نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی دختر روی میل پرده - بهناز بدرزاده

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
م مسعودی
۱۴۰۰/۱۲/۱۳
من در بین اقوام متاسفانه چندین نفر که دچار آلزایمر شدند را از نزدیک دیدم و با گوش کردن به این داستان چه زیبا و با افسوس به دنیای درونی آن‌ها فکر کردم
احتمالا نویسنده با چنین افرادی مراوده و ملاقات‌های نزدیک و پیوسته داشته که این‌طور دقیق دیدگاه آن‌ها را به رشته تحریر درآورده ولی لازم می‌دانم بگویم تجربه شخصی من این است که افرادی که در جوانی خوش‌اخلاق و مثبت اندیش و خانواده دوست هستند اگر به آلزایمر دچار شوند همان جنبه قوی شخصیتشان ظهور و بروز پیدا می‌کند و برعکس
شتیدن این داستان را برای یک‌بار هم که شده توصیه می‌کنم تا درک کنید اخلاق نیکو چه‌قدر در ناخودآگاه ذهن تاثیر می‌گذارد و موجب آرامش روانی می‌شود
کتابها و داستان‌ها را صرفاً برای سرگرمی کوتاه‌مدت نخواهیم و بکوشیم تا پیام نویسنده را هم بگیریم البته به شرطی که انتخاب درستی برای مطالعه داشته باشیم.
A.asgari
۱۴۰۱/۱۱/۰۷
داستان در باره‌ی یه پیر مردی بو. که الزایمر داشت و رنج و سختی افراد سالخورده رو به تصویر کشیده بود داستان یه پیر مردی که عاشق زنش بوده زنش موهای مشکی داشته و بویه خوب میداده
ولی الان پیر شده الزایمر گرفته زنش فوت شده و به اسایشگاه بردنش
پرستار اسایشگاهو به جایه همسرش میگیره و میگه چرا موهاشو بلوند کرده چرا لنز میذاره و میخواد به من قرص بده که دیوونه شم یا بمیرم که بره شوهر کنه
تویه توهماتش یه زن مو خرمایی میبینه باهاش حرف میزنه و کنارش حسش میکنه
و وسط‌های داستان یاد کودکیش میوفته که خالش دختری به دنیا میاره و از همون بچگی عاشقش میشه که همون زنشه
افرااد دارایه الزایمر حال و کم کم از جونی نوجونی و بچگی شون خاطراتشون رو فراموش میکنن
واقعا پیری خیلی بده
تازه الزایمرم گرفته باشی
واقعا زندگی چیزه پوچی میشه وقتی عزیزانتو به یاد نیاری خاطراتتو کم و بیش به یاد بیاری
سما جعفری
۱۴۰۳/۰۷/۲۹
نویسنده زندگی پیرمردی مبتلا به آلزایمر را بیان میکند. وی فوت همسرش را از یاد برده و پرستارش را با او اشتباه میگیرد. از ظاهر او گله میکند یا وحشت این را دارد که توسط او به قتل برسد. حتی فرزندانش هم برای او غریبه هستند. سپس خاطرات دور زمان کودکیش را به یاد می آورد و همسرش را که از قضا دخترخاله اش هم بوده است و انگار تصویر او برایش زنده میشود. البته تا به حال نشنیده بودم که اشخاص مبتلا به آلزایمر توهم داشته باشند، اما در قصه، برای پیرمرد توهم بازیگری که عکس او را دارد، به وجود می آید. در کل نحوه بیان افکار و احساسات بیمار توسط نویسنده بسیار جالب بود و خیلی به دل مینشست. این مسئله باعث باورپذیری هرچه بیشتر قصه و درک وضعیت شخصیتهت میشود. شنیدن این کتاب صوتی را توصیه میکنم. 👌
Shima Gh
۱۴۰۱/۰۵/۰۱
با سلام. درد و سختی که بیماری آلزایمر در پی دارد فقط خانواده‌های آن بیماران درک می‌کنند. ما از دور فقط نظاره گره این سختی هستیم. نویسنده سعی کرده بود تا فقط چند روز از زندگی یک فردی که دچار آلزایمر شده را آنهم به اختصار به رشته‌ی تحریر در بیاورد. و تا حدودی هم موفق شده بود. گرچه پابان بندی خوبی نداشت و ناگهان داستان به پایان می‌رسید. زندگی رو به عقب این بیمارها بیشتر از خود بیمار اطرافیان را آزار میدهد. مخصوصا زمانی که مانند بیمار داستان در آسایشگاه بدور از زن و فرزند و متاسفانه با برخوردهای گاهی بد پرستاران از سر خستگی روبرو باشد، سخت تر هم میشود. کاش نویسنده کمی هم روی خوش و محبت پرستار را هم نشلن میداد.
