادی از هموطنان در تدفین شهید حاج قاسم سلیمانی اشاره میکند اما کوچکترین اشارهای به شهادت حاج قاسم سلیمانی ندارد وهیچ نظری در این مورد نمیدهد. دراخراز نشر رادیو گوشه واپلیکیشن کتابراه برای در دسترس قرار دادن نسخه صوتی این کتاب تشکر میکنم وهمچنین تمام افرادی که برای این کتاب زحمت کشیدند.
خوب بود بخصوص نوع نگارش و قلم نویسنده که صادقانه، بدون هیچ پروگاندا یا سانسوری خودش را تقدیم مخاطب کرد، مخصوصا با خوانش آقای کیانیان این ارائه دلنشین تر شده بود. من البته، صدای هنرمند گرامی و فرهیخته خانم معتمد آریا را در کنار صدای آقای کیانیان بعنوان صدای غزاله خانم خیلی متناسب ومناسب نیافتم صدای دخترانه تر و صاف تری میطلبید گرچه خانم معتمد آریا در جای خود بسیار قابل و صاحب سبک و ارشد میباشند و این نقد هیچیک از قابلیتهای دیگر ایشان را نشانه نمیرود بلکه بشخصه وی را واجد انواع تحسین میدانم.
عجب قصه تلخی بود. تو روزهایی گوش دادم که حال خودم خیلی خوب نبود و این کتاب هم به شدت تاثیر گذاشت رویم. اما پایانش، آخ که چه قدر عجیب بود. در کنار تلخی پیشبینی شدش آرامش زیادی هم داشت. ان مرغ بریان و شام خانوادگی اون حس آرامش و خوشحالی کاملا به خواننده منتقل شد و عمیقا احساس شد و عجب جمله بندی دردناک و آرامش بخشی بود برای پایان. به نحوی مرگ رو شیرین کرد.
صدای آقای کیانیان چه قدر نشسته بود روی کار ولی به نظرم خانم معتمد آریا انتخاب خوبی نبود
صدای آقای کیانیان چه قدر نشسته بود روی کار ولی به نظرم خانم معتمد آریا انتخاب خوبی نبود
دکتر صدر انسانی فرهیخته و بزرگ بود. مطلع و آگاه با جهان بینی درست یک انسان. این کتاب باعث شد شناخت عمیقتری از ایشان پیدا کنم، تقابل مرگ و زندگی، رنجهای یک بیمار سرطانی، تحمل دردهای کشنده در تنهایی، فکر ندیدن عزیزان و گذاشتن تمام علاقه هایت در این دنیا و رفتن... این کتاب مثل یک سفر بود، قلم شیوای و بیان زیبا و صداقت کلام. روحتان شاد و در آرامش دکتر صدر عزیز، شما به هیچکس بدهکار نیستید، وظایف انسانی خود را در این جهان به انجام رساندید.
کتاب بسیار جذاب هست داستان غم انگیز هست ولی با خواندن این کتاب آگاهیهای پزشکی مفیدی بدست میآوریم برای همراهان بیمار کتاب مناسبی هست اگر فردی درگیر بیماری سختی هست قبل از وارد شدن به درمانهای سخت این کتاب را بخواند شاید در تصمیم گیری هایش تاثیر مثبتی داشته باشد و راههای بهتری انتخاب کند در نهایت نکته مهم کتاب این هست که خیلی جان و زنده بودن با ارزش و عزیز است آرزوی تندرستی و بهبودی کامل برای همه بیماران دارم
سلام، کمتر از یکساعت پیش کتاب را تمام کردم، بسیار گریستم، از عشق آقا صدر و غزاله، از مقاومت و دلبستگی خانواده، از رفتن انسانهای بزرگ
گرچه آدمهای بزرگ، کامل زندگی میکنند و لحظههای زندگی رو عاشقانه در آعوش میکشند اما همیشه رفتنشون سخته. خیلی تشکر میکنم از تمام کسانی که این مجموعه را گرداوری کردند. زندگی آقای صدر حتی در آمریکا پر از نشانهها و فرهنگ زیبای ایران بود، بسیار آموختم و بسیار لذت بردم. روحشان پُر پرواز
گرچه آدمهای بزرگ، کامل زندگی میکنند و لحظههای زندگی رو عاشقانه در آعوش میکشند اما همیشه رفتنشون سخته. خیلی تشکر میکنم از تمام کسانی که این مجموعه را گرداوری کردند. زندگی آقای صدر حتی در آمریکا پر از نشانهها و فرهنگ زیبای ایران بود، بسیار آموختم و بسیار لذت بردم. روحشان پُر پرواز
ایمان به خدا شاید طی این مسیر رو آسونتر کنه از طرفی حمید بعد از مرگ پدردر عنفوان جوانی خودش رو یه بازنده میدونسته در برابر این کارسینوما شاید تو حالت طبیعی ماها تا 75 سالگی بیشتر عمر نکنیم ایشون بعد از اطمینان از بیماری سه سال زنده بودن ولی زندگی نکردن میشد تو این مدت به اندازه 30 سال شاید هم بیشتر زندگی کرد و لذت برد اما یکی از بهترین کتابهایی بود که در طول زندگی شنیدم روحش (اگر وجود داره) شاد
بینظیر، محشر... 😭😭😭
بارها گریستم، استاد صدر رو دوست داشتم، ولی حالا محبوب دلم شده😭
دوست دارم بارها این کتاب رو گوش بدم... گویندگی و احساس رضا کیانیان و معتمد آریا محشر، بینظیر بود...
