نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی قلابی (مجموعه داستان) - رومن گاری
4.7
6 رای
مرتبسازی: پیشفرض
مجموعهی پنج داستان با سبکی بسیار متفاوت هست. تک تک داستانها زیبا و قابل تامل هست. فقط اینکه حس تعلق خاطری که به مضامین داستانها پیدا میکردم، باعث میشد آرزو کنم که کاش بیشتر ادامه داشتند و انگار چندان به لحاظ روحی، برای وارد شدن به فضای داستان بعدی آماده نبودم و دقایقی رو ذهنم با این تغییر مقابله میکرد.
تا الان سه کتاب از قلم روگاری رو مطالعه کردم، خداحافظ گاری کوپر، زندگی در پیشه رو و قلابی. قلمش حقیقتا آموزنده و نکته بین هست، بسیار ظریف مینویسه و حتی در داستان کوتاه هم به بیان جزئیات میپردازه. روگاری در حالی که آمیخته با حس آمیزی و خیال انگیز قلم میزنه، وقایع رو بسیار رئال نگاه میکنه و تلخی واقعیتهای دنیا رو تا انتها به کام مخاطب مینشونه.
تک تک داستانهای کتاب قلابی رو دوست داشتم، هر کدام به نوعی، ذهنم رو به سمت داستانها و رمانهای با مضامین مشابهی میکشاند که اثر عمیقی بر روی روح و روانم گذاشته بود.
تا الان سه کتاب از قلم روگاری رو مطالعه کردم، خداحافظ گاری کوپر، زندگی در پیشه رو و قلابی. قلمش حقیقتا آموزنده و نکته بین هست، بسیار ظریف مینویسه و حتی در داستان کوتاه هم به بیان جزئیات میپردازه. روگاری در حالی که آمیخته با حس آمیزی و خیال انگیز قلم میزنه، وقایع رو بسیار رئال نگاه میکنه و تلخی واقعیتهای دنیا رو تا انتها به کام مخاطب مینشونه.
تک تک داستانهای کتاب قلابی رو دوست داشتم، هر کدام به نوعی، ذهنم رو به سمت داستانها و رمانهای با مضامین مشابهی میکشاند که اثر عمیقی بر روی روح و روانم گذاشته بود.
قدرت و شرافت: داستان سه رومانیایی (پانایی، آدریان، و فدور) و یه آلمانی (کوپف) است که در روستایی زیبا بنام پلفسکی ا. اونها میخوان شبانه چاههای نفتی که حالا در دست تسخیرشدگان آلمانی هست رو با دینامیت بسوزانند!
برگی از تاریخ: داستان رئیس حکومت صربستان و جوانی روزنامه نگار به نام زئونار ا که در زمان جنگ المانها در صربستان تصویر شده. آنها روحهایی هستن که در آسمان فقط سناریوی جنگ رو مرور میکنند که مجبور به خودکشی شدهاند تا به دست اشغالگرها نیافتند!
زمینیها: قبل از جنگ در هامبورگ اتفاق زیبایی رو بین یه دختر ۲۰ ساله و پیرمردی به تصویر میکشه که بسیار تأمل برانگیزه. اونها غریبه ن، اما دختر بر اثر شوک جنگ ترسیده و کور شده، پس پیرمرد حمایتش میکنه. ولی راننده کامیون دیگهای به اون تعرض میکنه! اما در نهایت هردوکنار هم میمونن.
عود: داستان سفیری فرانسوی بنام کونت. دوو. نون. بود. کنت رابطهی زناشویی صمیمی نداشت! او به همراه خانواده چند سالی بود که در بسفوروس-ترکیه بود. عود اسم ساز لوت بود که در اصل العود ا. سفیر عود رو میمیخره. نوای عود اون خانواده رو درنهایت مجدد به زندگیدلگرم میکنه.