به امید بهبودی این بیماران عزیز.
فرییا جمالی
۱۴۰۲/۰۵/۲۹
داستان مرد آلزایمر که پسرانش بعداز فوت مادرشون رهایش کردن تو آسایشگاه و دردهایی که مرد از دست خدمه آسایشگاه می‌کشه خیلی تاسف بار. نویسنده ذهن سیال مرد رو در برهه‌های کوچکی از زمانهای گذشته به تصویر میشه و خیلی خیلی زیبا و نثر روانی داره. پسربچه‌ای که عاشق دختر خالش میشه و از همون کودکی عاشق و شیفته هستش و بعد با اون ازدواج میکنه. همسری مهربان با موهای مشکی و بوی تنش عطر یاس. پسرهایی که به علت اینکه اصلا از پدرشان سر نمی‌زنن تو ذهن مرد مردن و هیچی از اونا یادش نیست. و این نشون میده که آدمی حتی در زمان فراموشی و به زوال رفتن عقلش بازهم کسانی رو که دوست داره و عاشقان هست رو نمیتونه فراموش کنه. داستان زیبا و تاثیر گذاری بود.
Hamideh mansoori
۱۴۰۰/۰۲/۲۶
داستان سبک جدیدی رو ارائه کرده و نویسنده تونسته ذهن سیال پیرمرد بیمار رو به خوبی نشون بده. حتی عدم توالی در خاطرات هم به خوبی نشون داده شده، اما کاش کمی هم به نتیجه فکر می‌شد.
به نظرم نویسنده فقط روزهای تکراری زندگی پیرمرد رو به تصویر کشیده، البته لابه لای داستان سلسله وقایعی که منجر به حضور پیرمرد در آسایشگاه شده را هم روایت می‌کنه و مخاطب، داستان رو متوجه میشه. اما هدف نهایی نویسنده مشخص نیست و مثل داستانهای با انتهای باز نوشته شده. در واقع در آخر قصه مخاطب همچنان منتظر باقی میمونه.
مهدی رحمتی
۱۴۰۰/۰۲/۱۵
داستان بدی نبود اتفاقا داستان را به نحو جالبی روایت کرده بود.... دوستان زن مو مشکی همسر مرده که فوت کرده زن مو بلند پرستار اسایشگاه و زن مو خرمایی یک سوپر استار است که مرد در ذهنش با او سخن میگوید در حقیقت این داستان میخواد رنج و عذاب سالخوردگان را بیان کند سالخوردگانی که به اسایشگاه سپرده میشوند و اهسته اهسته به فراموشی ولی کن در بعضی جاهای داستان تناقض‌هایی هم وجود داشت مثلا پیر مردی که دندان ندارد دست پرستار را به نحوی گاز میگیرد که خون می‌افتد
zahra ahmadi
۱۴۰۰/۰۶/۰۱
کتاب معنی خاصی نداشت و جالب نبود، نویسنده میتوانست برای اینکه شنونده، خواننده، بهتر درک کنه گذشته پیرمرد رو واضح نشان بده که این کار نشد به کنار آخر داستان باز بود و معنی جالبی نداشت.
همینطور سوتی‌هایی هم داده بودند مثلاً اینکه در آخر داستان پسر پیرمرد به دیدارش میاد و او را در آغوش میگیره در حالی که زن او را لخت کرده و با او بد رفتاری می‌کنه که اگر هرکسه دیگه‌ای این رفتار با پدرش می‌شد سکوت نمی‌کرد و با وضع خفت بار پدرش او را از آن جا میبرد
صدیقه فتحی
۱۴۰۰/۱۲/۰۸
داستانی با نگارش خاص بود
مثل کتاب سمفونی مردگان در یکی از مومان‌ها که صدا و حرف‌های ذهن آیدین که توسط برادرش چیز خور شده بود هست.
