نقد، بررسی و نظرات کتاب قارقارکها وارد میشوند - فاطمه سادات حسینی
مرتبسازی: پیشفرض
maniya
۱۴۰۳/۱۰/۱۰
00
داستان رستم و سهراب بود که در آن سهراب در نزد مادرش تهمینه در قصر توران زندگی میکرد او پدرش را ندیده بود اما همیشه تعریفهای زیادی از قهرمانیهایش شنیده بود اینکه پدرش از هیچ دیو و دشمنی شکست نخورده بود مدتی در میان شهر یک قارقارک مد شده بود که در دست هر کسی بود در قارقارکها راست و دروغ زیاد گفته میشد و مادر سهراب نگران بود که نکند عاقبت دشمنان از طریق همین قارقارکها دروغی به سهراب گویند و پدر و پسر طبق داستان شاهنامه یکدیگر را نشناسند و با هم کشتی بگیرند و عاقبت یکی کشته شود هراب گفت مادر نگران نباش من میروم تا پدرم را ببینم او عازم سفر شد در شهری وارد شد که در آن مردم اصلاً قارقارک نداشتند او تعجب کرد دختری گفت من گرد آفرین دختر حاکم شهر هستم و سهراب خود را معرفی کرد دختر تعجب کرد و گفت پدرت رستم دژ سپید را از جنگ دشمنان نجات داد و از ما خواست پسرش را از سرنوشت شوم نجات دهیم و به نزد او بیاوریم همه مردم او را بلند کردند و با خوشحالی نزد شاه بردند و بعد از آن میخواستند او را به نزد پدرش برسانند سهراب گفت چرا مردم شهر قارقارک ندارند گردآفرین گفت از آنجایی که آنان خبرهای راست و دروغ زیاد میگویند شاه دستور داد همه قارقارکها توی دره دژ سپید گیر بیاندازند تا برای مدتی دور از مردم اسیر کنند.
خیلی جالب بود. نویسنده داستانی برگرفته از داستان رستم و سهراب، معروفترین داستان شاهنامه را نوشته که در آن نشان میدهد بسیاری از اخبار و روایاتی که در فضای مجازی دست به دست میچرخد، دروغ، اشتباه یا نیمه کاره است و نباید به آن ها کاملا اعتماد کنیم. همچنین بیان کننده ی تنها شدن آدمها و حرف نزدنشان با یکدیگر خصوصا سالمندان است که به خاطر سرگرم شدن بیش از اندازه با گوشی می باشد. به نظر من این مه نویسنده داستان رستم و سهراب را به گونه ای دیگر روایت کرده و در این بین، هدف اصلی خود را که مضرات استفاده از گوشی موبایل می باشد، نیز به خوبی به مخاطب میرساند، از هنر و مهارت ایشان هست. از اسمی که به جای موبایل استفاده میکردند، یعنی «قارقارک» هم خیلی خوشم آمد و خلاقانه بود.
درباره نظر آقای حسینی باید بگم یا شما کتاب نمیخونی یا شیوههای نوین برای ترغیب کودکان و نو جوانان به کتاب خواندن رو نمیدونی
نویسنده از کاراکترهای نام آشنا استفاده کرده تا مخاطب کودک راحت تر بتونه ارتباط بگیره. اینکه شما از هر موضوعی بهونهای میسازید برای ملی گرایی و تعصبات ضد دینی که دارید نشونه میده شماه چقدر سطحی نگر هستید. اینجور عقاید شما فقط ویترینی و نمایشیه وگر نه اونهایی که اهل کتاب و فرهنگ هستند به وفور این سبک از نویسندگی و اقتباسهای ادبی با درون مایه طنز رو دیدند و آشنا هستند
نویسنده از کاراکترهای نام آشنا استفاده کرده تا مخاطب کودک راحت تر بتونه ارتباط بگیره. اینکه شما از هر موضوعی بهونهای میسازید برای ملی گرایی و تعصبات ضد دینی که دارید نشونه میده شماه چقدر سطحی نگر هستید. اینجور عقاید شما فقط ویترینی و نمایشیه وگر نه اونهایی که اهل کتاب و فرهنگ هستند به وفور این سبک از نویسندگی و اقتباسهای ادبی با درون مایه طنز رو دیدند و آشنا هستند
نویسندهای که اسطوره و ادبیات ملتی را به بازی بگیرد و آن را مسخره کند باید به عقل و شعور و شخصیتش شک کرد. جالبه از قارقارکها انتقاد میکند اما کتابش را باید در همان قارقارکها خواند.
قکر میکنم اگر در این کتاب بجای مسخره کردن رستم و سهراب و تهمینه و گردآفرید و زن ستیز بودن سهراب، از شخصیتهای مذهبی استفاده میکرد، مانند امام علی یا حضرت فاطمه و حضرت علی اصغر کتابش با خوانندگان بیشماری روبرو میشد.
ای کاش کتابراه امتیاز صفر را هم منظور کند.
قکر میکنم اگر در این کتاب بجای مسخره کردن رستم و سهراب و تهمینه و گردآفرید و زن ستیز بودن سهراب، از شخصیتهای مذهبی استفاده میکرد، مانند امام علی یا حضرت فاطمه و حضرت علی اصغر کتابش با خوانندگان بیشماری روبرو میشد.
ای کاش کتابراه امتیاز صفر را هم منظور کند.