نقد، بررسی و نظرات کتاب میخوام آروم بگیرم - حوریه رجبی
مرتبسازی: پیشفرض
نویسنده عزیز انتقاد زیاده
آخر رمان میگه میخاستم فقط به این امید زن بشم که به زندگی یکی نور بدم
اولا واژه تغییر جنسیت و کلمه زن بشم از پایه اشتباهه
یک ترنس زن عمل نمیکنه که زن بشه
اون یک زن کامل هست
تنها با عمل جسمش رو زنانه تر میکنه
و تطبیق جنسیت درسته نه تغییر
ما جنسیتمون رو تغییر نمیدیم
هیچکس نمیتونه جنسیت اصلی و خدادادیش رو تغییر بده
ما فقط جنسیت بدنمون رو با روح و روان تطبیق میدیم
انتقادها زیاد بود
قلم بیانگر ضعیف
اما باز احسنت به انتخاب این موضوع برای فرهنگسازی
آخر رمان میگه میخاستم فقط به این امید زن بشم که به زندگی یکی نور بدم
اولا واژه تغییر جنسیت و کلمه زن بشم از پایه اشتباهه
یک ترنس زن عمل نمیکنه که زن بشه
اون یک زن کامل هست
تنها با عمل جسمش رو زنانه تر میکنه
و تطبیق جنسیت درسته نه تغییر
ما جنسیتمون رو تغییر نمیدیم
هیچکس نمیتونه جنسیت اصلی و خدادادیش رو تغییر بده
ما فقط جنسیت بدنمون رو با روح و روان تطبیق میدیم
انتقادها زیاد بود
قلم بیانگر ضعیف
اما باز احسنت به انتخاب این موضوع برای فرهنگسازی
کتابی بسیار عالی و خواندنی؛
من خودم یک دخترترنس هستم.
فقط کاشکی کمتر از عبارتی مثله زن شدن استفاده میشد یا اینکه من بعد از عمل زن بشم، چون که یک زنترنس حتی پیش از عمل هم یک زنه که تنها جسمِ مردانه داره، وای کاش به جای عبارت نادرست "تغییر جنسیت" از عبارت درستِ "تطبیق جنسیت " به کار برده میشد و سوالم اینه که چرا دختر داستانمون یک نام مناسب و دخترانه نداشت و تمام مدت با نام "امیر" صدا زده میشد! (حتی تو خلوت خودش)
آخه حتی مهری (مهدی) هم تو تنهایی اون رو یک پسر خطاب میکرد!
من خودم یک دخترترنس هستم.
فقط کاشکی کمتر از عبارتی مثله زن شدن استفاده میشد یا اینکه من بعد از عمل زن بشم، چون که یک زنترنس حتی پیش از عمل هم یک زنه که تنها جسمِ مردانه داره، وای کاش به جای عبارت نادرست "تغییر جنسیت" از عبارت درستِ "تطبیق جنسیت " به کار برده میشد و سوالم اینه که چرا دختر داستانمون یک نام مناسب و دخترانه نداشت و تمام مدت با نام "امیر" صدا زده میشد! (حتی تو خلوت خودش)
آخه حتی مهری (مهدی) هم تو تنهایی اون رو یک پسر خطاب میکرد!
خیلی خیلی کتابه خوبی بود من هم ترنس هستم اما از یک چیز این کتاب خیلی ناراحت شدم اونم سرنوشتی بود که آخرش انتظارشو نداشتم این جوری بشه من بعد از 4 روز دارم نظرم رو میدم الان هم که به این کتاب فکر میکنم واقعا اشک از چشام میاد میخواستم بگم کتابیه که کاملا احساسات و... به خواننده میرسونه بعدشم نویسنده محترم واقعا دلم ازت گرفته برای این پایان غم انگیز رسیدن به هدف به ازایه زندگی دو نفر
چیزی که میتونم بگم اینکه تنها ایدهی اولیه داستان خوب بود. ترنسی که با خانوادش کنار نمیاد و فرار میکنه و راهی تهران میشه
قسمتهایی از داستان غیر واقعی هست. اینکه چطور به سرعت یه دوستی و رابطه عاطفی بین امیر و نیما شکل میگیره. محبتهایی که نیما در حق امیر میکنه غیر واقعی به نظر میرسه. تصمیم مهدی مبنی بر اینکه امیر رو به عنوان یک پرستار زن نشون بده، یعنی با مو رنگ کردن و ابرو برداشتن و یک دست لباس زنونه دیگه امیر کاملا شبیه یک زن میشه و چهرش هم اصلا قابل شناسایی نیست. صداش رو هم با نازک کردن شبیه صدای زنونه میکنه. خب اینجا یه تصویر اشتباه از مبدل پوشی یک مرد ترنس نشون داده میشه. از اتفاقات غیر منطقی توی قرار گاه پلیس و برخورد خیلی دوستانه مبالغه آمیز ماموران با مجرمین هم که بگذریم.
و اینکه نویسنده به عنوان کسی که داستانی درباره یک فرد ترنس مینویسه باید با مقولهی LGBT آشنایی داشته باشه و از واژهی همجنسباز که حالتی از توهین و تحقیر آمیز داره استفاده نکنه. حتی در جایی از داستان خود امیر که یک فرد ترنس هست از واژه همجنسباز استفاده میکنه. اگر نویسنده اطلاعی از این موضوع نداره پس چطور تونسته داستانی با محوریت LGBT بنویسه. و اگر عمدا از این واژه استفاده کرده پس قصد توهین و اهانت به افراد هوموسکشوآل داشته