کتاب رو می‌خوندم به این مومان که رسیدم نتونستم بخونم ولی وقتی کتاب تموم شد مجددا بازگشتم و این مومان را خواندم متوجه شدم اگر من هم محتویات ذهن پریشانم را بنویسم چنین متنی خواهد شد ذهنی که هر لحظه به موضوعی می‌پردازد بدون هدفی خاص و ذهن پیرمرد هم چنین حالتی دارد هم گذشته هست هم حال و شاید آینده نیز
احمد استوار
۱۴۰۰/۰۳/۰۵
داستان به سبک جریان سیال ذهن یا همون stream of consciousness نوشته شده و میشه گفت به سبک داستان‌های اروپایی نزدیک بود. استفاده از بعضی از الفاظ و صحنه‌ها، بهره گیری از موسیقی انگلیسی و بکاربردن جریان سیال ذهن که در قرن نوزدهم توسط خانم ویرجینیا وولف ابداع شد گواهی بر این موضوع هستند. به علت اجرای ضعیف و تکراری راویان، به این قطعه پنج ستاره کامل رو ندادم.
فروزان
۱۴۰۲/۰۳/۱۳
داستان من رو یاد دو سه تا از اقواممون انداخت که متاسفانه دچار آلزایمر شده بودن و خاطرات یکی یکی و به امروز زمان از آینده به گذشته محو میشدن انسانهایی که به غایت شریف و مهربان بودن ولی دیگه کسان و خانواده خودشون رو نمیشناختن واین باعث رنج و عذاب روحی نزدیکان میشه ولی در عین حال فرد آلزایمری با خاطرات گذشته زندگی میکنه در واقع طرفین هر دو عذاب میکشن چون در دو دنیای متفاوت هستن
خانوم راد
۱۴۰۱/۱۱/۱۳
کتاب جالبی بود ممنون ازنویسنده.. که مارو آگاه میکنه درون ذهن یک بیمار آلزایمری چه افکاروتوهمهایی ممکنه‌ بگذره.. ما دنیارو ازدیدگاه خودمون میبینیم.. وهیجوقت نمیدونستم یک فردی که دجار ا لزایمر هست چطور دنیارو میبینه.. تلخ بود وا موزنده.. که باعث درک بهتر این افراد ومراقبت بهتر میشه.. ممنون ازتیم کتابراه.. وصدای این گوینده درهرکتابی که شنیدم را دوست نداشتم
مجیدناجی
۱۴۰۳/۰۸/۰۴
داستان روایت روزگار سالخوردگی و بیماری الزایمر است. توهمات و بد بینی که اینگونه بیماران دارند بسیار جالب و خوب توصیف شده بود. امیدوارم همه ما قدردان سالخوردگان باشیم و در رابطه با اینگونه افراد صبر و تحمل و بردباری پیشه کنیم که سالخوردگان امروز گنج های بی بدیل خانوادها هستند احترام ایشان واجب است. ممنونم از عزیزان کتابراه
ریحانه
۱۴۰۲/۰۲/۳۰
واقعا غم انگیزه و قشنگه یه روزی ممکنه واس هممون پیش بیاد و متاسفم واسه اون پرستاره
درسته که نگهداری از یه آدم پیر که آلزایمر داره سخته ولی نباید اونجوری باهاش رفتار کرد اگه نمیتونیم مراقبش باشیم و از عهدش بر بیایم چه خوبه که بزاریم کسی که میتونه از عهدش بر میاد انجامش بده
کلا کتاب خوبیه ممنون از کتابراه واسه قرار دادن این کتاب زیبا
نازنین جفایی
۱۴۰۱/۰۸/۲۶
من نتوانستم با این کتاب ارتباط خوبی برقرارکنم شاید یکسری‌ها حتی باب میلشان باشد اما ازنظر من به داستان که نه، نوشته‌ای بی سروته پراز ضدونقیض و ایجاد ابهام برای خواننده بود کلا از موضوعی به موضوع دیگر پرش میشدو داستان راپیچیده میکردو برای من به شخصه باعث ابهام و پیچیدگی میشد
ممنونم از کتابراه بابت رایگان قراردادن کتاب😓🙏
Hadis Gholipour
۱۴۰۱/۰۳/۳۱
درود، موضوع انتخاب شده و فلاش بک‌های متعدد به گذشته شخص اول و نحوه پیش برد داستان جالب و خلاقانه بود. اما ایرادی که می‌توان برای آن گرفت این است که داستان بی سر و ته بود و یک خط صاف از زندگی یک پیرمرد نسبتا دیوانه و دارای آلزایمر را دنبال می‌کرد و این یک نواختی باعث می‌شد حوصله شنونده سر برود. داستان جالب و متنوع‌ای بود برای من، سپاس.
