نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی نوای تار - سونیا شاه بوداغیان

مرتب‌سازی: پیش‌فرض
📚الناز محمدی📚
۱۴۰۱/۶/۱۲
🍁برای قشر نوجوان کتاب خیلی خوبی بود. اینکه پسر داستان، برزو، دنبال عشق ‌و علاقه ش میره، و حتی با اینکه مادرش اون رو از زدن ساز تار منع کرده ولی اون کوتاه نمی‌یاد و از خواسته هاش دست نمی‌کشه! خودش بی نهایت ستودنی هستش.
و برای نوجوون‌ها میتونه الگویی در پرفشاری و استمرار برای رسیدن به یه هدف باشه. برزو درواقع نوای تار رو‌ مرهمی‌ برای دل خسته و تنگ‌اش برای دوری از پدر می‌دیده و می‌خواسته همواره با طنین ساز تار، مرهمی برای دلش باشه، درحالیکه مادرش برعکس تار رو دلیل و باعث و بانی از دست رفتن همسرش توی تصادف می‌دونه! چون پدر برزو در حال بازگشت از یه کنسرت به خونه تصادف میکنه و فوت میکنه! حتی صدای آلات موسیقی هم مادر برزو رو یاد پدرش و درد نبودنش می‌نداره! اما برزو از هدفی که داره پا پس نمی‌کشه، و با همه‌ی بی امکاناتی و شکسته شدن سازش توسط مادرش، نبود جای مشخص برای تمرین، از استادی که اتفاقی بهش برخورد میکنه، شروع به یادگیری زیر یکی از پل‌های شهر میکنه و به این شکل یه نوازنده‌ی حرفه‌ای میشه و به همراه دوست‌اش به کنسرت برای اجرا دعوت میشن… برزو یه مثال نقض خوب برای موانعی همچون نداشتن امکانات کافی، مخالفت اطرافیان، نداشتن حامی، نداشتن پول کافی و … در رسیدن به هدف هستش و می‌تونه به همه ثابت کنه که اگرچه سخته اما اصلا نشدنی نیست! کتاب خوبی بود و لذت بردم. مرسی که رایگان در اختیار ما قرار دادید کتابراه. ممنون دوست عزیزم کتابراه ☘️
سمیرا ابراهیم پور
۱۴۰۱/۴/۶
داستان پسری بنام برزو که پدرش نوازنده تار بود و در یکی از سفرها برای اجرای کنسرت در اثر تصادف فوت کرد و مادر برزو همین رو بهانه‌ای دونست برای منع بچه هاش از موسیقی اما علاقه برزو به نوازندگی باعث شد تا با وجود مخالفت مادر به راهش ادامه بده و به کمک استادش تبدیل به نوازنده ماهری بشه و یاد استادش رو همیشه زنده نگه داره. داستان بیش از حد ساده نوشته شده بود و مثل این بود که یک نفر که هیچ تجربه‌ای هم از نویسندگی نداره بخواد داستان زندگیشو تعریف کنه. هیچ ذهن خلاق و قلم جذاب و گیرایی در کار نبود و گوینده هم بسیار کسالت بار به روایت داستان پرداخته. ولی خب میشه از ساده‌ترین و پیش پا افتاده‌ترین مسائل هم به نتایجی دست یافت مثلا اینکه نباید سرنوشت یک نفر رو به زندگی همه تعمیم بدیم و بخاطر اینکه پدری در راه اجرای موسیقی تصادف کرده پسر رو به اون سرنوشت محکوم بدونیم. یا شاید اشاره داشته به دل نگرانی مادر برای از دست دادن عزیز دیگری. اینکه اگر واقعا به چیزی علاقه مند باشیم و واقعا برای رسیدن بهش تلاش کنیم هیچ چیز مانع راه ما نخواهد بود. اشاره داشته به حفظ حرمت و جلب رضایت خاطر مادر و نقش رضایت مادر و دعای خیرش در راه موفقیتمون. اینکه هر انسانی دوست داره از خودش اثری جاودان به یادگار بذاره و استاد بهادر قطعه‌های از موسیقی رو از خودش به یادگار گذاشت و تا زمانیکه اهنگ هاش نواخته بشن یاد و خاطرش زنده خواهد بود با وجود اینکه فرزندی نداشت. اشاره به اینکه چون استاد بهادر بی چشم داشتی و با مهر و محبت هر انچه رو که داشت به شاگردانش اموخت باعث شد تا اونها خودشون رو مدیون استادشون بدونن و یادش رو زنده نگه دارن.
