نقد، بررسی و نظرات کتاب زنبوردار حلب - کریستی لفتری
4.4
218 رای
مرتبسازی: پیشفرض
بهاره محمدی اسفه
۱۴۰۱/۱۲/۱۶
00
مدتها پیش این کتاب رو از کتابراه هدیه گرفتم ولی جرات خواندنش را نداشتم. میدانستم که با داستان ناراحت کنندهای قرار است مواجه شوم و گمان میکردم تاب این ناراحتی را نداشته باشم. داستان را دوست داشتم و با قصه و شخصیت هایش و موقعیتهای آن که همگی به درستی پردازش شده بودند ارتباط خوبی برقرار کردم. داستانی ازجنگ و آوارگی و بی سامانی و فقدان. نویسنده در انتهای کتاب میگوید رمان واقعی نیست ولی میدانیم که چه در سوریه و چه در سایر کشورهایی که درگیر جنگ چه داخلی و چه خارجی هستند صدها و بلکه هزاران نوری و افرا هست که آواره شدند و همه چیزشان از دست رفته حتی کودکشان و هزاران سامی هست که گل وجودش در خردسالی با بمبی پرپر شده. بازی نویسنده با کلمات در انتهای هر فصل که میشد کلمه آغازین فصل بعدی بسیار جالب بود. نکته دیگر اینکه با وجود تلخی گزنده داستان که لاجرم خاص این اثر بود ولی خوشبختانه از اغراق و نوحه سرایی خبری نبود. باسپاس از کتابراه.
سقط دردهای روحی و چشم گشودن به توالی زندگی در واژه به واژه چنان هنرمندانه جاری بود که هر لحظه از خوانش کتاب برام سرشار از معنای بود و زنده بودن در جانِ زندگی. اگه در بخشهای اسیب دیدهی درونت گم شدی قطعا این کتاب برای تو ودیعهای هست که کمک میکنه خودتو پیدا کنی و جاری بشی. نت به نت جدال تنگاتنگ فقدان و هم بستگیِ و این یعنی اعتلا در جاریِ زندگی. سپاس از تیم دوست داشتنی ِ کتابراه/شدیدا توصیه میکنید مطالعه بفرمایید عزیزان🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
کتابی که خواندنش برای هر فردی لازمه تا بدانیم قدر امنیت و آرامش را و درک کنیم حال همنوعانی که از ستم و توحش آدمخواران اینگونه آواره کشورهای دیگر شدند چقدر دلم از کشته شدن فرزندانشان آتش گرفت و چقدر سوختم از دود شدن آرزوهایشان
نویسنده به خوبی از عهده انتقال احساس و درد ورنج مهاجران سوری برآمده که جای تقدیر دارد
به امید روزی که نویسندگان فقط از صلح و مهربانی و شادی کودکان بنویسند
ممنون از کتابراه
نویسنده به خوبی از عهده انتقال احساس و درد ورنج مهاجران سوری برآمده که جای تقدیر دارد
به امید روزی که نویسندگان فقط از صلح و مهربانی و شادی کودکان بنویسند
ممنون از کتابراه
خیلی قشنگ رویدادهای قبل و بعد از جنگ را به تصویر میکشد. زیباتر و گویاتر از کتاب" دا"که قبلا خونده بودم و چه متاثر شدم از درد و رنجی که مهاجران متحمل میشوند
عهد بستم بیش از پیش به مهاجران افغان در ایران کمک کنم و البته این نا امیدی نسبت به آینده گریبان خودمان را هم گرفته. امیدوارم هرگز چنین رخدادهایی را تجربه نکنیم و خدا را سپاسگزارم برای این آرامشی که داریم
عهد بستم بیش از پیش به مهاجران افغان در ایران کمک کنم و البته این نا امیدی نسبت به آینده گریبان خودمان را هم گرفته. امیدوارم هرگز چنین رخدادهایی را تجربه نکنیم و خدا را سپاسگزارم برای این آرامشی که داریم
با، سلام. وخسته نباشی به نویسنده گرامی. رمان زیبایی بود. مشکلات مهاجرها رو میگه و زندگی سختشون و بلاهایی که تو مسیر براشون پیش میاد. البته بعضی اتفاقا به نظرم از قلم افتاده. مثلا سرنوشت خیلی از ادمهایی که سر راهش قرار گرفتن. اصلا معلوم نشد که چه بلایی به سرشون اومد. وبه نظرم این رمانو باید کسایی بخونن که قصد دارن به کشورهای دیگه مهاجرت کنن. با تشکر
سلام. کتاب بسیار مفید وآگاه کنندهای بود. داستانی درمورد مشکلات پناه جویان تا رسیدن به امید. زخمهای روحی ناشی از جنگ وترک وطن وبسیاری از مشکلات دیگر که شاید از آن بی خبریم. شخصا بسیار متاثر شدم ودیدم رو نسبت به مهاجران تغییر داد که در هرجایی با این افراد رو برو شدم نهایت مهربانی ومحبت رو نشان بدهم. امید وارم هیچ کس مجبور به ترک وطن نشود 😢