سلام، فکرنکنم که بتونم کل این کتابو بخونم، اما لازم دیدم، نکتهای رو به کسانیکه خود را در زندان وزنجیرِ دردها وغم وغصههای ناشی ازدست دادنِ عزیزانشان، اسیر کردند! بیان کنم؛ بنظر من وقتی کسی پدرشو از دست میده، خود را بیش ازحد درگیر این نکنه که وای چه پدری رو از دست دادم و.... یکم وسعتِ دید داشته باشه! با خود بگه اگه پدر من پدری بود که روزی صدبار آرزوی مرگشو داشتم! چی.... پس بایدخوشحال باشه که پدری داشته که بهش افتخار میکرده. دنیا که تا ابدنیست، همهی ما در حالِ گذریم.
این خانم هم اگه به این فکرمی کرد که اگه دختری داشت که بی بندوباربودومایهی سرافکندگی، وهمسری داشت بی مسئولیت که حتا دست بزن هم داشت وروزی صدبارآرزو میکردکه ازدستش خلاص بشه!.....
اما برعکس عمری را درکنارهمسرودختری گذرونده که نمونه بدند،...
تمامِ مشکلاتش حل میشد.
در بین لیست کتاب برای ایام سوگ این کتاب رو دیدم و خریدم ولی متاسفانه برای منی که سال هاست به رمان علاقه ندارم و اولویتم کتابهای پیشرفت فردی هست بیشتر خاطرات تکراری نویسنده با همسرش بود که بارها و بارها تکرار شد تا کمکی برای تحمل سوگ نثر کتاب نیز بسیار خسته کننده بود
این خانم هم اگه به این فکرمی کرد که اگه دختری داشت که بی بندوباربودومایهی سرافکندگی، وهمسری داشت بی مسئولیت که حتا دست بزن هم داشت وروزی صدبارآرزو میکردکه ازدستش خلاص بشه!.....
اما برعکس عمری را درکنارهمسرودختری گذرونده که نمونه بدند،...
تمامِ مشکلاتش حل میشد.