نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی شرق بهشت - جان اشتاین بک
4.8
186 رای
مرتبسازی: پیشفرض
روایت درد و رنج فرزند قابیل بودن را به تصویر میکشد. رنجی که همه ما به ناچار آن را حمل کنیم و نسل به نسل منتقل میکنیم. از ابتدا ترس آن را داریم که نکند سرنوشتمان طرد شدن باشد، پس آشوب و اضطراب انتخاب در ما متولد میشود، از آن پس بعضی چیزها را خوب میدانیم و بعضی را بد. در این لحظه است که از آن فضای یکپارچه و امن بیرون میافتیم و بعنوان یک خود مستقل شروع به دست و پا زدن میکنیم. آن دیگران را هم در مقابل خود مییابیم. و قسمت تلخ تر آن، که در این کتاب اکثر کاراکترها به آن دچار بودند این بود که خود را در مقابل خود مییافتند. چون چیزهایی را که بد میپندارند در خود نمیخواهند.
هر کسی با قضاوت خانواده و اطرافیان و از همه بدتر خودش باعث به هم زدن تعادل میشود. هر نظری یعنی دور شدن از یک سو، و نزدیک شدن به سوی دیگر.
اگر که داستان ادم و حوا را فراموش کنیم و ریشه خود را در خالیای دائو بیابیم خط سیر داستان عوض میشود.
دائو ماورای ارزش هاست، دوگانه نیست. آدمی میتواند با پذیرش بدون قضاوت وضعیت موجود، خود را در مسیر دایو قرار دهد و اجازه دهد دائو باعث ایجاد تعادل در فرد و اطرافش شود
نقل قولهای زیبایی از کتاب ↓
لی: اگر عیسی شبان نبود و کشاورز بود شاید پیشکش قابیل را ترجیح میداد
لی: اگر منظورتان پول دراوردن است کار آسانی است، ولی با چند مورد استثنایی، آدمها در پی به دست اوردن پول نیست نیستند، آنها تحمل را میخواهند و عشق را و تحسین را.
ساموئل: من نمیتوانم به شما بگویم چطور زندگیتان را بگذرانید، این را میدانم که ترجیح دارد زیر زمین شایدهایتان را ترک کنید و برگزردید به سطح، جایی که باد میوزد.
هر کسی با قضاوت خانواده و اطرافیان و از همه بدتر خودش باعث به هم زدن تعادل میشود. هر نظری یعنی دور شدن از یک سو، و نزدیک شدن به سوی دیگر.
اگر که داستان ادم و حوا را فراموش کنیم و ریشه خود را در خالیای دائو بیابیم خط سیر داستان عوض میشود.
دائو ماورای ارزش هاست، دوگانه نیست. آدمی میتواند با پذیرش بدون قضاوت وضعیت موجود، خود را در مسیر دایو قرار دهد و اجازه دهد دائو باعث ایجاد تعادل در فرد و اطرافش شود
نقل قولهای زیبایی از کتاب ↓
لی: اگر عیسی شبان نبود و کشاورز بود شاید پیشکش قابیل را ترجیح میداد
لی: اگر منظورتان پول دراوردن است کار آسانی است، ولی با چند مورد استثنایی، آدمها در پی به دست اوردن پول نیست نیستند، آنها تحمل را میخواهند و عشق را و تحسین را.
ساموئل: من نمیتوانم به شما بگویم چطور زندگیتان را بگذرانید، این را میدانم که ترجیح دارد زیر زمین شایدهایتان را ترک کنید و برگزردید به سطح، جایی که باد میوزد.