پريا رضايي
۱۴۰۲/۱۲/۱۲
با سلام به کتابراه عزیز و خوانشگر محترم موضوع کتاب بسیار جالب و ملموس بودمیل به هنر و هنرمند شدن درصد زیادی ژنتیکی است به خصوص موسیقی که کلا باید در ذات آدم باشد برزو این ژن را از پدرش به ارث برده بود و ذاتا عاشق نواختن تار بود مادر از ترس ازدست دادن فرزند، به شدت از تار نوازی پسر جلوگیری میکند و حتی تارش را شکسته و از بین می برد اما میل فراوان درون برزو در نهایت اورا به سمت و سویی می برد که در نهان تار را پیش یک استاد فرا می گیرد استادی که به فراموشی سپرده شده و در انزوا مینوازد ولی دو پسر بچه او را متوجه گوهر گرانبهای وجودیش کرده و در نهایت از آن دو پسر دو نوازنده ماهر تار می‌آفریند و مادر برزو وقتی متوجه عشق فرزند به موسیقی میشود دیگر نمیتواند مانع او بشود داستان زیبایی است و به ما می‌آموزد که چه انسان های ارزشمندی وجود دارند که در انزوا و تنهایی زندگی میکنند و کسی باید باشد که آنها را کشف کند و هیچ گاه نمیشود از عشق گریخت به شدت ارزش شنیدن دارد
اعظم منصوری
۱۴۰۲/۱۰/۱۲
داستان کوتاه نوای تار نوشته‌ی سونیا شاه بوداغیان داستان جالبی است که درباره‌ی پسری به نام برزو است که پدرش نوازنده‌ی تار بوده و پس از اجرای یک کنسرت وقتی داشته به شهرش برمیگشته تصادف میکند و می‌میرد و برزو خیلی علاقه مند به یادگیری تار بوده ولی مادرش بعد از مرگ پدرش این کار را قدغن کرده بوده ولی برزو یک روز یک گروه نوازنده‌ی خیابانی را میبیند و از نوازنده تار آن گروه خوشش می‌آید و از او خواهش میکند تا نواختن تار را به او بیاموزد استاد تار که بهادر نام داشت در زیر پل به بهادر درس میدهد و برزو که عاشق آموختن تار است هر روز بیشتر پیشرفت میکند و در نهایت با تلاشهای بیشتر به یک گروه نوازنده‌ی موسیقی راه می‌یابد و به هدفش میرسد. هر انسانی برای رسیدن به اهدافش اگر تلاش کند و موانع و سختی‌ها را پشت سر بگذارد و ناامید نشود سرانجام به آنچه بخواهد میرسد، صبر و بردباری و تلاش مسیر رسیدن ما به اهدافمان هستند.
با آرزوی موفقیتهای بیشتر برای نویسنده‌ی جوان داستان
Sadaf Akhlaghi
۱۴۰۱/۱۱/۲۳
برای دنیای امروز ما خیلی مفیده.
برزو یه پسری که پدرش تو مسیر برگشت از کنسرت طی تصادفی فوت کرده، مادرش از تمام ساز‌های موسیقی بخصوص تار حس انزجار داره چون اونو یاد مرگ همسرش میندازه و انگار بانی مرگ اون آلات موسیقی هستن. برزو معتقد درد نبود پدرش کمی با نوای تار اروم میگیره پس با تمام مخالفت‌های مادر، عدم وجود امکانات و شرایط برای یادگیری و تمرین شروع میکنه به جنگ برای رسیدن به نوازندگی تار. اتفاقی با مربی موسیقی آشنا میشه و در نهایت تصمیم میگیره زیر یه پل بنوازه تا خبره بشه.
