🍁 نمایشنامه مکبث توی اولیل سالهای قرن هفدهم نوشته و اجرا شد؛ ظاهرا خود شکسپیر هم در اولین اجرا حضور داشته. طرح این قصه برگرفته از یک واقعه تاریخی است که چیزی حدود شش قرن پیش از نوشتن نمایشنامه، رخ داده بود. در آن سال، پادشاه دانکن که قانون جانشینی پادشاهی را تغییر داده و بر تخت سلطنت نشسته بود، توسط مکبث کشته میشود. شکسپیر هم در شاهکار خودش همین جاهطلبی و قدرتطلبی رو نشانه گرفته. یکی از نشونههای مهم این اثر، همین شیوه بیان و روایت است؛ شکسپیر در این تراژدی از آرایههای استعاره و تشبیه بسیار زیاد بهره برده.
تعریف یک خطی و طرح کلی ماجرا، شرح جاهطلبی یکی از سپهسالاران پادشاه دانکن، مکبث و همینطور همسرش، لیدی مکبث هستش.
مکبث، یه سردار شجاع و غیور و دلیر هستش که در نبردی سخت با هجوم نروژیها پیروز شده و به فرمانروای خود خدمت بزرگی کرده است؛ او با این کار مورد توجه و تقدیر ویژه پادشاه دانکن قرار میگیره و حکومت کادور به او داده میشه. پیش آمدن این موقعیت و به دست آوردن منسب تازه، و همین طور طوطئههای لیدی مکبث، قهرمان قصه رو وسوسه میکند تا با از بین بردن پادشاه، خود بر تخت پادشاهی اسکاتلند بشینه؛ البته در این راه، همسرش به این وسوسه دامن میزنه و اون رو به عملی کردن این کار تشویق میکند. آنها تصمیم میگیرند در شبی که پادشاه مهمان خونه شون هست، نقشه شوم خود را اجرا کنند. اون رو میکشند و به جای اون پادشاهی میکنن! اما این عذاب وجدان و خون پادشاه هیچوقت اونا رو راحت نمیندازه، و در نهایت قصه، لیدی مکبث با شمشیر خودش رو در حالیکه دیوونه شده بود میکشه، و مکبث هم توی جنگ توسط مکداف سرش از تنش جدا میشه. سریال زخم مارس هم که بی نظیر بود برگرفته از همین داستان بی مثال بود.
واقعا عالی
این کتاب برای من فقط یک داستان نیست بلکه یک تراژدی بسیار زیبا و هر وقت این کتاب را میخوانم کلی از خواندن آن لذت میبرم.
این بار با جادوگرا کلی داستان داشتم.
شکسپیر واقعا یکی از بهترینها است ولی من تا به حال نمایشنامه صوتی گوش نکرده بودم به نظرم این که همش میگفت وارد شدند پرده فلان و ایناش یه جوری بود خوشم نیومد
تعریف یک خطی و طرح کلی ماجرا، شرح جاهطلبی یکی از سپهسالاران پادشاه دانکن، مکبث و همینطور همسرش، لیدی مکبث هستش.
مکبث، یه سردار شجاع و غیور و دلیر هستش که در نبردی سخت با هجوم نروژیها پیروز شده و به فرمانروای خود خدمت بزرگی کرده است؛ او با این کار مورد توجه و تقدیر ویژه پادشاه دانکن قرار میگیره و حکومت کادور به او داده میشه. پیش آمدن این موقعیت و به دست آوردن منسب تازه، و همین طور طوطئههای لیدی مکبث، قهرمان قصه رو وسوسه میکند تا با از بین بردن پادشاه، خود بر تخت پادشاهی اسکاتلند بشینه؛ البته در این راه، همسرش به این وسوسه دامن میزنه و اون رو به عملی کردن این کار تشویق میکند. آنها تصمیم میگیرند در شبی که پادشاه مهمان خونه شون هست، نقشه شوم خود را اجرا کنند. اون رو میکشند و به جای اون پادشاهی میکنن! اما این عذاب وجدان و خون پادشاه هیچوقت اونا رو راحت نمیندازه، و در نهایت قصه، لیدی مکبث با شمشیر خودش رو در حالیکه دیوونه شده بود میکشه، و مکبث هم توی جنگ توسط مکداف سرش از تنش جدا میشه. سریال زخم مارس هم که بی نظیر بود برگرفته از همین داستان بی مثال بود.