برداشت از داستان با خودم فکر میکردم مفهوم دوست داشتن و عاشق بودن از چه زمانی در انسان ریشه میگیرد، شکوفه میدهد، گل میدهد و به بار مینشیند؟ راستی درخت میوه دوستی بطور میانگین در چه سنی از عمر بشر بار میدهد؟ عمیقا بفکر فرو رفتم و دوران کودکیام را شخم زدم، تا ببینم این بذر گرانبها دقیقا در چ سنی در من و خانوادهام کاشته شده؟ ایا نهال دوستی و عاشقی در زمینهای بایر همه افراد خانه کاشته شده؟ براستی باغبان آن دقیقا کیست؟ ایا باغچه بموقع آبیاری شده است؟ دست نوازشی بروی برگهاو شاخههای جوانش کشیده شده؟ شاخ و برگ هرز آن درختان در حال رشد آیا هرس شده؟ بله رسیدم به نقطه و واژه حساس و سرنوشت ساز زندگی، "کانون خانواده" چ گرم و چ سرد آن است آن باغبان مهر افروز و یا کینه توز باغچه، حال با چه میلی و چ سلیقهای چه بذری و نهالی میکارد دیگر سکان دار اوست، و شاید بنوعی سرنوشت بشریت به معنای واقعی، نهفته در همین سلیقهای است که میتواند اقتضایی و بنا به میل لحظهای باغبان باشد. از خودم میپرسم درختی که در کنار درختان دیگر باغ زندگی، رشد میکند آیا در بهار و بهاران گذشته شکوفهای داده؟ آیا باغبان ثمره میوه درختانش را دیده؟ وحال اگر میوهای هم داده طعمش شیرین و دلچسب است؟ آیا هر سال قبل از باردهی در اشتیاق چیدن میوهاش هستی؟ میبینم درختانی را که فقط سر به فلک کشیدهاند و ثمری ندارند، گویی مانند درختان خودرو وحشی در باغی بی حصار با سرد و گرم دست پر زور طبیعت دست و پنجه نرم کرده و بی رمق فقط هنر آن داشته که زنده بماند، شاید بتواند اندکی سایه افکند. بله، خانواده، اعضای آن، همانند همین داستان کوتاست، فارغ از فلسفه ذاتی بشر باید بپذیریم که بذر عشق و محبت در دل هر فردی در درون کانون گرم و پر
شرق بهشت داستان بسیار زیبایی بود که جان اشتاین یکی در رابطه با خوبی و بدی و با اقتباس از ماجرای آدم و حوا این رمان رو نوشته و قطعا یکی از بهترین شاهکارهای این نویسنده معروف آمریکایی است. بنده به دلیل داستان زیبا که از ابتدا تا انتها به هیچ وجه خسته کننده نمیشه و شخصیت پردازیهای بسیار جالب و قابل لمس مثل شخصیت لی و ساموئل از این کتاب لذت بردم و به همه خوندن این کتاب رو پیشنهاد میکنم. البته باید به این نکته اشاره کنم که چیزی که ارزش این کتاب صوتی رو چند برابر میکنه گویندگی جناب آقای آرمان سلطان زاده است. ایشون با گویندگی عالیشون انگار به شخصیتهای داستان جان دوباره میدهند و متناسب با هر شخصیت صدایی در خور اون شخص ایجاد میکنند و این کار رو به صورت ماهرانه و لذت بخشی انجام میدهند به طوری که بنده ترغیب شدم دیگر کتابهای صوتی با گویندگی آقای سلطان زاده رو هم تهیه کنم.
این اثر قطعا" جزء بهترین هایتان خواهد شد. بنده کمتر از نیمی از این داستان را نشنیده بودم که یکروز عصر این کتاب رو توی بساط کتابفروشی که توی پیاده رو بساط میکنه دیدم پس بیدرنگ اقدام به خرید کردم و از خریدم کاملا راضی هستم. به نظر من این داستان را میتوان بیشتر از یکبار خواند و یا به عزیزانمان عاریه ویا هدیه بدهیم. البته شخصا" ترجیح میدهم آنرا در کتاخانه کوچکم داشته باشم و نهایتا" به عزیزانم عاریه بدهم. بابت ترجمه زیبا و اجرای خیلی خوب کمال تشکر را دارم. همگی عوامل محترم کتابراه خسته نباشید
اثری عالی. یک حماسهی انسانی و یک اثر انجلیلی که میتواند برای تمامی علاقمندان به ادبیات داستانی جذاب و قابل بحث باشد. نویسنده با این داستان مارا به جهان پیدایش و اسطورههای آغازین بشری پیوند میزند و با طرح داستانی هنرمندانه در خلال کشوقوسهای داستانی به ما شناختی دیگرگونه از ماهیت انسان و جهان زنده را ارائه میکند. از شنیدن این داستان که مدتها پیش نسخهی متنیاش را خوانده بودم بسیار لذت بردم و شنیدن آن را به دوستداران ادبیات نخبه توصیه میکنم.
یه اثر ارزشمند دیگه از اشتاین بک با ترجمه عالی جناب شهدی و صدای دلچسب اقای سلطان زاده که نمیشه داستان رو دنبال نکرد. همچون کارهای دیگه نویسنده داستان با ظرافت خاصی شخصیتها، محیط پیرامون انها، وقایع مهمی که در زمان مورد بحث اتفاق میافتند رو ترسیم میکنه. شاید تنها موردی که بشه خرده گرفت (بنظر بنده البته) شخصیت زن داستانه که کمی دور از واقعیت بنظر میاد. ولی در مجموع از صرف وقت و هزینه تون پشیمون نمیشید.