در آخر هم جوری کارش خوب بوده که به یه کنسرت دعوتش میکنن و به هدفش میرسه.
برزو نماد مقاومت، تلاش، استقامت در رسیدن به خواستش در مقابل تمام موانع بود.
خوانش هم خوب بود.
پونه
۱۴۰۱/۶/۲
به نظرم جذابیت خاصی نداشت، ساده‌دلی زیبایی پشت داستان بود
قلم خوبی داره، روانه، صدای گوینده‌ها خوبه اما صدای برزو و کیان میتونست بهتر باشه، صدای استاد بهادر هم زیادی ضعیف بود، یکم برام سخت بود داستان رو با ادم‌هایی با این صدا منطبق کنم، از طرف دیگه هنرمندانه هم اجرا شده، و خب... میتونست یکم جالبتر باشه، اما صدای گوینده‌ها هنوز تو گوشمه و اذیتم می‌کنه به نظرم کیان و برزو و مادر برزو صداشون یکم جیغه، و صدای استاد بهادر هم... خب برای نشون دادن کهولت سن یه اغراق ناخوشایندی به نظرم داشت. بله داستان زیبا بود با یکم نواقص مثل سادگی بیش از حد، ولی ترکیب گویندگی‌ش رو اصلا نپسندم و یا اینکه تاثیر بیش از حد روم داشته صدای گوینده‌ها😐
ن د ا ز ر ن د ی
۱۴۰۲/۱۲/۱۸
فکرکنم همچنین داستانی را در فیلم ایرانی با بازیگری افراد معروف دیده باشم!؟ (البته شاید!؟ ایرانی یا خارجی، بازم نمی‌دانم؟!)
فردی که کاری بخواهد انجام دهد، راهش پیدا می‌کند یا راهش را می‌سازد.
اطرافیان هر فرد، اولین مشوق‌ها یا اولین سدهای پیشرفت هستند و این برای فقط ایرانی‌ها تنها اتفاق نیفتاده است. موانع و مواهب خانواده خوب داشتن اولین کسانی هستند که راهشون تو راه ما قرار می‌گیرند و محیط مهمه، این یک اصله. و این‌که با اطرافیان غیرحامی میشه به مقصد رسید و این اتفاق می‌افتد و خیلی هم اتفاق هم افتاده است اما سخت است سخت سخت سخت...
Sevin Ghanbary
۱۴۰۱/۵/۱۹
بسیار زیبا بود و به نظر من مناسب سن ۶ سال به بالا بود برای کسانی که علاقه به ساز دارند بسیار زیبا میتونه باشه و درس‌هایی که داخلش بهمون داده شد مانند دروغ نگفتن رفتار خوب و کوشیدن برای اینکه به هدف خود برسیم و برای کسانی که وقت برای کتاب خواندن ندارند خوب است چون صوتی است.
خلاصه: پسری به ساز تار علاقه دارد اما مادرش به خاطر فوت پدرش که از کنسرتش به خانه برمی گشت موسیقی را قدغن کرد.
