نقد، بررسی و نظرات نمایش صوتی پیشنهاد - وندی واسراشتاین
4.2
54 رای
مرتبسازی: پیشفرض
maniya
۱۴۰۳/۱۲/۰۴
00
داستان در مورد گفتگوی پدر و دختری بود دختری که پدرش به مدرسه آمد ولی برای نمایش سرودش دیر رسیده بود. دختر بچه حرفهای قشنگی زد در مورد دوستاش در مورد فیلم در مورد سرودش. اما پدرش عجله داشت و کلافه بود در جایی نیز ابرها را تماشا میکرد و میگفتند چه شکلی است داستان کوتاه و آموزنده که به ما میآموزد باید با بچهها صحبت کنیم و بدانیم که افکار آنها چگونه است از چه چیز ناراحت و با چه چیزی خوشحال میشوند. و همچنین گفتگو با بچهها باعث میشود که آنها خوب و بد را تشخیص دهند و بعضی چیزها را درک کنند. البته دختر بچه کمی لوس بود ولی باهوش و فهمیده بود سرودش مسخره بود. من برای کادوی مدرسه چقدر ذوق مرگ میشم اون وقت این دختر بچه کادرو پرت کرد و گفت مسخره است. پدر با اینکه خسته بود اما به حرفهای دخترش گوش میداد سوالهایش را توضیح میداد.
نمایش صوتی پیشنهاد نمایشی بسیارجالب و آموزنده است که وندی واسراشتاین آن رانوشته است. نمایش رابطهی خوب بین یک پدر و دختر را نشان میدهد و اینکه پدر خیلی با صبر و حوصله با دخترش صحبت میکند و او را خیلی دوست دارد و آیندهی دخترش برایش خیلی مهم است و سعی میکند دخترش و نیازهای او را درک کند و دختر هم پدرش را دوست دارد و خودش را برای او لوس میکند و برایش ناز میکند و دوست دارد پدرش برایش وقت بگذارد و اوقاتش را با او بگذراند و از اینکه پدرش نتوانسته برای دیدن نمایش او بیاید از دستش ناراحت است و پدر سعی میکند با صبوری به او بگوید که کاری برایش پیش آمده و....
با تشکر از کتابراه عزیز و راویان داستان.
با تشکر از کتابراه عزیز و راویان داستان.
نمایش صوتی پیشنهاد رابطه پدر و فرزندی را روایت میکرد که از قرار معلوم از پدرومادر از هم جدا شده بودند. پدر ارتباط خوبی با فرزندش داشت با اینکه دختر به پدرش گفت از او متنفر است ولی پدر همچنان با صبوری با او حرف میزد. فرزندان تا اوایل جوانی انتظارات معقول و نامعقولی از والدین دارند و متوجه آن نمیشوند بعدها که خود دارای فرزند میشوند به پدر ومادر حق میدهند و درک میکنند که چرا آنها به بعضی از خواستههایشان جواب رد میدادند.
کتاب کوتاه و بسیار اموزنده و مفیدی بود
پیشنهاد میکنم حتما کوش کنید
موضوع کتاب درمورد دختر و پدری است که پدر نتونسته خودشو به نمایش دختر برسونه و برای رفتن به مهمونی دختر برای پدرش ناز و بهانه میاره.
پدر هم بالطافت و محبت پدرانه باهاش صحبت و رفتارمیکنه و توضیح میده که چرا و چطوری داره وقت شومیگذرونه و دختر باید چیکارکنه در قبال داشته ها و رفتار دیگران و نداشتنهای خودش چطور کنار بیاد و درک کنه
پیشنهاد میکنم حتما کوش کنید
موضوع کتاب درمورد دختر و پدری است که پدر نتونسته خودشو به نمایش دختر برسونه و برای رفتن به مهمونی دختر برای پدرش ناز و بهانه میاره.
پدر هم بالطافت و محبت پدرانه باهاش صحبت و رفتارمیکنه و توضیح میده که چرا و چطوری داره وقت شومیگذرونه و دختر باید چیکارکنه در قبال داشته ها و رفتار دیگران و نداشتنهای خودش چطور کنار بیاد و درک کنه
نویسنده رابطه صحیح والدین و فرزند رو در قالب داستان کوتاه نشون میده. پدر بخاطر دیر کردن و از دست دادن نمایش دخترش از او معذرت خواهی و دلجویی میکنه و با اینکه خسته هست سعی داره با حوصله و صبوری با دخترش صحبت کنه و وارد دنیای کودکانه فرزندش میشه و با او وقت میگذراند. اجرای نمایش صوتی هم خوب بود.
من که خوشمامد کتاب جالبی بود
از نازکردنهای دختر و ناز کشیدنهای پدر
از تربیت صحیح و ارامش داشتن پدر
از احترام گذاشتن و صبور بودن پدر
و اینکه حتی به ایندهی دخترش هم فکر میکرد
و مثله دخترش بچه شد
و کار اشتباهشو جبران کرد که به جشن دختر و موقعه اهنگ خوانی دخترش نرسیده بود با هاش اهنگو خوند
از نازکردنهای دختر و ناز کشیدنهای پدر
از تربیت صحیح و ارامش داشتن پدر
از احترام گذاشتن و صبور بودن پدر
و اینکه حتی به ایندهی دخترش هم فکر میکرد
و مثله دخترش بچه شد
و کار اشتباهشو جبران کرد که به جشن دختر و موقعه اهنگ خوانی دخترش نرسیده بود با هاش اهنگو خوند