Mozhgan
۱۴۰۲/۰۶/۰۷
به نظر من مردی که آلزایمر داشت در اصل دنبال چیزه واقعی زندگیش بود و در پی عشق میگشت و کسی رو که در گذشته عاشقش بود در حالت آلزایمر میدید و من واقعا نمیدونم در دنیایه این آدمها چه میگذره با این داستان متوجه شدم چیزایی که در گذشته از دست دادن یا بهش نرسیدن‌و دنباله آرزوهایه قشنگ هستن که درگذشته خود داشتند و برآورده نشد.
Shin Barari
۱۴۰۰/۰۳/۲۵
خانم بدرزاده فردی فرهیخته، نوقلم، باسواد و پرکار و فعال هستن که هیچ ادعای خارج از عرفی در زمینه‌ی نویسندگی ندارن و خودشونم میگن گه درحال یادگیری هستن، خب پس چرا شما مخاطبین گل انتظار شنیدن اثر کافکا با اجرای استودیو کانال B هالیوود رو دارید؟ خیلی هم عالی بود، منتظر اثار طنز ایشون هستیم. پاینده و نویسا باشید..
نازيلا هادی نژاد
۱۴۰۰/۰۲/۲۸
داستان خوبی بود و متشکرم از کتابراه بخاطر تخفیفات و پیشرفت چشمگیر موسسه چوک کتاب جدید تقریبا بی نقص بود و موزیک عالی داشت و گوینده از همیشه بهتر بود واقعا برام ارزشمندبود که از این موسسه بعداز شنیدن کتابهایی که حرفه‌ای نبودن و صدای گوینده حتی در برخی مواقع آزار دهنده بود تا این حد پیشرفت کرده اند
م.عارفیان
۱۴۰۱/۱۲/۰۳
کتاب کوتاه سی دقیقه ایی
زیبا و جذاب
صدا گذاری و موسیقی متن جذاب
داستان پیر مردی که در جوانی وکیل و همسرش پزشک بوده و حالا دچار آلزایمر شده
دو پسر داشته که یکی فوت و یکی در ثروت فراوان فقط وجه میده اما دیدن پدرش نمیاد
پیر مرد درگیر فراموش کردن آخرین خاطرات خود
داستان زیبایی بود
زهرا سادات جلالی
۱۴۰۰/۱۲/۲۳
داستان ضعیفی بود چون پیرمردی که این چنین عاشق زنش بوده باید با حس بهتری با پرستارش که جای زنش فکر میکنه برخورد میکرد..... بعدش از کل حال و هوای عشقی که میخواد توصیف کنه عطر یاس و موی مشکی رو مدام تکرار میکنه...... با احترام به نویسنده برای من جذاب نبود
mona smi
۱۴۰۰/۰۲/۲۹
هیچ وقت نظر منفی سعی میکنم ندم! ولی این نوشته.. کتاب ک نمیتونم اسمشو بزارم! با کیفیت نویسندگی پایین و حرف‌های رکیک: / گویندگی هم درجه کیفی بسیار ضعیفی داشت... در کل مویسنده سعی کرده بود موضوع جالب یا مهمی رو بهش بپردازه ولی به نظر من نتونسته بود..
❤M❤
۱۴۰۱/۰۱/۲۳
داستان خوب و غم انگیزی بود تاسف میخورم به حال اون فرزندانی که پدرو مادرشون رو تو اون وضعیت به خانه سالمندان میفرستند درسته که اقای توی این داستان عقلشو ازدست داده و هیچ چیز یادش نمیاد ولی بچه هاش چی اونا که عقلشون سالمه و فداکاری پدرشون رو فراموش نکردن
Avi Nar
۱۴۰۰/۰۲/۱۵
داستان جذابیت و نگاه جالبی دارد، یک داستان سیال ذهن است، همچیز از ذهن پیرمرد می‌گذرد به نظر می‌آید نویسنده توانسته به بلوغی از داستان نویسی برسد که در نویسندگان ایرانی کم می‌بینیم، حتما و با کمال میل منتظر داستان‌های دیگری از این نویسنده هستم.
ه سرفراز
۱۴۰۲/۰۸/۲۷
کتاب جالبی بود. واقعا تا الان نمیتونستم درک کنم کسانی که آلزایمر دارن چرا اینجوری ضد و نقیض رفتار میکنن. ولی با شنیدن این کتاب کمی بهتر میتونم درکشون کنم. آرزو میکنم هیچ کس دچار این بیماری نشه واقعا سخته. من مادر بزرگم این بیماری رو داشتن واقعا اذیت شدن.
