نقد، بررسی و نظرات کتاب خدمتکار آقای کارنگی - ماری بندیکت
4.3
48 رای
مرتبسازی: پیشفرض
مرسده محتشم
۱۴۰۳/۰۶/۱۸
00
داستان زیبایی بود، دختر مهاجر فقیری که پلههای ترقی را طی کرد و در این راه احساسش قربانی شد. این رمان درصدد بود تا تاثیر کلارا را روی بخشندگی و بشردوستی آقای کارنگی نشان دهد، درست است که اشارههای کوتاهی به انسان دوستی کلارا داشت ولی در کلیت داستان انسان دوستی برجستهای در شخصیت کلارا ندیدم، به غیر از نگرانی او برای خانواده و خویشانش، و همچنین تاثیر او بر کارنگی، چندان برجسته کار نشده بود. در واقع بیشتر، تعریف از زبان خود شخصیتها بود که مخاطب را قانع کند کلارا باعث کمکهای خیرانه اندرو شده ولی خود داستان به تنهایی چیزی نشان نداد تا خواننده خود به این مطلب پی ببرد. احساس بین کلارا و اندرو هم خیلی عمیق کار نشده بود، البته شاید چون یکی از شخصیتها تاریخی بوده، امکان چنین چیزی نبوده است.
عالی بود کلارا» که مستأصلانه در تلاش است تا وضعیت مالی خانوادهاش را بهبود ببخشد، جای «کلارای» دیگر را به عنوان خدمتکار زنی اشرافی و رعب انگیز به نام «مارگارت کارنگی»، مادر «اندرو» و «تام»، میگیرد. تحصیلات و هوش «کلارا» باعث میشود رازش پنهان باقی بماند، و حتی «اندرو» به او علاقه پیدا کند. رابطهای احترام آمیز و حتی رمانتیک میان آنها به وجود میآید اما تفاوت در جایگاه اجتماعی، تصور هر نوع آینده برای این رابطه را نامحتمل میسازد خلاصه که به همه پیشنهادش میکنم.
در کل بد نبود. تلاش کلارا برای خانواده ش قابل تحسین بود. اگر بعد از اینکه خانواده ش به آمریکا آمدند پیش اندرو میرفت واقعیت رو بهش میگفت, داستان قشنگ تر میشد، اندور شخصیت همین کلارا کلی که ندیمه مادرش شده بود رو دوست داشت. خلاقیت نویسنده در خلق شخصیت کلارا، جالب بود که با شخصیت واقعی اندرو داستان پیش میرفت.
رویدادهای تاریخی داستان هم قابل توجه بود.
رویدادهای تاریخی داستان هم قابل توجه بود.