جزئیات:
رده سنی: ۶ به بالا
قیمت: رایگان
موضوع: داستان و رمان ایرانی
نشر: کانون فرهنگی چوک
نوع: صوتی
نویسنده: سونیا شاه بوداغیان، مهدی رضایی
A.asgari
۱۴۰۱/۱۱/۳۰
این داستان برای قشر نوجوان عالی بود
داستان در باره‌ی پسری بود که به دنبال اهدافش میره و اصلا کوتاه نمیاد با اینکه مامانش اونا منع کرده بود
عاشق تار زدنه
دست سرنوشت باهاش یاره
و هرجور شده تار میخره مربی دلسوز و خوبی پیدا میکنه اموزش میبینه و نوازنده‌ی بزرگی میشه
استاد تمام اهنگهای که ساخته بود بهشون تقدیم کرد و انها استادا از یاد نبردن
پروانه اکبری_نویسنده
۱۴۰۲/۸/۹
انگار داشتم خاطره میخوندم، خاطره نویسی رو دوس ندارم، داستان ینی یه قصه‌ی نو بسازی، شخصیتها رو بدنیای داستان بیاری و پرورششون بدی، لحن حرف زدن، طرز راه رفتن، طرز فکر و خیلی چیزای دیگه، تو اکثر کتابایی ک خوندم بیشتر توصیف چهره و مو و رنگ پوست بوده، انگار که کاراکترا لختن، لباس نپوشیدن، حتی کمتر به چاق و لاغریشون اشاره شده
مجیدناجی
۱۴۰۳/۸/۴
کتاب روایت هدف داشتن و تلاش کردن و عشق و علاقه است که ۴مورد در هر کاری باشد موفقیت به همراه می‌آورد. اگر در هر کاری عشق و علاقه باشه هیچ مانعی سد راه نخواهد شد. این کتاب را به نوجوانان و جوانان عزیز توصیه میکنم. این کتاب سرلوحه خوبی برای جوانان است. ممنونم از عزیزان روشنگر کتابراه
مرضیه دیدار
۱۴۰۱/۸/۸
کتاب بسیار خوبی بود اما افسوس قسمت آخر تا بدانجا که استاد درسش تمام شد و به آن‌ها توصیه کرد که بروند وهنرشان را به مردم نشان بدهند دیگر پخش نشد در کلوم خودم نوازنده سه تار هستم برام بسیار دلچسب بود عاشق ساز تار هستم وارزو دارم روزی یک تار بخرم
محمدرضا عزیزی
۱۴۰۰/۱۲/۳
خطر اسپویل!
گوینده‌ها خیلی میتونستن بهتر باشن ولی چیزی از ارزش داستان کم نکرد و داستان هم جالب بود ولی میتونست خیلی جالب تر باشه مثلا درباره فوت کردن پدر یکم بیشتر توضیح بدن یا یکم ظاهر کاراکتر هارو تجسم میکردند عالی میشد.
Marzieh Gholipoor
۱۴۰۰/۴/۲۱
سلام
محتوا نسبتا خوب بود
ولی میتونست راوی بهتر تعریف کنه اونو
حتی اون پسر بچه‌ها
مدل تعریف کردنشون بی احساس بود و به صورت کامل اون محتوای احساسی رو به خواننده منتقل نمیکرد
ولی در کل خداقوت ممنون
حکیمه بابایی
۱۴۰۱/۵/۵
متن کوتاه، واقع گرایانه و دلنشین بود. محوریت نوجوانی بود که دور از دلهره فلزی مادر مسیر پدر را در پیش دارد. غافل از اینکه مادر دلهره و دل خود را زیر پا گذشته و دعای خیر برای آرزوهای جگرگوشه و یادگار عشق خود دارد
رها زند
۱۴۰۰/۱۱/۱۰
عالی بود.
با توجه به اینکه نویسنده، نوجوان بود ولی متن زیبایی بود و سعی او بر این بود که همه جنبه‌های یک موضوع را در نظر بگیرد
نواقصی نیز داشت که با وجود سن کم و تجربه اندک نویسنده، قابل چشم پوشی است.
مریم معز
۱۴۰۳/۶/۱۴
داستان خوبی بود که پسر به موسیقی علاقه داشت و این علاقه باعث شد دنباله راه پدر برود. این یعنی دست نکشیدن به چیزی که میخواهد. پشتکار داشتن پسر برای رسیدن به خواسته اش
زهرا احمدی
۱۳۹۹/۱۰/۹
نگارش بسیار ضعیف داستان سطحی هیچ چیز جذابی اتفاق نیوفتاد آدم‌ها داستان مینویسند تا یه مفهوم یه احساس رو بهم انتقال بدن الان دقیقا هدف از این داستان چی بود حتی مزخرف براش کمه
حنانه صالحی
۱۴۰۱/۱۲/۱۰
از اون دسته داستاناییه که انگار از رو واقعیت نوشته شده چون خیلی از خانواده چه بخاطر مسائل یا علاقه خودشون اجازه‌ی یادگیری همچین ساز‌های رو نمی‌دن..