مینا4054
۱۴۰۲/۰۱/۱۲
داستان کلیشه ایست موضوع عشق؛ اما نکته‌ای که آن راجالب کرد جریان از زبان پیرمردی بود که دچارز آلزایمر شده بود و سختی‌ها ودردهای شخص الزایمری را در یک مدت کوتاه بخ قشنگی و مهارت بازگو کرد و این هنر نویسنده هست که قابل تحسینه
خاطره
۱۴۰۱/۱۱/۰۴
حظ کردم از خوندن این داستان. به این میگن یه داستان تمام و کمال ایرانی و.یه عاشقانه پر معنی واقعی. همیشه دلم میخواست بدونم اینایی که الزایمر میگیرن تو چه دنیایی زندگی میکنند که این داستان به زیبایی زندگی فردی الزایمری رو نشون داده
khashayar khajehnoori
۱۴۰۰/۰۳/۳۰
در کل و بعد از شنیدن آخرین جملات، کتاب بسیار دلنشینی هست.
اما فکر کنم گوینده (مرد) فصل اول را هنوز گرم نشده و کلمات و سرعت بیان، بسیار باعث ناخوانایی شد.
از فصل بعد کامل برطرف شد، راستی موزیک خولیو هم بسیار انتخاب خوبی بود.
فاطمه مهوشی
۱۴۰۱/۰۷/۰۴
اصلا نه پایان جالبی داشت و نه به درستی به مخاطب میفهموند که این شخص الزایمیر داره اگه نظرات رو نخونی به درستی متوجه نمیشی که چه اتفاقی افتاده. و اصلا شباهتی به کتاب صوتی نداشت انگار یکی روخوانی کرده بود از روی متن
Elnaz Hedayati
۱۴۰۰/۰۷/۰۱
خیلی داستان خوبی بود میتونست بهتر نوشته بشه ولی درکل خوب بود و آموزنده. باعث شد بیشتر به رابطه‌ام با شوهرم فکر کنم و بیشتر قدرش رو بدونم چون عمر ما آدم‌ها کوتاهه و معلوم نیست کی دست ما از دنیا کوتاه میشه
yalda
۱۴۰۱/۱۰/۱۵
فقط منم که بخاطر صدای خولیو ایگلسیاس گوشش دادمم🥲 هرچند داستانش به نحو خودش جالب بود و روایت خوبی از بیماری زوال عقل داشت اما خب یکسری تناقض هم داشت که با یکی دوبار خوندن میشد واقعا برطرف کرد.
fari jafari
۱۴۰۰/۰۹/۲۷
سلام کتابر اه عزیز... خداقوت تشکر رایگان ارائه میدین... ممنون از نویسنده نازنین... قصه جالبی بود.. وراوی قصه آقای رضایی که تلاش بیشتری رومی طلبه.. آهنگ فوق العاده س معرفی میکنین.. با آرزوی بهترینها..
مهدی خسروی
۱۴۰۰/۰۳/۱۸
اینکه کتابهای رو دوست داری بخونی وپول خرید نداری بزرگترین درد. اینکه بیکاری ومخارج گرانی مستاجری پولی نمی‌مونه ک صرف خرید کتاب کنی 😔😔
پریسا طالبی
۱۴۰۰/۰۲/۲۵
کاش با سالمندا همونطور رفتار کنیم که دوست داریم با خودمون رفتار بشه...
صدا گذاری میتونست خیلی بهتر باشه
داستان هم انگار تلفیقی از ایرانی و خارجی بود...
در کل بد نبود خوب بود
لادن حبیبی
۱۴۰۰/۰۲/۱۹
سلام. من با داستان کاری ندارم. راوی‌های کتاب صوتی، زیاد از حد مصنوعی میخونن. انگار خودشونو جای اون شخص داخل کتاب نمیزارند. خیلی آزار میده این آدم رو
حمیدرضا منصورآبادی
۱۴۰۲/۰۵/۲۰
خوب بود تصویر جدیدی برام ساخت از پدربزرگم که آلزایمر داره. حالا دیگه وقتی به جایی خیره میشه بیشتر بهش نگاه میکنم تا درک کنم به چی فکر میکند. صدای گوینده خیلی خوب و جذب کننده هست
مهسامحمدی
۱۴۰۱/۱۱/۲۵
تلخ اما واقعی
نویسنده شما رو میبره به چند دقیقه از زندگی شخصی با بیماری آلزایمر
میتونه کمک کنه تا زندگی این اشخاص رو درک کنیم
قلم و توصیف خوبی بود
ممنون از دوست خوبم کتابراه
دیانا دیانتی
۱۴۰۱/۰۸/۲۱
داستان جالبی بود
دوست داشتم
بهتره همه این داستان را گوش بدهند. درک بهتری از سالمندان می‌دهد و امیدوارم باعث شود رفتار بهتری با سالمندان داشته باشیم.
