نقد، بررسی و نظرات کتاب مرد دونده - مسعود شامحمدی
4.3
130 رای
مرتبسازی: پیشفرض
ALI REZAEI
۱۴۰۲/۰۷/۲۳
00
نقد کتاب: کتاب خوبی رو شاهد هستیم. کتابی که به موضوع خوبی دامن زده و اونو به خوبی توصیف و تعریف کرده. از مثالهای کاربردی تا سوالاهایی برای گرم کردن و درگیر شدن در کتاب... کتاب از بار محتوایی خوبی بهره میبره... این کتاب از نگارش خوب و قوی برخورداره که باعث میشه در درک مفاهیم به مشکل خاصی برنخوریم. قلم نویسنده میشد گفت حرفهای بود و با داستانهای کوچک فهم هر چیزی رو برای ما اسون میکرد این کتاب در کتابهای عادت یکی از بهترین هاست و میشد بهترین این سری کتاب رو عادتهای اتمی بیان کرد که واقعا قوی بود گویندگی صدا هم بگی از نقاط قوت این کتاب بود و همچنین میزان زمانی که داره... نه زیاد نه خیلی کم حتما این کتاب ارزش خرید بالایی رو داره اما در جاهایی حس میشد که نویسنده رفته تو جاده خاکی و کلام از دستش در رفته اما در مجموع خوب بودخلاصه کتاب خوبی رو شلهد هستیم و میشد گفت که ارزش خرید بالایی هم داره چون محتوای کاربردی در زندگی روزمره داشت و میشد از اونها استفاده کرد. موارد مثبت قلم روان نویسنده گیرایی ساده منفی تناقض
مرد دونده، به تشخیص پزشکان، دچار سندرم نادر عصبی شده است. احساس خاصی که او را به دویدن وامیدارد و مجبورش میکند بدود. او که در یک جامعه جهان سومی زندگی میکند و پیش از این، زندگی آرام و روزمرگیها معمولیاش را داشت، حالا تبدیل به یک سوژه شده است. سوژهای که هرکجا میرود، خبرنگارهایی دنبالش هستند و روزنامهنگارانی در پی نوشتن داستانش.
خودش میگوید: ««من پیش از این، یکی از خِیل میلیونها زن و مرد بیارزشی بودم که در آغاز این هزاره، در کشورهای جهان سوم تولید و تکثیر میشوند.»»
وقتی که مردی معمولی بود، لاغر بود و عینک میزد، از هیچ چیز در دنیایش راضی نبود. نه غذای خوشمزه راضیش میکرد و نه عشق میتوانست سرحالش بیاورد. او تنها کسی نبود که اینطور زندگی میکرد، تمام هم عصرانش همینطور بودند. اما آیا حالا که تبدیل به مرد دونده شده است، میتواند راضی باشد؟
خودش میگوید: ««من پیش از این، یکی از خِیل میلیونها زن و مرد بیارزشی بودم که در آغاز این هزاره، در کشورهای جهان سوم تولید و تکثیر میشوند.»»
وقتی که مردی معمولی بود، لاغر بود و عینک میزد، از هیچ چیز در دنیایش راضی نبود. نه غذای خوشمزه راضیش میکرد و نه عشق میتوانست سرحالش بیاورد. او تنها کسی نبود که اینطور زندگی میکرد، تمام هم عصرانش همینطور بودند. اما آیا حالا که تبدیل به مرد دونده شده است، میتواند راضی باشد؟
ایده داستان جذاب هست نویسنده هم تخیل خوبی داره، اما شخصیتها آدمهایی عجیب و پر از عقده و اعصاب خورد کن هستن. نویسنده خیلی زیاد گریز به آینده میزنه و این از جذابیت داستان کم میکنه. از کلمات رکیک و مشمیز کننده زیاد استفاده شده و هم چنین تشبیهات به شدت عجیب و مشمیز کننده هست مثل تشبیه راهرو به جسد، چتر به جوش و یا زن تنها به میوه پلاسیده. کتاب پر است از مطالب فلسفی و همچنین سفسطه که گاهی به شدت کلافه کننده میشه. انگار نویسنده میخواد عشق، محبت و انسانیت رو به سخره بگیره و گویا با مرد بودن هم مشکل داره. در کل به سختی میشه کتاب رو تموم کردچند غلط املایی هم داشت تصفیه حساب (تسویه حساب)، دلیش، بزرنتی، اویلخوبی داستان اینه که آدم رو به فکر وامیداره در کل اگه از مطالب فلسفی و عجیب خوشتون میاد بخونید وگرنه احتمالا براتون جذاب نباشه.
مرد دونده، داستانی عجیب و ماجرایی جذاب دارد. داستانی که به سادگی میتوان درکش کرد، با قهرمانانش یکی شد و در دنیای داستانیاش غرق شد.
مرد دونده، به تشخیص پزشکان، دچار سندرم نادر عصبی شده است. احساس خاصی که او را به دویدن وامیدارد و مجبورش میکند بدود. او که در یک جامعه جهان سومی زندگی میکند و پیش از این، زندگی آرام و روزمرگیها معمولیاش را داشت، حالا تبدیل به یک سوژه شده است. سوژهای که هرکجا میرود، خبرنگارهایی دنبالش هستند و روزنامهنگارانی در پی نوشتن داستانش.