Faz P
۱۴۰۰/۱۱/۳
به نظرم گویندگی واقعا مبتدی بود و خیلی مطلب اموزنده خاصی نداشت به نظرم تو این زمانی که برای گوش دادن به کتاب گذاشتم میتونستم کتاب بهتری گوش بدم
Giema Tehrani
۱۳۹۹/۱۱/۲۶
یه اقتباس یا در واقع تقلید از انیمیشنی که اسمش یادم نیست فقط شخصیت ماما کوکو رو ازش خاطرم هست کاش یاد بدیم به نویسنده‌های نوجوانمون که خلاقیت بهتر از تقلید هست
Zinat Albogubysh
۱۳۹۹/۱۰/۱۴
کتاب خیلی خوبیه بنظر من که عالی بود به شما هم توصیه میکنم گوش بدید♥️🤗فقط کتاب صوتی هارو بیشتر کنید 😁🌹و لطفا بقیه‌ی کتاب‌ها با احساس تر خوانده شن ممنون 🙏
Ňîłôôfâř Bêhřôôžî
۱۳۹۹/۸/۲۴
داستان خوبی بود به همه توصیه میکنم اگه نفهمیدن ودرکش نکردن چندبار گوشش بدن چون از این داستان میتوان نتیجه گرفت که ما میتونیم از زندگی ادما درس بگیریم
حامد چراغی
۱۴۰۳/۳/۱
این داستان میخواد نشون بده هرکسی میتونه به اهدافش برسه فقط پایداری لازمه حتی استاد بهادری که تا اومدن برزو شاگردی نداشته
دانش باقری
۱۴۰۱/۸/۱۰
کاملا مشخص بود که نویسنده داستان یک نوجوان است... قلم گیرایی نداشت وداستان یکنواخت تعریف میشد...
اما برای شروع داستان نویسی خوب بود...
جمیله شریف زاده
۱۴۰۱/۵/۲
خیلی داستان خوبیه دقیقا پسره علاقه‌مند به چیزی شد که پدرش نیز.... پیشنهاد میکنم خودتون داستان رو گوش کنید مطمئن هستم خوشتون میاد
محسن رازیان
۱۴۰۱/۲/۹
این کتاب به عاشقان موسیقی توصیه می‌شود که با توجه به مخالفت خانواده فرزند خانواده با سختی و تلاش و ممارست فراوان به نواختن تار می‌پردازد.
صدیقه فتحی
۱۴۰۰/۱۲/۱۵
با توجه به اینکه نویسنده نوجوان و کم تجربه هست خوب بود و تخیلی عاشقانه و مهربان دارد من ازش لذت بردم مهربانی و عشق در هر قالبی زیباست
فریبا سلطانی
۱۴۰۰/۱/۲
باسلام وتشکر خیلی به دلم نشست واینجاست که میگن خواستن توانستن هست راوی هم خیلی دلنشین تعریف میکزد ممنون پیشنهاد میکنم حتما گوش بدید
علی شیخ
۱۳۹۹/۱۱/۲۱
چه داستان روان، زیبا و دلنشینی و بازیگران هم که واقعا گل کاشتند از گوش دادن بهش خیلی لذت بردم به همه پیشنهاد میکنم گوشش بدین
Pania Zandieh
۱۳۹۹/۸/۲۶
مثل خود موسیقی زیبا بود اما اصلا راوی خوب نبود
فقط روخوانی میکرد
اصلا حس نداشت
Negar Jabbarpour
۱۳۹۹/۷/۲۶
متن و نوشته داستان مخصوصا ابتدای فایل فوق العاده بود ولی گوینده اصلا خوب نبود و احساسی نبود ولی در کل متن بسیار زیبایی داشت
محدثه اسدپور
۱۴۰۳/۸/۵
اینکه یک نوجوان چنین نوشته بسیار ارزشمنده. امیدوارم راهش رو ادامه بده این عزیز و بهتر از اینها رو ازش بخونیم
سمیه شفیعی
۱۴۰۲/۲/۷
کتاب نوای تار دوست داشتنی بود
چقدر خوبه که ادم‌ها میتونم تاثیر در زمان زندگی خودشون برجا بزارن که نامیراشون کنه.