تبریک به نویسنده کتاب
.
جمیله شریف زاده
۱۴۰۱/۰۱/۰۴
کتاب خوبی بود پیشنهاد میکنم به دوستان عزیز حتمن کتاب رو گوش کنند. خیلی ممنون از کتابراه عزیز، وهمچنین دو راوی خوب داستان که با نقش آفرینی خودشون داستان رو کامل تصور کردم🌹🙏
تی بانو ص دق
۱۴۰۰/۱۲/۱۸
داستان روایت کننده بیماری‌ای تلخ در روزگار کهنسالی است که بسیاری به آن گرفتار می‌شوند. پرداخت نویسنده بد نبود ولی اجرا.... بجز کیفیت صدا اینقدر از ریتم افتاده بود که....
M. Ch
۱۴۰۰/۰۳/۱۸
تو این کتاب میتونین قشنگ حس و حال یه آدم آلزایمری و نگاهش به زندگی رو درک کنین، واقعا دردناکه، ارزش خوندنو داره، چون ممکنه برای هرکسی پیش بیاد. میتونست تاثیر گذارتر باشه.
Hamed A12bb
۱۴۰۰/۰۳/۱۸
فوق العاده احساسی، و البته غمگین،
آدمو به این فکر میاندازه که زندگی چقدر کوتاه است و ما اصلا حواسمون نیست که به عزیزانمان عشق بورزیم و از ثانیه به ثانیه عمرمون لذت ببریم...
شیدا حسنوند
۱۴۰۰/۰۳/۰۳
سلام. داستان خوبی بود
فقط‌ای کاش صدای گوینده‌های خانم بهتر بود. اره، زیادی با ناز و عشوه حرف میزنن. اونم با یه مرد سالمند آلزایمری!!!
از کتابراه ممنونم
رکسانا آشنا
۱۴۰۳/۰۳/۲۵
این کتاب خیلی جالب و احساسی بود پیشنهاد میکنم بخونید لطفا اول داستان قضاوتش نکنید اجازه بدید تا مقداری از داستان بگذره بعد می‌بینید که چقدر قشنگه
👌
حنانه صالحی
۱۴۰۱/۱۲/۰۳
داستانش به آلزایمر اشاره داره، روایت آن شنونده را به دنبال جواب در ته داستان میکشد، من در زندگیم یک مورد این شکلی را دیده‌ام و متوجه حال آن شخص میشوم
N arab
۱۴۰۱/۰۷/۰۵
این کتاب به نظرم کسل کننده و ریتم یکنواختی داشت در کل خواننده بعد از مدتی کل ماجرا رو خواهد فهمید و دیگر به ادامه داستان اشتیاقی نخواهد داشت
رها زند
۱۴۰۰/۰۸/۲۲
عالی
چند پرده بودن داستان باعث شد که دو بار با دقت این داستان گوش بدم.
زندگی، عشق، پیری. دیدگاه قشنگ و البته تلخی نسبت به بیماری آلزایمر داشت
Masoumeh Pedram
۱۴۰۰/۰۴/۱۶
سلام.
نوع داستان برام تازگی داشت و جذاب بود اما بی مقصد و نتیجه بودن داستان ناخوشایند بود.
بازهم خواهش می‌کنم از گوینده‌های بهتری استفاده کنید.
سپاسگزارم.
Neda Mehri
۱۴۰۰/۰۲/۳۰
اول داستان گیج کننده بود اما وسطاش همه چیز معلوم شد، برام جالبه که پیرمرد در تنهایی خود می‌سوزد و خیال‌های پوچی می‌کند...
صفورا امیری
۱۴۰۰/۰۲/۲۱
داستان خوبی بود گوینده هم خوب بود کسانی این داستان رو بهتر درک میکنند که پرستار سالمندبا عارضه فراموشی بوده‌اند درکل بابت تلاشتون متشکرم
1 2 3 4 5 >>