خودش میگوید: ««من پیش از این، یکی از خِیل میلیونها زن و مرد بیارزشی بودم که در آغاز این هزاره، در کشورهای جهان سوم تولید و تکثیر میشوند.»»
مرد دونده، به تشخیص پزشکان، دچار سندرم نادر عصبی شده است. احساس خاصی که او را به دویدن وامیدارد و مجبورش میکند بدود. او که در یک جامعه جهان سومی زندگی میکند و پیش از این، زندگی آرام و روزمرگیها معمولیاش را داشت، حالا تبدیل به یک سوژه شده است. سوژهای که هرکجا میرود، خبرنگارهایی دنبالش هستند و روزنامهنگارانی در پی نوشتن داستانش.
خودش میگوید: ««من پیش از این، یکی از خِیل میلیونها زن و مرد بیارزشی بودم که در آغاز این هزاره، در کشورهای جهان سوم تولید و تکثیر میشوند.»»
یکی از بهترین کتابهای معاصر ایرانی که خوندم. از مهارت نویسنده در عمق توصیفهایی که میکرد متعجب بودم تا این که متوجه شدم نویسنده یک آقا است! تا نزدیکیهای پایان داستان با خودم فکر میکردم فقط یک خانمه که میتونه این قدر قشنگ و تاثیر گذار، احساسات یک زن دیگه رو توصیف کنه و وقتی دیدم نویسنده آقا است واقعا از شدت تعجب نزدیک بود فریاد بکشم. خوندن این متن ادبی فوق العاده رو به همه توصیه میکنم و از کتابراه متشکرم که داستان رو بدون کوچکترین غلط تایپی منتشر کرده. واقعا خوندن کتاب توی بعضی پلتفرمها، زجرآور شده بس که غلط دیکتهای هست.
واقعا زیبا و تاثیر گذار بود داستان در مورد مردی بود که زندگی عادی داشت اما آیا زندگی او به همین صورت باقی خواهد ماند؟ خیر بیماری ناشناختهای میآید و نظم زندگی او را بر هم میزند بیماری که تنها با دویدن کنترل خواهد شد اما او تا کی میتواند به دنبال سر چشمه حیات خویش بدود؟ واقعا زیبا بود پیشنهاد میکنم بخونید من ادامه رو نمیگم چون میخوام سورپرایز بشین و البته داستان رو هم لو ندم پیشنهاد میکنم حتما بخونید پشیمون نمیشین
کتاب دونده هم داستانی جالبی داره هم اینکه از دوندهای میگه که یه زندگی معمولی تو یه کشور جهان سومی داشته بعد دچار سندروم نادر عصبی میشه اما بازم سعی میکنه با وجود بیماریش بدوه و همین موضوع باعث شهرتش میشه اما نویسنده شخصیتهارو عقدهای و عصبی نشون میده و البته به آینده هم توی کتاب میپردازه که این مسئله میتونه جذابیت این رمان بیشتر کنه البته باز هم نویسنده میتونست رمان جذابتر و بهتر روایت کنه
باسلام
از نظر بنده کتاب بسیار جالب و پند آموزی بود
به طوری که اگر بخواهم به کسی کتابهای مورد علاقهام را بگویم این کتاب حتما جزو آنها خواهد بود
بیشتر از همه به سبک قلم و نوشتار نویسنده علاقه پیدا کردم که باعث میشود این کتاب از دیگر کتابها متمایز شود
هرچند که باز هم ایراداتی داشت اما درکل بسیار زیبا بود. با تشکر از نویسنده و ناشران و کادر عزیز کتابرا
از نظر بنده کتاب بسیار جالب و پند آموزی بود
به طوری که اگر بخواهم به کسی کتابهای مورد علاقهام را بگویم این کتاب حتما جزو آنها خواهد بود
بیشتر از همه به سبک قلم و نوشتار نویسنده علاقه پیدا کردم که باعث میشود این کتاب از دیگر کتابها متمایز شود
هرچند که باز هم ایراداتی داشت اما درکل بسیار زیبا بود. با تشکر از نویسنده و ناشران و کادر عزیز کتابرا
همهی ما در اطرافمون کسایی هستن با اخلاقیات مرد دونده خیلی وقتا نسبت به رفتارشون معترضیم ولی در عمق وجودمون دوست داریم مثل ان ها رفتار کنیم دوست داریم جسارت این رو داشته باشیم که یک سری حرف ها رو به زبون بیاریم قدرت این رو داشته باشیم که ان جوری زندگی کنیم که دوست داریم بدون ترس از قضاوت شدن توسط دیگران
کتاب جالب و پیچیده هست که خوندنش لذت بخشه و نویسنده به خوبی تخیلاتش رو پیاده کرده فقط مشکل کتاب این هست که شخصیت همه و نوع بیان همه از افسردگی و پیچیدیگیهای غیر واقعی دارند و همشون عقدههای در گذشته دارند درصورتی که نیاز بود یه شخصیت نرمال در کتاب باشه ولی کتابی هست که ارزش خوندن داشته باشه