در مورد کار جان اشتاین یک چه میتوان نوشت، داستانی ژرف بر پایه حقایق زندگی و کردار و پندار انسانها فضا سازی و شخصیت پردازی عالی، ولی ساموئل که نقشی برجسته در ابتدای داستان داشت و نماد یک انسان شریف و پاک بود با مرگش محو شد و خانواده او هم در متن داستان بی اثر بودند، چرا؟ شاید لی را بتوان ادامه ساموئل دانست!!؟
کار داستان گو چشمگیر است، سپاسگزارم
کار داستان گو چشمگیر است، سپاسگزارم
بچه که بودم کتابهای کلاسیک و مفصل دوستداشتم الان این همه جزییاتو گاهی بی ربط گویی و پیاده کردن اندیشههای فلسفی نویسنده تو قالب داستان خسته کننده است اما خوب این اثار و باید مطالعه کرد از این جهت مهمه که این نویسندهها به چه سبکی در چندین سال پیش زندگی میکردن و جهان بینیشون چی بوده اهمیت دارد همین بسط اندیشه اختیار انسان در انتخاب خیر و شر علی رغم همه صفات موروثی رو احیانا همین نویسندهها رواج دادند
شاهکاری دیگر از جان اشتاین بک، من قبل از این کتاب، کتاب خوشههای خشم از این نویسنده با صدای آرمان سلطان زادهرو گوش کرده بودم، به قدری همهچیز از خودِ رمان تا ترجمه و راوی عالی بود که تصمیم گرفتم رمان شرق بهشترو تهیه کنم و خوشحالم که کردم.
خسته نباشید به آرمان سلطانزاده، آوانامه، کتابراه و همهی دستاندر کاران که چنین شاهکارهاییرو با چنین کیفیتی تولید و منتشر میکنند.
خسته نباشید به آرمان سلطانزاده، آوانامه، کتابراه و همهی دستاندر کاران که چنین شاهکارهاییرو با چنین کیفیتی تولید و منتشر میکنند.
یکی از بهترین آثار در بین کارهای ادبیات کلاسیک
من که خیلی لذت بردم
راوی هم عالی
داستان هابیل و قابیل که در زندگی نسلهای مختلف یک خانواده به شکلهایی نوین تکرار میشه و مبحث امکان انتخاب و توان آدمی در بدست آوردن چیزی که میخواد
در خلال داستان، نمایی هم از جامعه و تاریخ آمریکا در دوره اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم به دست میارید که ارزشمنده
من که خیلی لذت بردم
راوی هم عالی
داستان هابیل و قابیل که در زندگی نسلهای مختلف یک خانواده به شکلهایی نوین تکرار میشه و مبحث امکان انتخاب و توان آدمی در بدست آوردن چیزی که میخواد
در خلال داستان، نمایی هم از جامعه و تاریخ آمریکا در دوره اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم به دست میارید که ارزشمنده
خب نمیدونم چرا ولی یه خورده حس کتاب صد سال تنهایی گابریل گارسیا مارکز رو میداد روند پیش بینی و سرنوشت و خانواده رو داشت میشه گفت جالب بود اما تمام و کمال نبود درست مثل خود نویسندش بود پیچیده (انسان دوستانه ولی حامی جنگ با ویتنام، مقدس و مذهبی شکل اما عاری از هر گونه عبادت) این ویژگی کمی سردرگمی ایجاد میکرد اما در کل زیبا بود.
فقط میتونم بگم یکی از کتابهایی هست که هر کسی باید یکبار بخونه با اینکه سالها قبل خوندمش اما هنوز هم یکی از محبوبترین و بهترین کتابهایی هست که خوندم و حیفه که به جای رمانهای پر فروشی که یک شبه رشد میکنن و یک شبه هم از بین میرن ، این جور کتابها ناشناخته میمونن به جرات میگم بهترین اثر اشتاین بک همینه
شرق بهشت یک کلاسیک واقعی و تمام عیار است یک داستان گوی زبردست و قدر که مو به مو قصه زندگی شخصیت هایش را روایت میکند تا انتها و تقریبا ناگفتهای باقی نمیگذارد.
شاید در بخشهایی توصیفات طولانی خصوصا از طبیعت خواننده را خسته کند ولی اگر تاب بیاری با شهد داستان کامت شیرین میشود.
یکی از نکته جالب قصه، شرح چگونگی زندگی مهاجران اروپایی و آسیایی به آمریکا و ریشه دوانیدنشان در خاک این قاره بود. داستان شرح خوبی از آمریکا در ابتدای قرن گذشته میدهد.
شخصیتها درست تصویر شدهاند و تا مدتها در خاطره مانا خواهند بود.
اینکه چرا کتی چنین شخصیتی داشت شاید سوال بی جوابی باشد ولی چنین افرادی هستند و شر از وجودشان میتراود آنگونه که قادر نیستند زندگی سالمی داشته باشند.
شخصیتهای لی و سام همیلتون رشک برانگیزند و آدم دلش میخواهد چنین افرادی را در زندگی داشته باشد.
قبلا فیلم شرق بهشت را دیدم و به نظرم فیلم اجحاف بزرگی در حق کتاب است و تنها بخش کوچکی از داستان را روایت میکند که از یافتن کتی توسط پسرش آغاز میشود.
روایت جناب سلطانی به جز تحسین و سپاس هیچ حرفی باقی نمیگذارد. خوانش درست و صدای گرم ایشان شیرینی قصه را دوچندان میکرد.
با سپاس از کتابراه.