maryam ghoddousi
۱۴۰۱/۶/۶
خیلی حس خوبی بهم داد فصای رمان ساده و دلنشین بود و خیلی زیبا میتونستی هرجارو به هر شکلی که دوست داری تصور کنی
nazi k
۱۴۰۰/۱۰/۲۷
از گویندگان خوشم نیومد یک طور داستان رو تعریف میکردن ادم زده میشد از شنیدن اون ولی داستان‌های زیبا و جالبی بود
Fatemeh Ap
۱۴۰۰/۹/۲۸
گوینده‌ها خیلی با مزه بودن، مخصوصا گوینده خانم، یکم بی احساس بود اما به تدریج عادت کردم، ممنون از کتابراه،
علی مختاری
۱۳۹۹/۱۰/۱۲
خیلی بچگانه بود...
ب نظر من از کتاب صوتی رایگان نباید توقع بیش از این داشت.
هزینه کنیم و لذت ببریم
مبین کریمی
۱۳۹۹/۸/۷
واو! تا به حال داستانی به این غمنگیزی و جذاب نخوانده بودم؛ واقعا عالی بود
توصیه میکنم آن را بخوانید و لذت ببرید 🌹
امید مرادی
۱۳۹۹/۷/۱۵
بی نظیر بود در آمیخته با احساسات و عواطف بود. استفاده از جملات ساده و کوتاه به شیوایی داستان اضافه کرده
اصغر پورخلیل
۱۴۰۲/۵/۲۱
این کتاب داستان یکی از بهترین کتاب‌ها در مورد عشق یک علاقه مند به یادگیری تار است
زهرا رفیعی
۱۴۰۱/۹/۱۴
داستانش برام جذاب بود نوجوون نویسنده عزیز سونیا خانم به نوشتنت ادامه بده آینده ات درخشانه
مینا غلامی
۱۴۰۱/۴/۲۵
داستان کوتاه زیبایی است، نوجوانی که به دنبال استعدادش می‌ره وبا استاد موسیقی خود ارتباط زیبایی داره
مریم یاراحمدی
۱۴۰۰/۱۰/۱۵
برای یه نویسنده نوجوان کار عالی بود بهتون تبریک میگم امیدوارم موفق باشید
کتابراه ممنون
ولی اربابی
۱۴۰۰/۶/۳۰
سلام
داستان بدی نبود. خدا قوت میگم به نویسنده اش. حتما با تلاش میتونن اثر‌های بهتری تولید کنن.
عسل مرادیان
۱۴۰۰/۶/۱۲
داستان می‌تونست خیلی بهتر نوشته بشه. بهتره در انتخاب راوی دقت بیشتری صورت بگیره. 🍀
Ati Janmohamadi
۱۴۰۰/۴/۱۶
خوب بود برداشتم این بود تلاش کردن اخرش تو رو به هدفت می‌رسونه و ادمهای خوب کم یاب
مصطفی دادرس
۱۴۰۰/۱/۲۲
مثل فیلم هندی خیلی مسخره هم کتاب هم گوینده من رو دور تند گذاشتم که یه کم قابل تحمل باشه
hosein farshbaf
۱۴۰۰/۱/۱۳
با سلام، خسته نباشید وسال جدید رو برای شما بزرگواران عزیز تبریک عرض می‌کنم... خیلی عالی
ریحانه باخدا
۱۴۰۰/۱/۲
توصیه نمی‌کنم از نظر من هیچ جذابیتی نداشت و داستان‌اش کهنه و نگارش ضعیف بود
1 2 3 >>