بهترین کتابی که تا حالا گوش دادم بی شک این کتاب بود😭😭🌹
سیاه، سفید.. بالا، پایین.. خوب، بد... و چه تلخ رفتی استاد😭😭😭🌹🌹
روحت شاد مرد بی نظیر
بارها گریستم، استاد صدر رو دوست داشتم، ولی حالا محبوب دلم شده😭
دوست دارم بارها این کتاب رو گوش بدم... گویندگی و احساس رضا کیانیان و معتمد آریا محشر، بینظیر بود...
بهترین کتابی که تا حالا گوش دادم بی شک این کتاب بود😭😭🌹
سیاه، سفید.. بالا، پایین.. خوب، بد... و چه تلخ رفتی استاد😭😭😭🌹🌹
روحت شاد مرد بی نظیر
ترکیب سبک نوشتاری حمیدرضاصدر و سوژهی فوق العاده تاثربرانگیز ودر عین حال جذاب کتاب را گویندگی روان و بی نقص رضا کیانیان و در پایان صدای صمیمی دخترکی -که چون نوشتهاند میدانیم معتمدآریای خودمان است و ما را خیلی ساده به تالمات روحی غزاله میبرد-به کمال رساند. از همهی کسانی که به تولید این کار کمر بستهاند سپاسگزارم.
مهران نشیبی
مهران نشیبی
در غم عمیق فقدان بزرگمردی که خیلی از ما جوانها رو عاشق فوتبال کرد، نتونستم مدتها سمت این کتاب برم.
بعد از سه سال متقاعد شدم که بالاخره بخونم و بشنوم و اشک بریزم باهاش.
بعد ساعتها که غرق این اثر فوق العاده بودم حس سبک شدن از یک سوگ بلند و طولانی رو دارم.
سپاس از همه عوامل خلق کنندهی این کتاب صوتی🙏🏻
بعد از سه سال متقاعد شدم که بالاخره بخونم و بشنوم و اشک بریزم باهاش.
بعد ساعتها که غرق این اثر فوق العاده بودم حس سبک شدن از یک سوگ بلند و طولانی رو دارم.
سپاس از همه عوامل خلق کنندهی این کتاب صوتی🙏🏻
درود. کتاب پر از لحظات غم انگیز و ناراحت کننده بود که بارها و بارها اشک مرا جاری ساخت.
تفاوت واقعیت با آنچه دکتر صدر در انتهای کتاب نوشته بود برای من بسیار تعجب آور بود.
جملات و واقعیتهای کتاب در مورد بیماری و مرگ مرا واقعا به فکر فرو برد. خواندن کتاب را برای درک بهتر زندگی و حال بیماران توصیه میکنم.
تفاوت واقعیت با آنچه دکتر صدر در انتهای کتاب نوشته بود برای من بسیار تعجب آور بود.
جملات و واقعیتهای کتاب در مورد بیماری و مرگ مرا واقعا به فکر فرو برد. خواندن کتاب را برای درک بهتر زندگی و حال بیماران توصیه میکنم.
چقدر عاللللللی چقدر دردناک. حمید رضا صدر رو توی تلویزیون میدیدم فوتبال رو نقد میکرد خیلی دوست داشتم وقتی فهمیدم فوت کردن واقعا ناراحت شدن. کتاب چقدر روان و با تمام جزئیات نوشته شده بود. قسمت صبحی که خودم را کشتم خیلی عالی بود. ندای درون دکتر صدر و آرامشی به بهش داد عالی بود. خداوند قرین رحمتش کنه انشاالله روحش شاد
بنده یکی از طرفداران جناب صدر بزرگوار بودم، اگر بخوام صادق باشم نتونستم تا انتها این کتاب رو بخونم (گوش کنم) و شدیدا از میانه داستان برای بنده عذاب آور بود
امیدوارم در این سرزمین قدر بزرگانی چون ایشون رو بدونیم
به هرشکل خواندن زندگی نامه انسانهای بزرگ خالی از لطف نیست اما بنده قدرت خواندن تا انتها رو نداشتم❤️
امیدوارم در این سرزمین قدر بزرگانی چون ایشون رو بدونیم
به هرشکل خواندن زندگی نامه انسانهای بزرگ خالی از لطف نیست اما بنده قدرت خواندن تا انتها رو نداشتم❤️
کتاب را به همراه همسرم در راه سفری با ماشین با هدف طبیعت گردی گوش دادیم. خیلی قسمت ها گریستیم و اندوهگین شدیم. جناب صدر را به واسطه همسرم و فوتبالی بودنشون می شناختیم. انسان دوست داشتنی بودند. کتاب تمام لحظات جناب صدر را از ابتدا که متوجه کارسینوما می شوند تا لحظه از دست دادنشون رو به تصویر کشیده.
حتما این کتاب رو پیشنهاد میکنم، قدر لحظات مون بدونیم